به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 15 , از مجموع 15
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام اما حتما رو خودت کار کن اگه خودت دوست داری وگرنه بعد اینکه همسرت با خودش دودوتا چهارتا کرد دید برا هر دختر دیگه اینکارهارو میکرد روسرش میذاشتن بعد گیر دادنای شمارو هم مقایسه می‌کرد و بگه دیگهنمیخام همچین دختری رو هرکییه استانه تحملی داره اگه پرشه.....
    اونوقت میای اینجا میگییییی کمککککککک چطوری همسرم از دست ندم دوستم داشته باشهبقول شیدا خوشی زده زیر دلت
    هرکی ناشکری کنه خدا نعمتش رو میگیره و ناشکری شما اخم و تخم و گیر دادنهاتهست
    ویرایش توسط ستاره زیبا : دوشنبه 01 آذر 95 در ساعت 12:46

  2. 3 کاربر از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده اند .

    sia518 (پنجشنبه 18 آذر 95), میس بیوتی (پنجشنبه 18 آذر 95), شیدا. (دوشنبه 01 آذر 95)

  3. #12
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    الیمرا ... داری تیشه به ریشه ی زندگیت می زنی

    این هم بلایی که داری سر زندگی نوپات می آری یه جایی یه روزی برمی گرده به خودت.
    همسرت الان داره تحمل می کنه، تلاش می کنه و می خواد هر طوری شده این مشکلات را حل کنه و با شما به آرامش برسه.
    شاید یه روزی خودت به این آرامش برسی و زندگیتون خوب بشه، اما همسرت دیگه خسته باشه. بریده باشه. احساسش به زندگی مشترکتون تغییر کرده باشه و .... شاید دیر باشه.

    این که دوست داری روزها و ساعتهایی را در هفته با همسرت باشی ولی در نهایت برگردی پیش پدر و مادرت
    شاید یه جور ترسه
    ترس از تغییر
    پناه بردن به یه جای امن و مطمئن ( خونه ای که ازش مطمئنی و آدمهایی که باهاشون احساس امنیت کامل داری )

    یه مقدارش طبیعی هست. اکثر ما در مقابل تغییر یه کم مقاومت می کنیم و گاهی می ترسیم. یکی کمتر، یکی بیشتر.
    شرایط استیبل و امنیت داشتن خوبه، اما امید و انگیزه و ریسک پذیری و ... باعث می شه یکی راحت تر بره به استقبال تغییر، یکی سخت تر.

    شاید به خاطر طولانی شدن عقدتون و مشکلاتی که این وسط پیش اومده، ترست بیشتر شده.
    برو پیش یه روانشناس. چند جلسه باهات صحبت می کنه و کمکت می کنه برای شروع زندگی مشترک و این تغییر آماده بشی.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  4. 6 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    nima026 (چهارشنبه 03 آذر 95), sia518 (پنجشنبه 18 آذر 95), فرشته اردیبهشت (پنجشنبه 18 آذر 95), همراهی (پنجشنبه 18 آذر 95), میس بیوتی (پنجشنبه 18 آذر 95), ستاره زیبا (دوشنبه 01 آذر 95)

  5. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 29 مهر 02 [ 20:25]
    تاریخ عضویت
    1395-9-07
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    10,405
    سطح
    67
    Points: 10,405, Level: 67
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,535

    تشکرشده 309 در 154 پست

    Rep Power
    44
    Array
    عزیزم من فکر کنم شوهر شما باید میومد تاپیک میزد و کمک میخواست !!!یه سری تو همین تالار بگردین و ببینین چه مردایی پیدا میشه و بعضی خانوما با چه عذابی زندگی میکنن! شاید اینجوری قدر همسرتونو بیشتر بدونین

  6. کاربر روبرو از پست مفید میس بیوتی تشکرکرده است .

    sia518 (پنجشنبه 18 آذر 95)

  7. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 بهمن 00 [ 23:11]
    تاریخ عضویت
    1395-2-16
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    5,588
    سطح
    48
    Points: 5,588, Level: 48
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 162
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    103

    تشکرشده 75 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام خیلی خوبه که تمام احساست رو مینویسی و اتفاقات رو کامل. این یعنی دنبال دور زدن خودت نیستی...جبهه گیری هم نمیکنی لا اقل تو این تاپیک که اینطور بوده.
    من تاپیکای دیگه شما رو ندیدم اما فکر میکنم این مقالات رو با دقت بخونین خیلی بهتون کمک کنه تا انشالله زندگیتون ختم بخیر بشه
    http://www.hamdardi.net/thread-16465.html
    http://www.hamdardi.net/thread-9046.html
    http://www.hamdardi.net/thread-13679.html
    http://www.hamdardi.net/thread-19404.html
    پ.ن: نکته ی مهمی که شیدا خانوم متذکر شدن رو بادقت بخونین و مراقب زندگیتون باشین
    براتون ارزو موفقیت میکنم
    ویرایش توسط همراهی : پنجشنبه 18 آذر 95 در ساعت 12:55

  8. کاربر روبرو از پست مفید همراهی تشکرکرده است .

    sia518 (پنجشنبه 18 آذر 95)

  9. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 16:46]
    تاریخ عضویت
    1395-9-10
    نوشته ها
    185
    امتیاز
    5,275
    سطح
    46
    Points: 5,275, Level: 46
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    361

    تشکرشده 311 در 123 پست

    Rep Power
    41
    Array
    سلام من تاپيك شما رو خوندم.....
    با اجازه دوستان ميخام نظر خودم رو بگم شما احتياج فوري اورژانسي به يك روانشناس داريد....(ببخشيد خيلي رك گفتم)كدوم خانمي تا اين حد ناز ميكنه....اگه فردا ديدي دست زن ديگه اي تو دستت شوهرت هست تعجب نكن چون باعثش خود شما و خانوادتون بوديد. فكر ميكنم يكي از اقوام شما(منظورم اقوام درجه يك هست) داره يه جورايي حس برتر بودن خانواده شما نسبت به خانواده آقاي دكتر رو در شما القاء ميكنه در صورتي كه شما داريد با همسرتون زندگي ميكنيد نه خانوادش. كدوم آدم عاقل و بالغي كسي رو كه آمده خونشون براي آشتي بيرون ميكنه!!!!! آقاي دكتر بخاطر سطح شعور و فرهنگشون بوده كه برگشته و داره با شما زندگي ميكنه.....هر مرد ديگه اي كه بود جاي ايشون نه تنها شما رو ديگه به همسري قبول نميكرد حتي براي تلافي كردن اين رفتارتون چنان آشي ميپخت براتون كه يك وجب روغن باشه روش(منظورم رو كه ميفهميد)..... نهايت كاري كه شما ميتونستيد انجام بديد درخواست مهريه بود كه يك مرد حاضره مهريه 100000سكه اي رو پرداخت كنه اما شخصيتش خورد نشه.....ضمنا بچسبيد به زندگيتون چون بعيد ميدونم تو خواب هم ديگه زندگي به صورت الان داشته باشيد. در پايان لازم ميدونم كه بخاطر لحن تندم از شما و از ساير دوستان عزيز معذرت خواهي كنم.


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. کنجکاوی جنسی کودکان
    توسط khaleghezey در انجمن مقالات آموزشی روانشناسی کودک
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 25 فروردین 93, 12:57
  2. دانشجوی کارشناسی ارشدم و منتطرم 17 ساله شود......
    توسط sahand afshar در انجمن تفاوت سنی در ازدواج
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: دوشنبه 27 آبان 92, 23:30
  3. پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 02 مهر 92, 00:43
  4. اسرار نیروی جنسی
    توسط فرشته مهربان در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: پنجشنبه 16 خرداد 92, 17:42
  5. چگونه از دور روی فکر کسی اثر بگذاریم؟
    توسط ar_arc_f در انجمن مهارتهای ارتباطی
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 17 اردیبهشت 87, 22:56

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.