به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 99 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-9-13
    نوشته ها
    282
    امتیاز
    9,239
    سطح
    64
    Points: 9,239, Level: 64
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    454

    تشکرشده 159 در 63 پست

    Rep Power
    47
    Array

    سردرگمي و بي هدفي. لطفا كمكم كنين براي آيندم برنامه ريزي كنم

    سلام دوستاي خوبم
    درمورد مشكلات خانوادگيم تاپيك هاي زيادي گذاشتم و هميشه راهنمايي شما دوستان برام آرامبخش و مفيد بودن
    در رابطه با آينده تحصيلي و كاريم من خيلي سردرگم هستم
    در رابطه با وضعيت خانوادگيم از همسرم جدا زندگي ميكنم و معلوم نيست سرنوشت ازدواجم چي ميشه
    من داراي ليسانس فيزيك و ارشد مديريت مالي هستم
    تا قبل از جدا زندگي كردن از همسرم ميخاستم آيلتس بگيرم و تو ايران دكتري بخونم
    الان ولي پاسپورت ندارم نميتونم امتحان آيلتس اسم بنويسم براي همين تو يه آموزشگاه سطح پايين زبان درس ميدم
    از محيط آموزشگام خوشم نمياد و احساس ميكنم دارم وقت و هزينه زيادي هدر ميدم
    تا آزمون دكتري مالي دو ماه كمتر مونده و من هيچي نخوندم
    از طرفي از منابع آزمون دكتري ايران خوشم نمياد و برام عذاب يكي از درساشو خوندن
    و بنظرم دكتري خوندن تو ايران وقت تلف كردن هست چون با ارشدم كار پيدا نكردم نمي دونم فايده داره دكتري ايران خوندن؟
    اگه از همسرم جدا شم دوست دارم از ايران برم و خارج از كشور ادامه تحصيل بدم
    ولي ممكنه اين قضيه خيلي طول بكشه تا تكليفم روشن شه
    خيلي دوست داشتم جايي استخدام شم و آزمون هاي استخدامي رو شركت ميكنم ولي چون ذهنم همش درگير مشكلات خونوادگيم هست و تمركز ندارم درس نمي خونم قبول نميشم
    الان از شما دوستان خواهش ميكنم بگين من چي كار كنم كه بيشتر از اين وقت تلف نكنم
    كلا بيخيال خارج و اون توهمات بشم و براي دكتري ايران بخونم ( ولي وقت خيلي كمه و احتمال قبول شدنم صفره، مگه اينكه كنكور سال آينده برنامه ريزي كنم) يا همچنان دنبال كار بگردم( كه تدريس زبان اصلا درآمد نداره و من هزينه رفت و آمدم بيشتر از درآمدم ميشه) يا شروع كنم منابع آزمون استخدامي سراسري رو بخونم( كه ميگن احتمال قبول شدن اين آزمون هاي استخدامي كمه و اكثرا قراردادي هاي خودشونو ميگيرن)
    واقعا نمي دونم با آيندم چي كار كنم
    خيلي احساس پوچي ميكنم
    از سه سال پيش كه ارشدم تموم شد من هيچ دستاوردي نداشتم و فقط وقت تلف كردم

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 06 شهریور 00 [ 17:16]
    تاریخ عضویت
    1393-3-20
    نوشته ها
    188
    امتیاز
    9,113
    سطح
    64
    Points: 9,113, Level: 64
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 237
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 281 در 129 پست

    Rep Power
    42
    Array
    سلام نسیم جان
    چقدر خوشحال شدم وقتی عنوان تاپیکت رو دیدم.
    خیلی خوب هست که شروع کردی به فکر کردن روی توانایی هات . به نظر من اگر شغل فعلیت درآمدی برات نداره بهتر هست وقت و انرژی خودت رو برای افزایش توانایی هات بکار بگیری، خصوصا اگر از نظر مالی از طرف خانواده تامین می شوی. بهترین کاری که در این شرایط میتونی انجام بدی این هست که معایب و سرزنشها و مشکلات رفتاری خانواده ات رو فراموش کنی و بی توجه باشی و در عوض از امکاناتی که الان از خانواده ات میتونی بگیری نهایت استفاده رو بکنی تا بتونی زمینه های استقلال خودت رو با استفاده از این امکانات محکم کنی، حضور فعلی تو در خونه پدر و مادرت موقت هست این رو فراموش نکن ، پس بدون توجه به کاستی ها از موقعیتها و امکانات در دسترس نهایت استفاده رو بکن و خودت رو تقویت بکن، منتظر نباش که خانواده ات از سر دلسوزی و مهربونی برات کاری بکنند ، خودت دست به کار شو اقدام کن و از آنها بخواه که امکانات بیشتری بهت بدن، اگر مصمم و جدی و با اعتماد به نفس و منطقی و محترمانه باهاشون رفتار کنی میتونی خانواده ات رو با خودت همراه کنی و اون وقت اوضاعت دگر گون میشه، ولی اگرنحوه رفتار و گفتار ت با خانواده ات نشان دهنده سر در گمی و ناتوانی و مصمم نبودن و ضعف تصمیم گیری ات باشه ، سرزنشها و کنایه ها هم بیشتر میشه و ممکنه در اثر فشار و بار روانی تصمیمات اشتباه بگیری. در تاپیکهای قبلیت این سردرگمی و ضعف تصمیمگیری کاملا مشخص هست ، اگر همون حرفهایی که در تاپیکها گرفتید رو خانواده ات هم در جریان باشند باید بگم دلیل اصلی برخورد نامناسب شون ، سردرگمی خود شماست.
    تا جایی که من میدونم همسرتان شما رو نمیخواد و از خونه بیرونتون کرده، اون وقت شما میگید کمک کنید به جایی که از درش بیرونم کردن از پنجره داخل بشم، همسرتان شما رو بیرون کردن شما هم به حق از طریق قانون پی گیر مطالبات و حقوقتون هستید، مسیله کاملا روشن هست، تا زمانی هم که تکلیفتون مشخص نشده از فرصت استفاده کنید و پایه های استقلالتون رو محکم کنید تا انشا اله در آینده بعنوان یک خانم مستقل و توانا ظاهر بشید، موقعیت فعلی تون هم موقت هست و به کاستی ها و مشکلاتش زیاد توجه نکنید و فرصتها و امکاناتش رو غنیمت بشمارید

  3. 4 کاربر از پست مفید maadar تشکرکرده اند .

    Erica (یکشنبه 10 دی 96), maryam123 (شنبه 09 دی 96), nasimmng (شنبه 09 دی 96), شیدا. (سه شنبه 12 دی 96)

  4. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,025 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    373
    Array
    سلام نسیم جان
    خیلی خوبه که داری از اون فضا فاصله میگیری و این یعنی یک قدم مثبت و اتفاق خوب در زندگیت....

    اگر زبانت واقعا خوبه برو دنبال اموزشگاههای سطح بالا...ممکنه در ابتدا ازت مدرک بخوان ولی خیلیاشون وقتی یک demo ازت بگیرن و ببینن مسلطی مدرک دیگه ازت نمیخوان.

    دقیقا یاده حال خودم میفتم.منم اون موقع که تو همین حال و اوضاع بودم دو ماه مونده بود به کنکور ارشد و من با حال جسمی و روحی خراب و به اصرار مادرم ارشد شرکت کردم.حتی یادمه روز کنکور داشتم تو تب میسوختم و مدام سرفه میکردم.ولی همون سال رتبه من شد 7 .در کمال تعجب و ناباوری..
    پس حتما امتحان بده.هیچ اتفاقی نمیفته.نهایتا قبول نمیشی.شایدم شدی...چون خدا وقتی دری رو میبنده در دیگه ای رو باز میکنه

    حتما دکترا بخون.حداقلش میشی استاد مدعو.در بدترین حالت.که چیز خوبیه.پس برو دنبالش.بمون تو همین ایران خودمون دکتراتو بخون.فضای دکترا با فضای ارشد خیلی فرق داره.
    حتما هم به اموزشگاههای بالا شهر سر بزن و خیلیاشونم سایت دارن و میتونی اینترنتی فرم پر کنی تا باهات تماس بگیرن...هر روز روزنامه و اگهی هاش رو نگاه کن..حتما ازمون tolimo بده.که هر جا رفتی این مدرک رو بذاری جلوشون رو هوات استخدامت میکنن.ازمونشم سخت نیست و هزینه اش هم 50 تومنه.داخل سایت سنجش هست.و با تافل و ایلتس رقابت میکنه

    موفق باشی
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  5. 3 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    Erica (یکشنبه 10 دی 96), nasimmng (شنبه 09 دی 96), شیدا. (سه شنبه 12 دی 96)

  6. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 99 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-9-13
    نوشته ها
    282
    امتیاز
    9,239
    سطح
    64
    Points: 9,239, Level: 64
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    454

    تشکرشده 159 در 63 پست

    Rep Power
    47
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط maadar نمایش پست ها
    سلام نسیم جان
    چقدر خوشحال شدم وقتی عنوان تاپیکت رو دیدم.
    خیلی خوب هست که شروع کردی به فکر کردن روی توانایی هات . به نظر من اگر شغل فعلیت درآمدی برات نداره بهتر هست وقت و انرژی خودت رو برای افزایش توانایی هات بکار بگیری، خصوصا اگر از نظر مالی از طرف خانواده تامین می شوی. بهترین کاری که در این شرایط میتونی انجام بدی این هست که معایب و سرزنشها و مشکلات رفتاری خانواده ات رو فراموش کنی و بی توجه باشی و در عوض از امکاناتی که الان از خانواده ات میتونی بگیری نهایت استفاده رو بکنی تا بتونی زمینه های استقلال خودت رو با استفاده از این امکانات محکم کنی، حضور فعلی تو در خونه پدر و مادرت موقت هست این رو فراموش نکن ، پس بدون توجه به کاستی ها از موقعیتها و امکانات در دسترس نهایت استفاده رو بکن و خودت رو تقویت بکن، منتظر نباش که خانواده ات از سر دلسوزی و مهربونی برات کاری بکنند ، خودت دست به کار شو اقدام کن و از آنها بخواه که امکانات بیشتری بهت بدن، اگر مصمم و جدی و با اعتماد به نفس و منطقی و محترمانه باهاشون رفتار کنی میتونی خانواده ات رو با خودت همراه کنی و اون وقت اوضاعت دگر گون میشه، ولی اگرنحوه رفتار و گفتار ت با خانواده ات نشان دهنده سر در گمی و ناتوانی و مصمم نبودن و ضعف تصمیم گیری ات باشه ، سرزنشها و کنایه ها هم بیشتر میشه و ممکنه در اثر فشار و بار روانی تصمیمات اشتباه بگیری. در تاپیکهای قبلیت این سردرگمی و ضعف تصمیمگیری کاملا مشخص هست ، اگر همون حرفهایی که در تاپیکها گرفتید رو خانواده ات هم در جریان باشند باید بگم دلیل اصلی برخورد نامناسب شون ، سردرگمی خود شماست.
    تا جایی که من میدونم همسرتان شما رو نمیخواد و از خونه بیرونتون کرده، اون وقت شما میگید کمک کنید به جایی که از درش بیرونم کردن از پنجره داخل بشم، همسرتان شما رو بیرون کردن شما هم به حق از طریق قانون پی گیر مطالبات و حقوقتون هستید، مسیله کاملا روشن هست، تا زمانی هم که تکلیفتون مشخص نشده از فرصت استفاده کنید و پایه های استقلالتون رو محکم کنید تا انشا اله در آینده بعنوان یک خانم مستقل و توانا ظاهر بشید، موقعیت فعلی تون هم موقت هست و به کاستی ها و مشکلاتش زیاد توجه نکنید و فرصتها و امکاناتش رو غنیمت بشمارید
    خيلي ممنونم مادر عزيز كه برام نوشتين
    حتما توصيه هاتون رو بكار ميگيرم
    من آدم حساسي بودم ولي انقدر اين چندسال حرف شنيدم كه واقعا پوستم كنده شده
    قبل از ازدواجم آدم خوشحالي نبودم. ازدواجم كه غير از استرس خيري برام نداشت. الانم كه دارم جدا ميشم بازم پشيمونم.
    الانه كه معني واقعي بيكاري رو ميفهمم
    هرجا ميرم مصاحبه ميگن بايد يك ماه آموزشي بياي يا دوره تربيت مدرس ما رو شركت كني
    قبلا يك دوره تربيت مدرس گذروندم ولي جايي قبول نداره
    از تدريس به بچه هاي كوچيك خوشم نمياد. نمي دونم شايد من خيلي آدم بدي هستم ولي به مادرهاشون حسوديم ميشه. خدا خودش منو ببخشه

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط maryam123 نمایش پست ها
    سلام نسیم جان
    خیلی خوبه که داری از اون فضا فاصله میگیری و این یعنی یک قدم مثبت و اتفاق خوب در زندگیت....

    اگر زبانت واقعا خوبه برو دنبال اموزشگاههای سطح بالا...ممکنه در ابتدا ازت مدرک بخوان ولی خیلیاشون وقتی یک demo ازت بگیرن و ببینن مسلطی مدرک دیگه ازت نمیخوان.

    دقیقا یاده حال خودم میفتم.منم اون موقع که تو همین حال و اوضاع بودم دو ماه مونده بود به کنکور ارشد و من با حال جسمی و روحی خراب و به اصرار مادرم ارشد شرکت کردم.حتی یادمه روز کنکور داشتم تو تب میسوختم و مدام سرفه میکردم.ولی همون سال رتبه من شد 7 .در کمال تعجب و ناباوری..
    پس حتما امتحان بده.هیچ اتفاقی نمیفته.نهایتا قبول نمیشی.شایدم شدی...چون خدا وقتی دری رو میبنده در دیگه ای رو باز میکنه

    حتما دکترا بخون.حداقلش میشی استاد مدعو.در بدترین حالت.که چیز خوبیه.پس برو دنبالش.بمون تو همین ایران خودمون دکتراتو بخون.فضای دکترا با فضای ارشد خیلی فرق داره.
    حتما هم به اموزشگاههای بالا شهر سر بزن و خیلیاشونم سایت دارن و میتونی اینترنتی فرم پر کنی تا باهات تماس بگیرن...هر روز روزنامه و اگهی هاش رو نگاه کن..حتما ازمون tolimo بده.که هر جا رفتی این مدرک رو بذاری جلوشون رو هوات استخدامت میکنن.ازمونشم سخت نیست و هزینه اش هم 50 تومنه.داخل سایت سنجش هست.و با تافل و ایلتس رقابت میکنه

    موفق باشی
    خيلي ممنونم مريم جان
    چندوقته ذهنم درگيره كه راهي پيدا كنم و تصميم قاطع براي آيندم بگيرم
    ولي هر اتفاقي ميافته منو شل تر ميكنه
    حتي اين اعتراض هاي اخير رو من تاثير گذاشته
    ميترسم ناامني شه و من شروع كنم درس خوندم ولي بعد دانشگاه ها تعطيل شن
    با خودم ميگم كاش زودتر مهرمو ببخشم و طلاق بگيرم
    آيلتس شركت كنم و هركشوري كه شد برم
    بعد ميگم با غربت چه كنم. اونجا چطور كار پيدا كنم
    كلا ذهنم درگيره و انرژيم بيخودي هدر ميره

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    236
    Array
    سلام نسیم

    دیروز که تاپیکاتونو میخوندم دیدم چقد دوستان راهنمایی درستی کردن خصوصا مریم که خیلی خوب برات نوشته بود و وقت گذاشته بود ولی شما انگار اصلا نوشته هاشونو نمیدیدی!!
    در قسمتهای مختلف میتونستی واکنش خوبی نشون بدی که به نفع زندگیت بود ولی بسیار هیجان زده و عجول عمل کردی و البته جوگیر شدی

    یک جایی اون وسطا میخواستم بنویسم نسیم حالا که همسرت دوبار اومده حالا که کلی با پدرت صحبت کرده و بهت پیشنهاد خرید خونه مستقل میده که نیمی اش به نام تو باشه
    حالا که خیلی فرصت مناسبیه بیا به جای لجبازی یکم آرومتر باش همونجا کاملا مشخص بود که همسرت قید همه چیزو میزنه و این تویی که باید منتظر پیغام و چراغ سبز باشی

    ولی مریم همه هشدارها رو داد همه چیزو برات باز کرده بود خیلی با حوصله نوشته بود
    و الان این سرزنش ها لازمه و عمدا دارم سرزنشت میکنم شاید بری و نوشته های تاپیکتو یکبار دیگه مرور کنی..
    تو لجبازی و یکدندگی و خیلی چیزها رو با قاطع بودن اشتباه گرفتی

    حالا چقدر یاد گرفتی ؟ مشخص نیست ولی بعید میدونم با این روندی که داری زیاد پخته شده باشی
    اما مطمئنم اگه در این مرحله جدا بشی ، عذاب وجدان میگیری و خودخوری و سرزنش میکنی ، و این بدترین قسمت طلاق هست
    که اگر نباشه طلاق موفقه و اگر باشه طلاق هم مثل یه ازدواج اشتباه ، اشتباهه.

    ببین نسیم ، همسرت مشکلات بزرگی داشت و تو اذیت شدی ما همه اینو درک میکینیم ، اما
    گاهی باید بین بد و بدتر انتخاب کرد و بعدش بعدها بد رو به بهتر تبدیل کرد ،

    من مطمئنم الان اگر انتخاب بین بد و بدتر باشه ، طلاق تو گزینه بهتری نیست ، حداقل در این مرحله نیست .
    چون هنوز میشه امید داشت که درستش کنی.

    ** علی رغم دوستان که فکر میکنن از ابتدا نباید مطالبه طلاق و مهریه میکردی ، به نظرم کار درستی کردی چون همسرت رو تکونی داد
    اونجاش اشتباه بود که تو دیگه انقدر تکوندیش رفت توی فاز بی خیالی و بی تفاوتی ، چیزی برای از دست دادن نداره ، حداقل خودش اینطور فکر میکنه.
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  8. 6 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    Erica (دوشنبه 11 دی 96), maryam123 (سه شنبه 12 دی 96), nasimmng (دوشنبه 11 دی 96), tavalode arezoo (دوشنبه 11 دی 96), ماه گردون (دوشنبه 11 دی 96), شیدا. (سه شنبه 12 دی 96)

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 آبان 00 [ 11:30]
    تاریخ عضویت
    1395-3-22
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    8,590
    سطح
    62
    Points: 8,590, Level: 62
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6

    تشکرشده 113 در 56 پست

    Rep Power
    30
    Array
    سلام نسيم جون، خيلى وقته دارم نوشته هات رو ميخونم. وضع زندگى من خييييلى داغونه، شرايط من خيلى بدتر از توه و حتى شوهرم خيانت هم ميكنه، اينجا همش بچه ها عصبانى ميشدن كه طلاق بگير ولى هنوز نگرفتم. از خودت يه خبرى بده فكرم پيشته.

  10. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 99 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-9-13
    نوشته ها
    282
    امتیاز
    9,239
    سطح
    64
    Points: 9,239, Level: 64
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    454

    تشکرشده 159 در 63 پست

    Rep Power
    47
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط گیسو کمند نمایش پست ها
    سلام نسیم

    دیروز که تاپیکاتونو میخوندم دیدم چقد دوستان راهنمایی درستی کردن خصوصا مریم که خیلی خوب برات نوشته بود و وقت گذاشته بود ولی شما انگار اصلا نوشته هاشونو نمیدیدی!!
    در قسمتهای مختلف میتونستی واکنش خوبی نشون بدی که به نفع زندگیت بود ولی بسیار هیجان زده و عجول عمل کردی و البته جوگیر شدی

    یک جایی اون وسطا میخواستم بنویسم نسیم حالا که همسرت دوبار اومده حالا که کلی با پدرت صحبت کرده و بهت پیشنهاد خرید خونه مستقل میده که نیمی اش به نام تو باشه
    حالا که خیلی فرصت مناسبیه بیا به جای لجبازی یکم آرومتر باش همونجا کاملا مشخص بود که همسرت قید همه چیزو میزنه و این تویی که باید منتظر پیغام و چراغ سبز باشی
    سلام عزيزم
    ممنون كه برام نوشتين
    من دقيقا اين فرصت رو از دست دادم
    بهش گفتم هم خونه هم حق طلاق يا مهريه سره جاش و حق طلاق
    كه معلومه هيچ مردي قبول نمي كنه
    من الان خيلي پشيمونم ولي نمي دونم چه كار كنم
    ولی مریم همه هشدارها رو داد همه چیزو برات باز کرده بود خیلی با حوصله نوشته بود
    و الان این سرزنش ها لازمه و عمدا دارم سرزنشت میکنم شاید بری و نوشته های تاپیکتو یکبار دیگه مرور کنی..
    تو لجبازی و یکدندگی و خیلی چیزها رو با قاطع بودن اشتباه گرفتی
    بله درست ميگين
    حالا چقدر یاد گرفتی ؟ مشخص نیست ولی بعید میدونم با این روندی که داری زیاد پخته شده باشی
    اما مطمئنم اگه در این مرحله جدا بشی ، عذاب وجدان میگیری و خودخوری و سرزنش میکنی ، و این بدترین قسمت طلاق هست
    که اگر نباشه طلاق موفقه و اگر باشه طلاق هم مثل یه ازدواج اشتباه ، اشتباهه.
    من اصلا دلم نميخاد جدا شم
    حتي به اون دوست مشتركمون گفتم كه باهاش حرف بزنن كه يك قرار بذاريم. ولي خبري ندادن
    ببین نسیم ، همسرت مشکلات بزرگی داشت و تو اذیت شدی ما همه اینو درک میکینیم ، اما
    گاهی باید بین بد و بدتر انتخاب کرد و بعدش بعدها بد رو به بهتر تبدیل کرد ،

    من مطمئنم الان اگر انتخاب بین بد و بدتر باشه ، طلاق تو گزینه بهتری نیست ، حداقل در این مرحله نیست .
    چون هنوز میشه امید داشت که درستش کنی.
    اگه اميد هست، راه حل چيه؟
    ** علی رغم دوستان که فکر میکنن از ابتدا نباید مطالبه طلاق و مهریه میکردی ، به نظرم کار درستی کردی چون همسرت رو تکونی داد
    اونجاش اشتباه بود که تو دیگه انقدر تکوندیش رفت توی فاز بی خیالی و بی تفاوتی ، چیزی برای از دست دادن نداره ، حداقل خودش اینطور فکر میکنه.
    دقيقا انقدر تند رفتم ديگه اون بيخيال شده

    - - - Updated - - -


    سلام عزيزم
    ممنون كه برام نوشتين
    من دقيقا اين فرصت رو از دست دادم
    بهش گفتم هم خونه هم حق طلاق يا مهريه سره جاش و حق طلاق
    كه معلومه هيچ مردي قبول نمي كنه
    من الان خيلي پشيمونم ولي نمي دونم چه كار كنم

    بله درست ميگين من به سرزنش احتياج دارم اصلا ناراحت نميشم

    من اصلا دلم نميخاد جدا شم
    حتي به اون دوست مشتركمون گفتم كه باهاش حرف بزنن كه يك قرار بذاريم. ولي خبري ندادن
    مريم جان ميگن اطهارنامه تعيين تكليف بفرست ولي من اصلا دختري نيستم كه از اين كارها بتونم كنم و بايد به وكيلم بگم اونا هم فكر ميكنن من طلاق ميخام
    واقعا شما الان پيشنهادتون چيه كه من شوهرم رو برگردونم
    صبح تا شب مادرم دعوا ميكنه و همش ميگه اون از روز اول تو رو نخاست
    دعوا ميشه و همسايه ها رو صدا ميكنه
    اصلا يه وضعيه


    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط Hanli نمایش پست ها
    سلام نسيم جون، خيلى وقته دارم نوشته هات رو ميخونم. وضع زندگى من خييييلى داغونه، شرايط من خيلى بدتر از توه و حتى شوهرم خيانت هم ميكنه، اينجا همش بچه ها عصبانى ميشدن كه طلاق بگير ولى هنوز نگرفتم. از خودت يه خبرى بده فكرم پيشته.
    سلام عزيزم
    اينو ميدونم كه طلاق اصلا خوب نيست مخصوصا وقتي خانواده حمايت روحي نكنن و سركوفت بزنن
    من كه از اونجا رانده و از اينجا مانده شدم
    بشدت پشيمونم از اينكه جهازم رو آوردم و خونه زندگيمو بهم زدم
    هرچي بود اونجا خونه خودم بود ولي قدر ندونستم

  11. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 آبان 00 [ 11:30]
    تاریخ عضویت
    1395-3-22
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    8,590
    سطح
    62
    Points: 8,590, Level: 62
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6

    تشکرشده 113 در 56 پست

    Rep Power
    30
    Array
    نسيم جون ببخشيد ازتون يك سئوال داشتم كه كمى سئوالم به مسائل خصوصيتون مربوط ميشه. چون از بعضى جهات مشكلمون بهم شباهت داره واسه همين اين سئوال رو ميپرسم. سئوالم در مورد رابطه تون با شوهرتونه كه آيا با هم رابطه جنسى خوبى داشتين؟ آيا اصلا از اين رابطتون رضايت داشتين؟
    من بعد از ٣ سال هنوز هم باكره ام و همسرم اصلا نزديكم نمياد
    البته ميدونم كه از نظر جنسى خيلى حسش زياده ولى با من نيست و ارتباطش با ديگرى هست.
    من چون خيلى مشاور رفتم نتيجه اى كه گرفتم اين بود كه رابطه جنسى هم ميتونه ارتباط عاطفى رو بهتر كنه، هم مرد رو وابسته زن كنه و هم مرد لذت بيشترى از زندگيش ببره چون دوست داشتن و عشقش به همسرش بيشتر ميشه. شما كه همسرت بهت خيانت نميكرد روى اين موضوع بيشتر بايد كار ميكردى به نظرم. من خيلى تلاش كردم ولى شوهرم وقتى نيازش جاى ديگه رفع ميشه اصلا سمت من نمياد من هم اگه با صد ترفند برم يكيش ميگيره كه تفاوت اخلاقش رو حس كردم.
    كاش اين مورد رو بيشتر تلاش ميكردى و كمى هم بعضى جاها كوتاه ميومدى.
    مثلا اونجا كه گفتى مادرشوهرت و برادرشوهرت وقتى ميخواستن بيان گفتى من ميرم پيش خانواده ام. شوهرت به نظرم حق داشته ناراحت بشه. يا ١١٠ صدا نميزدى بياد، همسايه تون رو خبر نميكردى. ببين به نظرم اين رفتارهاى شوهرت با گذشت زمان و زبون نرم تو و محبت ميتونست عوض بشه، چون هر چيزى رو ميشه درست كرد جز اعتياد و خيانت.
    دعا كن، نذر كن كه با خوبى و خوشى برگردى سر زندگيت. هر آرزويى كه دارى بنويس، با خودكار رنگى و كاغذ قشنگ، بعدش عكس خودت و شوهرت رو بچسبون به كاغذ و بگو خدايا كمك كه بتونم دوباره با شوهرم زندگيم رو همونطورى كه باب ميل من و خانوادمه شروع كنم و شوهرم همون آدمى بشه كه من ميخوام، بعدش اون نامه رو بذار لاى قرآن. به خدا معجزه ميكنه. من آدم مذهبى نيستم ولى مطمئنم اين جواب ميده.

  12. 2 کاربر از پست مفید Hanli تشکرکرده اند .

    nasimmng (سه شنبه 12 دی 96), شیدا. (سه شنبه 12 دی 96)

  13. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    236
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط nasimmng نمایش پست ها
    بهش گفتم هم خونه هم حق طلاق يا مهريه سره جاش و حق طلاق
    كه معلومه هيچ مردي قبول نمي كنه
    من الان خيلي پشيمونم ولي نمي دونم چه كار كنم

    من اصلا دلم نميخاد جدا شم

    واقعا شما الان پيشنهادتون چيه كه من شوهرم رو برگردونم

    صبح تا شب مادرم دعوا ميكنه و همش ميگه اون از روز اول تو رو نخاست
    دعوا ميشه و همسايه ها رو صدا ميكنه
    اصلا يه وضعيه

    نسیم جان من نمیدونم دقیقا باید چیکار کنی بهتره از مدیر راهنمایی بخواهی

    اما یه چیزی رو مطمئنم اینکه اگه برای همسرت واسطه بفرستی و بیوافتی دنبالش نتیجه عکس میگیری
    پس این اشخاصی که اصلا نمیدونی چی میخوان بگن و چهطور میخوان صحبت کنن واسطه نکن ،
    اصلا اینا ندونن نسیم چی میخواد و تصمیمش چیه بهترم هست تااینکه برن بشینن بگن نسیم هول شده و کاسه چه کنم به دست گرفته

    همین حرفا اگه به گوش همسرت برسه ممکنه او رو ترغیب کنه که عقب نشینی کنه ، خیالش راحت بشه و در نتیجه شرایطتو دیگه اصلا قبول نکنه و..

    یه مدت کنار وایسا کاری نکن
    حتما که نباید هر روز و هر هفته اتفاقات جدیدی رخ بده ، اجازه بده روزهای آروم زمینه ساز تصمیمات درست بشه .
    بعد از یه مدت اگه هیچ خبری نشد بدون واسطه بدون اینکه به همه اطلاع بدی با همسرت قرار بزار دونفری بشینید باهم صحبت کنید ،
    شاید این صحبتها اگه توی محیط خونه و خلوت دو نفرتون باشه بهترم باشه ، بخاطر اینکه همسرت یکبار دیگه تو رو کنار خودش و در خونه خودتون ببینه و اینکه خونه برای زن و شوهره
    نه مردم هستن نه خانواده نه هیچ کسی منظورم حضور نیست ، مالکیته .

    صحبت کنید یعنی نه التماس کنی ، نه خط و نشون بکشی نه زیادی مهربون شی نه عصبی باشی ، خیلی عادی حرفاتو بزن .
    به نظرم قبول شرط نصف خونه خوبه .

    دعوای تو خونه ی شما برای چیه !!
    احساسات مادرت رو تحریک کن ، ازش خواهش کن آبروداری کنه و یادآوری کن که همسایه ها کاری از دستشون برنمیاد .
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  14. 4 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    Erica (سه شنبه 12 دی 96), nasimmng (سه شنبه 12 دی 96), tavalode arezoo (سه شنبه 12 دی 96), میس بیوتی (سه شنبه 12 دی 96)

  15. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 99 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-9-13
    نوشته ها
    282
    امتیاز
    9,239
    سطح
    64
    Points: 9,239, Level: 64
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    454

    تشکرشده 159 در 63 پست

    Rep Power
    47
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط گیسو کمند نمایش پست ها
    [/right]
    نسیم جان من نمیدونم دقیقا باید چیکار کنی بهتره از مدیر راهنمایی بخواهی

    اما یه چیزی رو مطمئنم اینکه اگه برای همسرت واسطه بفرستی و بیوافتی دنبالش نتیجه عکس میگیری
    پس این اشخاصی که اصلا نمیدونی چی میخوان بگن و چهطور میخوان صحبت کنن واسطه نکن ،
    اصلا اینا ندونن نسیم چی میخواد و تصمیمش چیه بهترم هست تااینکه برن بشینن بگن نسیم هول شده و کاسه چه کنم به دست گرفته

    همین حرفا اگه به گوش همسرت برسه ممکنه او رو ترغیب کنه که عقب نشینی کنه ، خیالش راحت بشه و در نتیجه شرایطتو دیگه اصلا قبول نکنه و..

    یه مدت کنار وایسا کاری نکن
    حتما که نباید هر روز و هر هفته اتفاقات جدیدی رخ بده ، اجازه بده روزهای آروم زمینه ساز تصمیمات درست بشه .
    بعد از یه مدت اگه هیچ خبری نشد بدون واسطه بدون اینکه به همه اطلاع بدی با همسرت قرار بزار دونفری بشینید باهم صحبت کنید ،
    شاید این صحبتها اگه توی محیط خونه و خلوت دو نفرتون باشه بهترم باشه ، بخاطر اینکه همسرت یکبار دیگه تو رو کنار خودش و در خونه خودتون ببینه و اینکه خونه برای زن و شوهره
    نه مردم هستن نه خانواده نه هیچ کسی منظورم حضور نیست ، مالکیته .

    صحبت کنید یعنی نه التماس کنی ، نه خط و نشون بکشی نه زیادی مهربون شی نه عصبی باشی ، خیلی عادی حرفاتو بزن .
    به نظرم قبول شرط نصف خونه خوبه .

    دعوای تو خونه ی شما برای چیه !!
    احساسات مادرت رو تحریک کن ، ازش خواهش کن آبروداری کنه و یادآوری کن که همسایه ها کاری از دستشون برنمیاد .
    ممنون عزيزم
    دعواي تو خونه ما واسه اينه كه مادرم ناراحت من و خواهرم تو خونه ايم. ميگه همه سره خونه زندگيشون هستن ولي شماها همش مثل آينه دق جلوي چشم هستين. درواقع دلش ميخاد ما نباشيم ولي چون كاري از دستش نمياد همش متلك ميگه. مامانم با اينكه ٥٠سالشه حمله ميكنه و پرخاشگري. اصلا يك زن عاقل و فهميده نيست. از اين شرايط ناراضيه و باعث تمام مشكلات رو من ميدونه. ميگه من خار و شرمندشون كردم

    عزيزم همسرم منو هيچ وقت آدم حساب نميكرد كه مثلا بهش زنگ بزنم قرار بذاريم
    شرط خونه خوب بود ولي همسرم اصرار داشت من برم انصراف بدم كه پولش آزاد شه بعد از كجا معلوم كه خونه بگيره

    خيلي اوضام پيچيده شده و بشدت بي قرارم
    اصلا نمي دونم چي ميخام و با زندگيم چي كار كنم
    دوستان خوبم كمكم كنين يك هدف و دلبستگي تو زندگيم پيدا كنم
    بشدت احساس تنهايي و بي كسي مي كنم

  16. 2 کاربر از پست مفید nasimmng تشکرکرده اند .

    maryam123 (سه شنبه 12 دی 96), گیسو کمند (سه شنبه 12 دی 96)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. هيچ حيزي خوشحالم نمي كنه! (بيكاري شوهرم و اوارگي من)
    توسط سكوت شب در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: یکشنبه 12 بهمن 93, 02:14
  2. چطور روزتان را برنامه ريزي كنيد
    توسط بالهای صداقت در انجمن کارگاههای آموزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 تیر 89, 12:16
  3. كاشت مو در خانم ها چيزي ميدونه ؟
    توسط sstanha در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: پنجشنبه 01 اسفند 87, 00:55
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 17 بهمن 87, 14:22
  5. +چه چيزي موجب علاقه يا تنفرت ميشه
    توسط pad_kay در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 22 خرداد 87, 00:26

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.