به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مرداد 92 [ 11:41]
    تاریخ عضویت
    1392-5-15
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    26
    سطح
    1
    Points: 26, Level: 1
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    چطور رابطه ای بی سرانجام رو تموم کنم؟

    با سلام
    از شدت افسردگی داشتم تو وب می گشتم که تالار همدردی رو پیدا کردم
    گفتم مشکلمو بگم شاید یه راهنمایی خوب به دردم بخوره و راه گشا بشه واسم
    من 32 سالمه از 26 سالگی با آقایی که 7 سال از من بزرگتر بود و همکارم بود دوست شدم
    البته قبل از دوستی 1 سالی همکار بودیم و روابطمون در حد دو همکار خیلی خوب بود و من از شخصیت و جذبه ش خیلی خوشم میومد و یه جورایی دوستش داشتم
    تا اینکه من یه بار اس ام اس دادم و اون هم جواب داد و رابطمون دوستی شد
    از همون اول که همو دیدیم یه جورایی بهم فهموند که فقط منو به عنوان یه دوست میخواد
    و همینطور می خواست خیلی باهام راحت باشه
    من که برای بار اولم بود با کسی دوست می شدم و چون اونموقع تازه مامانم رو بر اثر سرطان از دست داده بودم خیلی بهش وابسته شدم
    روزی 100 تا اس ام اس میداد و چند بار زنگ میزد
    لازم به ذکره که تو این چند مدت چندین بار هم به خونه شون رفتم و یه کارایی کردیم که از انجامش خیلی پشیمونم
    ولی نه اونجور که فکر کنید همه چیزمو به باد دادم
    ولی همه زندگیمو،وقتمو،عشقمو،پولمو ،احساسمو و .... به پاش ریختم
    کافی بود لب تر کنه همه فداکاری واسش کردم
    خیلی بهم مشتاق بود فقط وقتی حرف از آینده و ازدواج میزدم سریع گر می گرفت و شروع می کرد به داد و فریاد که من از اول بهت گفته بودم تو بار اول بهم اس دادی و .....
    آخه من خیلی بهش وابسته شده بودم به همون خدایی که بالا سرمه قسم دست هیچ احدی به غیر اون بهم نخورده
    احساس عذاب وجدان دارم
    من دختر آفتاب مهتاب ندیده ای بودم خیلی پاک بودم دلم واسه خودم میسوزه
    آخه این انصافه با همه چیز یه دختر بازی کنی بعد بگی من از اول بهت گفته بودم قصدم ازدواج نیست
    می دونم منم خیلی اشتباه داشتم
    تا پارسال که کم کم بهش شک کردم تا اینکه گوشیش رو دیدم
    دیدم با یه دختر خانومی رابطه بسیار خوبی داره و از طرز اس ام اس دادنشون معلوم بود که قصدشون ازدواجه
    کاملا داغون شدم
    نامرد انقدر معرفت نداشت بهم بگه فلانی من می خوام زن بگیرم یا هر چیزی
    همینطور که منم داشت با اون یکی هم رابطه عشقولانه داشت
    احساس کردم دنیا رو سرم خراب شده تصمیم گرفتم فراموشش کنم اما چیزی هم در این مورد که فهمیدم رابطه شو بهش نگفتم
    ولی باز ولم نمیکرد به هر نحو
    منم که عاشق بودم دوباره عین یه بدبخت احمق اومدم تو زندگیش
    فقط مثل کبک سرم رو کرده بودم زیر برف
    تا امروز که نمی دونم با اون دختره هست یا نه
    دیگه نه بهم زنگ میزنه نه سراغی میگیره
    بهش زنگ میزنم جواب میده و میگه کار داشتم
    می خوام بذارم و برم ولی توان ندارم
    خیلی بهش وابسته ام
    6 سال عمرم چی میشه؟!6 سالی که خالصانه به پاش ریختم
    میدونم کورکورانه رفتم جلو
    ولی آخه این انصافه؟چرا باید آخرش همه چیز به نفع اون تموم بشه؟!
    از من سوء استفاده هاش رو کرد حالا مثل یه آشغال پرتم کرده دور
    من همه شخصیتم،غرورم،آبروم و ..... به خاطرش از دست دادم و در آستانه 32 سالگی تنها،بدبخت،افسرده،بی کسم
    ولی اون..........
    پس من حقم رو باید از کی بگیرم؟
    چی کار کنم که انتقاممو ازش بگیرم؟
    در ضمن باید بگم من دانشجوی دکترام.زیبایی دارم.یه کار و درآمد خوب دارم.
    خانواده خوبی دارم.
    فقط تو این مدت که باهاش بودم کاملا اعتماد به نفسم از بین رفته
    و یه جوری شده که زندگیم فقط به اون بستگی داره
    خیلی احساس بد بختی میکنم................

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 11 اردیبهشت 04 [ 19:10]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    18,736
    سطح
    86
    Points: 18,736, Level: 86
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 114
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    117
    Array
    منای عزیز

    از خوندن پستت خیلی ناراحت شدم.

    دختری با اینهمه کمالات که بیان کرده چرا باید وابسته و معتاد به یک فردی سو استفاده گر بشه؟!

    همانطور که گفتی مقصر اصلی خودت بودی که این رابطه معلوم الحال را شروع کردی؟!

    حتی زمانی که متوجه رابطه آن شخص با دیگری شدی و یا عکس العمل او را در مورد ازدواج با خودتت دیدی باز ادامه دادی؟!

    می دانی ضرب المثلی هست که می گوید

    " آنکس که خواب است میتوان بیدار کرد ولی آنکس که خودش را به خواب زده نمی توان بیدار کرد."

    آری نمیتوان شما را بیدار کرد مگر اینکه به خودت بیایی؟!

    واقعا چرا منا دختری با این همه کمالات باید اینقدر عزت و احترام خود را پایین بیاورد و برای ازدواج ازکسی اینچنین

    فرصت طلب درخواست کند؟!

    آیا متاهل شدن واقعا اینقدر ارزش دارد که اعتبار و شخصیتت لگد مال شود؟!

    آیا منا باید اینقدر خودش را دست کم بگیرد که به خانه یک مرد برود و همه جوره فداکاری بکند تا شاید این مرد خواستگارش شود؟؟

    منا جان دیگر پیروی از دل و هوست بس است یک stop بزرگ به خودت بده از تکنیکهای توقف فکر این تالار استفاده کن.

    لطفا دیگر هیچ تماس نه اس ام اس نه تماس تلفنی نه حضوری و .... با این فرد نداشته باش.

    اگر امکانش هست محل کار یا محیطهایی که احتمال دیدار با ایشان را داری بطور کل ارتباطت را قطع کن.

    حسابی وقتت را با عبادت با خدا و ورزش و تفریح و کار پر کن و در صورت امکان مدتی از یک مشاور خانم با تجربه برای بازگشت عزت نفست کمک بگیر.

    اگر مواظب خودت نباشی و جلوی ضرر را از همینجا نگیری و مرتب دنبال چراهایی باشی

    که بطور کلی می توان گفت پاسخ همه آنها رفتارهای نابالغانه - نامتعهدانه و هوس محوری بجای عقل محوری بوده این 6 سال می شود 7 سال و 10 سال و .... یک عمر
    ویرایش توسط sanjab : سه شنبه 15 مرداد 92 در ساعت 14:36

  3. 3 کاربر از پست مفید sanjab تشکرکرده اند .

    پسرایرونی (سه شنبه 15 مرداد 92), دختری تنها (سه شنبه 15 مرداد 92), شوکا (سه شنبه 15 مرداد 92)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 دی 93 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    3,418
    سطح
    36
    Points: 3,418, Level: 36
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    573

    تشکرشده 935 در 360 پست

    Rep Power
    66
    Array
    سلام
    درسته شش سال عمرت روبه پای این فردریختی بازم دیرنشده هرچندسخته ولی اگه خودت بخوای میتونی خودتودست کم نگیر سعی کن دیگه باهاش تماس نگیری وکم کم ازفکروذهنت بیرونش کن نمیخوام بگی توکه نمیدونی من بودم که باهاش موندم وحالاچطورفراموشش کنم درسته این شمابودیدکه باهاش بودیداین روبه عنوان یه تجربه زندگیتون درنظربگیریدتجربه ای که تلخ بود وقتی شماخودتون بامنطق بدورازاحساس این تاپیک روایجادکردیدوتمام مشکلات روبیان فرمودیدپس اگه بخوایدمیتونیدبراحساساتتون هم غلبه کنیدواحساسی تصمیم نگیریدودیگه باهاش تماس نگیرید هرچنداوایل سخته وادم نمیتونه همش به دنبال یه بهانست تازنگ بزنه وباخودش میگه این اخرین باره ولی تاکی بایدخودمون روگول بزنیم ببینیدادم اوایل مدام به گوشیش نگاه میکنه تاببینه زنگ زده بعدش زنگ میزنه ولی اگه ارادتونوقوی کنیدبراحتی میتونیدبااین مسئله کناربیاییدوبخودتون بقبولونیدکه وقتی ایشون باشماتماس نمیگیرن به فکرشمانیستندلزومی نداره شماهم باایشون تماس بگیریدوبه فکرشون باشید من خودم هم تجربه کردم ودیدم هرچقدراحساسی جلومیرم این منم که وابسته میشم واقاپسربیشترنازمیکنه خودتون روکناربکشید تابدونندکه اونقدرهاهم که فکرمیکنندشماوابسته نیستیدومیتونیدفراموششون کنیدشایداوایل نشه یعنی سخت باشه ولی به مرورزمامن همه چی به روال عادی برمیگرده
    این که کارداشتم و...همه اینهابهانست شماهم پیگیرنباشید
    تمام غصه های دنیارومیشه بایک جمله تحمل کرد:(خدایامیدانم که میبینی)

  5. کاربر روبرو از پست مفید roseflower تشکرکرده است .

    شوکا (سه شنبه 15 مرداد 92)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 فروردین 93 [ 17:06]
    تاریخ عضویت
    1392-2-04
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    814
    سطح
    15
    Points: 814, Level: 15
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 21 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من دانشجوی دکترام.زیبایی دارم.یه کار و درآمد خوب دارم.
    صبور باشید این احساس (بد) همیشه مهمان شما نیست!

    حتما لیاقتت رو نداشته!همه سرمایه گذاری ها همیشه سود دهی مورد نظر ما رو ندارند.
    صبور باشد و برای خود مشغله ای پیدا کنید!ورزش / کار / پایان نامه
    لیاقتت رو نداشته یقینا"

  7. 2 کاربر از پست مفید arash_omidi86 تشکرکرده اند .

    sanjab (سه شنبه 15 مرداد 92), شوکا (سه شنبه 15 مرداد 92)

  8. #5
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 17 خرداد 04 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,994
    امتیاز
    35,222
    سطح
    100
    Points: 35,222, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 32.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,429

    تشکرشده 6,478 در 1,819 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام مونا.تقریبا هفته ای سه موردیابیشترمث تو به همدردی میان زخم خورده ازیه رابطه، مث همیشه دختره به امیدازدواج وپسر به خاطرهوس.بذاریه حقیقتی رو از زبان یه پسربهت بگم یه دخترتازمانی برای ما ارزشمندهست سهل الوصول نباشد هم عاطفی هم جسمی اگه به هرحیله ای متوسل بشیم واون دختر ازنظر جسمی وابده ازچشم پسرمیفته چه اون پسرپاک باشد چه ناپاک.یکی ازدلایل مهریه وعقدنامه همین مطلب هست هیچ کس هم سرش رو نمیدونه یاهنوزمن نظرقطعی نشنیدم.البته آشنایی قبل از ازدواج ازمحیطهای متعارف کارمندی_دانشجویی_مهمانی هیچ اشکالی نداره.خیلی ها پس ازعقد وبرقراری رابطه جنسی بیشترهمدیگه رو دوس دارند.دوستی این شکلی برای کسایی خوبه که به ازدواج اعتقادی ندارندوهروقت بخوان همدیگه روترک میکنند(البته مصیبتهای روحی وجسمیش واسه خودشون).اون پسراشتباه کرده.اول پیامک دادن تو حقی براش ایجادنمیکنه،ولی قبلش بهت گفته واسه ازدواج نمیخادت(به نظرم اینجامردانگی کرده).به هرحال اشتباهی که شده هم خودتو ببخش هم هروقت تونستی او روببخش.برای همیشه پرونده این دوستی هاروببند.دوباره میتونی روحیه خودتو ترمیم کنی وازجات بلند شی،حرفای تکراری واسه جایگزینی نمیزنم...اگه تمایل داشتی این تایپیک هارومطالعه کن؛http://www.hamdardi.net/thread-26592.html __................................................ .................................................. ....................................تایپیک دوم....................http://www.hamdardi.net/thread29107-.....تایپیک سوم............................................ .................................................. .................................................. .................................................. ...http://www.hamdardi.net/thread-17296.html
    ویرایش توسط ammin : سه شنبه 15 مرداد 92 در ساعت 15:25

  9. 6 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    arash_omidi86 (سه شنبه 15 مرداد 92), roseflower (سه شنبه 15 مرداد 92), sanjab (سه شنبه 15 مرداد 92), پسرایرونی (سه شنبه 15 مرداد 92), دختری تنها (سه شنبه 15 مرداد 92), شوکا (سه شنبه 15 مرداد 92)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 بهمن 95 [ 01:37]
    تاریخ عضویت
    1392-3-28
    نوشته ها
    191
    امتیاز
    3,793
    سطح
    38
    Points: 3,793, Level: 38
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    146

    تشکرشده 406 در 140 پست

    Rep Power
    31
    Array
    عزیزم از کسی انتقام نگیر چون خودت خواستی سرت کلاه بره
    وقتی با این آقا دوست شدی همسن الان من بودی و من کاملا ایمان دارم یه پسر یه دخترو بخواد اونو نمیبره تو خونش
    ناراحت نشو ولی خواستم صادقانه بگم
    به جای انتقام به فکر آیندت باش
    روزی هزاران نفر این بلا سرشون میاد ولی جالبه کسی عبرت نمیگیره
    کسی سعی نمیکنه از تجربه دیگران تجربه کنه همه سعس میکنن خودشون تجربه کنن تا بعدها پشیمون بشن

  11. کاربر روبرو از پست مفید dokhtare kordestan تشکرکرده است .

    shahrivar (چهارشنبه 25 تیر 93)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اردیبهشت 96 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-27
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    4,516
    سطح
    42
    Points: 4,516, Level: 42
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    49

    تشکرشده 97 در 48 پست

    Rep Power
    28
    Array
    با سلام وقتی اینچور تایچیک هارو میخونم یاد خودم میفتم عزیزم منم چند ماه پیش دقیقا مثل شکا اومدم اینجا مشکلمو گفتم همه گفتن رهاش کن به زندگی خودت برگرد و منم دقیقا دقیقا مثل شکا کفتم پس تکلیف این عمرم این وقتم این همه سال چی میشه همش یاد وقت و چیزایی که از دست دادم میفتادم گوش نکردم و راه خودمو رفتم ولی امروز زمانیه که هنوز 4 ماه از عقد ما نگذشته من درست مثل بچه هایی که بازیرو میبازن و با التماس میگن از اول شروع کنیم هروز به خدا التماس میکنم که منو برگردون به جند ماه قبل میگم خدا اشکال نداره چند سال عمرم پولم زندگیم مهم نیست فقط به قبل عقد برم گردون ولی میدونم مه بی فایده است توروخدا به خودت و زندگیت رحم کن راه منو نرو رهاش کن بزار بره رفتنی بالاخره یه روزی میره جه با عقد چه بی عقد

  13. 3 کاربر از پست مفید الهه4 تشکرکرده اند .

    arash_omidi86 (سه شنبه 15 مرداد 92), roseflower (سه شنبه 15 مرداد 92), دختری تنها (سه شنبه 15 مرداد 92)

  14. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 آبان 92 [ 13:59]
    تاریخ عضویت
    1392-4-15
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    287
    سطح
    5
    Points: 287, Level: 5
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    151

    تشکرشده 26 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم دوستان خیلی خوب راهنماییت کردن
    میدونم الان بیشتر از اینکه دوسش داشته باشی به فکر چیزایی هستی که از دست دادی مثل وقت، احساس، عشق و ... . حق هم داری کاملا قابل درکه
    اگه میشه بچه ها بیشتر تو این قسمت مشاوره بدن که آدم چطور با این فکرا کنار بیاد؟
    میدونم مشکل خیلی از دوستی های بی سرانجام هست یکی بیشتر یکی کمتر ولی همه این مشکلات و موضوعات رو باهاش درگیرن

  15. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 دی 93 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    3,418
    سطح
    36
    Points: 3,418, Level: 36
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    573

    تشکرشده 935 در 360 پست

    Rep Power
    66
    Array
    دختری تنهابه نظرمن تنهاراه کناراومدن بااین افکارپذیرش واقعیته به صورت منطقی به موضوع فکرکنی واشتباهاتت روقبول کنی بدونی راهی که رفتی اشتباه بوده وحالابایدهمه اشتباهاتت روجبران کنی
    ورزش کردن خیلی به ادم کمک میکنه ادم انرژی میگیره درواقع خیلی راحتترازقبل میتونه بامسئله کناربیاد

  16. #10
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 17 خرداد 04 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,994
    امتیاز
    35,222
    سطح
    100
    Points: 35,222, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 32.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,429

    تشکرشده 6,478 در 1,819 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دختری تنهاسوال خوبی پرسیدکه همسوباسوال صاحب تایپیک هست این دوستی ها ناخودآگاه ترین بخش روح انسان رو هدف قرارمیده به خاطرهمین تمرکز روبرداشتن ازش دشوارهست رزبخش اول روگفت۱_پذیرش واقعیت یه گام به جلوست اتفاقی ست باهرسطحی که افتاده چاره ای جزپذیرش نیست۲_به نظرم بخش بعدی اصلاح سیستمی هست که به مافرمان ورود به این دوستی هاروداده "اگه درسی که بایدرو نگیریم"فراموش کردن دشواریاکاذب میشه یعنی به فردی انتقام گیروتنوع طلب برای دوستی با افراد دیگرتبدیل میشویم باید به یک ایده وشناخت منسجم از اول وآخراین دوستی ها وتعریف صحیح ازآشنایی منجربه ازدواج وتکلیف دوفرد درهرمرحله تازمان عقد رسید۳_اینجا نوک پیکان تمرکز ذهنی که ازاین دوستیها بیمارشده رو بایدهدایت کردبه جاهای دیگه،ورزش،معنویت بیشتر،جنب وجوش با اجتماع،کارهای خییرانه،نشاط وفعالیت و هرکاری که مطابق باذائقه ماست.......................................... .................................................. .................................................. .................................................. ...............................چندتوصیه تکمیلی برای تمرکز زدایی۱_قطع ارتباط با اون شخص وعدم وعده ووعید دادن الکی به خود یا انتظارمنت کشی او۲_دور ریختن کتاب،نامه یا اشیائی که ازاو دارید ونزدیک نشدن به ایمیل فیس یاشمارش۳_تایه مدت حتی الامکان به مکانهایی که با او رفته اید نزدیک نشوید۴_حل رنجش روانی مثلا پس ازنوشتن احساسات خود روی کاغذ چندین بارومطالعه نوشته خود تا کم کم احساس رنجش ازبین برود وگره احساسی که باعث عدم تمرکزمیشود بازشود وسپس بخشیدن خودواو در زمانی که توانایش روداشتیداین مرحله نهایی وآزادشدن از گذشته هست و نمیتوان به سرعت روزهای اول انجام داد.بعدازاین مرحله میتوانید با آرامش به مکانهایی که تداعی گراوست رفته واجازه دهید بقیه پس لرزه های احساسی دراین مورد ازوجود شما رخت ببندد.اگر دوباره تماسی گرفت قاطعانه ومحترمانه "نه"بگویید وگول سفسطه هاش رونخورید.

  17. 2 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    shahrivar (چهارشنبه 25 تیر 93), دختری تنها (چهارشنبه 16 مرداد 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.