به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2
  1. #1
    ((( مشاور خانواده ))) آغازکننده

    آخرین بازدید
    دیروز [ 19:01]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,421
    امتیاز
    287,175
    سطح
    100
    Points: 287,175, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,081 در 7,003 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    اختلاف زن و شوهر

    پرسش مراجعان، پاسخ مشاوران
    تاریخ : 1393/03/20 ساعت 1940

    پرسش مراجعان،پاسخ مشاوران
    نحوه پاسخگویی به سئوال : سوال و پاسخ علنی
    شغل : کارمند
    تاهل : متاهل
    تاريخ تولد : 1365/04/09
    کد (عدد دلخواه) : 20211
    تحصیلات : کارشناسی
    با سلام 28 سال سن دارم و با خانمی 21 ساله 2 سال پیش عقد کردم،ماجرای خاستگاری ما در نوع خودش بی نظیره چون هیچ کدوم قصد ازدواج نداشتیم اما دست بر قضا بر اساس صحبت هایی که کردیم بسیار دلبسته ی هم شدیم.نکته ای که مهمه اینه که همسرم خیلی انسان معتقد و مذهبی هست اما بنده بیشتر پایبند به اخلاق و ارزش ها هستم تا مذهب اما قول نماز به ایشون دادم.اوایل یعنی حدود 3 ماه عاشق و دلداده هم بودیم تا اینکه اختلافات کم کم خودش رو نشون داد.هر چی بیشتر پیش میرفتیم بیشتر به مشکل بر می خوردیم طوری که اصلا اون شخصیتی که به من معرفی کرده بود نبود.فحاشی،بی صبری،بی اعتمادی،درک پایین،خشونت،تنبلی،اعتماد به نفس پایین،مردگریزی شدیدبه حدی که حتی روابط من هم محدود شده،روابط اجتماعی پایین حتی با جنس موافق،محدودیت های شدید،تعصبات مذهبی،لوس بودن،احساسات خیلی شدید به حدی که باعث آزار من میشد.این نکته رو هم بگم من فرزند اول خانواده و ایشون فرزند آخر خانواده هستن.در طول این مدت خیلی تشویقش و هزینه کردم که درسشو ادامه بده چون خودم دانشجو بودم و میدونستم دختر باهوشی هست اما هر کاری کردم نتیجه ای نداشت.تشویق برای کلاس ورزش برای کلاس زبان و و و اما هیچ.زود رنج بودن من و این اختلافات و درگیری ها باعث شد شدیدا ازش فراری بشم طوری که ساعاتی که باهاش بودم دلم می خواست زود تموم بشه،به هر دری زدم تا کمی تغییر ایجاد کنم نشد هر خواسته ای ازش داشتم گفت نمیتونم و همینطور رابطه و احساسات سردترو سردتر می شد.در طی این مدت به جای ایشون من تغییر کردم،به کل پایبند مذهب نیستم و انسان بودن رو در ارجحیت قرار دادم(که اختلافات مذهبی هم به جمع اختلافات ما پیوست)،تلاش های من برای ارتق سطح کیفی خودم و همسرم با تنبلی و بی انگیزگی های همسرم جواب داده شد.اعتماد من با بی اعتمادی جواب گرفت.آزادی ها و امکاناتی که من محیا کردم با عدم تلاش و محدودیت های ایشون مواجه شد.تمام آرزو و هیجان خواهی های من با روزمرگی و بی هدفی همسرم مواجه شد.بنده شدیدا به برابری حقوق زن و مرد معتقدم و یکی از صحبت هایی که با ایشون روز خاستگاری کردم (به جای آشپزی و خانه داری) هم پا بودن و رفاقت در زندگیه چون هدفم از ازدواج ساختن زندگی ایده آل همراه با آرامش و موفقیت بود.بعد این همه مدت تحمل به امید تغییر و البته دوست داشتن عجیبی که بین ما هست (مخصوصا از طرف همسرم) .با وجود این همه اختلاف پیش یک مشاور رفتیم و با تستهای ایشون فهمیدیم اختلاف ها واقعی هستند نه ساخته و پرداخته ذهن ما.البته ایشون هم شدیدا اذیت میشن چون من هم همسر ایده آلی نبودم تفاوت من و ایشون اینه که من هر روز سعی در بهتر شدن میکردم و اما ایشون پس رفت رو به پیشرفت ترجیح میدادن،تنها اتفاق نظر ما در اینه که قبول داریم هردو در یک دنیای متفاوت زندگی میکنیم و حرف همدیگرو نمیفهمیم،ایشون دوست داره به روش و اعتقاد خودش زندگی کنیم و من هم به روش و اعتقاد خودم دوست دارم این زندگی رو بسازم که کاملا در تعارض هست،از خصوصیات خوب همسرم میتونم به نداشتن توقع و نگاه مادی ، گذشت و بخشش خطا و علاقه واقعی به من اشاره کنم،از صفات بد خودمم غرور،زودرنج بودن،یکم لجباری،آرمان گرایی زیاد،قاطعیت نسبتا پایین هست.در این شرایط خانواده های تعصبی و سنتی(مخصوصا خانواده همسرم) که قدرت درک این موضوع رو ندارن یک طرف و این علاقه عجیب یک طرف و عذاب وجدان از برهم زدن این زندگی و صدمه های ناشی از طلاق که بیشتر همسرمو تحت تاثیر قرار میده مانع از جدایی میشن.نه میتونیم و میزارن از هم جدا بشیم و نه میتونیم همدیگرو درک و تحمل کنیم.برای بقای این زندگی باید هردو قید آرزوهامونو بزنیم یا کاری به کار هم نداشته باشیم که در هر دو صورت زندگی زجرآوری خواهد بود و مطمئنا با این شرایط فرزندی هم به دنیا بیاد دچار تنش میشه.از شما تقاضا دارم تمام توان خودتونو به کار ببرید و مارو راهنمایی کنید تا بتونیم به درستی با این قضیه برخورد کنیم و کمترین تاوان رو بابتش پرداخت کنیم،ازتون مچکرم
    موضوع سئوال شما : اختلاف زن و شوهر
    کد پیگیری : 19_1387918
    .

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  2. 3 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 02 تیر 93), paiize (شنبه 14 تیر 93), شمیم الزهرا (پنجشنبه 22 خرداد 93)

  3. #2
    ((( مشاور خانواده ))) آغازکننده

    آخرین بازدید
    دیروز [ 19:01]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,421
    امتیاز
    287,175
    سطح
    100
    Points: 287,175, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,081 در 7,003 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام
    ضمن عرض معذرت از تاخیری که در ارسال پاسخ پیش آمد.
    شما به صورت تحسین برانگیزی مسائل و مشکلات خودتون و همسرتان را بیان کردید. هم خلاصه و هم جامع، این نشان از درک و هوش بالای شما دارد که امیدوارم با تکیه بر این مهم بتوانید سکان زندگی خود را به نحو دلخواه در اختیار بگیرید.

    بنده موارد مهم را به صورت جداگانه جهت تمرکز بر آنها در ذیل می آورم.


    یکم: همانطور که گفتید شما دو تفکر و اعتقاد دارید. اما اساس مشکل شما تفاوت مذهبی یا اخلاقی نیست. تفاوت شخصیتی هست.
    شخصیت ثبات و پایداری نسبتا زیادی دارد. و تغییراتش آنقدر سخت و زمانبر هست. که در یک مقطع دوساله خودش را هرگز نشان نمی دهد مخصوصا اگر روشهای مختلف جهت تغییر شخصیت به کار گرفته شود.
    به زبان ساده تر، شما نیاز دارید:
    1 - کاملا شخصیت یکدیگر و خصوصیات و علاقمندی ها و توانمندیهای یکدیگر را به صورت دقیق بشناسید.

    2 - پس از این شناسایی تنها روش موثر و موفق، پذیرش غیر مشروط طرف مقابل هست. بدون انتقاد، برچسب زدن، نگرانی، رنجیدن و غم.

    3 – شما باید در سطوح بالاتر به توافق برسید. و بعد به زندگی کاربردی و روشها برسید. تفاوت جهان بینی و فلسفی و نظری شما در درک جهان و هدف آن. در کنار شخصیت متفاوتتان ، ترکیب سخت و پیچیده ای درست کرده است. برای باز کردن این ترکیب، شما باید بعد نظری و فکری خود را به صورت عمقی تر به هم نزدیک کنید.
    هدف آفرینش، شباهت های ابعاد اخلاقی در نگرش دینی و غیر دینی، دو مفهوم کمک کننده برای نزدیکی فکری شما دو نفر هست.

    4 – قرداد نویسی هم روش مناسبی هست. یعنی هر دو قبول می کنید که به خواسته های خود برسید و روش خود را به کار بگیرید. و از زندگی لذت ببرید و دیگری هم او را به رسمیت بشناسد. اما قرار دادی تهیه کنید که در آن هفته ای یک یا دو بند به آن اضافه شود. این بندها باید بندهایی باشد که هر کدام شما به لحاظ سبک شخصیتی موافق آن نیستید اما به لحاظ علاقمندی به یکدیگر و زندگیتون برای لذت طرف مقابل و حال دادن به او تعهد می کنید طبق آن عمل کنید.

    6 - زمان زیادی می طلبد. شما باید صبور باشید، شما باید امیدوار باشید. و تغییرات کم هست

    مثلا
    او دوست ندارد مهمانی بیاید.
    شما دوست ندارید به اتفاق او به مراسم مذهبی بروید.
    حالا شما هر هفته 2 موارد مثل مورد های بالا را می نویسید و قول می دهید که برای همراهی و عشقبازی با همسر، با او همراه می شوید. او با شما و شما با او.
    تصور کنید که شما در هفته هر دو به سبک های هم زندگی می کنید. و هر هفته هم مواردی را مشترکا تعهد می کنید و طبق سبک دیگری عمل می کنید. اینطور روز به روز نگاه قشنگتری به زندگی خواهید داشت.

    5 - بند چهار، بسیار سخت و مشکل هست و فقط روی کاغذ اینقدر ساده به نظر می رسد. شما وقتی شروع می کنید متوجه سختی آن می شوید. هم برای شما و هم برای همسرتان . مخصوصا در اوایل کار. شما به خاطر ثبات شخصیتی بیشتر و اقتدار بیشتر فکری می توانید پرتحمل تر وارد شوید. و اگر او لغزش کرد. یا بندهایی که تعهد کرده بود کوتاهی کرد. شما همچنان روی تعهد خود بمانید.
    محترمانه از او خواهش کنید. و بگویید دوست داری که روی تعهداتش باشد.
    تکرار مودبانه، مستمر، بدون ناامیدی، بدون رنجش و قهر، بدون تلافی به مثل، طی زمان بسیار کمک کننده خواهد بود.






    دوم: اساسا دیدگاه شما که مبتنی بر نگاههای فیمنستی و تساوی زن و مرد هست اشکال اساسی دارد.
    این اشکال به نحوی هست که شما با هر زن دیگری هم ازدواج می کردید این مشکل خودش را نشان می داد.
    اما در این زندگی به خاطر تفاوت شخصیتی هم که به آن اضافه شده است ، مشکل شدیدتر شده است.
    به این معنا که همه مشکل شما تفاوت شخصیتی نیست. بخشی از آن ریشه در نگاه اشتباه شما به زن دارد.
    زن و مرد علیرغم همه شعارهای سفسطه آمیز مساوی نیستند. حتی حقوق مساوی هم ندارند. حتی شرایط مساوی با مردها هم ندارند.
    بلکه زن و مرد هر کدام حقوق خاص خودشان را دارند که باید ادا شود. و هر کدام در حیطه ای قویترند و این تفاوت ها به استحکام زندگی و خانواده کمک می کند.
    زن و مرد مساوی هم نیستند، مکمل هم هستند. هر کدام نقش خاص خود را دارند.
    زن ها زحمت زایمان را می کشند و هیچ مردی هر چقدر هم شعار مساوی بدهد، چنین نقشی را نخواهد داشت.
    مردها به خاطر جثه، فیزیولوژی بدن (در برگ آزمایشات پزشکی دیده اید اکثر فاکتورها نرمالش برای زن و مرد متفاوت هست) با خانمها متفاوت هستند و کارهای سنگین همیشه حواله به مردان می شود معادن، راندن کامیون، حمل و نقل و .....
    از نظر روانی و احساسی هم خانمها با آقایان متفاوت هستند. عروسی خانمها، عزای خانمها، ارتباطات و مکالمات خانمها، زیباسازی خودشون ، احساساتشون و خیلی چیزهای دیگر در خانمها با آقایان اغلب تفاوت دارد.
    اما این تفاوتها زیباست. کسانی که قصد حذف کردن این تفاوت ها را دارند در مرحله اول به خانمها آسیب می رسانند اما در نهایت خودشان آسیب می بینند.
    با توضیحاتی که در این بند دادم( و اگر نیاز به توضیح بیشتر باشد چون مباحث نظری مهمی هست شما باید به کتابهایی در این خصوص مراجعه کنید) آقایان نیاز هست با درک چنین خصوصیاتی از خانمها با آنها مدارای بیشتری نشان بدهند.
    توقعات خود را از آنها در بسیاری ابعادکاهش دهند.
    یا بهتر بگویم توقعات خود را متناسب و از جسن خانمها داشته باشند.
    یک خانم احساسات قوی دارد. باید به احساساتش بها داد. حالا این احساس حتی اگر منفی و اشتباه هم باشد ، شما نمی توانید با استدلال یا بی محلی یا برخورد تغییرش دهید.
    همه این بند، می خواهد بگوید که شما باید سکان این کشتی را مثل یک ناخدای ورزیده و بدون نگرانی در دست بگیری و هدایت کنی.
    تصور نکنی که باید 50 درصد سکان به دست خانمت باشد.
    شما باید مدیریت کنید.






    سوم: برای کسب آگاهی و یادگیری مهارتها و انجام و تمرین آنها که در بند بالا به آن اشاره کردم، لینکهای ذیل می توانند به شما کمک کنند:
    مهارتهای ارتباطی بین زن و شوهر به تنهایی کافی نیست!!


    مهارت گوش دادن و مهارتهای ارتباطی(به همراه لینک مقالات برگزیده)


    * چگونه می توانم فردی صبور باشم!!!


    چگونه همسران مشکلات،اختلافات و درگیریهای بین خود را حل کنند؟










    چهارم: به خاطر تفاوت زیاد شما، و از طرفی فقدان مهارتهای زندگی در همسرتان، شما نیاز به جلسات متوالی و مستمر با یک مشاور مجرب دارید. که در هر جلسه تکالیف اندک و مهمی را به شما بدهد. و در برجسته کردن انگیزه ها به همسرتان کمک کند.
    لذا پیشنهاد می دهم به این پست بنده اکتفا نکنید. و حضوری پیگیری فرمایید.





    پنجم: برانگیختگی و ایجاد انگیزه و هیجان در همسرتان
    اینکه گفتید همسرتان تنبل، بی انرژی و حال تغییر را ندارد. طبیعی هست.
    خواهش می کنم به این بند خیلی خیلی توجه کنید. یه کمی سخته گفتنش و سخت تره فهمیدنش هست:
    وقتی زن و شوهری کنار هم قرار می گیرند.
    اگر یکی از زوجین به صورت مشخص و زیاد از نظر کلامی، فکری ، استدلالی و رفتاری برجسته باشد، طرف دیگر در سایه او قرار می گیرد. این در سایه قرار گرفتن به مرور او را بی انگیزه و سست و بی انرژی می کند.
    افراد به خاطر آزادی عمل هیجان پیدا می کنند.
    حالا وقتی همسری دارند که عمل های اشتباه آن را می شناسد و تذکر می دهد. یا دیگر نمی توانند آن عمل را انجام دهند. یا پنهانی انجام می دهند، یا با انجام عمل احساس بد می کنند.
    آدمها دوست دارند حتی اگر اشتباه می کنند آزاد باشند.
    وقتی بنده در بند اول گفتم پذیرش غیر مشروط داشته باش. یعنی اصلا بحثی در موردخطاهایش نکن.
    اگر نکته مثبتی از او دیدی تشویق کن ، تایید کن. اما به هیچ وجه اشتباهاتش را نبین. نمی گویم ببین و هیچ مگو. اصلا نبین.
    سعی کن در مواردی که علاقمند هست. پروبال بهش بدهی.
    همراهیش کنی.
    شاید درس دوست نداشته باشد، باشگاه دوست نداشته باشد. اما مثلا از آشپزی خوشش بیاید.
    شاید دوست دارد در منزلش جلسه زنانه روضه بگیرد.
    شما بدون قضاوت ، بدون بی توجهی، حمایتش کن. همراهیش کن.
    به زودی متوجه می شوی به خاطر لذتی که می برد صاحب انگیزه و حرکت می شود. و در این حرکت به خاطر اینکه شما حامیش بودی، کم کم نگرش شما هم در او اثر می کند.
    از طرفی شعار آزادی، و روشنفکری شما هم به نوع دیگری متبلور می شود. و عملا همسرت را همراهی می کنی.
    خلاصه این بند اینکه: او در کنار قد رعنا و سروگونه شما که بالا رفته، در سایه مانده و خورشید را حس نمی کند. شما با تواضع زیاد و کوتاه آمدن زمینه ای را ایجاد کنید که او هم عرض اندام کند.
    شما تصور کنید با بچه ای بازی می کنید. همیشه شما می برید و پیروز می شود و بچه می بازد.
    شما باید در بازی اجازه دهید او هم ببرد. شما هم باخت را تجربه کنید و اصلا به بچه هم نشان ندهید که شما تظاهر به باخت کرده اید. باید واقعا بچه باورش شود که برده است. تا هیجان پیدا کند تا قد بکشد.
    شما ارتباطت با همسرت باید اینطور باشد. اجازه دهید احساس برد کند.
    احساس کند که از شما بیشتر می فهمد.
    احساس کند که شما باور دارید که خیلی از نظرات و کارهای او بهتر هست.
    اینها به او پرو بال می دهد تا با شما پرواز کند.

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  4. 10 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    kamran2007 (یکشنبه 01 تیر 93), khaleghezey (دوشنبه 02 تیر 93), maryam240 (شنبه 27 تیر 94), pasta (یکشنبه 01 تیر 93), فرشته مهربان (دوشنبه 02 تیر 93), آویژه (یکشنبه 01 تیر 93), بالهای صداقت (شنبه 21 تیر 93), رنگین (جمعه 17 بهمن 93), شیدا. (یکشنبه 01 تیر 93), عشق آفرین (چهارشنبه 12 آبان 95)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:11 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.