به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 88
  1. #31
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 13 آذر 95 [ 18:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-18
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    3,555
    سطح
    37
    Points: 3,555, Level: 37
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 61 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط صبا_2009 نمایش پست ها
    سلام
    به همدردی خوش آمدی

    میشه به این سوالات جواب بدی

    1) چرا با پژمان ازدواج کردی؟
    چون اونو دوست داشتم
    2) اگر به پژمان علاقه داری علت این علاقه چی هست؟ چه خصوصیات مثبتی داره؟
    خصوصیت مثبتش زیاده
    پژی گوشاتو بگیر.
    همرو بنویسم؟
    سالمو مهربونه،
    مسئولبت پذیره هرچن اونطور میخوام نشون نمی ده ولی خوبه،
    پدر خوبی واسه بچمون،
    خوشتیپو خوش قیافه قدبلنده،با احساسه،
    دست و دلبازه،
    تحصیلکردست،
    کار میکنه.

    3) فکر میکنی چرا پژمان باهات ازدواج کرد؟
    دوستم داشت لابد
    4) چرا بعد از این دعاوی شدید پژمان دوباره برگشت به شما؟
    به من گفت واسه آرمین باهام آشتی کرد
    5) هدف خاصی تو زندگیت داری؟ مثلا ثروتمند شدن، مشهور شدن ، تحصیلات فوق عالی داشتن و....
    بله ثروتو تحصیلات بالا دوست دارم
    6) به نظر شما چرا الان زندگیتون شیرین نیست؟چونکه شووهرم هیچ وقت نمیخواد بحرفم گوش بده فک نمیکنه منم به عنوان یه زن حق دارم واسه جاییکه میخوام زندگی کنم نظربدم
    7) اونایی که تو زندگیشون احساس خوشبختی آرامش میکنند، چی دارند که شما اونا رو نداری؟
    اگ منظور شمامتاهلائه زنهای متاهل اگه شوهرشون بحرفشون باشه و بهشون اهمیت بده همه نیازاشونو برطرف کنه خوشبختن
    8) 10 تا از خصوصیات مثبت و 10 تا منفی خودت رو بنویس.
    مثبت
    1خوشگلم
    2باهوشم
    3زبر و زرنگم
    4پشتوانه مالی دارم
    5تحصیلات دانشگاهی دارم
    6از نظر اخلاق سالمم
    7مادر شدم
    8 همسر شدم
    9واسه بابامامانم دخترخوبیم
    10واسه خواهربرادرم،خواهر خوبیم
    منفی

    1زودعصبانی ناراحت میشم
    2شاغل نیستم
    3حسودم
    4حس مالکیتم زیاده بخصوص یه شووهرمو بچم
    5دوست دارم همیشه از همه بهترباشم اگه نباشم ناراحت میشم
    6قدم زیادبلندنیست
    7وقتی عصبانی باشم حرفایی میزنم بعدش از بعضیش پشیمون میشم
    دیگه ندارم
    9) اگر ماشین بنز 700 میلیونی باشه و یه خونه چند میلیاردی داشته باشی دیوار به دیوار مادرت ولی پژمان دیگه شوهرت نباشه، طمع شیرینی رو حس می کنی؟ نه اصلن
    10) اگر یه روز پژمان هیچ پولی نداشته باشه و( فقط خودش باشه خودش بدون هیچ ماشین و خونه ای که مال پدر همسرت هست ) فقط بتونه کار کنه که از پس هزینه ماهیانه زندگی بربیاد، بازم حاضری باهاش زندگی کنی؟
    آره ولی اون وقت باید قبول کنه از پول من استفاده کنیم چون نمیتونم سختی بکشم
    11) نظر پژمان رو به عنوان همسرت تو امور مختلف چقدر قبول داری؟
    بضی وقتا قبول دارم
    12) نظر مادرت و پدرت اگر مخالف با نظر پژمان باشه واست اولیت داره؟ چرا؟
    نظر پژمانم قبول دارم ولی پدرمادرم بدمونو نمیخوان شووهرم مقابل شون جبهه میگیره
    13) اگر یکبار دیگه برگردی به 18 سالگیت پژمان رو انتخاب میکنی؟ اگه آره چرا؟ اگه نه چرا؟
    آره معلومه واسه چیزایکه بالا نوشتم
    14)تعریفت از دوست داشتن و عشق چیه؟
    دوست داشتنو عشق یعنی از خودگذشتن و واسه آرامش همسرت تلاش کنی
    15)به نظر خودت تو رسیدن زندگیت به اینجا شما هم نقشی داشتی یا نه؟
    به کجا به دعواها؟من مقصر نبودم اگرم بودم شووهرم بیشترمقصر بود همچیو بزرگ کرد


    می دونم این سوال ها خیلی زیاده ولی ما با دیدگاه شما آشنا میشیم و بهتر میتونیم کمکتون کنیم که اگر واقعا قصد ادامه زندگی دارین زندگی تون شیرین بشه، اگر هم که فقط هدف بهانه جویی و ایرادهای کودکانه هست وقت شما و همسرتون و خانواده ها بیشتر از این گرفته نشه.


    پ.ن: دوستانی که شارژ دارن لطفا این تاپیک رو بگذارن تو لیست تاپیک های نیازمند حضور کارشناس. یا از فرشته مهربان و مدیر همدردی یا بالهای صداقت بخوان که به این تاپیک سربزنند.
    هدفم بهانه جویی نیست خودم یه بچه دارم ایرادای کودکانه واسه مجردا و کساییه بچه ندارند







    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته مهربان نمایش پست ها
    سلام aqua_68


    به همدردی خوش آمدی





    عزیز جان لطفاً ابتدا با دقت لینکهای زیر را مطالعه کرده و نظرت را راجع به محتوای آن بیان کن :


    http://www.hamdardi.net/thread-22541.html#post208270 >>> 1


    http://www.hamdardi.net/thread-22541.html#post208272 >>> 2


    http://www.hamdardi.net/thread-22541.html#post208277 >>> 3


    http://www.hamdardi.net/thread-22541.html#post208280 >>> 4



    در لینکهای شماره 1 و 2 سئوالاتی هست که مایلم اینجا عین سئوال را بیاوری و پاسخی که برای آن داری

    را بیان کنی



    وقتی از دیگران انتظار و توقع دا ری دو حالت پیش می آید ، 1 - برآورده میشود 2 - برآورده نمی شود

    نتیجه هر کدام از این حالات به نسبت توقعی که داری این است :

    1 - وقتی برآورده شود ، خیلی به حالت فرقی نمیکند و احساس درونیت معمولی خواهد بود ، چون انتظارش را داشته ای

    2 - اگر برآورده نشود ، سرخورده و غمگین میشوی ، چون انتظار و توقعی داشته ای که انجام نشده .

    وقتی از دیگران هیچ انتظار و توقعی نداشته باشی هم دو حالت پیش می آید :

    1 - دیگران در قبال شما وظیفه خود را به جا میاورند یا محبت های خارج از وظیفه بهت دارند .

    2 - کاری برای شما انجام نمیدهند و توجه ندارند .

    نتیجه آن :

    1 - در حالت اول ( برای بی توقعی ) چون شما هیچ انتظار و توقعی نداشته ای حتی اگر وظیفه ای در مقابلت داشته

    اند و به جا آورده اند ، برای شما لذت بخش است و گویی آنها هیچ وظیفه ای نداشته اند و محبت خاص بهت

    داشته اند .

    2 - در شکل دوم آن تاثیر تألم برانگیزی در شما بجا نخواهد گذاشت و شما حال و هوای عادی و معمول را

    خواهی داشت و سرخورده و غمگین نمیشوی چون انتظار و توقعی نداشته ای

    به نظرت کدامیک آرامش ما را در پی دارد و حتی به ما روحیه ای قوی می بخشد ؟؟

    شما در کدام وضعیتی ؟؟


    سلام مرسی به تایپیکم اومدید
    هیچکدوم نیستم وقتی انتظار دارم، توقع دارم برآورده بشه.


    حالا انتظار و توقع خوب است یا بی توقعی؟؟؟ عقل کدام را منفعت می داند ؟ از کدامش حداقل آرامش و

    حد اعلای لذت نصیب میشود؟؟

    ( اگه خوبی ببینی لذت است و اگر نبینی آرامش داری چون بی توقع بودی )



    اگه انتظار توقع نداشته باشم چیزی توی زندگیم به دست نمی ارم.
    اگه از شووهرمو نزدیکانم توقع نداشته باشم یه چیزی میخوام بعدش به چشمشون نمیاد باید توی زندگی حقتو بگیری

    - - - Updated - - -

    اشکالش چیه میخوام شووهرم پول داشته باشه پول قدرت میاره نمیخوام از دورو وریام چیزی کم داشته باشیم
    منکه واسه پول ازدواج نکردم شوهرمو دوست داشتم وقتی ازدواج کردیم شووهرم واسه سنش ماشین نداشت خونه واسه پدرشووهرم بود
    الانه فرق داره میتونیم پیشرفت کنیم چرا نکنیم
    ویرایش توسط aqua_68 : جمعه 21 تیر 92 در ساعت 15:32

  2. 5 کاربر از پست مفید aqua_68 تشکرکرده اند .

    malakeh (سه شنبه 25 تیر 92), tamanaye man (جمعه 21 تیر 92), فرشته مهربان (جمعه 21 تیر 92), مدیرهمدردی (جمعه 21 تیر 92), شیدا. (شنبه 22 تیر 92)

  3. #32
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 تیر 03 [ 04:02]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    37,798
    سطح
    100
    Points: 37,798, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    275
    Array
    آکوای عزیز ممنون که به سوالاتم صادقانه جواب دادی.

    مشخصه که همسرت رو دوست داری و قصد داری هر طور که هست زندگیت رو حفظ کنی. از این بابت بهت تبریک میگم

    یه ویژگی مثبت دیگه هم من به ویژگی های شما اضافه میکنم و اونم اینه تو شناخت خصوصیات مثبت همسرت کوتاهی نکردی.

    اما آکوای عزیز

    آیا قبول داری هم شما و هم همسرتون مهارت های کامل رو برای ارتباط برقرار کردن صحیح با هم دیگه ندارین؟
    یعنی مثل دو تا دوست صمیمی بهم اعتماد ندارین و حرف دلتون رو بهم نمیگین.

    شما ریشه ی مشکلات فعلی تون رو فقط این میدونید که آکوا دوست نداره تو منزل پدر شوهر زندگی کنه و پژمان هم تمایل نداره با خانواده شما زندگی کنه؟ درسته؟

    ولی آیا تا حالا به این فکر کردی که چرا شما و پژمان نتونستین مساله به این سادگی رو بین خودتون حل کنید؟
    آیا تا به حال به این فکر کردی که پژمان کلا از زندگیش با شما راضی هست یا خیر؟
    آیا نیازهای همسر شما توسط شما تو خونه به موقع و بجا برآورده میشه؟ آیا رفتارها و واکنش های شما تو موقعیت های مختلف باعث رنجش و آزار همسرت نیست؟
    تا حالا ریشه یابی کردی که پژمانی که شاهد هستی رابطه ی خوبی با پدر خودش نداره، چرا حتی شده برای فرار از زیر بار منت پدرش حاضر نیست با خانواده شما زندگی کنه؟
    چرا یه مرد خوب باید به حرف زنش باشه، اما یه زن خوب که ادعای دوست داشتن و عشقش میشه و تعریفش از عشق فداکارب برای همسرش هست، نباید خواسته ی شوهرش واسش مهم باشه؟
    چرا یه زن خوب باید اینقدر برای رسیدن به خواسته ش پافشاری کنه که از خونه قهر کنه و مهریه ش رو اجرا بگذاره؟
    اگه همسرت با فروختن ماشینش باعث سرافکندگیتون میشه، تا حالا به این فکر کردین که با عصبانیت های شما و فشارهایی که بهش میارین چقدر غرورش رو جریحه دار کردین؟
    آکوای عزیزی که حاضره برای پیشرفت مالی زندگیش بخش عمده ای از جهیزیه ش رو بفروشه، تا حالا به این فکر کرده که با این کارش چوب حراج به غرور همسرش میزنه؟

    آکوا جان
    شمایی که دوست داری از همه بهتر باشی و طبق گفته های خودت و همسرت در حال حاضر بهترین همسر رو تو فامیل داری (از بعد مادی فقط نگاه نکن) تا حالا به این فکر کردی چطور میتونی بهترین همسر واسه شوهرت باشی؟ اگر قرار به رقابت و حسادت هست چرا فقط تو بعد مادی؟
    چرا کاری نمیکنی که پژمان همه جا ازت تعریف کنه؟ چرا کاری نمیکنی که اگه یه روز خواستی قهر کنی همسرت بخاطر خودت بهت برگرده و نه بخاطر فرزندتون یا پول پدرت.
    به این فکر کردی اگر خدای نکرده خانواده شما ورشکست بشن، پژمان و پسرت هم نباشن چند تا از اون ویژگی های مثبت واست باقی می مونه؟

    اگر که به نظرت حرفهای من منطقی هست و ارزش فکر کردن داره بهت پیشنهاد میکنم:
    یه مدت از فکر خرید خونه و فروختن نقره ها بیا بیرون. مثلا 3 ماه یا 6 ماه. حالا هم که تابستون هست ودرست تموم شده. بیشتر روی رابطه ی خودت با همسرت تمرکز کن. اشکالات و خامی هایی که تا حالا داشتین رو نظر بگیرین و سعی کنین کانون خانوادتون رو به کمک همسرت گرم کنین. سعی کن کاری کنی که همسرت به ذهنش خطور نکنه که یک شب هم از شما دور باشه(به علت علاقه و عشقی که به شما داره، نه بخاطر اینکه مادر فرزندش هستین) بعد از اون 3 ماه یا 6 ماه با مشورت همسرت در مورد خونه و محل زندگیتون یه تصمیم جدید بگیرین.



    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط aqua_68 نمایش پست ها
    اشکالش چیه میخوام شووهرم پول داشته باشه پول قدرت میاره نمیخوام از دورو وریام چیزی کم داشته باشیم
    منکه واسه پول ازدواج نکردم شوهرمو دوست داشتم وقتی ازدواج کردیم شووهرم واسه سنش ماشین نداشت خونه واسه پدرشووهرم بود
    الانه فرق داره میتونیم پیشرفت کنیم چرا نکنیم
    هیچ اشکالی نداره که می خوای شوهرت پول داشته باشه!!
    ولی دقت کن ببینی به چه روشی از شوهرت می خوای به خواسته ت عمل کنه؟ شاید روشت مشکل داره! شاید طرز بیانت صحیح نیست! شاید دفعات پیش که شوهرت به حرفت گوش کرده امنیت و راحتی بدست نیاورده!
    شاید اون علتی که می خوای شوهرت پول دار باشه مشکل داره.
    شاید روشی که واسه پولدار شدن انتخاب کردی مناسب نیست.

    بجای اینکه هی پات رو به زمین بکوبی و بگی میخوام پولدار بشم بیا ریشه یابی کنیم ببینیم چرا شوهرت که یه فرد جوان و قطعا ثروت دوست هست، مخالفت میکنه؟


  4. 11 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    asemani (دوشنبه 24 تیر 92), del (شنبه 22 تیر 92), malakeh (سه شنبه 25 تیر 92), meinoush (چهارشنبه 26 تیر 92), reihane_b (جمعه 21 تیر 92), tamanaye man (جمعه 21 تیر 92), taraneh89 (جمعه 21 تیر 92), فرشته مهربان (جمعه 21 تیر 92), مدیرهمدردی (جمعه 21 تیر 92), الهه آذر (شنبه 22 تیر 92), شیدا. (شنبه 22 تیر 92)

  5. #33
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 13 آذر 95 [ 18:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-18
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    3,555
    سطح
    37
    Points: 3,555, Level: 37
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 61 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط صبا_2009 نمایش پست ها
    آکوای عزیز ممنون که به سوالاتم صادقانه جواب دادی.

    خواهش میکنم عزیزم

    مشخصه که همسرت رو دوست داری و قصد داری هر طور که هست زندگیت رو حفظ کنی. از این بابت بهت تبریک میگم

    یه ویژگی مثبت دیگه هم من به ویژگی های شما اضافه میکنم و اونم اینه تو شناخت خصوصیات مثبت همسرت کوتاهی نکردی.

    اما آکوای عزیز

    آیا قبول داری هم شما و هم همسرتون مهارت های کامل رو برای ارتباط برقرار کردن صحیح با هم دیگه ندارین؟
    درسته
    یعنی مثل دو تا دوست صمیمی بهم اعتماد ندارین و حرف دلتون رو بهم نمیگین.

    شما ریشه ی مشکلات فعلی تون رو فقط این میدونید که آکوا دوست نداره تو منزل پدر شوهر زندگی کنه و پژمان هم تمایل نداره با خانواده شما زندگی کنه؟ درسته؟
    بله

    ولی آیا تا حالا به این فکر کردی که چرا شما و پژمان نتونستین مساله به این سادگی رو بین خودتون حل کنید؟
    آره ولی نفمیدم چرا
    آیا تا به حال به این فکر کردی که پژمان کلا از زندگیش با شما راضی هست یا خیر؟
    نه فکر نکردم
    آیا نیازهای همسر شما توسط شما تو خونه به موقع و بجا برآورده میشه؟ آیا رفتارها و واکنش های شما تو موقعیت های مختلف باعث رنجش و آزار همسرت نیست؟
    شاید
    تا حالا ریشه یابی کردی که پژمانی که شاهد هستی رابطه ی خوبی با پدر خودش نداره، چرا حتی شده برای فرار از زیر بار منت پدرش حاضر نیست با خانواده شما زندگی کنه؟
    خیلی مغروره حتا دسنبند طلای عیدی مامانمو پس داد گفت هدیه جز پولو طلا باشه قبول میکنه مامانمم واسش لباس گرفت
    چرا یه مرد خوب باید به حرف زنش باشه، اما یه زن خوب که ادعای دوست داشتن و عشقش میشه و تعریفش از عشق فداکارب برای همسرش هست، نباید خواسته ی شوهرش واسش مهم باشه؟
    واسه منم مهمه
    چرا یه زن خوب باید اینقدر برای رسیدن به خواسته ش پافشاری کنه که از خونه قهر کنه و مهریه ش رو اجرا بگذاره؟
    یه فکرایی با خودم داشتم
    اگه همسرت با فروختن ماشینش باعث سرافکندگیتون میشه، تا حالا به این فکر کردین که با عصبانیت های شما و فشارهایی که بهش میارین چقدر غرورش رو جریحه دار کردین؟
    نه
    آکوای عزیزی که حاضره برای پیشرفت مالی زندگیش بخش عمده ای از جهیزیه ش رو بفروشه، تا حالا به این فکر کرده که با این کارش چوب حراج به غرور همسرش میزنه؟
    نه چون خیلی زنها خونه میگیرند مگه چیه

    آکوا جان
    شمایی که دوست داری از همه بهتر باشی و طبق گفته های خودت و همسرت در حال حاضر بهترین همسر رو تو فامیل داری (از بعد مادی فقط نگاه نکن) تا حالا به این فکر کردی چطور میتونی بهترین همسر واسه شوهرت باشی؟ اگر قرار به رقابت و حسادت هست چرا فقط تو بعد مادی؟
    چرا کاری نمیکنی که پژمان همه جا ازت تعریف کنه؟ چرا کاری نمیکنی که اگه یه روز خواستی قهر کنی همسرت بخاطر خودت بهت برگرده و نه بخاطر فرزندتون یا پول پدرت.
    به این فکر کردی اگر خدای نکرده خانواده شما ورشکست بشن، پژمان و پسرت هم نباشن چند تا از اون ویژگی های مثبت واست باقی می مونه؟
    پژمانو پسرم واسه چی نباشند پژمان بخواد نباشه جیگرشو درمیارم اگه واسه من نباشه نباید واسه کسی دیگم باشه

    اگر که به نظرت حرفهای من منطقی هست و ارزش فکر کردن داره بهت پیشنهاد میکنم:
    یه مدت از فکر خرید خونه و فروختن نقره ها بیا بیرون. مثلا 3 ماه یا 6 ماه. حالا هم که تابستون هست ودرست تموم شده. بیشتر روی رابطه ی خودت با همسرت تمرکز کن. اشکالات و خامی هایی که تا حالا داشتین رو نظر بگیرین و سعی کنین کانون خانوادتون رو به کمک همسرت گرم کنین. سعی کن کاری کنی که همسرت به ذهنش خطور نکنه که یک شب هم از شما دور باشه(به علت علاقه و عشقی که به شما داره، نه بخاطر اینکه مادر فرزندش هستین) بعد از اون 3 ماه یا 6 ماه با مشورت همسرت در مورد خونه و محل زندگیتون یه تصمیم جدید بگیرین.



    - - - Updated - - -



    هیچ اشکالی نداره که می خوای شوهرت پول داشته باشه!!
    ولی دقت کن ببینی به چه روشی از شوهرت می خوای به خواسته ت عمل کنه؟ شاید روشت مشکل داره! شاید طرز بیانت صحیح نیست! شاید دفعات پیش که شوهرت به حرفت گوش کرده امنیت و راحتی بدست نیاورده!
    شاید اون علتی که می خوای شوهرت پول دار باشه مشکل داره.
    شاید روشی که واسه پولدار شدن انتخاب کردی مناسب نیست.

    بجای اینکه هی پات رو به زمین بکوبی و بگی میخوام پولدار بشم بیا ریشه یابی کنیم ببینیم چرا شوهرت که یه فرد جوان و قطعا ثروت دوست هست، مخالفت میکنه؟

    صبا حرفهاتون منو خیلی توی فکر برد

    - - - Updated - - -

    صبا جون شما مشاور سایت هستی ؟

  6. 8 کاربر از پست مفید aqua_68 تشکرکرده اند .

    asemani (دوشنبه 24 تیر 92), malakeh (سه شنبه 25 تیر 92), reihane_b (جمعه 21 تیر 92), sookoot (جمعه 21 تیر 92), tamanaye man (جمعه 21 تیر 92), فرشته مهربان (جمعه 21 تیر 92), مدیرهمدردی (جمعه 21 تیر 92), شیدا. (شنبه 22 تیر 92)

  7. #34
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 تیر 03 [ 04:02]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    37,798
    سطح
    100
    Points: 37,798, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    275
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط aqua_68 نمایش پست ها
    صبا حرفهاتون منو خیلی توی فکر برد

    - - - Updated - - -

    صبا جون شما مشاور سایت هستی ؟
    خوشحالم که به حرفام توجه کردی

    نه عزیزم من مشاور سایت نیستم
    منم یه کاربر معمولیم مثل شما. فقط سابقه عضویتم بیشتر از شماست و زندگی خیلی ها رو اینجا دیدم .
    یه تفاوت عمده دیگه هم با شما دارم. از زندگیم راضیم با وجودی که نه مثل شما اونقدر زیبام نه همسر دارم نه فرزند و نه پشتوانه مالی و نه حتی سلامتی کامل که واسه شما بدیهیه.


    کسی قرار نیست پژمان رو از شما بگیره به جز خود شما.
    یادته که تو دعواهاتون پژمان دچار مشکل قلبی شد. اون موقع هم می خواستی بری جیگرشو در بیاری؟!!

    یک نکته مثبت دیگه هم تو حرفات پیدا کردم کم و بیش همسرت رو می شناسی ولی
    یک نکته منفی اینکه بلد نیستی تو موقعیت های مناسب از شناختت استفاده کنی

    می دونی پژمان مغروره اینقدر که حاضر نیست هدیه پول و طلا رو قبول کنه. یعنی می شناسیش و به غرورش واقفی
    این یه ویژگی مثبته برای یه مرد هست.
    اما نه تنها سعی نمیکنی غرورش رو حفظ کنی بلکه بدون در توجه به این موضوع با اصرار به خواسته هات غرورش رو لگدمال میکنی.


    آکوا جان فکر کن و خوب هم فکر کن. ببین کجاها پژمان تو این زندگی اذیت شده؟ اگه خودت هم نمی فهمی از خودش کمک بگیر.
    دوستش باش. همسرش باش نه مادرش.

    راستی اهل مطالعه هستی؟
    مقاله،کتاب؟

  8. 13 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    asemani (دوشنبه 24 تیر 92), del (شنبه 22 تیر 92), malakeh (سه شنبه 25 تیر 92), reihane_b (جمعه 21 تیر 92), sookoot (جمعه 21 تیر 92), tamanaye man (جمعه 21 تیر 92), taraneh89 (جمعه 21 تیر 92), فرشته مهربان (جمعه 21 تیر 92), گل آرا (شنبه 22 تیر 92), نازنین آریایی (شنبه 22 تیر 92), مدیرهمدردی (جمعه 21 تیر 92), اثر راشومون (جمعه 21 تیر 92), شیدا. (شنبه 22 تیر 92)

  9. #35
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,077
    امتیاز
    155,393
    سطح
    100
    Points: 155,393, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,706

    تشکرشده 36,065 در 7,430 پست

    Rep Power
    1099
    Array




    سلام آکوای عزیز


    قبل از هرچیز دلم میخواد نکات مثبت و پتانسیلی که برای یک زندگی خوب در تو هست را اشاره کنم :

    1 - صداقت

    صداقت خیلی مهمه برای اینکه آدمی بتونه راه درست را پیدا کنه . شنیدی میگویند نجات در راستی است ؟ واقعاً همینطور

    هست . مثلاً همین پاسخهای صادقانه ات به سئوالت صبای عزیز و بیان احساسات و نظراتت بدون لاپوشانی بسیار برای اینکه

    مابتوانیم کمکت کنیم مفید هست . همین خصوصیت توجه همه ما را به تاپیکت جلب کرده .


    2 - علاقه ات به همسرت و زندگیت

    این نیز یک پتانسیل مهم برای حفظ زندگیت هست و قدرش را بدان . همین خود باعث می شود اگر رشته زندگی شما به مویی

    هم رسیده باشد ، پاره نشود و دوباره امکان قطور شدنش باشد .


    3 - میل به رشد و پیشرفت

    این نیز ویژگی خوبی هست اگر چه راه را یک زمانهایی اشتباه می بینی اما اصل تمایل به رشد و پیشرفت در زندگی ویژگی

    مثبتی هست که اگر نگرشت را در این زمینه پخته تر کنی و مهارتهای لازم را یاد بگیری و به کار ببندی خیلی اثرات سازنده در

    زندگیت دارد


    4 - شور و هیجان

    در شما شور و هیجان و زمینه نشاط و سرزندگی می بینم که اینم در رونق و حفظ شادابی زندگی مهم هست


    5 - جرأت مندی

    جرأتمندی شما در بیان احساساتت چه منفی و چه مثبت بسیار مهم هست که اگر مهارتهای زندگی را بیاموزی و بر اساس آن

    تعامل مناسبی با همسرت پیدا کنی بسیار زندگی خوبی با هم خواهید داشت چون پتانسیل این جرأتمندی در همسرتان نیز

    هست


    در کل شما زوج بسیار خوبی هستید و هردو فقط کمی نابلد هستید و آگاهی هایتان را نیاز هست بیشتر کنید هم از

    تفاوتهای زن و مرد و هم نحوه تعامل و ارتباط مناسب با هم و مهمتر از آگاهی ، به کار بستن آن است .


    اکوای عزیز همسرت نشان داد که توجه به مشاوره ها دارد بخصوص وقتی هیجانش را کنترل می کند نسبت به راهنماییها

    عملگرا هست . حالا سئوالم این هست شما هم چنین هستی ؟


    به عبارتی
    همه ما دوست داریم به شما کمک کنیم آیا شما می پذیری ؟ یعنی قول می دهی راهکارها را توجه کنی و به کار

    ببندی ؟ ما هم در مقابل به شما قول می دهیم که نتایج خوبی بگیری .

    من به یکی از دوستان که تجربه مشابه شما را در زندگی داشته و به شرایطی بحرانی رسیده بود که وارد این تالار شد و به

    کمک همین دوستان و مهمتر از آن تلاش و همت خودش در پذیرش و به کار بستن راهنمایی ها موفق شد زندگیش را بازسازی

    کند خبر داده ام که به تاپیک شما سر بزند و کمک کند . تازه او همسرش عضو سایت نبود و اصلاً هم خبر ندارد همسرش در

    اینجور جایی عضو شده و راهنمایی گرفته ، یعنی یک طرفه و فقط روی خودش کار کرد و در روش و رویه خودش تغییرات

    ایجاد کرد . از اوخواسته ام به تاپیک شما بیاید و شما با او و تجربه هایش آشنا می شوی . مطمئنم می تواند بسیار به شما

    کمک کند .

    همینجا از صبای عزیز و روند و روش کارشناسانه اش در راهنمایی آکوا صمیمانه تشکر می کنم و البته بقیه دوستان نیز به

    فراخور توان خود دلسوزانه با شما سخن گفتند و خدا اجرشان دهد


    آکوا جان باز هم برایت حرف دارم ، اما مایلم اول با هم قول و قرار بگذاریم . به عبارتی بین شما و ما دوستانت در تالار یک پیمان

    نامه جاری شود تا ما بهت کمک کنیم و شما هم توجه و عمل کنی .

    منتظر پاسخت هستم .








    ویرایش توسط فرشته مهربان : شنبه 22 تیر 92 در ساعت 05:50

  10. 10 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    asemani (دوشنبه 24 تیر 92), del (شنبه 22 تیر 92), malakeh (سه شنبه 25 تیر 92), sookoot (یکشنبه 23 تیر 92), taraneh89 (شنبه 22 تیر 92), نازنین آریایی (شنبه 22 تیر 92), مدیرهمدردی (شنبه 22 تیر 92), داود.ت (شنبه 22 تیر 92), شیدا. (شنبه 22 تیر 92), صبا_2009 (شنبه 22 تیر 92)

  11. #36
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 13 آذر 95 [ 18:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-18
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    3,555
    سطح
    37
    Points: 3,555, Level: 37
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 61 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط صبا_2009 نمایش پست ها
    خوشحالم که به حرفام توجه کردی

    نه عزیزم من مشاور سایت نیستم
    منم یه کاربر معمولیم مثل شما. فقط سابقه عضویتم بیشتر از شماست و زندگی خیلی ها رو اینجا دیدم .
    یه تفاوت عمده دیگه هم با شما دارم. از زندگیم راضیم با وجودی که نه مثل شما اونقدر زیبام نه همسر دارم نه فرزند و نه پشتوانه مالی و نه حتی سلامتی کامل که واسه شما بدیهیه.


    کسی قرار نیست پژمان رو از شما بگیره به جز خود شما.
    یادته که تو دعواهاتون پژمان دچار مشکل قلبی شد. اون موقع هم می خواستی بری جیگرشو در بیاری؟!!

    یک نکته مثبت دیگه هم تو حرفات پیدا کردم کم و بیش همسرت رو می شناسی ولی
    یک نکته منفی اینکه بلد نیستی تو موقعیت های مناسب از شناختت استفاده کنی

    می دونی پژمان مغروره اینقدر که حاضر نیست هدیه پول و طلا رو قبول کنه. یعنی می شناسیش و به غرورش واقفی
    این یه ویژگی مثبته برای یه مرد هست.
    اما نه تنها سعی نمیکنی غرورش رو حفظ کنی بلکه بدون در توجه به این موضوع با اصرار به خواسته هات غرورش رو لگدمال میکنی.


    آکوا جان فکر کن و خوب هم فکر کن. ببین کجاها پژمان تو این زندگی اذیت شده؟ اگه خودت هم نمی فهمی از خودش کمک بگیر.
    دوستش باش. همسرش باش نه مادرش.

    راستی اهل مطالعه هستی؟
    مقاله،کتاب؟

    از دیروز تا العان همش به حرفات فکر میکردم صبا جون
    فک کنم شووهرم واسه حرفها مامانم نسبت به خونه حساس شد. چون
    پیش از ای دعواهامون مامانمم میدونس شووهرم راضی نیس ما باهاشون ساختمون بسازیم یک بار واسه همین شووهرمو دعوا کردحرفای خوبی بهش نزد گفت به چیت مینازی به قیاقت اگه دختر بهت دادیم دلمون واست سوخت گفتیم بی مادره بیکس و کاره .آواره ی بدبخت و ... شووهرم خیلی ناراحت شد شب تا صب خونه نیومد بعدش از داداشش فمیدم شب تا صب توی قبرستون رفته بود تا صب اونجا بودنمیدونم توی قبرستون واسه چی رفت من حتا فکرش واسم ترسناکه.
    بعدش خونه اومد با پدرشووهرم دعوا کردند به داییم گفت این زندگیو تو واسم درست کردی اگ یه روز بمیری تا 100سال بعد از مردنت نمیبخشمت.از اونروز دیگه فمیدم سرد شد نسبت بهم بیتفاوت شد
    صباجون من دوست دارم پیشرفت کنیم تو زمینای چندصدساله خونواده پدربزرگم چن سال پیشا معدن در اومد پدرشووهرم مجوزشو گرفت ولی یکی دومیلیارد تومن پول میخواد واسه این نشد راه بندازنش
    به شووهرم گفتم ازپدرمو شوهرخواهرمو داداشم پول بگیریم ازپدرشوهرمم یمقدار میگیریم از بانکم وام میگیریم راه بندازش یکی دوسال بعدش پولاشونو با سود میدیم حرف داخلش نباشه.گفت نمیخوام
    گفتم پژمان زندگیمون از اینرو به اونرو میشه چهارروز دیگه داداشات انجامش میدن چراتو انجام ندی.گفت نمیخوام هرموقه پولدارشدم راهش میندازم. 20 سال دیگرو میگه
    میگم پژمان چراتوهمیشه ازبقیه کمترمیخوای. بده من میخوام شوهرم حقشو بگیره؟
    برادرشووهر بزرگم توی شرکت پدرشووهرم کارمیکنه کارشووهرم اونجا بیشتره ولی داییم به شووهرم کمتر اون حقوق می ده.شووهرم میگه اون بزرگتره دوتابچه داره .ینی چی ما هم یه بچه داریم چراشووهرم بایدکمتربگیره چرابه پدرش نمیگه اندازه اون حقوق بده.
    واسچی شووهرم خریدای خونه برادرشووهرمو انجام میداد.با جاریم دعوام شد گفتم مگه شووهرمن نوکردرخونه باباته شووهرمنو میفرستی واست خریدکنه.جاریم ناراحت شدبه درک ناراحت شد کله شم پوکید
    پولای بیشترو خودشون میگیرن کاراشونم ما انجام بدیم؟؟؟؟؟
    صباجون مطالعه خارج از یونی دارم از پاییزواسه ارشدمیخونم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته مهربان نمایش پست ها




    سلام آکوای عزیز


    قبل از هرچیز دلم میخواد نکات مثبت و پتانسیلی که برای یک زندگی خوب در تو هست را اشاره کنم :

    1 - صداقت

    صداقت خیلی مهمه برای اینکه آدمی بتونه راه درست را پیدا کنه . شنیدی میگویند نجات در راستی است ؟ واقعاً همینطور

    هست . مثلاً همین پاسخهای صادقانه ات به سئوالت صبای عزیز و بیان احساسات و نظراتت بدون لاپوشانی بسیار برای اینکه

    مابتوانیم کمکت کنیم مفید هست . همین خصوصیت توجه همه ما را به تاپیکت جلب کرده .


    2 - علاقه ات به همسرت و زندگیت

    این نیز یک پتانسیل مهم برای حفظ زندگیت هست و قدرش را بدان . همین خود باعث می شود اگر رشته زندگی شما به مویی

    هم رسیده باشد ، پاره نشود و دوباره امکان قطور شدنش باشد .


    3 - میل به رشد و پیشرفت

    این نیز ویژگی خوبی هست اگر چه راه را یک زمانهایی اشتباه می بینی اما اصل تمایل به رشد و پیشرفت در زندگی ویژگی

    مثبتی هست که اگر نگرشت را در این زمینه پخته تر کنی و مهارتهای لازم را یاد بگیری و به کار ببندی خیلی اثرات سازنده در

    زندگیت دارد


    4 - شور و هیجان

    در شما شور و هیجان و زمینه نشاط و سرزندگی می بینم که اینم در رونق و حفظ شادابی زندگی مهم هست


    5 - جرأت مندی

    جرأتمندی شما در بیان احساساتت چه منفی و چه مثبت بسیار مهم هست که اگر مهارتهای زندگی را بیاموزی و بر اساس آن

    تعامل مناسبی با همسرت پیدا کنی بسیار زندگی خوبی با هم خواهید داشت چون پتانسیل این جرأتمندی در همسرتان نیز

    هست


    در کل شما زوج بسیار خوبی هستید و هردو فقط کمی نابلد هستید و آگاهی هایتان را نیاز هست بیشتر کنید هم از

    تفاوتهای زن و مرد و هم نحوه تعامل و ارتباط مناسب با هم و مهمتر از آگاهی ، به کار بستن آن است .


    اکوای عزیز همسرت نشان داد که توجه به مشاوره ها دارد بخصوص وقتی هیجانش را کنترل می کند نسبت به راهنماییها

    عملگرا هست . حالا سئوالم این هست شما هم چنین هستی ؟


    به عبارتی
    همه ما دوست داریم به شما کمک کنیم آیا شما می پذیری ؟ یعنی قول می دهی راهکارها را توجه کنی و به کار

    ببندی ؟ ما هم در مقابل به شما قول می دهیم که نتایج خوبی بگیری .

    من به یکی از دوستان که تجربه مشابه شما را در زندگی داشته و به شرایطی بحرانی رسیده بود که وارد این تالار شد و به

    کمک همین دوستان و مهمتر از آن تلاش و همت خودش در پذیرش و به کار بستن راهنمایی ها موفق شد زندگیش را بازسازی

    کند خبر داده ام که به تاپیک شما سر بزند و کمک کند . تازه او همسرش عضو سایت نبود و اصلاً هم خبر ندارد همسرش در

    اینجور جایی عضو شده و راهنمایی گرفته ، یعنی یک طرفه و فقط روی خودش کار کرد و در روش و رویه خودش تغییرات

    ایجاد کرد . از اوخواسته ام به تاپیک شما بیاید و شما با او و تجربه هایش آشنا می شوی . مطمئنم می تواند بسیار به شما

    کمک کند .

    همینجا از صبای عزیز و روند و روش کارشناسانه اش در راهنمایی آکوا صمیمانه تشکر می کنم و البته بقیه دوستان نیز به

    فراخور توان خود دلسوزانه با شما سخن گفتند و خدا اجرشان دهد


    آکوا جان باز هم برایت حرف دارم ، اما مایلم اول با هم قول و قرار بگذاریم . به عبارتی بین شما و ما دوستانت در تالار یک پیمان

    نامه جاری شود تا ما بهت کمک کنیم و شما هم توجه و عمل کنی .

    منتظر پاسخت هستم .




    فرشته جون خیلی ازم تعریف کردی
    آقا پژمان تحویل بگیر ببین چقدخصوصیات خوب دارم
    فرشته جون اول فک کردم همه میخوان ازپژمان طرفداری بکنند الانه فمیدم شما حد وسطو میگیرید میتونم اعتمادکنم.
    منم قول میدم راهکارهاتونو گوش بدم و عمل کنم
    بیصبرانه منتظرم

  12. 6 کاربر از پست مفید aqua_68 تشکرکرده اند .

    sookoot (یکشنبه 23 تیر 92), tamanaye man (شنبه 22 تیر 92), taraneh89 (شنبه 22 تیر 92), فرشته مهربان (شنبه 22 تیر 92), شیدا. (شنبه 22 تیر 92), صبا_2009 (شنبه 22 تیر 92)

  13. #37
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 تیر 03 [ 04:02]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    37,798
    سطح
    100
    Points: 37,798, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    275
    Array
    سلام آکوای عزیز

    خیلی خوشحالم که به حرفامون توجه میکنی و خوشحالترم از اینکه قراره زندگی تون رو کلا تبدیل به ماه عسل کنی


    از حرف های شما و همسرتون من اینطوری برداشت کردم که ریشه ای ترین مشکل ادبیات صحبتی هست که بکار می برین!!
    قبول داری که لحن کلام خیلی مهمه و همچنین کلماتی که از اونا برای رسوندن منظورمون استفاده می کنیم؟

    آکوا جان، نشستن کار بدیه ؟ یا کار خوبیه؟
    پس چرا اگه یکی به ما بگه بتمرگ (عذرخواهی میکنم ولی مجبورم از بکار بردن این کلمه) ما تا عمق وجودمون ناراحت میشه و دلمون میشکنه؟
    پس چرا اگه یکی ما به گفت لطفا بفرمایید ما کلی خوشبحالمون میشه و تو دلمون میگیم من چه آدم محترمی هستم اون چه آدم محترمیه؟

    حالا قضیه پولدار شدن شما و پژمان هم همینطوره. درسته؟
    اصلا همه ی کارهاتون همینطوریه، مگه نه؟

    یه مساله دیگه!!
    من از حرف های شما برداشت کردم که شما برای بیان خواسته هات از رفتار مادرت الگو میگیری.
    قطعا همه ی ما می دونیم که هیچ مادری بد فرزندش رو نمی خواد.
    ولی شنیدی آدم یه لشکر دشمن دانا داشته باشه بهتر از یک دوست نادانه!!
    جسارت نشه من قصد توهین به مادرتون رو ندارم ولی آیا قبول داری مادرت به نسبت شناختی که تو از پژمان داری (تو نسبت به خلقیات و افکار پژمان دانایی) نادان محسوب میشه؟
    قبول داری که مادرت زن نسل پیشین تو و پژمان هست و از ادبیات همون نسل برای محبت کردن، برای بیان خواسته ش استفاده میکنه؟
    قبول داری که با اینکه تو تجربه ت خیلی کمتر از مادرت هست اما به دلیل تحصیلات و میل به پیشرفتت یه سری مسائل رو بهتر درک میکنی؟
    قبول داری که تو زن پژمان هستی و با جاذبه هایی که براش داری خیلی کارها رو راحتتر می تونی انجام بدی؟

    تو چرا به حرفای فرشته اعتماد کردی؟
    چون تخریبت نکرد، چون فقط طرف پژمان رو نگرفت، چون ویژگی های مثبتت رو دید و بیان کرد، چون از ادبیات مثبتی استفاده کرد که ازت انتقاد کنه، درسته؟
    اگر فرشته تخربیت میکرد، تحقیرت میکرد، و همه ی تقصیرها رو گردن تو می انداخت، و می گفت ما فقط بخاطر پژمان جوابت رو میدیم، چه حسی بهت دست می داد؟

    از این لینک
    http://drfarhang.mihanblog.com/post/12 سمینارهای خانواده موفق دکتر فرهنگ را دانلود کن و گوش کن.

    دوستان هم کمک می کنند تا یه سری مقاله واست بگذاریم.


    - - - Updated - - -

    آکوا جان یه نکته دیگه هم می خواستم بگم.
    سعی کن روحیه ی زنانت رو بیشتر تلطیف کنی.
    احتمالا بخاطر فشار بچه داری و درس خوندن همزمان، یه مقدار عصبی شدی. و اغلب بحث هاتون با اطرافیانت به مشاجره ختم میشه، اگه خودتم موافقی، روی ریشه ی این مساله هم کار کنیم.

  14. 9 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    asemani (دوشنبه 24 تیر 92), del (دوشنبه 24 تیر 92), malakeh (سه شنبه 25 تیر 92), meinoush (چهارشنبه 26 تیر 92), shabe niloofari (شنبه 22 تیر 92), she (شنبه 22 تیر 92), sookoot (یکشنبه 23 تیر 92), گل آرا (شنبه 22 تیر 92), شیدا. (شنبه 22 تیر 92)

  15. #38
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 13 آذر 95 [ 18:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-18
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    3,555
    سطح
    37
    Points: 3,555, Level: 37
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 61 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط صبا_2009 نمایش پست ها
    سلام آکوای عزیز

    خیلی خوشحالم که به حرفامون توجه میکنی و خوشحالترم از اینکه قراره زندگی تون رو کلا تبدیل به ماه عسل کنی


    از حرف های شما و همسرتون من اینطوری برداشت کردم که ریشه ای ترین مشکل ادبیات صحبتی هست که بکار می برین!!
    اشتباهه
    قبول داری که لحن کلام خیلی مهمه و همچنین کلماتی که از اونا برای رسوندن منظورمون استفاده می کنیم؟

    آکوا جان، نشستن کار بدیه ؟ یا کار خوبیه؟
    پس چرا اگه یکی به ما بگه بتمرگ (عذرخواهی میکنم ولی مجبورم از بکار بردن این کلمه) ما تا عمق وجودمون ناراحت میشه و دلمون میشکنه؟

    پس چرا اگه یکی ما به گفت لطفا بفرمایید ما کلی خوشبحالمون میشه و تو دلمون میگیم من چه آدم محترمی هستم اون چه آدم محترمیه؟

    حالا قضیه پولدار شدن شما و پژمان هم همینطوره. درسته؟ موضوع پول دار شدن واسه این دعوامونه چون شووهرم حقشونمیگیره نمیخوادپیشرفت بکنه ربطش به ادبیات کلامی چی چی بود؟؟؟

    اصلا همه ی کارهاتون همینطوریه، مگه نه؟
    نه صبا چه حرفی میزنید اگ همه کارهامون این شکل بود 7 سال زندگیمون نمیشد میگم یک ساله مشکلات شروع شده
    بضی اوقات دعوامون شدتش خیلی زیادمیشد بهم حرف میزدیم توی دعواشیرینی نمیدن بلخره حرفم هس.مث اینکه آدم نمیتونه حرف دلشو اینجا بگه سریع فک میکنند حرف زدنت اشکال داره

    یه مساله دیگه!
    من از حرف های شما برداشت کردم که شما برای بیان خواسته هات از رفتار مادرت الگو میگیری.
    قطعا همه ی ما می دونیم که هیچ مادری بد فرزندش رو نمی خواد.
    ولی شنیدی آدم یه لشکر دشمن دانا داشته باشه بهتر از یک دوست نادانه!!
    جسارت نشه من قصد توهین به مادرتون رو ندارم ولی آیا قبول داری مادرت به نسبت شناختی که تو از پژمان داری (تو نسبت به خلقیات و افکار پژمان دانایی) نادان محسوب میشه؟
    قبول داری که مادرت زن نسل پیشین تو و پژمان هست و از ادبیات همون نسل برای محبت کردن، برای بیان خواسته ش استفاده میکنه؟
    قبول داری که با اینکه تو تجربه ت خیلی کمتر از مادرت هست اما به دلیل تحصیلات و میل به پیشرفتت یه سری مسائل رو بهتر درک میکنی؟
    قبول داری که تو زن پژمان هستی و با جاذبه هایی که براش داری خیلی کارها رو راحتتر می تونی انجام بدی؟

    تو چرا به حرفای فرشته اعتماد کردی؟
    چون تخریبت نکرد، چون فقط طرف پژمان رو نگرفت، چون ویژگی های مثبتت رو دید و بیان کرد، چون از ادبیات مثبتی استفاده کرد که ازت انتقاد کنه، درسته؟
    اگر فرشته تخربیت میکرد، تحقیرت میکرد، و همه ی تقصیرها رو گردن تو می انداخت، و می گفت ما فقط بخاطر پژمان جوابت رو میدیم، چه حسی بهت دست می داد؟

    از این لینک
    http://drfarhang.mihanblog.com/post/12 سمینارهای خانواده موفق دکتر فرهنگ را دانلود کن و گوش کن.

    دوستان هم کمک می کنند تا یه سری مقاله واست بگذاریم.

    مرسی
    ویرایش توسط aqua_68 : شنبه 22 تیر 92 در ساعت 15:12

  16. #39
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 تیر 03 [ 04:02]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    37,798
    سطح
    100
    Points: 37,798, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    275
    Array
    اصلا همه ی کارهاتون همینطوریه، مگه نه؟
    نه صبا چه حرفی میزنید اگ همه کارهامون این شکل بود 7 سال زندگیمون نمیشد میگم یک ساله مشکلات شروع شده
    بضی اوقات دعوامون شدتش خیلی زیادمیشد بهم حرف میزدیم توی دعواشیرینی نمیدن بلخره حرفم هس.مث اینکه آدم نمیتونه حرف دلشو اینجا بگه سریع فک میکنند حرف زدنت اشکال داره
    آکوای عزیز سوء تفاهم نشه
    منظورم این بود که توی همه کارها ادبیاتی که بکار میبریم مهم هست. منظورم اصلا این نبود که ادبیات شما همه جا اشکال داره.



    م
    وضوع پول دار شدن واسه این دعوامونه چون شووهرم حقشونمیگیره نمیخوادپیشرفت بکنه ربطش به ادبیات کلامی چی چی بود؟؟؟
    ربطش اینه که من فرض کردم همسر شما دید اقتصادی که شما به زندگی دارین رو ندارن، متوجه نیستند که حقشون داره پایمال میشه، یا اینکه متوجه هستند ولی این مساله واسشون بی اهمیته یا اولویت نداره. روش آگاه سازی شما از دید من مشوق نیست، بیشتر فرد رو به لجبازی و لاک تدافعی هدایت میکنه تا اینکه تشویقش کنه که از حقوق خودش دفاع کنه.
    ویرایش توسط صبا_2009 : شنبه 22 تیر 92 در ساعت 15:10

  17. 5 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    asemani (دوشنبه 24 تیر 92), del (دوشنبه 24 تیر 92), malakeh (سه شنبه 25 تیر 92), sookoot (یکشنبه 23 تیر 92), شیدا. (شنبه 22 تیر 92)

  18. #40
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 بهمن 92 [ 21:59]
    تاریخ عضویت
    1391-6-26
    نوشته ها
    286
    امتیاز
    270
    سطح
    5
    Points: 270, Level: 5
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered250 Experience Points
    تشکرها
    1,336

    تشکرشده 1,148 در 268 پست

    Rep Power
    41
    Array
    آکوا جان
    اگر واقعا دوست داری که مشکل تو و پژمان حل بشه، اولین گام اینه که در مقابل انتقادها و توصیه های دوستای تالار جبهه نگیری
    عزیزم اینجا هیچ کس نه شما رو می شناسه و نه پژمان رو. هیچ کس هم با هیچ کدوم تان نسبتی نداره
    پس مطمئن باش همه بدون موضع گیری و فقط از روی نوشته های شما دو نفر قضاوت می کنند

    پس لطفا بدون موضع گیری به حرفای من گوش بده:
    شما واقعا لحن صحبت کردنت تنده و به نظر من بسیاری از مشکلاتتون مربوط به همین قضیه میشه
    من خودم به شخصه تو زندگی خودم دیدم که وقتی چیزی رو با لحن آروم و با خواهش از همسرم می خواهم خیلی بیشتر جواب میده تا وقتی که با لحن طلبکارانه و حق به جانب باشه( هر چند چیزی که از همسرم خواستم حقم بوده باشه و نه لطف اون در حق من)
    دومین نکته اینه که باید به پژمان ثابت کنی که برای تو نسبت به خانواده ات (و به خصوص مادرت) در اولویت قرار داره. تا وقتی احساس کنه اهمیت حرف مادرت از خواسته اون بیشتره، نمی تونه به تو اعتماد کنه و به خواسته هایت فکر کنه
    و نکته آخر : کاش یکم زندگی رو آسون تر بگیری. به خدا هیچ کس از فردای خودش خبر نداره
    خدای نکرده، خدای نکرده ، اگه ثبات زندگی الانت ( از لحاظ سلامتی، در کنار پژمان و فرزندت بودن، داشتن خانواده ات و ...) به هم بخوره، اون وقته که می فهمی چه نعمت هایی داشتی و قدر زندگی تو نمی دونستی
    دو تا توصیه هم برایت دارم:
    1- یک هفته به طور آزمایشی با خودت قرار بگذار که زندگی رو سخت نگیری.اصلا به آینده فکر نکنی . سعی کن از زمان حال ، در کنار پژمان و پسرت لذت ببری. به هفته بی خیال فردا و آینده و ماشین و خونه و ... بشو
    یه هفته با خودت قرار بگذار که بی چشمداشت و بی دلیل محبت کنی، بیشتر گذشت کنی...
    بهت قول 100 درصد می دم که پشیمون نمیشی و بسیار احساس خوشبختی خواهی کرد.
    2- یه سر به تاپیک مشکلات زن و شوهرها، صیغه و خیانت و متارکه و ... بزن
    می دونم پیش خودت میگی به من چه ربطی داره. اما خیلی هم بی ربط نیست.مشکلات خیلی غیر منتظره اتفاق می افتند. مطمئنا صاحبان هیچکدوم از اون تاپیک ها فکر نمی کردند روزی چنین مشکلاتی برایشان پیش بیاید.
    موفق باشی

  19. 3 کاربر از پست مفید shabe niloofari تشکرکرده اند .

    asemani (دوشنبه 24 تیر 92), اثر راشومون (شنبه 22 تیر 92), شیدا. (شنبه 22 تیر 92)


 
صفحه 4 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آیا من مقصرم یا اون؟؟؟
    توسط bluee در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: جمعه 08 مرداد 95, 17:41
  2. امیدم به زندگی کم شده ( چرا من ؟؟؟ کمکم کنید)
    توسط ab96 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 شهریور 94, 13:47
  3. به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
    توسط rama25 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 شهریور 91, 09:00
  4. چطور بهش بگم ؟؟؟
    توسط amir_irani در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: دوشنبه 13 دی 89, 19:33
  5. با شوهر بچه ننه ام چه کنم؟؟؟
    توسط sara62 در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: شنبه 10 مهر 89, 12:08

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:05 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.