به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 48
  1. #21
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 آبان 01 [ 10:33]
    تاریخ عضویت
    1393-7-19
    نوشته ها
    134
    امتیاز
    8,639
    سطح
    62
    Points: 8,639, Level: 62
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    346

    تشکرشده 262 در 104 پست

    Rep Power
    35
    Array
    جناب پژمان جواب سوالتون : اگه کسی یه مدتی مثلا 20 روز این قرصارو بخوره بهش وابسته میشه و در صورت عدم مصرف شروع خوابش مشکل میشه.
    وابستگی و اعتیادش در همین حده نه چیز دیگه. عارضه خطرناکی نداره
    بنظر من هم خانمتون میخواسته با خواب الود کردن شما کنترل خودشو روی شما بیشتر بکنه تا کمتر با خانواده تون ارتباط داشته باشین و بیشتر وقتتونو توی خونه بگذرونین
    خانمتون راه ابراز علاقه و جذب شمارو بلد نبوده...
    موفق باشید

  2. 3 کاربر از پست مفید محیا ناز تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (سه شنبه 04 فروردین 94), پژمان (چهارشنبه 05 فروردین 94), شیدا. (پنجشنبه 06 فروردین 94)

  3. #22
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 آذر 95 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1392-3-03
    نوشته ها
    212
    امتیاز
    5,830
    سطح
    49
    Points: 5,830, Level: 49
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    158

    تشکرشده 390 در 142 پست

    Rep Power
    42
    Array
    به چه قیمتی میخواد کنترلم کنه

    کسی حرف منو انگار نمیفهمه
    مرده زنده،خواب و بیدار نمی فهمه
    کسی تنهاییمو از من نمی دزده
    درد ما رو در و دیوار نمیفهمه
    واسه تنهایی خودم دلم میسوزه
    قلب امروزی من خالی تر از دیروزه

  4. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 17 اردیبهشت 94 [ 22:42]
    تاریخ عضویت
    1393-11-28
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    396
    سطح
    7
    Points: 396, Level: 7
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    31 days registered250 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    33

    تشکرشده 17 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    جناب پژمان همسرتون توی همدردی تاپیک دارن؟ اگه هست میشه آدرس لینکشو بذارین؟

  5. #24
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 آذر 95 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1392-3-03
    نوشته ها
    212
    امتیاز
    5,830
    سطح
    49
    Points: 5,830, Level: 49
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    158

    تشکرشده 390 در 142 پست

    Rep Power
    42
    Array

    کسی حرف منو انگار نمیفهمه
    مرده زنده،خواب و بیدار نمی فهمه
    کسی تنهاییمو از من نمی دزده
    درد ما رو در و دیوار نمیفهمه
    واسه تنهایی خودم دلم میسوزه
    قلب امروزی من خالی تر از دیروزه

  6. کاربر روبرو از پست مفید پژمان تشکرکرده است .

    عسل گیسو (سه شنبه 04 فروردین 94)

  7. #25
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    اقا پژمان در اینکه شما نیاز به ارامش دارید حرفی نیست . همه انسانها در تمام دوران عمرشون دنبال ارامشند . ولی برای حل مشکلاتتون دنبال علت ها بگردید . شما از کنترلگری یا سلطه گری همسرتون به ستوه اومدید ؟ باید دنبال علت باشید . بدون ریشه یابی مسئله حل نمیشه . به عنوان یک زن بهتون میگم علت اینکه یک زن به دنبال تصاحب جسم یک مرد میره . و به اصطلاح دنبال سلطه گری و کنترل کردن. علتش اینه که احساس میکنه نتونسته قلب مردش رو تسخیر کنه . همسر شما خانم بدی نیست ولی با تمام وجود احساس شما رو احساس میکنه . اون میخواد با زور عشق رو از شما بگیره .

  8. کاربر روبرو از پست مفید واحد تشکرکرده است .

    پژمان (چهارشنبه 05 فروردین 94)

  9. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 23 مهر 95 [ 01:57]
    تاریخ عضویت
    1393-12-09
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    4,080
    سطح
    40
    Points: 4,080, Level: 40
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    96

    تشکرشده 225 در 103 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام سال نو همگی مبارک
    آقا پژمان من مطالبتونو خوندم برداشتم این بود که شما چون زود ازدواج کردی از همه دنبال گرفتن تآیید هستین که دچار ظلم شدید. این حس از خودتون دور کنید و آرامش داشتن رو در گرو نبودن همسرتون یا بقیه نذارین شما یه زمانی سنت کم بود بجات تصمیم میگرفتن الان دیگه اینطور نیست نباید خشم اون سالها رو الان خالی کنی.
    امیدوارم که خدا بهترینها رو براتون رقم بزنه

  10. 2 کاربر از پست مفید عاشق خانواده تشکرکرده اند .

    پژمان (چهارشنبه 05 فروردین 94), شیدا. (پنجشنبه 06 فروردین 94)

  11. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 فروردین 96 [ 14:28]
    تاریخ عضویت
    1391-10-02
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    6,459
    سطح
    52
    Points: 6,459, Level: 52
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 79.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    305

    تشکرشده 406 در 145 پست

    Rep Power
    49
    Array
    بيشتر مطالب تاپيك هاي گذشته تون رو خوندم.
    حقيقتش من فكر مي كنم رابطه شما و همسرتون شبيه دختر بچه ي لجبازيه كه مي خواد يه عروسك خاص رو صاحب بشه. اين دختر بچه پا ميكوبه و اصرار مي كنه تا اون عروسك رو براش بخرن و حالا اون صاحب زيباترين و خاص ترين عروسك دنياست. خيلي لذت بخشه كه به دوستانش پز اين عروسك رو بده (اينكه ميخواد برين دانشگاه دنبالش تا به دوستاش شما رو نشون بده) ولي يه ترسي هم ته وجودش هست كه مبادا كسي اين عروسك رو تصاحب كنه. به خصوص كه اين عروسك يه ويژگي خاص داره و مي تونه با بقيه ارتباط برقرار كنه!


    اين احساسات خانم شما نشون دهنده علاقه ش به شماست كه واقعا شكي توش نيست ولي مشكل اينجاست كه همسرتون نميتونه بپذيره براي شما حق انساني و حق استقلال قائل باشه.
    همسرتون حتي نمي تونه تصور كنه كه روزي شما نباشين و يا كسي شما رو ازش بگيره (كه اين رو بارها تو حرفاش گفته) ولي براي حفظ شما به همون راه حل هاي اون دختربچه پناه مي بره و هرجا كه احساس ميكنه شما داري استقلالت رو نشون ميدي به همون پاكوبيدن ها و لجبازي ها پناه مي بره.


    مي دونين كجا مشكل حادتر ميشه؟ اينكه شما فرد استقلال طلبي هستين و بلند پروازي هاي خاصي دارين. شايد اگه مرد منفعلي بودين كه شرايط زندگي رو به راحتي مي پذيرفتين اين بحثا هيچ وقت پيش نميومد.
    اما شما فردي هستين كه هرچه قل و زنجير بيشتري به پاهاتون بسته ميشه الزام بيشتري براي فرار بهتون دست ميده.




    خب اينجا يه چيز ديگه هم به وضوح ديده ميشه اينكه شما از عشقي كه توي زندگيتون هست لذت ميبرين. همين كه با وجود بلندپروازي هاي خودتون، در مورد زندگي زناشويي به دنبال رگه هاي اتصال به زندگي مي گردين و اين رو كاملا توي صحبت هاتون ميشه دريافت كرد، نشون دهنده اين قضيه ست.


    و اما يه نكته ديگه هم توي همسر شما وجود داره. اينكه بارها بيان كرده شما مثل يه بچه هستين. اين يعني همسر شما در وجودش به نوعي تناقض رسيده. اون دلش مي خواد شما رو داشته باشه ولي اين بازي هاي بچه گونه اون رو هم خسته كرده و مي خواد از نقش كنترلگرانه خارج بشه و شما نقش يه مرد كامل رو بازي كنين. اما همچنان اون ترس از دست دادن، ايشون رو مجبور به ادامه رفتار مي كنه! (گاهي هم اين تصور به من دست ميده كه علت پناه بردن به مادرشون اينه كه اين مادر توي به دست آوردن و نگه داري شمانقش مؤثري داشته)




    خب پس اگه بتونيم اين فرضيات رو بپذيريم، مي تونيم با بها دادن به حس هاي بارز هردو، كمي آرامش رو به زندگي دعوت كنيم. چه طوري؟ اينكه شما بارها با رفتارهاتون سعي كنين به همسرتون اين اطمينان رو بدين كه براي اون باقي خواهيد موند و از طرف ديگه به حس استقلال خودتون برسيد. ولي كاملا هماهنگ با هم. نه اينكه گام هاي بزرگي بردارين كه از هم جا بمونين. چند تا مثال مي زنم:


    ١)با همسرتون شرط كنين اگه اجازه بده فلان مهماني خانوادگيش رو نرين، در عوض شما فردا اون رو به محل كارتون (يا محيطي كه شامل خانم هايي در اطرافتون ميشه) مي برين و اون رو با همه آشنا مي كنين.
    اين طوري هم شما احساس اسارت براي مهموني هاي خاص كه برخي افرادش رو دوست ندارين نمي كنين و هم خانمتون احساس غرور مي كنن از اينكه همچنان پيش شما فرد اول هستن.


    ٢) با همسرتون شرط كنين اگه رضايت بده خونه مجزا بگيرين، كارتون رو به شهر محل سكونت انتقال مي دين.
    اين طوري هم به حس استقلال زندگي مجزا رسيدين و هم هسرتون شما رو در فاصله نزديكتري داره.


    ٣) با همسرتون شرط كنين اگه در حين دعوا صداش رو بالا نبره يه گردش حسابي سه نفره مي رين.




    هيچ اجباري براي شرط هاي بالا وجود نداره و فقط جنبه مثال دارن كه بايد با توجه به شرايط زندگي خودتون اون ها رو بچينين. اما به يه نكته ظريف توي مثال ها توجه كنين. اينكه حجم بزرگي خواسته با حجم بزرگي دريافتي تقريبا همسان باشن و اونطوري نباشه كه كسي تصور كنه داره بيش از اندازه مايه ميذاره و چيزي دريافت نمي كنه.

  12. 3 کاربر از پست مفید setare_000 تشکرکرده اند .

    پژمان (چهارشنبه 05 فروردین 94), آبی آسمان (چهارشنبه 05 فروردین 94), شیدا. (پنجشنبه 06 فروردین 94)

  13. #28
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 آذر 95 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1392-3-03
    نوشته ها
    212
    امتیاز
    5,830
    سطح
    49
    Points: 5,830, Level: 49
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    158

    تشکرشده 390 در 142 پست

    Rep Power
    42
    Array
    سلام
    من تا اونجا که از دستم بر اومد کم نگذاشتم خانمم حس من رو نمیگیره،علت رفتارهاش زیاده خواهیش هست اون عشق نمیخواد زیاده خواهه
    درسته خشم دارم ولی هیچوفت نخواست خشم من رو از بین ببره.همیشه حق به جانبه و اشتباهاتش رو نمیپذیره.
    خانم ستاره ممنون وقت گذاشتید تایپیک ها رو خوندید،فرمایش شما متین هست و پیشنهاداتتون کاربردی هست ولی این موارد درباره همسر من آب در هاون کوبیدن هست.

    - - - Updated - - -



    امروز مادر وخواهرخانمم به همراه عموی من خونه ما اومدند تا مثلا من رو از اقدام برای طلاق منصرف کنند و حمایت پدرم رو بگیرند. اول کار خیلی حق به جانب برخورد کردند بعد پرخاشگری کردند.متوجه شدند پدرم از من حمایت میکنه ،بعد پای برادرم رو وسط کشیدند،آخرش وقتی نتیجه نگرفتند گفتند کلید خونه ای که پدرم برای من خریده رو بدم اثاثیه رو بیارند گفتم نمیدم.
    میدونستم فیلمشون هست چهارتا تیکه وسیله بیارن آبها از آسیاب افتاد دوباره همون رویه سابق رو پیش بگیرند.
    خلاصه با ناراحتی وپرخاشگری رفتند.
    بعدازظهر خانمم تلفن زد گفت بیا 100 سکه از مهریه ام رو ،حق طلاق و حق حضانت بچه و خروج از کشور (قبلا این مجوز و دادم )رو به من بده،من جهیزیه ام رو از این خونه جمع میکنم میارم توی خونه ای که پدرت خریده.
    من هم عصبانی شدم حرف خوبی بهش نزدم.
    وقتی نمیخواد زندگی کنه چرا اینجوری روی اعصاب من میره.فقط دلم میخواد زودتر همه چیز تمام شه

    کسی حرف منو انگار نمیفهمه
    مرده زنده،خواب و بیدار نمی فهمه
    کسی تنهاییمو از من نمی دزده
    درد ما رو در و دیوار نمیفهمه
    واسه تنهایی خودم دلم میسوزه
    قلب امروزی من خالی تر از دیروزه
    ویرایش توسط پژمان : چهارشنبه 05 فروردین 94 در ساعت 20:55

  14. #29
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 16 مهر 95 [ 14:35]
    تاریخ عضویت
    1393-6-15
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    1,728
    سطح
    24
    Points: 1,728, Level: 24
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 25 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.روز همه به خیر
    آقا پژمان طبق ماده 1168 قانون مدنی:نگاهداری اطفال هم حق و هم تکلیف ابوین اوست
    و از نتایج تکلیف بودن حضانت :
    1-بی اعتباری قرارداد راجع به واگذاری یا اسقاط آن و پرداخت وجه التزام از سوی پدر و مادر است
    پس این که خانمتون گفته حق حضانت رو به ایشون بدین وجهه قانونی نداره

  15. 2 کاربر از پست مفید گلشید تشکرکرده اند .

    Aram_577 (پنجشنبه 06 فروردین 94), پژمان (پنجشنبه 06 فروردین 94)

  16. #30
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    شما وکیل گرفتین؟
    تصمیمتون رو با کمک یه مشاور خوب بگیرین. ببینین زندگی مشترک می خواین یا جدایی. بعد بر اساس نتیجه رفتار کنین.

    اگه واقعا قصد جدایی دارین طبق قانون رفتار کنین. حتی مهریه و این چیزا رو هم تحت نظر قانون بدین نه اینکه جدا جدا. کلید خونه هم همینطور.

    با این حال به نظرم هنوز تصمیمتون رو نمی دونین. پس دنبال ارامش که فرشته مهربان گفتن باشین تا بعدا تصمیم بهتر بگیرین.

  17. کاربر روبرو از پست مفید meinoush تشکرکرده است .

    پژمان (پنجشنبه 06 فروردین 94)


 
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:58 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.