پيش از شروع، از خدا بخواهيد تا شما را ياري دهد.
نخستين کار اين است که بپذيريد اين رابطه تمام شده و ديگر ادامه نخواهد داشت.
سوم اينکه هرآنچه طرف مقابل
را به ياد شما مي اندازد از خود دور سازيد. آهنگ هايي که به يادش گوش مي داديد را دست کم براي مدتي گوش ندهيد؛
به جاهايي که او را به يادتان مي اندازد نرويد، يا اگر مجبوريد برويد(مثلا دانشگاه)، آن محل را با چيزها و افراد ديگري در ذهنتان تداعي کنيد.
مثلا به جاي اينکه دانشگاه را محلي براي ملاقات طرف مقابلتان مجسم کنيد، آنجا را محلي براي کسب علم، گذران اوقات با دوستان،
و سوال از اساتيد تصور کنيد و به اين تصورات جديد عمل کنيد. يادگاري ها را دور بريزيد و عکسها و ... را پاک کنيد.
چهارم اينکه در رويه زندگي خود تغيير ايجاد کنيد.
مدتي که با طرف مقابل خود گذرانده ايد، احتمالا روند زندگي شما را به شکل خاصي قرار داده.
مثلا ساعت هاي خاصي منتظر پيام يا تلفنش بوده ايد، اوقات خاصي را به ملاقات هم سپري مي کرده ايد و... .
حال نياز است که تغييري در روند زندگي جاري خود بدهيد. آن اوقات و زمانها را به کارهاي ديگري اختصاص بدهيد.
به ورزش بپردازيد،
به کلاس هاي فوق برنامه برويد، کار پژوهشي انجام دهيد، به علايق خود بپردازيد، در طبيعت سير کنيد، خدا را ياد کنيد و ...
پنجم اينکه حمايت اجتماعي دوستان و خانواده را همراه داشته باشيد.
با کساني که تجارب مشابهي داشته اند و آن را با موفقيت سپري کرده اند، صحبت کنيد. با دوستي که امين شماست دردودل کنيد.
قوي باشيد و بدانيد که اتمام يک رابطه، به معناي شکست نيست. رابطه اي که سرانجامي ندارد، همان بهتر که زودتر قطع شود.
هر کاري راهي دارد. اگر کسي قصد ازدواج داشته باشد، از راه رسمي اش اقدام مي کند.
تا زماني که رابطه قبلي را فراموش نکرده ايد،
اجازه ندهيد کسي وارد رابطه جديدي با شما شود. از خود بپرسيد هدف از برقراري رابطه چيست؟
اگر رابطه صرفا براي رابطه است، نه عقل و نه شرع و نه تجربه آن را تاييد نمي کنند. اگر براي ازدواج است، راه و رسمي دارد.
اگر نمي تواند در شرايط فعلي اقدام رسمي کند، اشکالي ندارد، هر وقت توانست اقدام کند به خواستگاري بيايد(مخصوص دخترخانمها).
علاقه مندی ها (Bookmarks)