به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 بهمن 93 [ 10:41]
    تاریخ عضویت
    1389-2-21
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    4,037
    سطح
    40
    Points: 4,037, Level: 40
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    63

    تشکرشده 64 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دیگه نمی خوام مرتکب هیچ خطایی بشم.

    سلام.
    نمی دونم چرا موضوع قبلی من با عنوان http://www.hamdardi.net/thread-34894.html بسته شده بود.
    این به مدت تقریبا 3-4 ماه رو به خودم و همسرم زمان دادم. الان همه چی ارومه. خدا رو شکر همسرم متوجه خیلی از کم و کسری ها شده و تا حدودی هم تغییراتی در رفتارش داده.
    تو این مدت یک بار هم دلم نخواسته به اون روا بر گردم. 99 درصد روابط نامشروع من در حد مجازی و نت بود شاید باورتون نشه اما تو این 3-4 ماه اصلا دلم نمی خواست بیام بشینم پای کامپیوتر اگرم اومدم در حد خوندن یه موضوعی بوده و زود بلند شدم.
    اما مدتیه حس کمبود هایی دارم. دلم می خواد می تونستم یه جایی فعالیت کنم. دوست دارم سرم گرم باشه ولی متاسفانه همه راهی رو بسته می بینم.
    بعد از اون ماجراهای 3-4 ماه پیش ما خونه رو عوض کردیم البته ربطی به ماجرا نداشت یه پولی داشتیم خونه رو خواستیم یه ذره بزرگتر کنیم ولی این یه ذره باعث شد ما دوباره به شدن مقروض بشیم. از اون طرف هم دو تا بچه کوچیک دارم. سرم و بیشتر با کار خونه و بچه ها و مدرسه و درس پسرم و ... گرم کردم اما باز گاهی احساس می کنم به یه چیزی نیاز دارم که نمی دونم چیه. خودمم این احساساتم و درک نمی کنم. حقیقتش مدتی هم صبر کردم و تایپیکی نزدم گفتم شاید یک حس زودگذر باشه ولی بر عکس می بینم داره هر روز پر رنگ تر می شه.
    مدتیه هر روز صبح ساعت 6:30 می رم پیاده روی و دویدن و ... بعدش میام خونه حمام و بعدش یک ربع قران می خونم. و صبحانه بچه ها و ناهار درست کردن و بعدش پسرم و می برم مدرسه بازم باقیش کار خونه . کتابخونه می رم خیاطی می کنم شبم که شوهرم ساعت 8 بر می گرده. اما بازم یه حسی تو وجودم کمه.
    راستش یه کمم نگرانم کرده. به من می گین باید دیگه چیکار کنم که نکردم

  2. 6 کاربر از پست مفید دلشکسته تشکرکرده اند .

    ali -guilan (شنبه 15 آذر 93), hhp (یکشنبه 16 آذر 93), maryam240 (چهارشنبه 19 آذر 93), rayehe (یکشنبه 16 آذر 93), szd (یکشنبه 16 آذر 93), حمید 30 (شنبه 15 آذر 93)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 دی 93 [ 10:16]
    تاریخ عضویت
    1393-5-28
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    888
    سطح
    15
    Points: 888, Level: 15
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 118 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    حستو کاملا درک می کنم چون تجربه ی مشابه داشتم مثل یک معتادی میشی که می خواد ترک کنه اما خلا بزرگی داره وابستگی عاطفی رو حذف کردن خیلی سخته ارامشو حس خوب اون موقع رو نمیشه براحتی از یاد برد اما دوست خوبم من به خودم امید دادم که میشه مستقل باشم و به کسی تکیه نکنم وشد الان حتی به توجه ومحبت شوهرم هم نیاز ندارم وقتی نمی تونم تغییرش بدم چرا خودمو عذاب بدم هر روز که از خواب پا میشم میگم امروز روز منه وحتما دنبال اینم که یه کار خیلی خوب انجام بدم دائم برای خودم کار درست می کنم که سرگرم باشم تو هم می تونی فقط به خودت زمان بده کم نیار کم نیییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییار

  4. 6 کاربر از پست مفید مهرانه111 تشکرکرده اند .

    ali -guilan (شنبه 15 آذر 93), ammin (یکشنبه 16 آذر 93), hhp (یکشنبه 16 آذر 93), rayehe (یکشنبه 16 آذر 93), حمید 30 (شنبه 15 آذر 93), دلشکسته (شنبه 15 آذر 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 بهمن 93 [ 10:41]
    تاریخ عضویت
    1389-2-21
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    4,037
    سطح
    40
    Points: 4,037, Level: 40
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    63

    تشکرشده 64 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام .
    دیروز متوجه شدم روزی سه پست بیشتر نمی شه گذاشت. جالبه............
    مهرانه جان ممنون از پاسخت.. جالبه بگم من اصلا هیچ وقت وابستگی عاطفی به هیچ مردی نداشتم. همان طور که گفتم بیشتر من تو نت بودم حتی اون فردی رو هم که دو بار دیدمش وابستگی عاطفی نداشتم. همیشه یه جور عذاب وجدان داشتم. وقتیم که به کل همه چیز و گذاشتم کنار نه تنها احساس بدی نداشتم بلکه انگار یک باری از رو دوشم زمین گذاشتم و تازه راحت شدم.
    بنابراین این و مطمئنم که نه مثل معتادم و نه دوست دارم به اون روزا بر گردم و نه دیگه خوشم میاد تو نت و محیط های مجازی الکی بچرخم. همون موقعشم من از روی سرگرمی و سر به سر ادما گذاشتن تو نت بودم نه به قصد داشتن یک رابطه عاطفی.
    این و گفتم بدونین واقعا مشکلم مسایل عاطفی و اعتیاد و اینا نیست. فقط متوجه نمی شم چرا یه جوریم. انگار روزا کاری واسه انجام ندارم. تو نت چرخیدن و کار نمی دونستم اما برام یه جور تخلیه انرژی بود. الانم اینقدر تو روز کارام زیاده که گاهی شبا از خستگی بیهوش می شم اما حتی موقع این همه کار هم باز این حس و دارم که یه چیزی کمه.
    مشکل بعدیمم همسرمه. حالا که اون بنده خدا همه چیز و فراموش کرده یا خودش و به فراموشی زده من ول کن نیستم. هر کاری می کنم یا می کنه هر حرفی می زنه هر اشاره ای که می کنه من حس می کنم داره یه جور بهم تیکه میندازه. همش تو فکرمه که دوست دارم زندگیم مثل بقیه باشه اما خودم حس می کنم نیست همسرم می گه هست ولی من می گم نیست.
    تو رو خدا من و راهنمایی کنین. الان مشکل کار کجاس؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    این حس هایی که دارم باید چه کنمشون.؟

  6. کاربر روبرو از پست مفید دلشکسته تشکرکرده است .

    rayehe (یکشنبه 16 آذر 93)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    251
    Array
    با سلام
    شاید چون خودتون میدونین اشتباه کردین؛ عذاب وجدان گرفتین نمیتونین خودتون هم خودتون ببخشید من گاهی اینطوری میشم وقتی یک اشتباهی خواسته یا ناخواسته انجام میدم یا خطایی ازم سر میزنه ؛ خودمم عذاب وجدان میگیرم و نمیتونم خودمو ببخشم؛ حتی اگه طرف مقابل منو ببخشه!

    ولی خب بستگی به میزان خطا یک دوره ای داره اون دوره بگذره کهنه میشه دیگه به مرور زمان فراموش میشه.

    درمورد اینکه میگین دوست دارین یک فعالیتی انجام بدهید اولش میخواستم بگم خب کتاب بخونین ؛ یا یک کار هنری انجام بدین دیدم گفتین خیاطی میکنین و کتاب هم میخونین.

    خب شاید این کارها و همیشه انجام میدهید برایتان عادت شده!میتونین کمی تغییرش بدین,
    مثلا اگه هروز صبح بچه اتون و از یک مسیر میبردین مدرسه! ایندفعه مسیرتون و تغییر بدید حتی اگه دورتر میشه ، خب سحرخیز تربشین اگه از خیاطی کردن خسته شدین،

    میتونین برین کلاس های آموزشی فنی حرفه ای شهر خودتون ، و یک هنر دیگه ای یاد بگیرین، اینطوری تو کارهای هنریتون خلاقیت بیشتری و تنوع خیلی بیشتری ایجاد میکنین؛ هم مدرکش بین المللی ، هم آموزشاشون قبلارایگان بود اما الان یک مقداری پول میگیرن اما بازم نسبت به موسسات دیگر خیلی کمتر میگیرن.

    اینطوری با صرف هزینه کم ، یک مهارت دیگه ای آموزش دیدین.یا تو آشپزیتون خلاقیت ایجاد کنین،

    میتونین هم غذاهای متنوع تر درست کنین هم تزیینات غذاهاتون و تغییر بدین.

    گاهی میتونین از اینترنت کمک بگیرین سرچ کنین ایده بگیرین.

    کلاس ورزشی هم به تناسب اندام کمک میکنه هم روحیه اتون وشاد و سرحال تر میکنه. (اولش آدم کمی تنبلیش میشه بره، اما کم کم که تغییر وتحول در خودتون احساس کردین راغب تر هم میشین)
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : یکشنبه 16 آذر 93 در ساعت 10:20

  8. 4 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    ali -guilan (یکشنبه 16 آذر 93), ammin (یکشنبه 16 آذر 93), hhp (یکشنبه 16 آذر 93), دلشکسته (یکشنبه 16 آذر 93)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 بهمن 93 [ 10:41]
    تاریخ عضویت
    1389-2-21
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    4,037
    سطح
    40
    Points: 4,037, Level: 40
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    63

    تشکرشده 64 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    دختر بیخیال عزیز ممنون که جواب دادی. می گم حالا که به این تایپیک سر می زنی بهم بگو چرا مشاوران سایت نظری نمیدن؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    تایپیک قبلیمم کلی داد و بیداد کردم تا یکی دو نفر جوابم و دادن
    خنده داره اگه بگم همه این کارایی که گفتی رو انجام دادم. تنوع در اشپزی. تغییر مسیر. ورزش صبحگاهی. خواندن قران. خیاطی. کتابخانه. اینترنت. تنوع در روابط زناشویی. برقراری ارتباط با دوستان و فامیل و همسایگان.عاطفی کردن روابط خودم و همسرم. کار خونه. گاهی نظافت بیش از حد.
    ما شمال غرب تهرانیم اب و هوای بدی نیست این ورا. پیش خودم گفتم شاید اگه پیاده روی و ورزش و باشگاه رو شروع کنم یه کمی تخلیه انرژی می شم اما نشد. الان صبحها مدتیه صبح خیلی زود هوا هنوز تاریک و روشنه می رم پیاده روی بعدش قران و حمام و صبحانه و ......
    باز یه چیزی کمه. می دونین چیه؟ یه چیزی تو روح من کمه. چی خودمم نمی دونم.
    اون روزا بیشتر از اینکه روابط عاطفی برقرار کنم بیشتر سر به سر ملت می ذاشتم و می خندیدیم. گاهی می گم این کمه ولی من شوخ طبعیم و با خانواده دارم اما ........
    تو رو خدا جواب بدین گاهی حس می کنم دارم دیوانه می شم........


    رد پاهایم را پاک می کنم

    به کسی نگویید

    من روزی در این دنیا بودم.


    خدایا

    می شود استعـــــفا دهم؟!


    ویرایش توسط دلشکسته : یکشنبه 16 آذر 93 در ساعت 14:14

  10. #6
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 17 خرداد 04 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,994
    امتیاز
    35,222
    سطح
    100
    Points: 35,222, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 32.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,429

    تشکرشده 6,488 در 1,820 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.

    یه توپ کم باد رو فرض کن که یک تورفتگی داره ،هرچی ازبیرون اونو بارنگ وچیزای دیگه بخوای پرکنی همچنان تورفتگی وجود داره تادوباره توپ از درون پرنشه درست نمیشه؛


    سالها دل طلب جام جم ازمامیکرد***وآنچه خود داشت زبیگانه تمنا میکرد..

    .گوهری کز صدف کون ومکان بیرون است ***طلب ازگمشدگان لب دریامیکرد..


    چه کاری بهت احساس شکوه وعزت میده اونو انجام بده میخوای هنری یادبگیری؟میخوای شوهرتو سورپرایزکنی،میخوای توی مراسم دعا شرکت کنی..
    حالاکه لذت پاک بودن روچشیدی قدم به قدم به اون سرچشمه نزدیک ترمیشی.خلاصه هرچی ایده وخلاقیت هست از درون میجوشه،


    تو داری به خودت نزدیکتر میشی روزبه روزمتوجه میشی چقدرارزشمندهستی چقدر خدابرات احترام وارزشمندی قائل بوده که نعمت وجود بهت بخشیده.ازروزمرگی بیزاری دوس داری تنوع وتازگی داشته باشی. اینها اثرات عشق ذاتی هست که درون ماست به کارهای بی ارزش وسکون راضی نمیشه
    ویرایش توسط ammin : یکشنبه 16 آذر 93 در ساعت 14:57

  11. 2 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    hhp (یکشنبه 16 آذر 93), دلشکسته (دوشنبه 17 آذر 93)

  12. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    197
    Array
    دوست خوبم باید هدف یا اهدافی توی زندگیت باشه . و اونوقت همه کارهات در جهت رسیدن به اون هدف قرار میگیره . هدف شما چیه ؟

  13. کاربر روبرو از پست مفید واحد تشکرکرده است .

    دلشکسته (دوشنبه 17 آذر 93)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 بهمن 93 [ 10:41]
    تاریخ عضویت
    1389-2-21
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    4,037
    سطح
    40
    Points: 4,037, Level: 40
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    63

    تشکرشده 64 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    ممنونم امین و واحد عزیز که پاسخ دادین.
    قبل از هر چیزی به من بگین چیکار کنم بالهای صداقت و فرشته مهربون و اقای sci هم به من جواب بدن؟؟!!
    حس می کنم مشکلم بزرگتر از این حرفاس. من انگیزه ای برای لذت بردن از زندگیم ندارم. یعنی دمدمی شدم. گاهی عاشقانه همسرم و بچه هام و دوست دارم. گاهی عاشقانه دنبال کار هنری و ورزش و .. می رم و گاهی از همه چیز ناامید می شم و میشینم و نگاه می کنم. گاهی همه چیز حتی یک هوای ابری یا افتابی باعث لذت بردنم می شه و گاهی تمام زیبایی های دنیا برام بی مفهومه.
    من خیلی زود پدر و مادرم و از دست دادم. خواهر و برادری که باهاشون به دوران زیبای کودکی بر گردم ندارم.
    می دونین چیه حس میکنم به زور دارم خودم و میکشونم و تلقین می کنم همه چیز خوبه. در حالی که وقتی با خودم روراست می شم می بینم به خاطر نداشته هام از همین داشته هامم لذت نمی برم. گاهی هوس می کنم دوباره برگردم به دنیای مجازی. نمی دونم چرا اما یه انرژِ از اونجا می گرفتم که ا زدنیای واقعی نمی گیرم.
    همیشه فکرای منفی دارم و فکر میکنم همین خوشی که دارم (بچه ها و شوهرم ) رو هم ممکنه ا زدست بدم.
    گاهی می گم کاش اعتقاداتی که دارم و نداشتم. کاش استقلال مالیم و حفظ می کردم و خانه نشین نمی شدم اصلا کاش میتونستم خطا کنم و هیچ کس نفهمه. یا کاش می شد قید زندگیم و بزنم و هر غلطی دوست دارم بکنم. گاهیم می گم کاش اصلا این راه و نرفته بودم که از لذتهای زود گذرش چیزی بفهمم و به همون گذشته ها قانع بودم. من و متهم نکنین اینا همه ای کاش هایی ... هست که تو ذهنم میاد. همون طور که قبلا هم گفتم اصلا دوست نداشتم به هیچ کس وابستگی عاطفی داشته باشم و واقعا هم ندارم. زندگی من و این طوری بار اورده که وابسته کسی نشم. من فقط وابسته همسرم و بچه هامم که همین وابستگی اندک هم باعث شده مدام فکر از دست دادنشون و بکنم اگه همین وابستگی رو هم نداشتم شاید این فکرای ازار دهنده رو نداشتم. نمیدونم شایدم اگه به کسی دیگه وابستگی عاطفی پیدا کنم تعدیل بشم. ... نمی دونم.........
    تو رو خدا بگین چیکار باید بکنم؟ از این همه ضد و نقیض روحیاتم خسته شدم ...........

  15. #9
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 17 خرداد 04 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,994
    امتیاز
    35,222
    سطح
    100
    Points: 35,222, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 32.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,429

    تشکرشده 6,488 در 1,820 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانم دلشکسته

    ،هزاربارهم به کسی دیگه دلبستگی عاطفی پیداکنی به نتیجه خوبی نمیرسی تجربه متأهلین ومجردینی که این راه رو رفتن اینو میگه،قیداین یک راه روبزن،

    ..به سهم خودت رفتارومهارتهای درست زندگی زناشویی رویادبگیری عمل کن .....اوناروبایدازتایپکهای ومتن های مختلف وتجارب خودت استخراج کنی.


    فقط نکته مهمی که به نظرمن میرسه منتظرنمون که عشق بیاد بعدشاد باشی،سعی کن شادباشی به خودت برسی رابطه ت باخودت بهتر بشه خودتو دوس داشته باشی تا حس دوس داشتن به همسرت هم بیشترتحریک بشه،

    نکته دوم اینکه سعی کن دوس داشتن رو جایگزین عشق کنی چون تعریف هرکسی ازعشق ممکنه بسیار آرمانی وغیرواقعی باشه وعملا امکان پذیر نباشه وفقط به این در واون دربزنی وبه اون کمالی که ذهنت ساخته نرسی..وخسته ودرمانده بشی .آنچه که من ازآیه قرآن درمورد زن وشوهر یافتم به دوستی ومهربانی بین این دواشاره کرده(مودت ورحمت)"وبین شما دوستی و مهربانی قرار داد".خلاصه اینکه زندگی رو ساده تربگیرتاکمتراذیت بشی.امیدوارم دکترو کارشناسان به تایپیکت سربزنن میتونی راهنمایی های مشابهی که به بقیه میکنن روپیگیری کنی.موفق باشی



    ،

  16. 2 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    sevil73 (سه شنبه 18 آذر 93), دلشکسته (سه شنبه 18 آذر 93)

  17. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 بهمن 93 [ 10:41]
    تاریخ عضویت
    1389-2-21
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    4,037
    سطح
    40
    Points: 4,037, Level: 40
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    63

    تشکرشده 64 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    اقای امین محترم خیلی ممنونم از پاسختون. حقیقت اینه که من همسرم و خیلی دوست دارم. این و از مواقعی که می ره ماموریت می تونم بفهمم. دلتنگی ها و بی قراری هام اینقدر زیاد می شه که خدا می دونه. مشکل من با خودمه. نمی تونم روی یک کار تمرکز کنم و به صورت دائمی ازش لذت ببرم. همون طور که گفتم با انرژی یه کاری و شروع می کنم و وسط راه بی حوصله می شم. و این قضیه در ارتباطم با همسرمم هست. یعنی با همه علاقه و دلبستگی که بهش دارم یه دفعه دلزده می شم. مثلا گاهی برای خوشحال کردن همسرم و تغییر یکنواختی تصمیم می گیرم مهمونی بدم خب خانواده همسر من شلوغن تغریبا 30 نفر هستن با کلی ذوق از چند روز قبل وسایل می خرم غذاهای مختلف و جدید دسر های مختلف و جدید کلی ایده جدید می گیرم از نت . خلاصه کلی زحمت و تهیه اما همین که مهمونی تموم می شه انگار دلزده می شم فکر می کنم چه کار بیهوده ای کردم این چند روز و کلی حرفای منفی دیگه به خودم می گم.
    به تایپیکهای مشابه خیلی سر می زنم و مطالب مشاورین محترم و می خونم اما هنوز هیچ جا پیدا نکردم با این حس های متفاوت باید چیکار کرد. گاهی سرحال و شاداب گاهی افسرده و غمگین و این تناوب تند تند تکرار می شه.

  18. کاربر روبرو از پست مفید دلشکسته تشکرکرده است .

    sevil73 (سه شنبه 18 آذر 93)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 96, 00:33
  2. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  3. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  4. تنهایی - 24 سالمه، نمی خواهم با کسی دوست بشم، تنهایی اذیتم می کنه
    توسط sara19 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 آذر 91, 01:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.