به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 58
  1. #41
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 شهریور 94 [ 23:22]
    تاریخ عضویت
    1393-9-03
    نوشته ها
    183
    امتیاز
    5,161
    سطح
    46
    Points: 5,161, Level: 46
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 189
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    588

    تشکرشده 383 در 141 پست

    Rep Power
    48
    Array
    دوستان تموم شد، يعنى تصميم نهاييمو گرفتم، با اين آقا ازدواج مى كنم و صد در صد هم از انتخابم تا آخر عمرم راضيم، يعنى يه اتفاقى افتاد كه اين آقا مردونگى رو در حق من تموم كرد. خدايا منو ببخش براى قضاوتم
    دختر بيخيال مرسى از نوشته تون منو به فكر فرو بردين مخصوصا اون قسمت اول كلامتون كه در مورد مقايسه آدمها نوشتين، اين آقا يك كارى براى من كرد كه هم شرمنده شدم و هم ميتونم به جرات بگم پدر و مادر و برادرم براى من نكردند، كارى برام كرد كه ارزشش از صدها ماشين آنچنانى و سفر خارج براى من بيشتر هست، يعنى از ظهر كه متوجه اين قضيه شدم تا به الان فقط اشك تو چشمم جمع ميشه و بغض گلومو ميگيره، خدايا منو ببخش به خاطر افكار سطحى و بچه گونه م... فقط زنگ زدم به اون معلم عرفان جريان رو تعريف كردم گفت خانم اين آقا خيلى مرده، قدرشو بدون، معلومه تو تصميمش خيلى جديه، الان اومدم صحبت هاى شما و مخصوصا آقاى تنهايى رو خوندم خيلى حالم بهتر شد، آقاى تنهايى شما خيلى بانمك مى نويسين، من هميشه نوشته هاى شمارو دنبال مى كنم و علاوه بر استفاده از تجربيات شما به مدل بانمك نوشتنتون هم مى خندم، خيلى حالت بغض و عذاب وجدانم بهتر شد، الان كه بيشتر فكر مى كنم متوجه ميشم واقعا نون حلال و تربيت درست كه ميگن چيه! حالا اگه بهتون بگم اين آقا به خاطر من چى كار كرد، ميگين خانوم ساشا شوهر منم اينجوريه، يا آقايون ميگن منم واسه خانومم و آينده و تامينش اين كارو مى كنم، ولى اگه واقعا شوهرتون براي تامين نيازتون خودشو خسته مى كنه و از خواسته و نيازش ميگذره بايد سر تا پاشو طلا بگيرين از نظر من، حالا كارى كه كرد چيه؟ (به خاطر غرغر كردن هاى من و سطح توقعات زيادم و اينو ميخوام اونو ميخوام تشريف بردند سر شغل دوم) يعنى از هشت و نيم صبح تا چهار بعد از ظهر سر يه كار، و از پنج تا ده شب هم سر يه كار ديگه كه اصلا ربطى به اين شغل اولش هم نداره، حالا اين آقا قبل فشار آوردن هاى مادى من چطور بود؟ پسرى كه استخر و باشگاه مى رفت و ... يعنى به خاطر من از علايق شخصيش زده كه من تو رفاه بيشتر باشم، وقتى بهم گفت بغضم گرفت گفتم توروخدا نميخوام با جون كندن پول در بيارين (من خاك برسرى كه هميشه وقتى يكى ازم مى پرسه كجا بريم شام بخوريم بلافاصله ميگه نارنجستان) گفت شما هنوز منو نشناختين، قبل از دعوا و كل كل من كه مرد بايد پول دربياره و كار كنه و خسيس نباشه ايشون اصلا تو فكر شغل دومش بود، من ساده نميدونستم، همه رو با پسرهايى كه با پول باباشون عشق و حال مى كنن مقايسه مى كردم! بهش مى گفتم حقوقم مال خودمه ها، يه قرونشو تو زندگى خرج نمى كنم، براش عكس حلقه از تو سايت در مى آوردم مى فرستادم با قيمت، مى گفتم مثلا اينجورى حلقه مى پسندم، كه گربه رو دم حجله بكشم بگم توقعم حلقه اينجوريه، واى اونوقت راه مى رفتم فكر مى كردم ازش سرترم، براى همچين مرد با مسئوليتى من روسرى كه سهله حاضرم پوشيه بپوشم، خيلى مرده، خيلى آقاست، هر روز كه بيشتر ميشناسمش دلم ميخواد بيشتر اين جمله رو تكرار كنم، واقعا جواهره

  2. #42
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    791
    Array
    شروع داستان که جالب بود،

    نتیجه گیریش جالب ترش کرد !!!!

    اون آقا رفت سر کار دوم که درآمد بهتری داشته باشه و شما به این نتیجه رسیدی که مرد از این بهتر تو دنیا پیدا نمی شه.

    چه همه را هم به خودت گرفتی.
    خب عروسی خرج داره
    زندگی مسئولیت داره
    تا حالا تنها بوده می رفته باشگاه و کلوپ و ... الان تصمیم داره ازدواج کنه، یه خورده برنامه اش را تغییر داده.
    شخصا و مستقیما به شخص شما هیچ ربطی نداره.

    اون آقا عرفانیه این وسط چیکاره است؟
    ازدواج شما چه ربطی به عرفان داره.


    خدا را شکر ما این دو سه ماه اخیر دو نفر را عروس کردیم. یکیش مائده بود که خیلی دلش می خواست عروس بشه
    امیدوارم خوشبخت بشه و به آرامش و زندگی خانوادگی که دوست داشت برسه.

    یکیش هم شما بودی با تاپیکهای عجیب غریبت و رژیم های جالب و جراحی زیبایی و خواستگارهای جالب و بالاخره عروس شدن جالب ترت

    باورم نمی شه دختر 27 ساله اینطوری انتخاب و ازدواج کنه. ولی همین که تمام شد خودش خوبه.

    سال 94 را بدون هیجانات مائده و
    رویاهای شما شروع می کنیم.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : دوشنبه 25 اسفند 93 در ساعت 16:44

  3. 8 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    M.S.H (دوشنبه 25 اسفند 93), sasha (دوشنبه 25 اسفند 93), فرهنگ 27 (دوشنبه 25 اسفند 93), کیت کت (دوشنبه 25 اسفند 93), مصباح الهدی (دوشنبه 25 اسفند 93), آویژه (دوشنبه 25 اسفند 93), سارا 2010 (سه شنبه 26 اسفند 93), صبا_2009 (دوشنبه 25 اسفند 93)

  4. #43
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    340
    Array
    امروز صبح هم كه اومد شركت، سريع يه سلام و احوالپرسى كرد رفت طبقه بالا، كه تا ديدمش دست و پام شروع كرد لرزيدن، از اون موقع تا الان هم پايين نيومده
    بچه ها حس مى كنم دوسش دارم يعنى دقيقا از همون مدل مردهاست كه من عاشقشونم، خيلى مغرور و قده، من توقع داشتم امروز برام گل مى خريد ميومد عذر خواهى، اصلا توقع اين رفتارو نداشتم، دلم ميخواد برم باهاش حرف بزنم مى ترسم خودمو سبك كنم، خيلى از مدل رفتارش خوشم اومده، به نظرتون بهتر نيست برم باهاش صحبت كنم بريم پيش مشاور؟ آخه نميخوام از دستش بدم،

    واقعا حاضرم
    صبر
    كنم حتى شده يه ماه به شرطى كه بياد دوباره حرف بزنيم و بريم پيش مشاور، حاضرم پيرسينگ نذارم، لباس پوشيده بپوشم، حجاب بذارم، واقعا حاضرم
    ولى در كنارش شرط و شروطى هم دارم
    بعضیا خیلی زرنگن،دقیقن می دونن چه رفتاری کنن تا احساسات دختر بر عقلش چیره بشه.

    آیا چه کسی مرا می گوید پیرسینگ چیست؟چیست که این همه مدت باید روی دماغ بمونه؟

    ویرایش توسط فرهنگ 27 : دوشنبه 25 اسفند 93 در ساعت 17:21

  5. 2 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    sasha (دوشنبه 25 اسفند 93), سارا 2010 (سه شنبه 26 اسفند 93)

  6. #44
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    120
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرهنگ 27 نمایش پست ها
    بعضیا خیلی زرنگن،دقیقن می دونن چه رفتاری کنن تا احساسات دختر بر عقلش چیره بشه.

    آیا چه کسی مرا می گوید پیرسینگ چیست؟چیست که این همه مدت باید روی دماغ بمونه؟

    ای جان
    پیرسینک : سوراخ کردن قسمتی از بدن و اویزان کردن فلزات و ..زینتی


    نه جناب فرهنگ یک طرفه به قضاوت نروید

    کسی کاری نکرده ایشون احساساتش غلبه کنه ایشان خودشان این اقا را خ دوست دارند و متمایل به این ازدواج هستند

    کلا هر دونفرشان می دانند تفاوتشان زیاد هست اما هر دو جذب چهره و اندام زیبای هم و سایر خصوصیات (که خ هم عمیق نیست ) شدند و این امید را دارند که یکدیگر را بتوانند تغییر دهند.


    مثل خیلی از زوجهای دیگر

    اما کلا هر دو خ احساساتی هستند چه این اقا که می بینند این خانم با ایشان تفاوت زیاد دارند چه ایشان.

    در هر صورت تیزبینی در ازدواج کار راحتی نیست

    امیدوارم که هر دوی ایشان خوشبخت باشند

    نیایش به قصد این نیست که خدا را به برآوردن آرزوهایمان وادارد، بلکه برای آن است که اشتیاق به خدا را در ما برافروزد و ما را به سوی خدا فرا ببرد. دیونوسیوس مجعول می گوید:
    "کسی که در قایقی نشسته و طنابی را که از صخره ای به طرفش پرت شده می گیرد و می کشد، صخره را به طرف خود نمی کشد، بلکه خودش و قایق را به صخره نزدیک تر می کند".
    فریدریش هایلر، نیایش، ص 331

    ویرایش توسط مهرااد : دوشنبه 25 اسفند 93 در ساعت 17:53

  7. 8 کاربر از پست مفید مهرااد تشکرکرده اند .

    Ar@sh (دوشنبه 25 اسفند 93), meysamm (دوشنبه 25 اسفند 93), sasha (دوشنبه 25 اسفند 93), کیت کت (دوشنبه 25 اسفند 93), مصباح الهدی (دوشنبه 25 اسفند 93), بارن (دوشنبه 25 اسفند 93), شیدا. (دوشنبه 25 اسفند 93), صبا_2009 (دوشنبه 25 اسفند 93)

  8. #45
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 مهر 94 [ 16:26]
    تاریخ عضویت
    1393-6-24
    نوشته ها
    69
    امتیاز
    1,517
    سطح
    22
    Points: 1,517, Level: 22
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 27.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    28

    تشکرشده 57 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sasha نمایش پست ها
    دوستان تموم شد، يعنى تصميم نهاييمو گرفتم، با اين آقا ازدواج مى كنم و صد در صد هم از انتخابم تا آخر عمرم راضيم، يعنى يه اتفاقى افتاد كه اين آقا مردونگى رو در حق من تموم كرد. خدايا منو ببخش براى قضاوتم
    دختر بيخيال مرسى از نوشته تون منو به فكر فرو بردين مخصوصا اون قسمت اول كلامتون كه در مورد مقايسه آدمها نوشتين، اين آقا يك كارى براى من كرد كه هم شرمنده شدم و هم ميتونم به جرات بگم پدر و مادر و برادرم براى من نكردند، كارى برام كرد كه ارزشش از صدها ماشين آنچنانى و سفر خارج براى من بيشتر هست، يعنى از ظهر كه متوجه اين قضيه شدم تا به الان فقط اشك تو چشمم جمع ميشه و بغض گلومو ميگيره، خدايا منو ببخش به خاطر افكار سطحى و بچه گونه م... فقط زنگ زدم به اون معلم عرفان جريان رو تعريف كردم گفت خانم اين آقا خيلى مرده، قدرشو بدون، معلومه تو تصميمش خيلى جديه، الان اومدم صحبت هاى شما و مخصوصا آقاى تنهايى رو خوندم خيلى حالم بهتر شد، آقاى تنهايى شما خيلى بانمك مى نويسين، من هميشه نوشته هاى شمارو دنبال مى كنم و علاوه بر استفاده از تجربيات شما به مدل بانمك نوشتنتون هم مى خندم، خيلى حالت بغض و عذاب وجدانم بهتر شد، الان كه بيشتر فكر مى كنم متوجه ميشم واقعا نون حلال و تربيت درست كه ميگن چيه! حالا اگه بهتون بگم اين آقا به خاطر من چى كار كرد، ميگين خانوم ساشا شوهر منم اينجوريه، يا آقايون ميگن منم واسه خانومم و آينده و تامينش اين كارو مى كنم، ولى اگه واقعا شوهرتون براي تامين نيازتون خودشو خسته مى كنه و از خواسته و نيازش ميگذره بايد سر تا پاشو طلا بگيرين از نظر من، حالا كارى كه كرد چيه؟ (به خاطر غرغر كردن هاى من و سطح توقعات زيادم و اينو ميخوام اونو ميخوام تشريف بردند سر شغل دوم) يعنى از هشت و نيم صبح تا چهار بعد از ظهر سر يه كار، و از پنج تا ده شب هم سر يه كار ديگه كه اصلا ربطى به اين شغل اولش هم نداره، حالا اين آقا قبل فشار آوردن هاى مادى من چطور بود؟ پسرى كه استخر و باشگاه مى رفت و ... يعنى به خاطر من از علايق شخصيش زده كه من تو رفاه بيشتر باشم، وقتى بهم گفت بغضم گرفت گفتم توروخدا نميخوام با جون كندن پول در بيارين (من خاك برسرى كه هميشه وقتى يكى ازم مى پرسه كجا بريم شام بخوريم بلافاصله ميگه نارنجستان) گفت شما هنوز منو نشناختين، قبل از دعوا و كل كل من كه مرد بايد پول دربياره و كار كنه و خسيس نباشه ايشون اصلا تو فكر شغل دومش بود، من ساده نميدونستم، همه رو با پسرهايى كه با پول باباشون عشق و حال مى كنن مقايسه مى كردم! بهش مى گفتم حقوقم مال خودمه ها، يه قرونشو تو زندگى خرج نمى كنم، براش عكس حلقه از تو سايت در مى آوردم مى فرستادم با قيمت، مى گفتم مثلا اينجورى حلقه مى پسندم، كه گربه رو دم حجله بكشم بگم توقعم حلقه اينجوريه، واى اونوقت راه مى رفتم فكر مى كردم ازش سرترم، براى همچين مرد با مسئوليتى من روسرى كه سهله حاضرم پوشيه بپوشم، خيلى مرده، خيلى آقاست، هر روز كه بيشتر ميشناسمش دلم ميخواد بيشتر اين جمله رو تكرار كنم، واقعا جواهره
    سلام
    خیلی جالبه. شبیه فیلم هندی شد.(البته من اصلا فیلم هندی نمیبینم ولی شنیدم!)

    عشق چون آید برد هوش دل فرزانه را
    دزد دانا می کشد اول چراغ خانه را.

    اگر عشقتون عشق واقعی باشه و نه موقتی و گذرا خوشبخت میشین و الا کارتون سخته.
    با آرزوی خوشبختی برای شما

  9. 5 کاربر از پست مفید sepanta1990 تشکرکرده اند .

    Ar@sh (دوشنبه 25 اسفند 93), sasha (دوشنبه 25 اسفند 93), مهرااد (دوشنبه 25 اسفند 93), بارن (دوشنبه 25 اسفند 93), شیدا. (دوشنبه 25 اسفند 93)

  10. #46
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 فروردین 94 [ 01:48]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    963
    سطح
    16
    Points: 963, Level: 16
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    82

    تشکرشده 90 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما زنها آرزو دارين كه دوستتون بدارند. اما كسى كه بيش از همه دوستتون داره هميشه اونى نيست كه تقدير ميشه و اين خيلى بده كه ما مردها به سختى مى فهميم كى منظورتون دوست داشتن ماست و كى بى تفاوتى ماست؟ كى منظورتون اعمال قدرت و اقتدار ماست كى احساس محبت و آرامش ماست؟ ولى يه نكته را خوب متوجه شدم كه وقتى بفهميد يك مرد نهايت تلاشش را كرده و به قول معروف مشقشو براى شما انجام داده دنيا براتون گلستون ميشه و عاشقش ميشين. به شخصه از طرف من به نامزدتون تبريك بگيد

  11. 2 کاربر از پست مفید Ar@sh تشکرکرده اند .

    sasha (دوشنبه 25 اسفند 93), بارن (دوشنبه 25 اسفند 93)

  12. #47
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    268
    Array
    سلام ساشا جان
    تصمیمت صد در صد شد یعنی چی؟
    یعنی مراسم خواستگاری انجام شد و قرار مدار گذاشتین؟

    عزیزم همین جوری راحت نگو صد در صد! حداقل 2 ماه دوران شناخت داشته باش! الان از اول تاپیکت دو روز هم نمی گذره...

    بعد هم همین جوری نگو حجاب را پذیرفتی... اگر می خوای بپذیری اول در موردش بخون و تحقیق کن. بعد بگو پذیرفتم... می دونی چرا می گم همین جوری نپذیر؟
    چون الان داغی به خاطر احساساتت به این آقا می پذیری وقتی این احساسات فروکش کرد دیگه احساس خفگی بهت دست می ده و دلیلی نمی بینی رعایت کنی و اون وقته که جر و بحث هاتون شروع میشه...
    برای همین می گم اگر این موضوع باعث بشه بری دنبال چرایی ماجرا و به این نتیجه برسی مشکلی نداره ولی اگر همین جوری بپذیری همین اختلافاتی که دوستان گفتند در آینده تو را و نه تنها تو را بلکه آن آقا را هم بسیار اذیت می کنه.....
    راستی ساشا جان شما در سایر امور مذهبی چگونه هستی؟
    مثلا از نظر نماز، روزه و... چه طوری هستی؟ اعتقادت نسبت به خدا و پیامبر در چه حده؟
    خود حجاب را قبول داری ولی کاهلی می کنی؟ یا کلا از بیخ می گی حجاب را قبول نداری؟
    تاپیک آی تک هم حتما بخون...
    امیدوارم تصمیم درستی بگیری... شوخی نیست ها! یه عمر زندگیه....
    ***********

    شیدا جان خیلی جالب نوشتی... هر دو تاپیک دقیقا برخلاف مشاوره داره پیش می ره!نمی دونم اصولا چرا یه فرد مشاوره می گیره ...
    فکر کنم خاصیت آخرای سال 93 باشه! عاقا صبر کنید این دم عیدی منم می خوام تاپیک بزنم......
    *فقط اینجا تقلب برسونم که لطفا همتون منو از اون ازدواج منصرفم کنید تا بلکه از دست منم راحت شید

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط Ar@sh نمایش پست ها
    شما زنها آرزو دارين كه دوستتون بدارند. اما كسى كه بيش از همه دوستتون داره هميشه اونى نيست كه تقدير ميشه و اين خيلى بده كه ما مردها به سختى مى فهميم كى منظورتون دوست داشتن ماست و كى بى تفاوتى ماست؟ كى منظورتون اعمال قدرت و اقتدار ماست كى احساس محبت و آرامش ماست؟ ولى يه نكته را خوب متوجه شدم كه وقتى بفهميد يك مرد نهايت تلاشش را كرده و به قول معروف مشقشو براى شما انجام داده دنيا براتون گلستون ميشه و عاشقش ميشين. به شخصه از طرف من به نامزدتون تبريك بگيد

    1*هم اینکه شما گفتید خیلی موثره. یعنی یه دختر دوست داره که به خاطر رسیدن بهش تلاش بشه! وقتی می بینه یکی برای به دست آوردنش تلاش می کنه خیلی خیلی در دل یک خانم تاثیر داره. این واقعا تاثیرگذاره...


    2.یکی هم اعتماد به نفسه که همه خانم ها دوست دارند همسرشون آدم متکی به نفسی باشه و بهش بتوانند تکیه کنند... (البته مثلا بعضی آقایون گیج می شن پس ما خودمون را می گیرم چرا شما خانمها این جوری می کنید باید بگم که وقتی یه مرد ادای اعتماد به نفس درمیاره خیلی تابلو میشه و من واقعا مورد اینجوری دیدم بدم اومده. اعتماد به نفس یه طوری باید تو درون اون فرد باشه و در مواقع اصلی خود به خود نشون داده میشه... وقتی یه مرد از قصد بخواد نشون بده یه حالت تکبر می ده و من که اصلا خوشم نمیاد.)

    3.بعد مورد بعدی که من تو خیلی دخترهای اطرافم دیدم و شاید جالب باشه براتون اینه که پسرهای مذهبی برای بعضی دخترهای غیرمذهبی جذابند!!! شاید تعجب کنید ولی راست می گم وقتی یه پسری در جو دخترانه حاضر نمیشه و خودش را سبک نمی کنه و خیلی رسمی و متین با دخترها صحبت می کنه و به خانمهای آرایش کرده نگاه مستقیم نمی کنه این خیلی خیلی برای دخترها جذابه و خیلی قابل اعتماده... و بالعکس خیلی از دخترها از این پسرهایی که تو دانشگاه بدون حد و مرز با دخترها شوخی می کنند خیلی بدشون میاد... و براشون این مردها قابل تکیه نیستند... (به قول آقای دکتر شیری که به این آقایون می گه نقل محافل زنانه شدن و یه سری رفتارهای ضد زن را می گن که در مردهای الان زیاد شده و مردهایی که این رفتارها را ندارند خیلی جذاب می شن و من به تجربه دیدم.)
    به همه و هم به ساشا جان توصیه می کنم پست زیر را بخوانید: #22

    حالا جالب تر اینکه این پسر مذهبی بره سراغ یه دختر غیر مذهبی جواب مثبت می گیره ولی بره خواستگاری یه دختر مذهبی جواب منفی! و مثلا خانواده دخترمذهبی کلی طاقچه بالا می ذارن و توقع دارند! ( دیدم که می گم)
    کلا تو ایران ازدواج خیلی جالبه..خدا آخر عاقبتمون را بخیر کنه...

    *********
    ساشا جان تو تاپیک زیر دقیقا یادم نیست کجاهاش ولی خیلی جاهاش از صحبتهای دکتر شیری گفتم. در مورد سازگاری ووو و همین طور احتمالا اگر تاپیک زیر با بخونی بتونی بیشتر درک کنی که چه نگرانی ها و چه غیرتی در یک پسر مذهبی می تونه وجود داشته باشه و آیا تو با این غیرت مشکلی داری یا نه؟ (چون حتما این آقا غیرت دارند) در ضمن پستهایی که اون تو لینک دادم را هم بخون.بعضی هاش برای پیش بردن روند خواستگاری واقعا مفید هستند. حتما با دقت بخونش.باشه؟

    این تاپیکو می گم:
    درمان غیرت بیجا با کتاب یا فیلم یا ... ؟
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  13. 5 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    Ar@sh (سه شنبه 26 اسفند 93), sasha (دوشنبه 25 اسفند 93), بارن (دوشنبه 25 اسفند 93), شیدا. (دوشنبه 25 اسفند 93), صبا_2009 (دوشنبه 25 اسفند 93)

  14. #48
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    251
    Array
    دوستان تموم شد، يعنى تصميم نهاييمو گرفتم، با اين آقا ازدواج مى كنم و صد در صد هم از انتخابم تا آخر عمرم راضيم، يعنى يه اتفاقى افتاد كه اين آقا مردونگى رو در حق من تموم كرد. خدايا منو ببخش براى قضاوتم
    عزیزم اینقدر سریع و عجول تصمیم نگیر.
    شما خیلی هیجانی و احساسی تصمیم میگیرید

    تا ازتون میخواین خلاف شیوه قبلیتون زندگی کنید، مثلا حجاب داشته باشید چیزی که اصلا تا قبل از این هیچ اعتقادی بهش نداشته اید، اصلا نمیدونید چرا باید حجاب داشته باشید!
    اولش که ازتون خواستن جبهه گرفتید و فکر کردید ازشون برتر هستید و حق ندارن محدودتون کنن

    باز الان تا بهتون گفتن دو شغله شدن بخاطر شما، شما فکر کردید بهترین مرد دنیا هستن و از همه ی مردها برترن.

    لابد دوروز دیگه مسله دیگه ای بوجود میاد دوباره ذهن و احساس و تصمیمات شما بسته به مسله پیش آمده، بسمت جواب مثبت یا جواب منفی پیش میرود.

    این اصلا درست نیست که تصمیمات شما اونقدر ناپایداره و ثبات نداره، که براحتی با داده جدید به یک سمتی کشش پیدا میکنه!

    شما اول سعی کنید با ایشون مراحل شناخت زیر نظر مشاور پیش بروید.

    دوم سعی کنید خوب روی خواسته ها و انتظاراتی که ازتون دارند فکر کنید.
    مثلا براحتی حجاب و قبول نکنید! اول خوب روی این زمینه تحقیق کنید.
    1.مطمعنا ایشون فقط نمیخواین یک روسری سرتون کنید، حتما ازتون میخواین آرایش زیادی هم نداشته باشید.

    2.یا اینکه لباس هایی که انتخاب میکنید از نظر سایز و اندازه پوشیده تر باشه.

    3.حتی همون روسری هم نحوه پوشیدنش مهمه، اینکه چی تو ذهن شماست چی نظر ایشونه مهمه!

    4.شما امروز عکستون از صفحات مجازی برمیدارید فردا روز هم همینقدر توانایی دارید که روی تصممیتون پایدار باشید؟

    5.شما گویا مذهبی نیستید، درسته؟ و این آقا هستن؟ شما فقط اعتقاد به حجاب ندارید ک سایر موارد و رعایت میکنید؟ چون اینها همه مهمه فردا فرزند شما قراره چگونه و توسط اعتقادات کدام از طرفین تربیت شود؟ مطمعنا فردا روز دختر خانم شما یا آقا پسر شما، میمونه که مادرش و اعتقادات مادرش و الگو قرار بده یا پدرشون و؟

    اینها و خیلی مسایل دیگه مهم هست که هردوی شما باید روی این مسایل خیلی خوب فکر کنید حتی به یک نظر واحد یا حداقل تعادلی برسید.
    همینطوری قبول نکنید که پوشیه بزنید؟ این کار سخته، و به این راحتی نیست حتی کمتر دختر چادری حاضر میشه مثلا پوشیه بزنه چه برسه به شمایی که به حجاب روسری هم اعتقاد ندارید.

    حالا میدونم همینطوری اینو گفتید و از روی بار احساسی زیادتون گفتید، فقط میخوام بگم چقدر دارید احساسی صحبت میکنید تا چه حد رویایی و خارج از حد توانتون از خودتون انتظار دارید.

    شما باید خواسته های همسر آیندتون و طوری بپذیرید که فردا روز وقتی بهش فکر کردید بعد چند سال که به عقب برگشتید، با خودتون نگید شوهرم فقط منو تغییر داد، من دیگه ساشا نیستم!
    من یکی دیگه شدم! شخصیتم کامل تغییر کرده و خودم نیستم! و پشیمونم!
    تو این زندگی فقط من از خودگذشتگی و فداکاری کردم!

    من نمیخوام بگم خواسته های ایشون و قبول ندارم و منطقی نیست، من خودم اصلا حجاب و خیلی قبول دارم و کلا چادری هم هستم، اینو میگم یوقت سوتفاهم نشه براتون!
    اما اینارو بشما میگم چون میبینم احساسی دارید تصمیم میگیرید، چون فکر میکنید کار ساده ایست! و نگران روزیم که پشیمون بشید و دیگه راه برگشت به اندازه گفتن یک کلمه برای شما نباشه، برای همین باید خوب فکر کنید و درست تصمیم بگیرید.

    بنظر من شما سعی کنید یمدت رعایت کنید، توانایی و پتانسیل خودتون و در این زمینه خوب بسنجید بعد تصمیم بگیرید.
    فعلا عجله نکنید.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : دوشنبه 25 اسفند 93 در ساعت 20:04

  15. 2 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    sasha (دوشنبه 25 اسفند 93), بهار.زندگی (پنجشنبه 18 تیر 94)

  16. #49
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 شهریور 94 [ 23:22]
    تاریخ عضویت
    1393-9-03
    نوشته ها
    183
    امتیاز
    5,161
    سطح
    46
    Points: 5,161, Level: 46
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 189
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    588

    تشکرشده 383 در 141 پست

    Rep Power
    48
    Array
    چهارساله بودم كه بعد از مهدكودك دوتا كلاس مى رفتم، يكى كلاس زبان انگليسى و يكى هم پيش يه آقايى كه مفسر قرآن بود كلاس قرآن مى رفتم، اون موقع اين آقا از جيب خودش بابت حفظ كردن سوره هاى قرآن به بچه ها پول مى داد، يادمه جايزه هاى من هميشه صد تومانى و دويست تومانى بود و مال بقيه ده تومانى و بيست تومانى (با توجه به پول اون زمان) ، يك بار مادرم رو صدا كرد گفت خانم دخترتون توى صوت و ترتيل قرآن اعجوبه ست، هدر نره استعدادش يه وقت، نه ساله كه شدم مادرم برام چادر دوخت به اصرار خودم، چون خود مادرم حجابشون چادره اون زمان عشق مى كردم مثل ايشون لباس بپوشم، ولى عمه هام نميذاشتن و مى گفتن از الان زوده بچه رو اينجورى بار ميارين، براى همين من چادرو گذاشتم كنار، از حجاب خيلى سر در نمى آوردم، ولى خوشم مى اومد مثل مامانم باشم، راهنمايى كه رفتم تو مدرسه اى ثبت نام شدم كه چادر اجبارى بود، قابل ذكر كه من شرترين دختر فاميل و مدرسه و خلاصه موجود عجيب غريبى بودم، اون دوره حجابم شنل زورو بود، يعنى كش چادرو مينداختم دور گردنم به جاى درست سر كردن از در و ديوار مدرسه بالا مى رفتم، به جاى كلاس قرآن جذب كلاس موسيقى و سلفژ و آواز شدم، جذب كارهاى دوبله ى انيميشن شدم، بقيه هم كه استعدادمو مى ديدن ديگه مانع نشدن و من كلا وارد وادى هنر شدم، رشته دانشگاهم هم مرتبط هست، يادمه بچه هاى دانشكده ما از كلاس يه واحدى قرآئت قرآن فرارى بودند، هميشه سر كلاس به شوخى و خنده مى گذشت و استاد هم درس نمى داد، چون اصلا كسى كلاس رو جدى نمى گرفت، من هم ساكت بودم و مى ديدم مثلا بچه ها زور مى زنن يه خط قرآن بدون غلط بخونن خنده م مى گرفت كه بابا چقدر اينا آخر سوادند، بعد روز امتحان كه همه به زور سه خط مى خوندن با من من و اوهوم اهم، يه دفعه جو منو گرفت شروع كردم با صوت قرآن خوندن، دهن استاد باز موند گفت خانم فلانى شما تا الان چرا اينقدر ساكت بودين؟ من ميخوام دارالقرآن بزنم به كمك شما احتياج دارم، شماره مو گرفت!
    پارسال خدا قسمتم كرد حج رفتم، نماز مى خونم ولى نه هميشه، روزه مى گيرم ولى نه كامل، ظاهرم با باطنم زمين تا آسمون فرق داره، ماه رمضون گذشته توى پنج شب ختم قرآن كردم، روزى هفت هشت ساعت قرآن مى خوندم، شما ميگين آدم غير مذهبى ولى من اسم خودمو غير مذهبى نميذارم، من فقط با توجه به رشته و محيطى كه درش آموزش ديدم لباس مى پوشم، ظاهرم غير مذهبيه ولى باطنم همه چيزو قبول داره (اونايى كه الان ميخوان بگن من يه شبه تغيير كردم با توجه به پستهاى قبلى من توى شروع ختم قرآن نظر بدن، چون من ديوانه و شيفته ى قرآنم)
    گفتين زود تصميم گرفتى و خواستگارى و ...، بله حرفتونو قبول دارم، مشاوره ميرم، با فكر تصميم مى گيرم، يه مدت نامزد ميمونم، ولى ميدونم و قلبم بهم ميگه همينه، يعنى ديگه اون حالت لجبازى رو ندارم، حاضرم به قول دوستان نيم من بشم، مرد زندگيمو انتخاب كردم، تا خدا بخواد قسمت هم باشيم يا نه
    چون توقعى از زندگى ندارم، همين كه يه مرد مناسب در كنارم باشه برام كافيه، ببينيد من متوجه شدم بيشتر مشكلات فاحش اين سايت، از خيانت، اعتياد، بى مسيوليتى و بى كارى و بى عارى، دخالت خانواده ها، چشم چرونى و هوس بازيه، بقيه مشكلات كه تو زندگى همه هست، مردى كه من انتخاب كردم يه خانواده داره از خودش گل تر، يه پدر كه بيشتر از پنجاه درصد سلامتيشو تو جبهه از دست داده، يه مادر سر و ساده و مهربون و خنده رو، يه برادر نوجوون، كه حاضرم بذارمشون رو تخم چشمم، خودش هم كه از سال ٨٩ ميشناسم و به جز خوبى و صداقت و پاكى و احساس مسئوليت ازش نديدم، ديگه به خدا بهتر از اين بلد نيستم انتخاب كنم، بازم ممنون از همه تون

    - - - Updated - - -

    مصباح الهدى جان ممنونم ازت خواهر گلم من تقريبا معنى غيرت بى جا و غيرت به موقع رو ميدونم، نه از روى كتاب و فيلم و ... از روى تجربه، ولى حتما حتما مقاله ميخونم و مشاوره ميرم و در مورد حجاب بيشتر تحقيق مى كنم، قبل از اين كه بخوام لگد به بخت خودم بزنم بيشتر نگران على هستم، (چقدر هميشه اين اسمو دوست داشتم ) ولى هنوز تا زمان خواستگارى رسمى و مشاوره و مابقى حرفهاى بزرگترها نميگم تموم شد، چشم... بابا تازه اول راهم ، بايد كلى كتاب بخونم، مطالعه كنم، مهارت كسب كنم انشالا كه بتونم و بلد باشم همسر خوبى باشم، شما هم برامون دعا كنين

  17. کاربر روبرو از پست مفید sasha تشکرکرده است .

    بارن (دوشنبه 25 اسفند 93)

  18. #50
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    268
    Array
    من فقط و فقط نظر شخصیم را می گم.(ممکنه اشتباه باشه... ممکنه هم درست باشه)

    ساشا جان با توجه به پست آخرت به نظر من باطنا مذهبی هستی.
    به نظر من کسی که با قرآن مانوس باشه نمیتونه مومن نباشه. انس با قرآن حتما عاقبت به خیری میاره. من خودم دوست دارم همسر آیندم با قرآن انس داشته باشه... حتی کم...
    تجربه شخصی من می گه وقتی کسی با قرآن انس داره درنهایت به همان سمتی که قرآن می گه می ره...
    تو اصل و باطن دینی داری و مشکل اساسی نداری... یعنی مثلا نمی گی حرفهای خدا را فلان قسمتش را قبول دارم یا فلان قسمتش را نه... تو کل کتاب خدا را قبول داری..پس می تونی دستورات همین کتاب را هم اجرا کنی... فقط مسیر ظاهری که رفتی برخلاف باطنت بوده...

    عزیزم اگر همان طور که گفتی مطالعه کردی و بیشتر قلبت نسبت به دینت مطمئن شد و تونستی ظاهر دینی را همان جور که باطنت هست بپذیری... (البته واقعا و واقعا بپذیری... نه کاذب) به نظر من که پسر خیلی خوبی هست و خیلی از دخترها همچین مردی آرزوشونه...
    ولی بازم می گم قبلش حتما مثلا چند ماه ظاهر محجبه داشته باش. ببین چقدر می تونی و چقدر حست همراهش می شه. مثلا از همین فردا شروع کن.

    ساشا جان اون تاپیکی که معرفی کردم اسمش غیرته...ولی توش مثلا در مورد حجاب هم بحث شده. بحثهای روانشناسی زن و مرد شده و در کل کمکت می کنه. به خصوص توش مثلا تاپیک های دیگه را به عنوان مثال آوردم. یا مثالهای قشنگی از حجاب و چراییش با پستهای مختلف آورده شده. حساسیتهای اون آقا به عنوان یک پسر مذهبی هم آورده شده. و تفاوت سازگاری و سازشکاری (که کم با موضوع شما مرتبط نیست) هم آورده شده... کلا خیلی چیزهای دیگه به جز "عنوان" تاپیک توش مطرح شده.

    ببخشید اشتباهی لفظ غیر مذهبی را در مورد شما به کار بردم. البته معنی کلی مد نظرم بود و نه معنی واقعیش.
    امیدوارم بهترین تصمیم را بگیری...و ازدواجت واقعا و واقعا باعث تکاملت بشه و به اهدافت برسی. چه این مورد و چه مورد دیگه.

    موفق باشی دوست گلم
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
    ویرایش توسط مصباح الهدی : دوشنبه 25 اسفند 93 در ساعت 21:55

  19. 3 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    Ar@sh (سه شنبه 26 اسفند 93), sasha (دوشنبه 25 اسفند 93), هم آوا (سه شنبه 26 اسفند 93)


 
صفحه 5 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 تیر 96, 19:57
  2. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  3. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20
  4. خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
    توسط Gerdab در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 56
    آخرين نوشته: شنبه 20 آذر 89, 13:35
  5. دلــشـكسـته ها
    توسط آرمان 26 در انجمن ادبیات و عرفان
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 22 مهر 88, 19:19

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:36 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.