سلام دوستان.
من20سالمه.تا به امروز سعی کرده بودم از بچه هایی که فازشون با من متفاوت بود تا حد امکان فاصله بگیرم،اما از این ترم مجبورم با همه ی دخترای کلاس ارتباط نزدیک تری داشته باشم.
مشکل من اینجاست که فاز فکری من خیلی باهاشون متفاوته،جدای از اعتقادات مذهبی من ذهن متعصبی دارم.علاوه بر این تاثیر زیادی از محیط میگیرم.
امروز توی اولین برخورد،با بکار بردن کلمات بسیار زشت،یا صحبت در مورد روابط ازادشون با اقایون دیگه ،صحبت کردن مداوم از پسراهای کلاس و دوست دخترهاشون،و هزااار حرف نگفته ای که من حس کردم خواب بودم تا الان، بشدت ذهنمو درگیر کرده.
سوال های من این هست :
1-آیا اینکه اینقدر عادی راجع به روابط باز(حتی در حد بیرون رفتن با اقایون)صحبت بشه روتینه یا واقعا من با بقیه متفاوتم انقدر؟من غیر طبیعی ام؟؟؟؟
این افکار به حدی آزارم میده که باعث شد امروز کلی با مامانم صحبت کنم و حتی گریم بگیره از این شرایطی که توش قرار گرفتم،میترسم این تاثیر و از محیط بگیرم..اصلااین روابط واقعا طبیعی هست؟از 20دختر فقط سه چهار تا اینجوری هستیم.(منظورم این ذهن متعصبه)
2-این ترم مجبور هستم با اقایون توی یک گروه باشم.روابط اجتماعیم با اقایون بشدت ضعیفه من طرز رفتار صحیح رو بلد نیستم؟با توجه به رشته مردانه ام،باید کم کم یاد بگیرم ولی نمیدونم از کجا شروع کنم؟با توجه به اینکه متاسفانه تقریبا بدترین اقایون کلاس به لحاظ اخلاقی توی گروه ما هستن.
من با راهنمایی شما عزیزان،از سری قبل خیلی خودمو تغییر دادم و الان تقریبا عاشق خودم هستم و تفکر من خیلی زیباتر شده،ولی امروز باز همه چی بهم ریخت و ترس از اینکه نکنه یه روزی مثل اونا بشم؟تمام وجودمو پر کرده و باز ارامشمو سلب کرده..
برای مثال بنظر من یه خانم ازدواج کرده حتی درست نیست راجع به اقایی با لحن نامناسب نظر بده؛ایا تفکر من غلط؟؟دلیلش چیه؟من خیلی غیرعادی ام؟چرااااا مثل بقیه همکلاسی هام نیستم؟ضمنا تمام سعی من بر این بود که دانشگاه دولتی قبول بشم که محیط خوبی داشته باشه اما متاسفانه محیط خوبی نیست اصلا..
لطفا کمکم کنید تا از این برزخ دربیام و راهمو پیدا کنم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)