به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11

موضوع: ازدواج مجدد

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 07 اردیبهشت 92 [ 15:12]
    تاریخ عضویت
    1392-1-17
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    61
    سطح
    1
    Points: 61, Level: 1
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    ازدواج مجدد

    با سلام خدمت همه ی عزیزان
    زودی میخوام برم سر اصل مطلب
    من در 20 سالگی ازدواج کردم. بنا به دلایلی در دوران عقد جدا شدم. شناسنامه ام رو هم عوض کردم و اسم اون آقا هم حذف شده. بعد از این موضوع در مرحله ی ارشد مشغول به درس هستم. ولی متاسفانه با اون آقا همکلاسی شدم و همه از ازدواج و طلاق ما خبر دارن. جالب اینجاست که پدر هر دومون همکار هستن و من محکوم به تحمل!!!
    الان 22 ساله ام.مشغول به کار هستم. از نظر خودم شرایطم خیلی ایده آل هست.مدتی هست که تصمیم به ازدواج مجدد کرفتم. میخواستم راهنماییم کنین. عده ای میگن در جلسه ی اول حرفی از ازدواج قبلیم نزنیم. اگه کار به جلسه ی دوم کشید موضوع رو مطرح کنیم. و عده ای میگن پای تلفن بهشون بگیم که فکر نکنن میخواستیم پنهون کنیم! نظر شما دوستان چیه؟
    از طرفی نگرانم که اگه ازدواج کنم آیا همسرم با وجود رویارویی با مرد قبلی بدگمان نشود!
    و سوال آخر با فردی که یه تجربه مثل خودم داشته ازدواج کنم بهتره یا فرقی نداره؟(کسی که خونه رفته باشه رو اصلا نمیتونم بپذیرم)
    با سپاس فراوان از شما دوستان

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    152
    Array
    سلام دوست عزیز.
    من نظرم کاملا شخصیه و قاعدتاً تخصصی نیست.

    به نظرمن شما در جلسه دوم مطرح کنی بهتره.
    جلسه دوم، جلسه ای نیست که بخواد همه چیز تموم شده باشه؛ که بحث مخفی کردن پیش بیاد.
    جلساتی که برگزار میشه جلسات آشناییه. و شما تشخیص دادی این موضوع رو جلسه دوم براشون توضیح بدی. و تصمیم رو بسپری به خودشون. البته من دیرتر از جلسه دوم رو صلاح نمیدونم.

    و سوال آخر با فردی که یه تجربه مثل خودم داشته ازدواج کنم بهتره یا فرقی نداره؟(کسی که خونه رفته باشه رو اصلا نمیتونم بپذیرم)
    ممکنه فردی که چنین تجربه ای داشته باشه، شما رو بتونه در این زمینه بهتر درک کنه. اما دلیل نمیشه که اینو یک امتیاز مثبت بزرگ براش در نظر بگیری-جوریکه همه شناختت رو تحت تاثیر قرار بده.
    مواردی دیدم (کم هم نبوده) که دختر خانم طلاق گرفته(در دوران عقد) و با شخصی مجرد ازدواج کرده. بستگی به افراد داره. کلی نمیشه گفت.

    ضمن اینکه یه چیز کوچولو در گوشی اضافه کنم، در مورد قسمتی از حرفت که قرمز کردم. هر کسی اختیار زندگی خودشو داره. اما احساس کردم یه مقدار سخت گیری داری میکنی در این مورد.انتظاری که از دیگران داری، خودت هم نسبت به اونها داشته باش. دوس داری خواستگارات به جای اینکه ذره بینشون رو روی ازدواج ناموفق قبلیت بذارن، خوبی هات رو ببینن. ولی خودت حاضر نیستی ذره بینت رو از روی ازدواج ناموفق خواستگارات برداری؟!

    امیدوارم موفق باشی.
    از زندگی چه می خواهی که در خدایی ِخدا، آنرا نمیابی؟

  3. 3 کاربر از پست مفید دختر مهربون تشکرکرده اند .

    reihane_b (شنبه 17 فروردین 92), فرهنگ 27 (شنبه 17 فروردین 92), شمیم الزهرا (شنبه 17 فروردین 92)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 11 بهمن 98 [ 21:22]
    تاریخ عضویت
    1390-1-21
    محل سکونت
    یه جای دور دور دور
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    12,717
    سطح
    73
    Points: 12,717, Level: 73
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,167

    تشکرشده 2,912 در 637 پست

    Rep Power
    87
    Array
    سلام دوست عزیز
    شما یک بار زندگی مشترک رو تجربه کردید طبیعتاً هیچی بهتر از صداقت نیست من خودم رو میذارم جای خواستگار! دوست دارم قبل از اینکه بیام خواستگاری یا نهایتاً در همون جلسه اول اگر همچین ازدواجی بوده باخبر شم. پس بهتره حتماً مطرح کنید چون در غیر اینصورت در آینده در صورتی که همسر آینده تون بفهمه مشکلاتی براتون پیش خواهد آمد. جنگ اول به از صلح آخر

    - - - Updated - - -

    در مورد سوال دوم خوب طبیعتاً برای شما هر دو گزینه خواهد بود اما بهتره اینبار هر انتخابی کردید با چشم باز باشه. قبلشم سعی کنید خودتون و خواسته هاتونو بیشتر بشناسید. شاد باشید
    نمی دانم چه کرده ام
    اما
    می دانم به تو نیاز مندم


  5. 2 کاربر از پست مفید rozaneh تشکرکرده اند .

    reihane_b (شنبه 17 فروردین 92), میشل (شنبه 17 فروردین 92)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    این خانم موضوع خوبی رو مطرح کردن!چون خودشون رو یه جورایی هر دو طرف قضیه درنظر گرفتن.
    بعضی وقتا ماها(دختر یا پسر) برای ازدواجمون خط قرمزهایی رو مشخص می کنیم.اینکه خط قرمزهامون چی باشن خیلی بستگی به تجربه مون داره.
    این خانم دارن میگن من با آقایی که قبلا ازدواج کردن اصلا نمیتونم ازدواج کنم.(فرض کنیم این خانم هم قبلا نامزد هم نکرده اصلا)خب چرا؟شما این آدما رو حتی حاضر نیستی بشناسی؟شاید مرد ایده آل زندگی شما قبلا یه بار شکست خورده اشتباه کرده،حداقل بشناسش.کی گفته که همه دختر وپسرای شکست خورده مناسب فقط شکست خورده ها هستن؟
    خب وقتی این خانم خط قرمزش تو زندگیش مشخصه مسلما هیچ آقایی با این مشخصات رو به عنوان خواستگار نخواهد پذیرفت و از شناخت یه نفر باز میمونه.که ممکنه این آقا ایده آل ایشون باشن ممکنه نباشن.
    حالا خود این خانم هم در همین موقعیت قرار گرفته.میگه از اولش بگم یا جلسه دوم؟مگه برای چی بعضی از دوستان میگن بذار جلسه دوم بگین،بخاطر اینکه اجازه بدی خواستگار حداقل شما رو بشناسه(چون ممکنه این آقا هم مثل شما شکست قبلی دختر براش خط قرمز باشه) پس اگه اینجوره اون خواستگار هم بدون اینکه شما رو بشناسه وببینه که آیا شما مناسبش هستی یا نه،نمیاد خواستگاری دیگه.
    خب برا همینه که میگن بهتره گذشته تون رو جلسه دوم بگید(چه خانم چه آقا) تا حداقل برای طرف مقابلتون این فرصت پیش اومده باشه که با حسنات و تجربه های مثبت وموفقیت هاتون هم آشنا بشه نه فقط از شکستتون مطلع باشه.
    دو جلسه خواستگاری نه برای دختر نه پسر تجربه بدی نمیتونه باشه.بعدش میتونن هر دو طرف با اطلاعات بیشتری که گرفتن تصمیمشون رو بگیرن.
    آقای roozaneh هم به صداقت اشاره کردن درسته،آدم دوست داره همه چیز رو اول بدونه.ولی به نظرم بعضی وقتا دونستن زود هرچیزی به نفع آدم نباشه!!

  7. 3 کاربر از پست مفید reihane_b تشکرکرده اند .

    rozaneh (شنبه 17 فروردین 92), sara 65 (شنبه 17 فروردین 92), فرهنگ 27 (شنبه 17 فروردین 92)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 17 فروردین 92 [ 09:07]
    تاریخ عضویت
    1392-1-17
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    2
    سطح
    1
    Points: 2, Level: 1
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    اول اینکه قحطی شوهر نیست و این اصل رو باید در نظر داشته باشی. دوم اینکه اگر دیر بجنبی شوهر پیدا نمیشه و اصل همه اینها این است که صداقت حرف اول هست صادق و با خدا باش موفق میشی. توکل کن به خدا

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 11 بهمن 98 [ 21:22]
    تاریخ عضویت
    1390-1-21
    محل سکونت
    یه جای دور دور دور
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    12,717
    سطح
    73
    Points: 12,717, Level: 73
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,167

    تشکرشده 2,912 در 637 پست

    Rep Power
    87
    Array
    ممنونم از ریحانه عزیز

    ولی من از دید خودم که یه مرد بودم گفتم . ضمن اینکه هرخواستگاری الان به جلسه دوم نمیکشه . اما خوب باز هم میگم اگر قبل از خواستگاری مطرح بشه حالا همون وقتی که تلفن کردن یا قبل از اومدن خیلی بهتره. چون اومدیم و پسر توی جلسه اول از ایشون یا موارد مشابه خوششون اومد و حتی تصمیم قطعی به ازدواج با ایشون گرفت اما وقتی توی جلسه دوم (فرض کنیم خواستگاری دو مرحله ای بشه) بفهمه بین یک تناقض گیر میکنه تناقض خواستن ایشون و کنار آمدن با این قضیه !!! ولی اگر از اول تکلیف خودشو بدونه با چشم باز میاد خواستگاری و با خودش اتمام حجت میکنه و به بقیه معیارها و شرایط فکر میکنه و تمرکزشو میگذاره روی اون مسائل. نه اینکه اون موقع توی جلسه دوم که باید همه چی روشن بشه و یا حداقل طرفین دوست دارن بدونن یهو پسر و مخصوصاً خانوادش بفهمن که خانم قبلاً ازدواج کردن شاید اصلاً دیگه خانواده پسر راضی به این ازدواج نشن مثلاً پدر و مادرشون.!!!
    پس میبینید که قضیه اینجوری به نظرم بحرانی تر میشه و توصیه همیشه بر صداقته . اینجوری از تنش های ناشی از خواست پسر (در صورتی که مصر ازدواج با دختر بود) با مخالفت های احتمالی خانواده خودش جلوگیری میشه.
    بازم ممنونم به نظرم این قضیه از هر دو دیدگاه بررسی شد. شاد باشین
    نمی دانم چه کرده ام
    اما
    می دانم به تو نیاز مندم


  10. 4 کاربر از پست مفید rozaneh تشکرکرده اند .

    Ayeh (شنبه 17 فروردین 92), barani (یکشنبه 18 فروردین 92), reihane_b (شنبه 17 فروردین 92), میشل (شنبه 17 فروردین 92)

  11. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 26 شهریور 95 [ 14:54]
    تاریخ عضویت
    1391-6-24
    نوشته ها
    215
    امتیاز
    4,122
    سطح
    40
    Points: 4,122, Level: 40
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    566

    تشکرشده 594 در 190 پست

    Rep Power
    34
    Array
    با اعتماد به نفس درمورد این موضوع صحبت کن شرمنده نباش. طرز بیان خیلی روی قضاوت طرف مقابل تاثیر گذاره. مهمتر از همه جلسه اول مطرح کن.

  12. 2 کاربر از پست مفید روژان20 تشکرکرده اند .

    reihane_b (شنبه 17 فروردین 92), میشل (شنبه 17 فروردین 92)

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 07 اردیبهشت 92 [ 15:12]
    تاریخ عضویت
    1392-1-17
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    61
    سطح
    1
    Points: 61, Level: 1
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلامی زیبا و حاوی تشکر به همه ی شما خوبان
    یه درد دل کوچیک هم دارم.....
    من عاشق شوهرم و زندگیم بودم! هیچ وقت حتی لحظه اد از ذهنم دوری از همسرم نمیگذشت! چه برسه به طلاق! دست سرنوشت آنیشی شد به خوشبختیم.....
    راستش الان همه ی معادلاتم هم در مورد زندگی متاهلی بهم خورده و یه ترس عجیب و زیادی وجودم رو فراگرفته!!!!
    عات طلاق من واقعا مسخره است! من اصلا با هاش مشکل نداشتم. خودش نیست ولی خداش که هست! واقعا بینظی بود تا اینکه یه روز بهم گفت دوست داشتنش تموم شده و میخواد طلاقم بده! به همین سادگی.....
    حالا میترسم نکنه دوباره شکست بخورم؟!
    آیا دوست داشتن تموم شدنیه؟!
    اگه آره چرا تموم شد؟! ما حتی یه قهر 2 ساعتع هم نداشتیم!
    اکه ازدواج کنم و طرف مقابل مثلا بگه این لباس رو برای قبلی هم پوشیدی من داغون میشم!!!!
    اگه طرف بره تحقیق و همسر سابقم تهمت بزنه بهم چی؟!
    اصلا ازدواج مجدد من کار خوبیه؟!

    راستی هر زمان خواستم به خواستگار بگم ماجرای شکستم رو باید چطوری بگم؟! با جزییات؟ سربسته؟ سوالی داشت دقیق جواب بدم؟! حودم بگم یا خونواده ام؟! بگم قبلی رو خیلی دوست داشتم؟! و هزاران سوال دیگه.....
    خواهش میکنم کمکم کنین....
    دنیا دنیا ممنونم ازتون
    الهی همین طور که دست من رو میگیرین خدا دستتون رو هیج وقت رها نکنه

  14. 2 کاربر از پست مفید rebirth تشکرکرده اند .

    Ayeh (شنبه 17 فروردین 92), barani (یکشنبه 18 فروردین 92)

  15. #9
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    791
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط rebirth نمایش پست ها

    راستش الان همه ی معادلاتم هم در مورد زندگی متاهلی بهم خورده و یه ترس عجیب و زیادی وجودم رو فراگرفته!!!!
    عات طلاق من واقعا مسخره است! من اصلا با هاش مشکل نداشتم. خودش نیست ولی خداش که هست! واقعا بینظی بود تا اینکه یه روز بهم گفت دوست داشتنش تموم شده و میخواد طلاقم بده! به همین سادگی.....
    حالا میترسم نکنه دوباره شکست بخورم؟!
    آیا دوست داشتن تموم شدنیه؟!
    اگه آره چرا تموم شد؟! ما حتی یه قهر 2 ساعتع هم نداشتیم!
    اکه ازدواج کنم و طرف مقابل مثلا بگه این لباس رو برای قبلی هم پوشیدی من داغون میشم!!!!

    هنوز از زندگی قبلی رها نشدی. این ترسها و سوالها و درگیریها نیاز به مشاور خوب داره که همراهیت کنه.
    اگر از زندگی متاهلی می ترسی، اگر هنوز سوالاتی توی ذهنت هست، نمی تونی خوب جلو بری.


    سن همسر سابقت ؟


    نقل قول نوشته اصلی توسط rebirth نمایش پست ها
    اگه طرف بره تحقیق و همسر سابقم تهمت بزنه بهم چی؟!
    این اتفاق ممکنه برای هر کس دیگه ای هم بیفته. حتی کسانی که قبلا ازدواج نکردند و کسی بهشون تهمتی در تحقیق بزنه.

    کسی که تحقیق می کنه همه جنبه ها را در نظر می گیره و مسلما با حرف یک نفر تصمیم نمی گیره.
    اگر هم اینطور فردی باشه که با یک حرف بدون دلیل نظرش عوض بشه، همون بهتر که زودتر بره.
    فکرهای منفی که کنترلش هم دست شما نیست نکن.

    همسر سابق شما که حداقل این حد از صداقت را داشته که به جای بازی دادن و اذیت کردن شما و کشوندنتون به طلاق، مستقیم بگه طلاق، انشالله این حد از صداقت و انسانیت را هم داره که تهمت نزنه.
    خودت بهتر می شناسیش.


    نقل قول نوشته اصلی توسط rebirth نمایش پست ها
    اصلا ازدواج مجدد من کار خوبیه؟!
    بعد از مشاوره رفتن و باز کردن این گره های قسمت درد دل، بله. حتما.
    چرا نه؟


    نقل قول نوشته اصلی توسط rebirth نمایش پست ها
    راستی هر زمان خواستم به خواستگار بگم ماجرای شکستم رو باید چطوری بگم؟! با جزییات؟ سربسته؟ سوالی داشت دقیق جواب بدم؟! حودم بگم یا خونواده ام؟! بگم قبلی رو خیلی دوست داشتم؟! و هزاران سوال دیگه.....

    نظر متخصصین این است که جزییات گفته نشه.
    من هم فکر می کنم لزومی نداره جزییات را بگید.
    اصلا نگید که قبلی را خیلی دوست داشتید. لزومی نداره گفته بشه. اما لزومی هم نداره بدگویی کنید.
    بگید که عقد بودید و به همین شکلی که برای ما نوشتید طلاق گرفتید. بعد ازش بخواهید که در مورد این موضوع اگر سوالی داره بپرسه.
    سوالاتش را مختصر جواب بدهید. هرچی کوتاهتر جواب بدهید اون فرد کمتر درگیر ذهنی خواهد شد.
    می تونید یک یا نهایتا دو روز بهشون فرصت بدید سوالاتشون را بپرسن.
    اما صریح بگید که دوست ندارید دایم سوالات جدید جواب بدهید و به اون موضوع برگردید و خودتون را با یادآوری خاطرات تلخ آزار بدید.

  16. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    Ayeh (شنبه 17 فروردین 92), barani (یکشنبه 18 فروردین 92), دختر مهربون (پنجشنبه 29 فروردین 92)

  17. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 07 اردیبهشت 92 [ 15:12]
    تاریخ عضویت
    1392-1-17
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    61
    سطح
    1
    Points: 61, Level: 1
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شیدای مهربون، ممنونم از راهنمایی های ارزنده ات:-)
    من در ازدواج اولم خیلی به ختنوتده اهمیت مبدادم. وقتی من 20 ساله بودم همسرم 29 ساله و بیکار بود. من ترم 5 کارشناسی بودم و ایشون هم همکلاسی بنده بود! یعنی 9 سال نه درس خونده بود و نه کار میکرد!حتی سربازی هم نرفته بود. گفته بود رفتم تا این که یه روز وقتی بابام داشت روزنامه میخوند ، دبد تو قسمت آگهی ها شوهرم زده کارت معافیت دایم پزشکی سربازیش گم شده!!!!!
    راستش چون همسرم از خونواده های مطرح و سرشناس هستن ما تحقیق هم نکردیم!!!
    جالبه که هیچ وکیلی هم پرونده ی طلاق من رو به عهده نمیگرفت چون از عاقبتش میترسید!!!
    انشاالله این بار بهتر عمل کنم و دیگه شکست نخورم:-)

  18. کاربر روبرو از پست مفید rebirth تشکرکرده است .

    barani (یکشنبه 18 فروردین 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:58 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.