به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 خرداد 95 [ 18:02]
    تاریخ عضویت
    1392-4-12
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    2,946
    سطح
    33
    Points: 2,946, Level: 33
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    11

    تشکرشده 22 در 10 پست

    Rep Power
    23
    Array

    Tard مادرم ناجور کتکم زد.نمیذارن عروسی کنم..

    2روز پیش صرفا چون ابجیم بعد از کلی فحش رکیک و توهین به من جلو شوهرش و خونوادم ...با اینکه جوابشو ندادم !دیگه باهاش قهر کردم ..حالا مادرم میگه علارغم اینکه ابجیم شروع کننده بوده من باید برم دستبوسیش!منم مخالفت کردم اخه 24سالمه تو این مدت همش فحش داده و دعوا کرده ولی هربار من رفتم باهاش حرف زدم ولی این بار دیگه حرفش خیلی زشت بود!خلاصه بابام اومده میگه باید برم دستشو ببوسم جهنم اینکارو کردم و بعدش زدم زیر گریه رفتم تو حیاط!حالا مامانم امده بعد از کلی نفرین و حرف زشت میگه حق ندارم از ابجیم ناراحت بشم... چرا؟چون شوهرم کلی فحش بهم میده و من کوتاه میام پس نباید از حرف ابجیم ناراحت بشم ...بعد ازونم کلی کتکم زد بخدا صد بار خواستم شیلنگو ازش بگیرمو بزنمش تا وقتی خسته میشم ولی دلم نمیومد و هیچکاری نکردم فقط گریه کردم....تازه میگن همسرم حق نداره پاشو بذاره خوننه ما و حق عروسی نداریم....شبش رفتم خونه داداشم....واقعا خسته شدم ارزوی مرگ داذم الان برگشتم خوه و لی اصلا ارامش ندارم همشون یه جبهه هستن منم تنها...

    - - - Updated - - -

    این بگم مادرم ازم معذرت خواهی کرد ولی مثلا به شوخی قبلش بازم فحشم داد!بعدشم رومو بوسید....ولی من نمیخوام این روش رو..چون این مدت که نبودم معلومه ابجیم کلی شستشو مغزیشون داده...ناراحت ازینم من مثلا به تنها ابجیم اعتماد کردمو بعضی حرفامو بهش گفتم حالا بعد ازون ماجرا دعوا میگه چون از همسرم (که دعوا کردیمو فحش ناموسی داده بهم ) ناراحت نشدم نباید از حرف ابجیمم ناراحت بشم...این حرفارو زد که مثلا اوضاع خونه رو به نفع خودش بچرخونه و از اون طرفداری کنن

  2. 2 کاربر از پست مفید henma تشکرکرده اند .

    faghat-KHODA (پنجشنبه 10 مرداد 92), roze sepid (جمعه 11 مرداد 92)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 اسفند 92 [ 19:28]
    تاریخ عضویت
    1392-5-09
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    775
    سطح
    14
    Points: 775, Level: 14
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    57

    تشکرشده 25 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم منم باهات موافقم که کارشون زشت بوده ولی شما به دل نگیر حتما خواهرتون حسودیش میشه، شاید موقعیت شما و همسرتون خیلی بهتر از اون هست. و شاید روابط عاطفی شما بهتر هست چون شما میگید رازهاتون رو بهش گفتین حتما بجز دعواهاتون، خوشیهاتونم بهش گفتین... در این مورد اگه دوست داشتین بیشتر توضیح بدین اینکه از لحاظ مالی و احساسی و زیبایی و فرهنگ و... همسر شما از همسر ایشون چقدر متفاوتند؟؟
    و مادرها هم من میدونم چرا بعضیهاشون اینطوری رفتار میکنند، چون مادرتون شاید یک حس حسودی مادرانه بهشون دست میده ، مثلا گوشه گیر شدن شما نسبت به خانواده و علاقه شما نسبت به همسرتون و ... . ایشون احتمالا فکر میکنند که همسرتون شما را از ایشون(مادرتون) دزدیدند و شما را از دست داده اند، دختری که این همه مدت واسش تلاش کردن و بزرگش کردند را از دست دادند و کسی دیگه صاحب شده، این احساس ها عادی اند و قابل درک . ولی کتک کاری خیلی دیگه زیاده روی بوده .
    عزیزم بهشون بیشتر توجه کن و کاری کن که بفهمن عشق به همسر باعث نمیشه که عشق به مادر و خانواده از بین بره، خانوادتون نگرانن که شما آنها را مبادا بخاطر شوهرتون رها کنین و فقط دارن برای اینکه شما رو از دست ندن میجنگند. پس رفتار خودتون رو اصلاح کنید تا بهشون ثابت بشه که هنوز هیچی از عشقتون به خانواده کم نشده.
    مثلا با همسرتون ، یا خودتون کادویی برای مادرتون بخرید و یا گاهی بشینید باهاشون صحبت کنید و در آغوش بگیریدشون و سعی کنید همیشه باهاشون گرم برخورد کنید.

    خواهرتون ازتون بزرگترن؟ چند سال؟ خواهرتون هم مثل شما توی عقد هستن؟ خانوادتون از اول با ازدواج شما مخالف بودن؟ دلیل مخالفت قبلیشون؟ دلیل مخالفت الانشون چیست؟ بیشتر توضیح بدین تا دوستان بهتر راهنماییتون کنند.
    موفق باشید.

  4. کاربر روبرو از پست مفید hasti25 تشکرکرده است .

    صاعد (جمعه 11 مرداد 92)

  5. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,025 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    373
    Array
    سلام خانومی

    خوبی؟

    خواهر شما چند سالشه؟

    دلیل دعوای شما با ایشون چی بوده؟

    همسر شما بهت فحش میده؟دلیلش چیه؟

    چه اتفاقی افتاد که مادر شما با شلنگ کتکت زد؟

    مشکل خانوادت با همسرت چیه؟مشکل شما با همسرت چیه؟

    خودت از بددهنی همسرت و فحشهای ناموسی که بهت میده ناراحت نمیشی؟

    شما چه حرفهایی رو با خواهرت در میون گذاشتی؟
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  6. 5 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    hasti25 (جمعه 11 مرداد 92), reihane_b (جمعه 11 مرداد 92), ویدا@ (جمعه 11 مرداد 92), هم صحبت (جمعه 11 مرداد 92), صاعد (جمعه 11 مرداد 92)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 آذر 94 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,041
    سطح
    45
    Points: 5,041, Level: 45
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 699 در 298 پست

    Rep Power
    60
    Array
    سلام...
    عجب !!! راست میگی؟ دختر به این بزرگی رو که نمیزنن!!! به نظر من باید با مامانت برین مشاوره و کمک بگیری ...
    میخواستم بگم اگه خواهرت بهت اون حرفها رو زده نباید ازش عذرخواهی میکردی !!! بعد دیدم نوشتی با اینکه عذرخواهی کردم مامانم من رو زد ... دیگه چی میشه گفت؟؟؟
    شوهرت چرا؟
    قرار شد با هم خوب باشین که...پس چی شد که بهت فحش داده اونم رکیک ؟؟؟ این خیلی بده.
    مگه چی گفتی که این کارو کرد؟؟؟

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 خرداد 95 [ 18:02]
    تاریخ عضویت
    1392-4-12
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    2,946
    سطح
    33
    Points: 2,946, Level: 33
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    11

    تشکرشده 22 در 10 پست

    Rep Power
    23
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط hasti25 نمایش پست ها
    سلام عزیزم منم باهات موافقم که کارشون زشت بوده ولی شما به دل نگیر حتما خواهرتون حسودیش میشه، شاید موقعیت شما و همسرتون خیلی بهتر از اون هست. و شاید روابط عاطفی شما بهتر هست چون شما میگید رازهاتون رو بهش گفتین حتما بجز دعواهاتون، خوشیهاتونم بهش گفتین... در این مورد اگه دوست داشتین بیشتر توضیح بدین اینکه از لحاظ مالی و احساسی و زیبایی و فرهنگ و... همسر شما از همسر ایشون چقدر متفاوتند؟؟
    و مادرها هم من میدونم چرا بعضیهاشون اینطوری رفتار میکنند، چون مادرتون شاید یک حس حسودی مادرانه بهشون دست میده ، مثلا گوشه گیر شدن شما نسبت به خانواده و علاقه شما نسبت به همسرتون و ... . ایشون احتمالا فکر میکنند که همسرتون شما را از ایشون(مادرتون) دزدیدند و شما را از دست داده اند، دختری که این همه مدت واسش تلاش کردن و بزرگش کردند را از دست دادند و کسی دیگه صاحب شده، این احساس ها عادی اند و قابل درک . ولی کتک کاری خیلی دیگه زیاده روی بوده .
    عزیزم بهشون بیشتر توجه کن و کاری کن که بفهمن عشق به همسر باعث نمیشه که عشق به مادر و خانواده از بین بره، خانوادتون نگرانن که شما آنها را مبادا بخاطر شوهرتون رها کنین و فقط دارن برای اینکه شما رو از دست ندن میجنگند. پس رفتار خودتون رو اصلاح کنید تا بهشون ثابت بشه که هنوز هیچی از عشقتون به خانواده کم نشده.
    مثلا با همسرتون ، یا خودتون کادویی برای مادرتون بخرید و یا گاهی بشینید باهاشون صحبت کنید و در آغوش بگیریدشون و سعی کنید همیشه باهاشون گرم برخورد کنید.

    خواهرتون ازتون بزرگترن؟ چند سال؟ خواهرتون هم مثل شما توی عقد هستن؟ خانوادتون از اول با ازدواج شما مخالف بودن؟ دلیل مخالفت قبلیشون؟ دلیل مخالفت الانشون چیست؟ بیشتر توضیح بدین تا دوستان بهتر راهنماییتون کنند.
    موفق باشید.
    سلام ازین که وقت گذاشتین ممنونم.
    از لحاظ سطح علم و وضعیت مالی و ظاهر میشه گفت شوهر من بهتره ولی فک نکنم دلیلش این باشه..خواهرم بچه دوم هستن و خواهربزرگترمه 3ساله ازدواج کرده و یه دختر 1ساله داره کلا خیلی وخالت میکنه تو همه چی و حرفش برش داره حالا ببین به نفع کی داره میحرفه..اوایل بامن خوب بود تازه کمک میکرد اوضا خوب بشه...ولی این درصورتیه که هر حر فی و فحشی میزنه من حق ندارم جوابشو بدم!دراینصورت برخوردش بد نیس....تو این مدت دعواای منو همسرم که 5ماهی میشه تقریبا من احمق نفهم کودن حرفامو به تنها خواهرم میگفتم که کاشکی زبونم لال میشد و سکوت میکردم...مادرم کلا این خواهرمو دوست نداره!باید بگم میپرسته!بابامم که از مادرم بدتر.اینوشط نمیدونم باید چیکار کنم که دستم نمک داشته باشه...
    وقتی منو همسرم دعوا کردیم خیلی حرفا بینمون ردوبدل شد خب بهر حال موقع دعوا اونم از نوع زنوشوهر که خیرات نمیدن صدبرابرشو من به شوهرم فحش دادم این اتفاقات متقابلا بود..حالا حرف من اینه و دردم اینه چرا خواهرم ازین حرفایی که گفتم سواستفاده کرد و دستاویزی برا خودش قرار داد که بتونه کار زشت خودشه بپوشونه باهاش؟
    راستی قبلا هم تاپیک زده بودم درمورد مشکل و دعوامو خودمو همسرم اگه مایل بودین میتونین پست هامو بخونین تا متوجه بشین البته فک میکنم خسته کننده باشه!
    http://www.hamdardi.net/thread-28983.html


    - - - Updated - - -

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط maryam123 نمایش پست ها
    سلام خانومی سلام عزیزم

    خوبی؟ممنونم که لطف میکنین و جواب دادین.

    خواهر شما چند سالشه؟30

    دلیل دعوای شما با ایشون چی بوده؟راستش من بدبخت خوابیده بودم سرظهربود صرفا چون خواب بودم تا اون موقع از روز کلی حرف زشت بی مقدمه بهم گفت اصلا هنگ کردم بیشتر چون شوهرشو داداشام بودن بدم اومد...من فقط گفتم ازخودت خجالت بکش انتظار این حرفارو ازت نداشتم!تازه بعد این حرف محترمانه م کلی مسخرم کردم که مثلا لفظ قلم حرف میزنم!

    همسر شما بهت فحش میده؟دلیلش چیه؟تو پست قبلی ادرس لینکشو گذاشتم..راستش سر یه سری ماجرا هردومون باهم دعوامون شد و یه سری حرفا بینمون ردوبدل شد!اشتباهمون این بود خونواده خبر دار شدن..همین الانشم داریم تاوان پس میدیم

    چه اتفاقی افتاد که مادر شما با شلنگ کتکت زد؟فقط چون چند روز با دردانه مادر یعنی خواهرم سرسنگین بودم به مادر برخورد و گفت باید برم ازش معذرتخواهی کنم براشم مهم نیس کی مقصره!تازه بعد از دست بوسی خواهر بی ادب!چون بعدش گریه کردم و ازینکار بدم اومده دوباره شروع کردن و اسم همسرمو اوردن وسط درحالیکه موضوع ربطی به اون بدبخت نداشت من گفتم حق ندارن اونو دخالت بدن ...بعدشم ابجیم و مادرم از دعوای من همسرم سو استفاده کردن برا توجیه کار ناپسند خواهرم!بعدشم بقیه ماجرا

    مشکل خانوادت با همسرت چیه؟مشکل شما با همسرت چیه؟با خونوادش مشکل خاصی ندارم.با خودشم مشکل برمیگرده به رفتار هردومون.هردومون نسنجیده برخورد میکنیم.

    خودت از بددهنی همسرت و فحشهای ناموسی که بهت میده ناراحت نمیشی؟ناراحت!داغون شدم البته میگم من ساکت نبودم و عوضشو دراوردم ولی بدیش اینبود که نباید خونواه میفهمیدن..میدونین منظور خواهر و مادرم چیه؟میگن چون با توجه به دعوای من همسرم بازهم حاضرم باهاش زندگی کنم و ازش جدا نمیشم پس ادم بی غیرتی هستم و حق ندارم از فحش بقیه ناراحت بشم!اینه منطقشون.البته شاید من دارم اشتباه میکنم.!

    شما چه حرفهایی رو با خواهرت در میون گذاشتی؟
    میشه گفت 90%شایدم بیشتر.اخه تنها کسیه که باهاش تو عمرم درد دل کردم.اونم از مشکلاتش پیش من میگه ولی بنظرتون موقع دعوا باید از حرفاش سواستفاده کنم؟من اصلا به روشم نمیارم چه برسه به اینکه پیش کسی باز گو کنم.

    - - - Updated - - -

    [QUOTE=گل آرا;285344]سلام...سلام گل ارا عزیز بازم با کلی مشکل سروکله م پیدا شد
    عجب !!! راست میگی؟ واقعا تعجب داره مخصوصا تو این دوره زمونه دختر به این بزرگی رو که نمیزنن!!! چرا میزنن نمونه ش من!میدونین دلیلش اینه چون هبشون احترام میذارمو جواب حرکت مادرو نمیدم وگرنه اگه جلوش وایمیستادم و زبونم لال کتکش میزدم اینطور نبود به نظر من باید با مامانت برین مشاوره و کمک بگیری ...
    میخواستم بگم اگه خواهرت بهت اون حرفها رو زده نباید ازش عذرخواهی میکردی !!! بعد دیدم نوشتی با اینکه عذرخواهی کردم مامانم من رو زد ... دیگه چی میشه گفت؟؟؟هیچی باید انگشت دهان موند!
    شوهرت چرا؟خب قبلا گفتم که منو شوهرم دعوا کردیم و یسری حرفا بینمون ردوبدل شد....بنظرم انقد رام غیر عادی نبود هرچند نباید منو همسرم باهم دعوا میکردیم و لی چیزیه که شده
    قرار شد با هم خوب باشین که...پس چی شد که بهت فحش داده اونم رکیک ؟؟؟ این خیلی بده. منو همسرم خداروشکر باهم خوبیم ولی بقیه نمیذارن.حرف خواهرم مربوط به اوایل دعوا بود که میخواستیم از هم جدا بشیم!خب دلیل نمیشه ماجرای 5ماه پیشو دوباره زنده کنه اونم صرفا برا منافع خودش
    مگه چی گفتی که این کارو کرد؟؟؟ من چیزی نگفتم ولی باهاش سرسنگین شدم...دیگه مغزم نمیکشه..........

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 آذر 94 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,041
    سطح
    45
    Points: 5,041, Level: 45
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 699 در 298 پست

    Rep Power
    60
    Array
    این چه حرفیه؟؟؟
    مگه مامانت همکلاسیته تو مدرسه که اگه اون زد تو هم بزنی؟؟؟
    خیلی کار خوبی کردی.
    اما به نظرم ناراحتیت رو خیلی واضح و پررنگ برسون. مثلا با مادر و خواهرت سرسنگین باش... فقط وقتی ازت سؤال کردن جواب بده... اگه بددهنی کردن جواب نده و بگو تا وقتی فحش بدین هیچ حرفی نمیزنم مگه من به شما فحش میدم؟
    اگه مامانت دوباره خواست بزندت به پدرت بگو...
    ازش بخواه حمایتت کنه...اگه موفق نشدی، نمیخواد به مامانت بی احترامی کنی اما نذار. والا من نمیدونم چه خبره؟؟؟ ولی اگه واقعا مامانت باز هم با اصرار خواست تنبیهت کنه دستش رو بگیر و نذار...این چه کاریه آخه؟؟
    از این ماجراها چیزی به همسرت نگی ها...اصلا خوب نیست بدونه اینجوری با تو رفتار میشه.
    یک توصیه اکید : فعلا به هیچ قیمتی نذار همسرت با خونوادت رو برو بشه.

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 خرداد 95 [ 18:02]
    تاریخ عضویت
    1392-4-12
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    2,946
    سطح
    33
    Points: 2,946, Level: 33
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    11

    تشکرشده 22 در 10 پست

    Rep Power
    23
    Array
    میدونی گل ارا خانم..وقتی مادرم اون کارو کرد همه خونه بودن و بابام دقیقا شاهد این عمل بود...تازه کم مونده بود خودشم اینکارو بکنه.
    راستش شوهرم میدونه با خونوادم دعوا کردم ولی نگفتم سر چی بوده و چه اتفاقی افتاده خیلی سربسته بهش گفتم ولی گفتم بخاطر طرفداری از خودش اینکارو کردم.گفتم اونا همون حرفای قبلی رو میزنن و مخالفت میکنن برا همین علارغم توهین های زیادی که شنیدم ازت دفاع کردم.هردومون ازین دوری خسته شدیم.
    چندین باره میگه زودتر بریم سرزندگیمن.منم اگه خدا بخواد موافقم هرچند باید برم پیش خونوادش زندگی کنم ولی هرچی باشه از رندگی تو جو خونه خودمون خیلی بهتره...
    ولی یه چیزی ..بهش گفتم دوست ندارم از خونوادم جهیزیه بگیرم اخه الان زیاد پول نقد تو خونه نداریم و تا حالا چندین بار به جدی و شوخی خونوادم گفتم چیزی واسم نمیخرن!منم بهش گفتم

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 خرداد 95 [ 18:02]
    تاریخ عضویت
    1392-4-12
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    2,946
    سطح
    33
    Points: 2,946, Level: 33
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    11

    تشکرشده 22 در 10 پست

    Rep Power
    23
    Array
    تورو خدا بگین چه خاکی بهسرم بگیرم امروز خیر سرم رفتم وام از دواجی بگیرم بعدش بابامو مامانم میپرسن همسرم حقی نسبت به این پول نداره!یعنی همسر شوهر بی شوهر....فقط سکوت کردم اخه من چیکار کنم؟

  12. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 خرداد 95 [ 18:02]
    تاریخ عضویت
    1392-4-12
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    2,946
    سطح
    33
    Points: 2,946, Level: 33
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    11

    تشکرشده 22 در 10 پست

    Rep Power
    23
    Array
    یعنی انقده بدبختم که اینجا هم تحویلم نمیگیرن؟یکی از مشاورا نیس به من راهنمایی بده از هرکی این متنو میخونه خواهش میکنم به مشاورا بگین بیان به داد من برسن..خدارو خوش نمیاد میدونین دردم چیه و ساکتین...اصلا حال و روزم خوب نیس دارم واقعا بدبخت میشم.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نکات برگزاری مراسم عروسی
    توسط melalceremony در انجمن نامزدی و عقد
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 17 آبان 95, 13:43
  2. سه ماهه عروسی کردیم و احساسم به شوهرم سرد شده.فقط تظاهر میکنم حالم خوبه
    توسط nasmas در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 30 اردیبهشت 95, 20:11
  3. قهر خانواده همسرم قبل عروسی و اکنون سعی در برقراری رابطه و آشتی بعد عروسی
    توسط نازگل71 در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 29
    آخرين نوشته: شنبه 22 اسفند 94, 12:20
  4. اختلاف با همسر درمورد محل زندگی بعد عروسی
    توسط بهار67 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: سه شنبه 29 بهمن 92, 10:29
  5. مشکلات عروسی
    توسط bita65 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: پنجشنبه 12 دی 92, 17:40

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.