سلام خوش اومدي دوست و هم تالاري گرامي
دوست من حتما جمله زير واسه تو هم قابل درك و لمسه و تو هم اين نوع دوستي روتجربه كردي !
(قشنگترين و ماندگارترين دوستيها اغلب با يك رقابت يا حسادت يا حتي تنفر شروع ميشود. )
شايد تو هم يادت باشد كه قديميترين رفيقت را در مدرسه با يك دعوا بهدستآوردي ! همه دورتان جمع شده بودند و بعد از يك دعواي جانانه و بعد از اثبات حرفتان با هم دست داديد و شديد رفيق فابريك. من هم همين طور و حالا هم سالهاست از آن روز ميگذرد و... .
پيش ميآيد كه آدم دلش ميخواهد گاهي با كسي بهاصطلاح درد دل كند و به يك مصاحب احتياج دارد. آدم اينطور وقتها به دور از چشمهاي شماتتبار و چشمغرههاي خانوادگي و نه هركس ديگري كه ترس از دست دادنش را داشتهباشي به يك چيز بيشتر از همه نياز دارد و آن دوستي است كه با همدلي حرفهايت را بشنود و بدون نصيحت تو را بفهمد.
چقدر دلم ميخواهد زمان به عقب برميگشت و فرصتي داشتم يك دعواي جانانه ميكردم تا يك دوست ديگر پيدا كنم. حالا نه اينكه هر وقت بخواهي با كسي دوستي كني حتما بايد دعوا كني ولي اين را هم بدان كه براي داشتن و البته نگاهداشتن دوستان خوب خواندن كتابهاي آيين دوستيابي به درد نميخورد و تا دوست را زندگي نكني نميتواني پيدايش كني.
اين روزها داشتن دوستان خوب آنقدر سخت بهنظر ميرسد كه آدم خود را براي هر تنهايياي آماده ميكند. اعتماد كردن سخت شده است؛ آدم براي تنها بودن جرأت دارد و اين خيلي بد است كه آدم براي سختترين چيزها مثل تنها بودن جرأت داشته باشد اما هنوز هم ميتوان دوستاني را ديد كه به هم يا علي ميگويند و تا پايان راه با هم باقي بمانند.
در واقع دوستي يك قرارداد بدون سند است؛ قراري كه از اعماق وجود برميخيزد و غيراز اين هم اصلا نميتوان نام دوستي را روي آن گذاشت. شايد بهترين دوستانمان را در دوره ابتدايي زندگيمان جا گذاشته باشيم؛ همان موقع كه خيلي معصوم و نيكانديش بوديم؛ همان موقع كه اعتماد به رنگ آب بود و زلال ! همان موقع كه به سادگي و بيتكلف و بدون هيچ چشمداشتي به هم دست دوستي ميداديم...![]()
<bgsound src="http://www.tarhebartar.ir/music/esfahan_moein.mid." loop="-1">
علاقه مندی ها (Bookmarks)