دختر خوب بهت میگیم صبر داشته باش بعد تو میری براش خانوم معلم بازی در میاری حالا هم میخوای دفتر یادداشت برداری و ....


..
.
ببین دریا خانوم یه سوال خیلی اساسی ازت می پرسم : فکر میکنی شوهرت از پشت کوه اومده؟؟؟
این سوال دو تا جواب داره. آره یا نه.
اگر آره که راه تو درسته. ادامه بده.
اگر نه، پس این رو هم بپذیر که
اون میدونه داره شما رو ناراحت میکنه! می دونه! می فهمی چی میگم؟ اون میدونه وقتی دروغ میگه، پنهان کاری میکنه و هزارتا کار دیگه همه اینها تو رو ناراحت میکنه و براش مهم هم نیست! به جهنم که تو ناراحت میشی.... همینه که هست! ....اصلن اشتباه میکنی که ناراحت میشی! .... اصلن به چه حقی ناراحت میشی!! .... اصلن ناراحت شو تا کم کم به این وضع عادت کنی!!!! .... اصلن من آدمت میکنم دختر لوس!!!.... فکر کرده خونه ی باباشه. نه دیگه تو شوهر کردی.... من اینطوریم....
.
اون نیومده زن بگیره که بعد مواظب باشه زنش رو ناراحت نکنه!!!! اون زن گرفته تا نیازهاش برطرف بشه همین!!! این جمله رو هزاربار برای خودت تکرار کن!!!

.
وقتی اینو پذیرفتی حالا می تونیم شروع کنیم. اول اینکه به نظر من زندگی مشترک دو مرحله اساسی داره. شامل اوایل زندگی و بعد از اون!!!
.
اگر گفتم صبر کن برای همیشه که نگفتم. برای مرحله ی اول گفتم.
صبر کن تا خیلی چیزها رو بفهمی. تا دستت بیاد. زیاد حرف نزن. زیاد سخنرانی نکن. صبر داشته باش. اما نه این که هیچ کاری هم نکنی!
.
شوهر تو چه بخواد چه نخواد به تو نیاز داره. به جای حرف زدن و شعر و غزل خوندن که بیا خوب باشیم پسرم! پسر کوچولوی من بیا یادت بدم چطوری راه بری... تاتی تاتی!!!.... بیا پشت دستت رو داغ کنم (جریمه ات کنم) که دیگه کارای بد بد نکنی...
بیا توی رفتارت بهش عملن نشون بده که تو کی هستی و چطور شخصیتی داری. نیازهای اون به تو فرصتیه که تو میتونی خودت رو بهش معرفی کنی. ناراحتی و خوشحالیت رو بهش نشون بدی. بدون حرف. بدون سخنرانی. آروم آروم.
.
اول باید بیاد سمت تو. پس بهش محبت کن تا بیاد. ازش ایراد نگیر. نصیحتش نکن. بهش بگو که میتونه پولش رو مدیریت کنه. بهش بگو که بهش اعتماد داری.
.
وقتی سمت تو اومد، اعتمادش رو نگهدار. صبر داشته باش تا وارد مرحله ی دوم بشی. اوایل زندگی زمان مناسبی برای شناختنه. برای اینکه قلق هاش دستت بیاد. برای اینکه امتیاز بگیری. برای اینکه بتونی صندلی مادرش رو برداری و روش بشینی.
.
بعد که نشستی و فرمون ماشین رو دستت گرفتی هر جا که خواستی و هر طور که خواستی برون!!! اون وقت که تو همه ی زندگیش شدی براش مهمه که ناراحتت نکنه!!
.


.
.
من اشتباهات بزرگی داشتم. منم خانوم معلم بازی درآوردم. منم باورم نمیشد که اون به ناراحتی و خوشحالی من و خواست من بهایی نمیده. من با خانواده اش سر قدرت جنگیدم. دفتر آوردم. سند آوردم. دلیل آوردم .... باور کن اگر این چیزها میخواست جواب بده. برای امثال من میداد!!
.
.
هیچ چیزی آسون بدست نمیاد. عشق وجود نداره مگر اینکه ما ایجادش کنیم. ذره ذره و با مهارت.
- - - Updated - - -
هر وقت ازت کمک خواست اونوقت کمکش کن. هر وقت از تو پرسید به نظرت چه کار کنم؟ اونوقت نظرت رو بهش بگو. در عین حال بهش بگو که این فقط نظر توست و شاید درست هم نباشه و اون باید بررسی کنه و بهترین کار رو انجام بده.
و تو میدونی که اون نهایتا بهترین تصمیم رو میگیره.
علاقه مندی ها (Bookmarks)