دختر 28ساله ای هستم که درسن 24 سالگی با پسری اشنا شدم ایشان از همان ابتدا ازمن خواستگاری کردند درابتدا باورنکردم تااینکه بعداز 5ماه اصرار ایشان قبول کردم که به خواستگاری بیایند پدرم درابتداباپسر صحبت کرد و گفت که پسر کاری وخوبی است ازپدرم 6ماه وقت خواسته بودتا شرایطش را روبراه کند وبرای خواستگاری رسمی اقدام کند دراین مدت نتوانست کارهایش را روبراه کند حدودیک سال و6ماه بعد کارهایش را روبراه کردو به خواستگاری امدند دران زمان من خواستگار دیگری داشتم که خانواده ام با ایشان موافق بودند پسرخوبی بودولی چون من دلم جای دیگربود جواب منفی دادم و شرایط را به پسر موردنظر توضیح دادم که بلافاصله باخانواده خود امدند پدرم اجازه ورود پسربه خانه رانداد درخانه شیرینی خوردند وتبریک گفتند اما فردای ان یکی ازنزدیکان پدرم تماس گرفت وگفت که پسرخانواده خوبی ندارد درحالیکه قبل ازان من با چند نفر از اشناهاوهمسایه هایشان اشناشده بودم که قسم میخوردندمثل پسرشان است
پدرم به پسر زنگ زد وجواب منفی داد وگفت دست از سردخترم بردار و شمادوتادراینده به مشکل خواهید خورد بعدازان پسر بامن تماس گرفت وگفت که فلانی رومیشناسی گفت که از شمانزد خانواده ام بدگویی کرده است دقیقاهمان شخصی بودکه از خانواده انهابدگویی کرده بود همسایه بودند وتوضیح دادکه ازمن میخواست با دختر برادر شوهرش ازدواج کنم من قبول نکردم وقسم خورده بودکه تلافی خواهد کرد
بعداز ان پدرم با ازدواجمان مخالفت کرد
حدود یک ماه قبل دوباره پسربه خواستگاری امد ولی باز پدرم به پسر گفته که دخترم ازتو بالاتراست وشما دوتا باهم نخواهید ساخت ودیگر نبینمت
و مدام تکرارمیکنند که بااین پسر بدبخت خواهی شد تورامی برد که اذیت کند یک ماه نشده طلاق خواهی گرفت و...
دراین 4سال رفتار خلاف شرع واخلاق ازایشان ندیده ام
حتی باهم به یک شهر دیگر رفته ایم ولی باز رفتاری خلاف اخلاق و عرف انجام نداده اند
زودرنج هستند وکینه ای و برای بدست اوردن حقشان می جنگند شدیدا خانواده اش را دوست دارد و مدام هوای انهارا دارد
فقط مسائلی که ذهنم را درگیر کرده واجازه نمی دهد ازایشان دوری کنم عبارتنداز:
1-اگر قصد سواستفاده داشت بارها فرصت داشت !!
2-اگر قصد بدبخت کردن من رادارد چراتصمیم به ازدواج گرفته؟
3-چرامدام تکرار میکند سنم میگذرد ونیازبه تشکیل زندگی و ارامش دارم و از دغدغه فرار میکنم چنین فردی قصد ازارخود راخواهد داشت؟
4-به گفته خود با ادامه تحصیلیم مشکلی ندارد حتی اگربخواهم به کشور دیگر بروم همراهیم خواهدکرد

ومسائلی که باعث دودلی می شود:
1-ایا چت میکندفرد دیگری رابه زندگیش راه ندهدچون تادیروقت بیداراست واکثرا گوشی در حالت پروازاست
2-ایا واقعا دوستم دارد با وجوداینکه پیش هرکس که بگویید رفته است وازمن خواستگاری کرده است وهمه اشناهایش می دانند که من رامی خواهد
3-اکثراشبها تادیروقت بیدار است چرا بیدار می ماند خودش میگوید حساب کتاب روزانه ام را انجام میدهم و خوابم نمیبرد
4-ایا گفته های خانواده ام درست است اورامثل دشمن خود میدانند مدام اصرار میکنند که به تلفنش جواب نده پس همسایه هاواشناهایش چه می گویندچرااین همه تحویلش میگیرندچرا سریع کارهایش را انجام میدهند؟

نیازمند راهنمایی ازشما هستم چه کنم؟
اگر با فرد دیگری ازدواج کنم به او خیانت کرده ام چون فکرم جای دیگری است
اگر با اوبخواهم ازدواج کنم خانواده ام چه می شوند؟
اصلا حوصله انجام هیچ کاری را ندارم حتی سرکار فقط میخواهم هرچه زودتر تمام شود وازشلوغی بدم می اید چون فکرم مشغول است ونمیدانم چه کنم خانواده یا او؟

دلایل خانواده هر روزتغییر میکند(1-پسر خوبی نیست 2پسرخوبیه خانوادش خوب نیستند3-پسر بدکارست4-پول نداره5-خونه وماشین نداره6-میگه میخرم کی میخره باید میخرید7-تحصیلاتش پایینه8-پدرش حرف زدنش روبلدنیست9-خونشون خرابه10-چراهمشون تویه خونه کهنه زندگی میکنند تاحالا نساختن11-گفتن مامانش بددهنه و...بالاخره هر روز یکی رو میگن یه دلیل منطقی نمیارن)
لازم به ذکر است خانواده پسر ازهیچ نظر به اوکمک نخواهندکرد و خودش روی پای خودش ایستاده است ازنظرشغل ودرامد وخرید یا رهن خانه و...
ایا انتخاب پسر برایم مشکل ایجادخواهدکرد؟
ایا بعدازازدواج به من میگوید اگردخترخوبی بودی به حرف خانواده ات گو ش میدادی؟
راه درست واصولی چیست ؟
لطفا راهنمایی ام کنید
پسر 33است وشغل ازاد