به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 مهر 90 [ 11:07]
    تاریخ عضویت
    1390-7-17
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    1,030
    سطح
    17
    Points: 1,030, Level: 17
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Post تنهایی زده به سرم

    سلام همگی خوبین؟
    راستش شاید سوشلم تکراری و حوصله بر باشه ولی دوس دارم بگم
    20سالمه و طوری تربیت شدم که تا حالا از پسرا دور بودم یعنی خودم نخواستم هیچ اجباری در کار نبوده ولی الان دوس دارم با کسی باشم
    همه دوستام دوس پسر دارن و طرفاشونم آدمای خوبین منم میگم چرا من کسی رو پیدا نکنم
    از جایی ام که خیلی منطقی هستم اینکارا با منطقم جور در نمیاددددددددد من یه رابطه برپایه عشق میخوام نه دوستی های ناسالم امروزی
    دلمم میخواد از تنهایی درآم
    اینم بگم از بس مغرورم پسرا زیاد جرات نمیکنن نزدیکم شن فقط میخوام این فکرا از سرم بیان بیرون من نمیخواممممممممممم احساس تنهایی کنم
    تنهام تنها زیادی تنهام

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    340
    Array

    RE: تنهایی زده به سرم

    گوله نای،سه کلام می گفتی من دوست پسر می خوام.

    دلایل عینی برای منع رابطه دوستی دختر و پسر

  3. 3 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (یکشنبه 17 مهر 90)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 دی 91 [ 11:29]
    تاریخ عضویت
    1389-4-19
    نوشته ها
    302
    امتیاز
    4,259
    سطح
    41
    Points: 4,259, Level: 41
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    299

    تشکرشده 302 در 134 پست

    Rep Power
    45
    Array

    RE: تنهایی زده به سرم

    سلام عزیزم
    خوبی
    این جور افکار تا حدودی طبیعیه
    ولی من فکر می کنم برای فرار از تنهایی داری به جایی میری که خطر توش زیاده
    یعنی سعی نکن به بیراهه بری
    یعنی ممکنه که یه اتفاقایی واست پیش بیاد که صد بار آرزو کنی ای کاش تنها بودی و .....
    ضمنا فرار از تنهایی نمیتونه دلیل خوبی برای برقراری روابط عاشقانه باشه و...
    اگه تصمیم داری رابطه دوستی حالا تو هر سطحی انجام بدی به کنار
    ولی همین مبارزه با تنهایی و تبدیل اون به فرصتی واسه پیشرفت می تونی جنبه های مثبت تر تمرکز کنی

  5. 4 کاربر از پست مفید hektor تشکرکرده اند .

    hektor (سه شنبه 19 مهر 90)

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    156
    Array

    RE: تنهایی زده به سرم

    سلام دوست عزیز

    به جمع دوستان همدردی خوش آمدی

    همینکه وارد این جمع بسیار دوستانه و پر محبت شدی یعنی دیگر تنها نیستی

    حق با آقای فرهنگ27 هست...اون تاپیکی که گفتند بسیار مفید هست.

    چرا؟؟...الان به شما می گویم...نیاز شما یک نیاز کاملا طبیعی و فطری است یعنی گرایش به

    جنس مخالف ... اما تنهایی پس از این دوستیها و یا خسارات حاصل از آن به مراتب دردناکتر و

    بدتر از تنهایی الان شماست...دلیلش را می توانی با کلیک کردن بر روی این تاپیک بخوانی

    دوست عزیز الان در حال انجام چه کاری در زندگیت هستی؟

    کار می کنی؟ درس می خوانی؟

    به تو قول میدهم تا 4 سال دیگر دوستان شما به تنهایی و غرور امروز شما حسادت می کنند

    و با خود می گویند کاش ما هم مثل gulenay بودیم...آن موقع شما به دلیل پاکی از خدا

    همسری نمونه و عالی گرفته ای و همه حسرت زندگیت را می خورند پس یک زندگی عالی

    در آینده را بخاطر یک لذت زودگدر از دست نده!!!!

    تنهاییهایت را در جمع دوستان همدردی و با اهدافی که برایمان در تاپیک بعد می گویی و با

    راز و نیاز با خداوند و 100 البته دوستانی خوب و بهتر پر کن!

    موفق باشی




  7. 5 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (سه شنبه 19 مهر 90)

  8. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 خرداد 00 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    محل سکونت
    سنندج
    نوشته ها
    2,798
    امتیاز
    71,961
    سطح
    100
    Points: 71,961, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran50000 Experience PointsSocialTagger First Class
    تشکرها
    9,001

    تشکرشده 10,163 در 2,191 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تنهایی زده به سرم

    سلام
    اول از هر چیز بگویم که انتخاب با شماست،ما تنها میتوانیم راه درست را به شما نشان دهیم
    برای فرار از تنهای یا نیاز به جنس مخالف تمایل به ایجاد رابطه دارید آن هم رابطه ای که با منطق شروع شود و پایان ان عشق باشد؟!

    فرار از تنهای-عشق؟ این شدنی نیست
    شما مثلا" در خیابان هستید یه نفر به شما لبخند میزند ،ظاهرش به دل شما مینشیند ،ارتباط شروع میشود، هر کدام سعی در کنترل دیگری دارد، یعنی میخواهد او را اسیر خودش کند
    این عشق است؟ آیا این راه به عشق میرسید؟

    اصلا" در این نوع دوستی کدام پسر قبول میکند که چند ماه بدون هیچ احساساتی بدون هیچ حرفهای احساس برانگیزی، بدون قرار های دوستانه، وصرفا" جهت شناخت با شما باشد تا شما بر اساس این شناخت بتوانید قبول کنید عشق می آید؟
    آیا آن پسر شرایطش ایداه آل عشق و ازدواج است؟ شما فردی را به دوستی انتخاب میکنید که همسن شماست آیا بعد از علاقه و وابستگی اگر شرایط ازدواج نداشت باز ادامه میدهید؟

    اصلا" چه تضمینی بر این است که آن پسر در دوستی خیابانی شما را برای عشق و عاشقی بخواهد؟
    این نشد؛یکی دیگه؟

    لطمه های روحی،عقب افتادن از تحصیل،و همه و همه چیز میشود او و او و او ، آخرش جدائی! این توئی که باید زجر جدائی رو قبول کنی،این توئی که میترسی به همسر آیندت بگی رابطه داشتی؟ یا نکنه یکی بیاد و بهش بگه؟

    خوب فکر کن ،آیا جوانی که کار دارد موقعیت اجتماعی خوب دارد؛ و هنوز ازدواج نگرده تنها نیست؟ پس چرا دوست نمیگیرد؟



  9. 9 کاربر از پست مفید keyvan تشکرکرده اند .

    keyvan (یکشنبه 17 مهر 90)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 تیر 93 [ 15:40]
    تاریخ عضویت
    1389-12-03
    نوشته ها
    453
    امتیاز
    4,461
    سطح
    42
    Points: 4,461, Level: 42
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,177

    تشکرشده 2,204 در 465 پست

    Rep Power
    60
    Array

    RE: تنهایی زده به سرم

    سلام دوست خوبم.
    واقعیت امر اینه که ضعف های وجودی ما، در تنهایی مجال می یابند تا خودشونو نشون بدن.
    البته این نشانه منفی نیست. خیلی هم خوبه، چون نشان میده یک سری احساسات پذیرفته نشده در شما هست که سرکوب شدن و نیاز هست به اونها اهمیت داد و تکلیفشونو مشخص کرد.
    اما گاه روشی رو که ما برای اهمیت دادن به اونها استفاده میکنیم، روش معقولانه ای نیست و البته درد ما رو تسکین میدن، اما درمان نمی کنند و خب گاها ممکنه مشکلات بزرگتری برای ما ایجاد کنند. مثل شخصی که بخواد برای خلاصی از رنج ها به مواد مخدر رو بیاره. درسته یک مدت آروم میشه و میره تو فاز بی خیالی! اما مدتی بعد موا مخدر میشه بزرگترین مشکلش. ضمن اینکه مشکل قبلیش هم حل نشده.
    دوستی از سر تنهایی هم همینه. یه رابطه که در عالم رویا و در بی خودی، یه مدت تسکینت میده. بعد که فهمیدی قضیه اونقدر ها هم ساده نیست، یکباره برمیگردی به عالم واقعیت و اونوقت تاسف میخوری.
    همین دوستانت رو کافیه زمانی تصور کنی که معشوقشون رفته یا نتونستن رضایت بگیرن برای ازدواج، یا ... اونوقت حال تو بهتره یا حال اونها؟
    اما بیا کمی منطقی باش. تنهایی. کم حوصله ای. شور و هیجان از زندگیت بر بسته، به محبت احتیاج داری و ...
    پس به خودت حق میدی که حالت چندان هم خوب نباشه.
    بنابراین باید چاره ای برای حل مشکلاتت بیابی. البته تدبیری که دائمی باشه و وابسته به حضور کسی نباشه.
    مثلا: به خودم انرژی میدم، استعداد هامو نادیده نمی گیرم، هدفمند زندگی میکنم، فعالیت اجتماعی میکنم، با دوستام ورزش میرم، به خودم عشق میورزم، خودمو باور میکنم، خودمو دوست دارم و به خودم کادو میدم، به خودم میرسم، با خودم به مهربانی رفتار میکنم، در مقابل کارهای مثبت از خودم تقدیر میکنم و در مقابل اشتباهاتم، بزرگوارانه خودمو می بخشم و .....

    اونوقت میبینی که برای تنهایی هات، تا راه حل هست، نیاز به مسکن نیست.

    دوست خوبم یه نکته رو هم فراموش نکن.
    اگر از سر تنهایی و نیاز با کسی دوست بشی، حتی به قصد ازدواج و حتی اگر موفق به ازدواج با او بشی، همیشه یک احساس وابستگی در تو خواهد بود، که نه اجازه میده تو از زندگیت لذت ببری و نه همسرت. در حقیقت هم خودت اسیر میشی و هم همسرت رو اسیر و پابند خودت میکنی. ماشااله بالغی و آینده چنین رابطه ای رو خودت هم میتونی پیش بینی کنی عزیزم. پس سعی کن مراقب باشی در آینده ی زیبای تو، جایی برای تعلق و وابستگی نباشه.

    خوب فکر کن تا بهترین راه رو انتخاب کنی.

  11. 3 کاربر از پست مفید shabe barooni تشکرکرده اند .

    shabe barooni (چهارشنبه 27 مهر 90)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 96, 00:33
  2. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  3. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 04 مهر 93, 23:28
  4. تنهایی - 24 سالمه، نمی خواهم با کسی دوست بشم، تنهایی اذیتم می کنه
    توسط sara19 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 آذر 91, 01:10

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:51 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.