فاطمه جان من دررابطه باشوهرم مشکلاتی دارم که بیشترمشکلاتمون نداشتن مهارت های ارتباطیه نمیخوام بگم من کاملم نه زندگی منم چندوقت یکباردچارمسائلی
میشه اماراستشوبخوای ازنظررابطه جنسی وتامین خواسته های شوهرم خودمویه زن کاملاموفق میدونم بارهاشوهرم گفته ازم راضیه واگه من عجول بودنم روکناربذارم
بهترین زن دنیامیشم تاحالاتواین زمینه هیچ گله ای ازم نکرده حتی مشاورهم بهم گفت چیزی که تاالان زندگیتونوحفظ کرده باوجوداختلافات زیادرابطه جنسی خوبتون بوده
حالامیخوام بعضی ازکارهایی که خودم انجام دادم تواین چندسال انجام دادم رو برات بگم شاید برات مفیدباشه
اول اینکه خداروشکرمن وشوهرم ازلحاظ خواسته های جنسی کاملا هم سطح هستیم هردو ادم های گرم مزاجی هستیم ماازهمون ابتدای دوره عقدبه خواست شوهرم
رابطه کامل داشتیم الان بعداز4سال نه تنهارابطه جنسی ماکمترنشده که حتی بیشترازدوره عقد واوایل عروسیمون شده پیش میادکه بعضی روزهادوباررابطه داریم گاهی
هرروزوبیشتراوقات یک روزدرمیون
من همیشه توخونه اراسته هستم بندرت پیش میاددوروزپشت سرهم یه لباس بپوشم نه اینکه دائم درحال لباس خریدن باشم من ادم تمیزومرتبی هستم لباسهامو
خوب نگه میدارم حتی اززمان مجردیمم لباس دارم مثلااگه امروزتاپ وشلوارک پوشیدم فردابلوزودامن میپوشم اگه دامن کوتاه پوشیدم فرداش شلوارمیپوشم من عاشق
دامن هستم پیراهن های باز وبدن نماهم زیاد دارم ومیپوشم رنگ لباس هام رنگ های کاملا شاده سبز زرد قرمز سرخابی گاهی برای تنوع یهم تاپ توری مشکی
میپوشم یکی ازتعریف های شوهرم ازمن اینه که گفت به زبون خودش گفت خوشم میادلباسهای منگولی نمیپوشی؟باخنده پرسیدم لباسهای منگولی چیه دیگه؟
گفت لباس هات همیشه مرتب وشیکه هپلی نیستی.راستی من خیلی به ست کردن رنگها اهمیت میدم وهماهنگ لباس میپوشم رنگها کاملابهم بیاداوایل ازدواجمون
هرروزارایش میکردم امادیدم اینطوری تکراری میشه برای اینکه برای شوهرم تکراری نشه وتنوع داشته باشه زندگیمون تصمیم گرفتم که شبهای جمعه کلامتفاوت ازبقیه
شبهای هفته باشه تواین شبهامن ارایش کامل میکنم جوری که انگارمیخوام برم عروسی گاهی لباس های مجلس ومهمونیمو میپوشم غذارو مفصل وشیک درست
میکنم شمع سرمیزروشن میکنم عودروشن میکنم شوهرم میگه تاجلوی درساختمون بوی عودت میومدباچه ذوقی وارد خونه میشه گاهی بهش اس ام اس میدم که
شب قراره فلان اتفاق بیفته مشتاقش میکنه زودتربیادخونه گاهی هیچی نمیگم وقتی ازایفن دیدم داره ماشینو پارک میکنه همه برق هارو خاموش میکنم شمع روشن
میکنم گوشه گوشه خونه ازاین شمع های وارمر عطری میذازم بالای تختمون روی میز کف خونه اینجوروقت هاشوهرم ازهولش نمیذاره اول شام بخوریم اکثراشبهای
جمعه دسردرست میکنم غذاهای موردعلاقشومیپزم ظرفهایی که برای مهمون میارم رو برای خودمون میارم حتی فرداشم صبحونه مامفصل تروبهترازبقیه روزهاست
گاهی رزلب قرمزجیغ میزنم گاهی صورتی گاهی قهوه ای وخیلی ملایم کلا هیچوقت یه جورنیستم یه بارموهام بازه یه بارجمعه یه بارمثل دختربچه ها خرگوشی ازدو
طرف میبندمشون حتی یه بارپاشدم رفتم خونه مامانم تاموهامو ازدوطرف دو.تاگیس ببافه واسه تنوع چون خودم نمیتونم ببافم
کلاماخیلی همدیگرو میبوسیم هرصبح که شوهرم میره روبوسی میکنیم ظهرکه میادهمینطورعصرمیره بازروبوسی شبم همینطوریعنی فقط موقع رابطه باهم تماس نداریم
نشستیم پای تلویزیون همدیگرونازمیکنیم میبوسیم خیلی اوقات ماسازمیدیم باهم زیادبازی میکنیم گاهی من میشم پادشاه واون غلام منه وهرچی میگم بایدانجام بده
گاهی اون پادشاهه ومن کنیزشم خیلی به سروکله هم ورمیریم قبل ازخواب حتماهمدیگرومیبوسیم شب بخیرمیگیم تن شوهرمن همیشه داغ ودست وپای من همیشه
یخ ازاول من عادتش دادم که باید گرمای تنتو حس کنم حتی شده دستموبهش میچسبونم بایدحتماتنم به تنش بخوره میدونی این چه حسنی داره؟شوهرمم به من
وابسته میشه جداخوابیدن ازمن براش سخت میشه ازنظررابطه جنسی هم خیلی بهش اعتمادبنفس میدم خیلی ازش تعریف میکنم خودم دقیقا میبینم چه غرورخاصی
تواین زمینه داره وخودشو بهترازهمه مردهای دنیامیدونه بس که ازش تعریثف کردم البته واقعابحق هم تعریف کردم شوهرم همیشه همه تلاشش جلب رضایت من ولذت
بردنه منه چون ازطرف من همیشه واکنش های مثبت دیده تواین زمینه من فکرمیکنم کاملا شوهرمو سیراب کردم وهیچوقت بیرون ازخونه دنبال تامین خودش نیست 3
ماه پیش ازش پرسیدم که تو توی رابطه جنسی ازمن راضی هستی خواسته ای داری بگو؟برام نوشت من خیلی ازتو راضیم همه جوره منو تامین میکنی تاحالانشده
به من نه بگویی وازاینی که هست کاملاراضیم
خیلی برای خودم عجیب بودکه گفت تاحالابه من نه نگفتی خوب که فکرکردم دیدم راست میگه من تاحالابطورواضح ومستقیم بهش نگفتم نه نمیخوام امش رابطه داشته
باشیم هروقت خسته بودم یااصلاعلاقه نداشتم غیرمستقیم گفتم مثلاگفتم وای امشب سرم دردمیکنه یادلم دردمیکنه یعنی گفتم ازنظرجسمی اماده نیستم نه اینکه
روحم تورو نخوادشوهرمم خداییش تواین زمینه خیلی بافهم وشعوره همیشه مراعاتمو میکنه همیشه بعدازرابطه منومیبوسه بغل میکنه نوازشم میکنه
من ازعطرهای گرم استفاده میکنم ضمناتاثیرلباس خواب رو فراموش نکن موقع خوابیدن باهمون لباسی که توروزتنت بوده نرو تورختخواب لباستوعوض کن اینم شایدشنیدی
که درست نیست زن زودترازشوهرش بخوابه من همیشه اینورعایت کردم که باهم بخوابیم پیش اومده خیلی خسته بودم مریض بودم زودترخوابیدم اماتعدادش خیلی خیلی
کمه خلاصه این چیزهای قابل گفتنی بودکه برات گفتم امیدوارم بهکارت بیادسعی کن شیطون وسرحال باشی همیشه باروی بازبه استقبال شوهرت برو لبخندبزن
راستی اینم بگم هیچوقت زمانی که شوهرم خونه اس وقتمو پای ظرفشویی نمیگذارم ظهرهاناهارکه میخوریم کنارهم درازمیکشیم میخوابیم بعداکه پاشدیم
وشوهرم رفت مغازش من ظرفهارو میشورم مثلا ساعت4-5 عصریاشبها اگه ظرفهازیادباشه ووقت گیر میذارم برای فرداصبحش میرم کنارشوهرم میشینم
باورت میشه بارهاشده پاشدم دیدم شوهرم ظرفهارو شسته؟فکرنکنم مردی گله کنه که چراظرفهارو شب نشستی اما گله میکنه که چرانمیای پیشم بشینی
علاقه مندی ها (Bookmarks)