به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array

    حیای دختر و نگفتن حرف دلش به پدر و مادرش (به نظر شما صلاح در فراموشی است یا ادامه ؟؟)

    دوستان اگه نمی دونید بدونید من از طرف خانواده از یکی از همکلاسی هام خواستگاری کردم (دختری بسیار خوب که از هر نظر مورد تایید من و خانوادم هستش و شرایط نسبی ازدواج رو هم دارم فقط گیر کارت پایان خدمتم که من کارم طوری هست برای درامد اصلا نیازی بهش ندارم و یه چند ماهی بیش تر نباید برم از طرفی هم قصد دارم فوق هم بگیرم و من هدفم اشنایی تحت نظر خانواده ها بود تا به امید خدا یه سالی شناخت طول بکشه بعدش عقد رسمی و... )

    خود اون دختر خانم دختر بسیار نمی دونم چی بگم با حیا سر به زیر یا هر چی که مطمئن هستم ایشون اگه از من خیلی خوشش نیاد ولی اون قدر منو میتونست به عنوان مرد زندگیش قبول کنه ولی بعد تماس تلفنی که مادرم با مادرشون داشتند مادر ایشون گفتند جواب دختر ایشون منفی هستش و دخترشون میگه من قصد ادامه ی تحصیل دارم و این طوری از درسم می افتم ولی قبل گفتن اینا مامانشون به شرایط من ایراد وارد کردند که خب شغل ثابت و .... ندارم (ولی اینا چیزی نیست که من نتونم تا چند وقت دیگه بدست نیارم )



    اصل ماجرا این جاست که تاپیک زدم !!!
    من خیلی مردد بودم که ایشون رو فراموش کنم برای همیشه یا این که نه برم ببینم حرف دل خود این خانم چی هستش ولی با خودم گفتم بر فرض محال اون دختر خانم عاشق من باشه ولی وقتی خونوادش منو نخواستند (البته باز تاکیید میکنم مامانشون جواب منفی رو از زبان دخترشون گفتند ولی من به احتمال زیاد میگم این حرف دخترشون نبود و نیست با این حال جواب منفی به خاطر شخص بنده فکر کنم نبود و به خاطر شرایطم بود که تا حدودی هم شاید حق دارند)

    تا این که تاپیک این دوست محترم رو دیدم
    پدر و مادرم سطح توقع بالایی دارند

    ایشون شرایطشون خیلی شبیه من هستش با این تفاوت که این خانم با اون اقا هم دوست بودند ولی من نبودم البته میتونستم خودم اقدام کنم و این طوری دلش رو هم بدست بیارم ولی از عواقبش ترسیدم گفتم اگه قرار باشه پدر ومادرش منو نخوان بهتره از همین اول بفهمم و دیگه همه چی تموم شه دیگه باز با دل اون خانم بازی نکنم و مثل این خانمی که تاپیک زدند در شرایط سخت قرار نگیرند

    یه حسی بهم میگه این خانم مورد انتخاب من هم مثل این خانمی که تاپیک زدند از این دخترایی هستند که روشون نمیشه تمام حرف دلشون رو به پدر و مادرشون بگند

    حالا به نظر شما صلاح کار چی هست ؟؟ من برای همیشه این خانم رو فراموش کنم ؟؟ یا نه به نظرتون برم باهاش صحبت کنم (البته این کار فقط بعد تابستون میشه ) و بدون هیچ رابطه ای اگه ببینم واقعا اون حرفا حرفای خودش نبوده بگم من صبر میکنم و مجددا اقدام میکنم یا نه کلا راه بهتری سراغ دارید؟؟

    از همتون پیشاپیش ممنونم.

    پی نوشت:البته باید بگم اگه یه درصد هم احتمال بدیم جواب منفی واقعا جواب خود دختر خانم بوده که همه چی تقریبا تموم شدست ولی من بعید میدونم با شناختی که از ایشون دارم.

  2. #2
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما رسما خواستگاری کردید. در خواستگاری رسمی روال بر این است که مادر دختر یا اگر نبود پدرش با خانواده پسر صحبت کنند نه اینکه خود دختر مستقیما وارد ماجرا شود. یعنی وقتی خانواده پسر از طرف او خواستگاری می کنند خانواده دختر هم از طرف دختر و به وکالت از او جواب خانواده پسر را می دهند. این یک روال و رسم است که اگر دختر به هر دلیلی جوابش منفی بود مادر یا پدرش این موضوع را به خانواده پسر اعلام می کنند. در گرفتن نتیجه هم معمولا خانواده دختر با هم مشورت می کنند و هر کس نظرش را می گوید و طبیعتا در خانواده نظرات دیگران هم در تصمیم گیری دختر نقش دارند. هیچ کس جدا از خانواده اش نیست.
    اینکه یک خانواده اعلام کنند جواب دخترشان منفی است اما شما قبول نکنید و سعی کنید به تنهایی به سراغ دختر بروید اصلا برای والدین این دخترخانم مطلوب و مقبول نخواهد بود . چه بسا که با این کارتان باعث شوید اگر هم اندکی نظر مثبت داشتند از بین برود. من به شما دو راه پیشنهاد می کنم :
    1- شما زودتر به دنبال کارهایتان بروید و مشخص کنید چه زمانی کارت پایان خدمت و شغل ثابت خواهید داشت. بعد مادرتان تماس بگیرد و شرایط را بگوید و اجازه بگیرد که همان موقع ( بازه زمانی را مشخص کنند ) به خواستگاری بروید و تضمین بدهید که آن موقع شرایط مطلوب را خواهید داشت. اگر واقعا مشکلشان شغل و کارت پایان خدمت باشد به احتمال زیاد به شما فرصت خواهند داد و خواستگاری دوباره را به شرط داشتن این دو فاکتور قبول می کنند.
    2- مادرتان تماس بگیرد و اجازه بخواهد که شما با خود دخترخانم صحبتی داشته باشید. حالا هر جا که خود دخترخانم مایل باشد. سعی کنید دلیل قانع کننده بیاورید.
    اگر هیچ یک از این شرایط را قبول نکردند بهتر است دیگر اصرار نکنید و موکولش کنید به ترم بعد. اگر در دانشگاه دخترخانم را دیدید از او اجازه بخواهید که چند دقیقه صحبت کنید. در این صحبت شرایط خودتان و دغدغه هایی که اینجا مطرح کردید به او بگویید. اما صحبت احساسی و عاشقانه نکنید. یعنی به هیچ وجه از در احساسات وارد نشوید و به قول خودتان سعی نکنید دل دخترخانم را به دست بیاورید. خیلی معمولی و جدی صحبت کنید و بگذارید دخترخانم هم بدون درگیری احساسات و با توجه به شرایط و خواسته های خودش نظرش را بگوید. باز هم تاکید می کنم سعی نکنید از در احساسات این خانم وارد شوید چون کار درستی نیست. خانم ها از نظر احساسی بسیار تحریک پذیر هستند و اگر تحریک شوند نمی توانند تصمیم صحیحی بگیرند و این باعث می شود هر دو دچار مشکل شوید.
    به هر حال اگر بعد از این صحبت جدی دخترخانم باز جواب منفی داد باید قبول کنید.
    من فکر می کنم همین الان شما کمی درگیری احساسی پیدا کرده اید و به این خانم علاقه دارید که اینقدر اصرار می کنید. بهتر است احساسات خود را دامن نزنید تا اگر به نتیجه نرسیدید دچار مشکل نشوید.

  3. 5 کاربر از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده اند .

    mahasty (جمعه 16 خرداد 93), فدایی یار (جمعه 16 خرداد 93), فرهنگ 27 (جمعه 16 خرداد 93), خیال تو (جمعه 16 خرداد 93), شیدا. (جمعه 16 خرداد 93)

  4. #3
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    و فهمید که مادرش آرایشگره و پدرش بازنشسته است فوری جواب منفی داد. چون معتقد که آرایشگری شغل سالمی نیست!!!!!!!!!!
    بعد ۳ روز گفتن از ۲تا از همکارای باباش پرسیدیم نتیجه منفی بوده و بشون گفتن که خانوادشون صداقت ندارن و پر آشوبه!!!!!
    آقای فدایی یار،
    مادر ایشون به هر دلیلی معتقد هست که آرایشگری شغل سالمی نیست و در حد خانواده ی اونها نیست.
    تحقیق کردند و در مورد خانواده شون نتایج منفی گرفتن.

    به همین دلیل دارن، رد می کنند. این که دختر خانم حرف دلش را هم بزنه، که من عاشق این آقام و می خوام باهاش ازدواج کنم، چیزی از مشکل کم نمی کنه.

    اما در مورد مشکل خود شما،
    این تالار پر هست از شکایت و ناراحتی زنانی که موقع ازدواج همسرشون قول داده یک ماه دیگه و یک سال دیگه کارش درست می شه و هیچوقت درست نشده.
    خانمهایی که یا شاغلند و دارند زندگی را خودشون تامین می کنند، یا با کمکهای خانواده و اینور و اونور به سختی روزگار می گذرونن.

    قبول کنید که با وعده و وعید نمی شه ازدواج کرد. حق دارند سخت بگیرند.
    من می دونم شما قصد دارید برید دنبال کار بهتر یا مساله سربازیتون را روشن کنید یا ....
    ولی سری که درد نمی کنه، دستمال نمی بندن. اگر نرفتید چی؟ اگر نکردید چی؟ دخترشون را (که به گفته ی خودتون دختر بسیار شایسته ای هم هست) بندازن توی دردسر و زندگی پر مشکل با شوهری که کار نداره و سربازیش نامشخصه و ...

    شما حاضرید دختر فرضی خودتون را بدین به یه پسر غریبه با این مشخصات؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  5. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    khaleghezey (جمعه 16 خرداد 93), mahasty (جمعه 16 خرداد 93), فدایی یار (شنبه 17 خرداد 93), فرهنگ 27 (جمعه 16 خرداد 93), بابک 1369 (شنبه 17 خرداد 93)

  6. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با اجازه بانو شیدا من جواب این سوالتونو بدم:

    شما حاضرید دختر فرضی خودتون را بدین به یه پسر غریبه با این مشخصات؟

    من یکی مرغمم دست یه همچین آدم آس و پاسی نمیدم که هیچیش معلوم نیست آی چه حالی میده این جمله رو میگی خیلی کیف داره همیهش دوست داشتم اینو بگم.

    دادا اول باید شرایطتو محیا کنی خدمت + شغل با درآمد مناسب + خونه داشته باشی هم که چه بهتر

    وقتی هیچکدومشو نداری روی چه امیدی بهت دختر بدن؟بقول آبجی بزرگم هرووقت میخواستیم غذای بیشتری ازش بخوایم میگفتش:خوشگلی یا خوب تار میزنی که اینو میخوای

    الکی واسه خودت رویاسازی هم نکن هیچ دختری به پسری که هیچیش مشخص نیست ازدواج نمیکنه مگه جزو موارد معدود که مثلا یکی از آشناهامون پسره واقعا خوبه لیسانس داره کار نداره ولی بجاش خونه داره از خودش باباش بهشون داده.
    خدمت+کار+درآمد بعدش برو جلو و خواستگاری کن.

    پ.ن: تقریبا دیروز یا پریروز یکی از گلپسرای سایت همدردیخیلی ازش خوشم اومد با دختر خانومی دوست بودن دختره داشت ازدواج میکرد رفتش جلو ولی مهلت خواست کارشو خدمتشو درسشو درآمدشو درست کنه برو جلو قشنگ هم باخانواده رفتش مطرح کرد یعنی عملی اقدام کرد نه رویاپردازی

    رویاپردازی نکن برای خودت دختره هم موافق نیست دخترای الان یکم خداروشکری عاقلانه تر فکر میکنن.مرد میدونی برو دنبال کار و ادامه درست نیستی بکش کنار
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  7. 4 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    mahasty (جمعه 16 خرداد 93), فدایی یار (شنبه 17 خرداد 93), فرهنگ 27 (جمعه 16 خرداد 93), شیدا. (جمعه 16 خرداد 93)

  8. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    دوست عزیز جناب نوپو

    من این ترم فارغ التحصیل شدم و همین که بخوام روزی برم باهاش صحبت کنم مستلزم این هست کلی وقت بزارم چون واقعا کار اسونی نخواهد بود...ولی منم همین راه به ذهنم رسیده...ازتون ممنونم..اره از در احساسا وارد نمیشم چون من نمیخوام که تصاحبش کنم این جوری فردا که احساس بره به مشکل میخوریم من میخوام با عقل و منطقش انتخاب کنه... نه اتفاقا من درگیر احساسات نشدم اگه قرار بود بشم توی این شش ترمی که ایشون رو زیر نظر داشتم نسنجیده یه کاری میکردم و این زمان طولانی خودش گواه این هست که من نخوساتم و نمی خوام احساسی عمل کنم.. ولی حیفم میاد دختر به این خوبی رو از دست بدم ولی دیگه هر چی قسمت باشه..اره قبول دارم خودم برم باهاش صحبت کنم ممکنه اندک نظر مثبت خانوادش برگرده ولی خب راهی غیر این نیست..اون دوراهی هم که شما فرمودید خوبه ولی من ترجیح میدم دیگه تا نظر خودشو ندونم اقدام دیگه ای از طرف خانواده نکنم...

    شیدا خانم

    فکر نکنید من ادم مغروری هستم اصلا و ابدا ولی خواستم بهتون بگم اگه اون پسری که بیاد خوساتگاری دختر من یه دهم من میبود حتما بهش دخترمو میدادم و یه درصد هم شک نکنید......فقط یه دهم میبود تازه !!
    بله دختر ایشون خیلی دختر خوبی هست..ولی چند تا نکته رو باید دقت کرد اولا این طور نیست که سطح اونا خیلی بخواد از ما بالاتر باشه و من کسی رو انتخاب کرده باشم که خیلی با هم تفاوت داریم... بعدش هم من کار دارم و اصلا برای کارم نیازی به کارت پایان خدمت ندارم.. شیدا خانم من نمیتونم همه ی مسایل رو این جا بگم چون واقعا لزومی هم نداره ولی مطمئن باشید یه حداقل هایی رو توی خودم دیدم که اقدام به این کار کردم..

    ممنون میشم شما بگید صلاحو در چی میبنید ؟؟ شما میگید فراموشش کنم ؟؟حتی اگه اون خودش بخواد؟؟ بعدش هم من هر پسری نیستم من عرضمو بهش نشون دادم و اینو میدونم خودش خوب میدونه و همه میدونند. .... من اگه بخوام صبر کنم مثلا سه سال دیگه ازدواج کنم مطمئن باشید دختری که بخواد با من ازدواج کنه کم نخواهد بود ولی اون جا برام ارزشی نداره وقتی همه چی اون موقع دارم ..الان برام با ارزش هست این طوری میفهمم طرف منو به خاطر خودم خواسته نه سایر چیزهای جانبی که همین طور که بدست میاد ممکنه یه شبه هم از دست بره...

    جناب خاله قزی

    ممنون از این که در تاپیک شرکت کردی..هر چند من ناراحت نشدم.. ولی من پسر اس و پاسی نیستم... بله من خونه دارم البته نه خونه ای که به اسم خودم باشه..خونه ای که بتونم چند سال توش زندگی کنم بدون دغدغه ی مستاجر بودن تا وقتی که انشالله خودم یه خونه بخرم و اونم چیز دور از ذهنی نیست تا کمتر از ده سال دیگه به امید خدا... شغل با درامد مناسب و ثابت ندارم..ولی اون قدر که از پس خودم بر بیام دارم و بعدش هم من زمین فکر نمیکنم وقتی به فلان درامد رسیدم وقتی ... وقتی حالا برم ازدواج کنم... به قول یکی از دوستان همین جا خدایی که این همه ایه نازل کرده نمیدونسته ایران تورم میشه نمیدونسته !! پناه میبرم به خدا که بخوام این طوری به خدا شرک خفی ببندم و من ایمان دارم خدا خودش روزی رو میرسونه..اگه بعضی خانواده ها توقع زیادی نداشته باشند..از اولش همه چی رو شسته رفته نخوان...
    منظورتون رو از رویا پردازی نفهمیدم...من اقدام عملی کردم خواستگاری کردم ولی اصلا اون حرفایی کهخ من میخواستم اون خانم بدونه زده نشد حرفا با واسطه ی مامان من و مامان ایشون زده شد اونم پشت تلفن بعدش هم اونا این طوری جواب دادند..مطئنم اگه خودم از برنامه هام گفته بودم این طوری نمیشد...



    دوستان میگن پیشگیری بهتر از درمان هستش و هم هزینه ی کمتری داره و این هزینه صرفا مادی نیست که و پیشگیری هم توی همه چیز هست...توی تاپیکای اختلاف و. .. ماشلله همه ی دوستان کارشناس هستند و نظر میدند و... حالا خدایی ناکرده اگه من می اومدم میگفتم باهاش دوست شدم و درگیر روابط عاطفی شدیم و یا همچین چیزایی شما لطف می کردید و جواب میدادید و.. حالا که میخوام از روی اصول درست یه کاری رو انجام بدم یعنی کسی نیست نظر بده ؟؟

  9. #6
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خوب الان که شما تصمیم خودتان را گرفته اید. الان دقیقا مشکلتان چیست و سر چه مسئله ای تردید دارید ؟

  10. 2 کاربر از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده اند .

    فدایی یار (شنبه 17 خرداد 93), فرشته مهربان (شنبه 17 خرداد 93)

  11. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    برادر خوبم از اینکه تصمیم به ازدواج گرفتید بهتون تبریک میگم . البته از طریق خانواده و طوری که دوستان گفتند تلاشتون رو بکنید ولی اگرم نشد نگران و ناراحت نباشید دختر خوب تو این مملکت زیاده و اجازه ندید احساسات بهتون غلبه کنه و حتما عاقلانه پیش برید و از نظر خانمهای مورد اعتمادتون مثل خواهر و مادرتون استفاده کنید اینو بدونید یه زن بهتر میتونه یه دختر رو بشناسه تا یه مرد . این نکته ایه که جوونهای ما رعایت نمیکنند و بعدا به مشکل میخورن . ازدواج عاقلانه زندگی عاشقانه ولی الان برعکس شده الان جوونا عاشق میشن ولی بعد از ازدواج تازه میفهمند این اونی نبوده که میخواستن ولی مجبورن عاقلانه زندگی کنند . البته منظورم این نیست که بدون علاقه ازدواج کنید پس از انتخاب درست و اصولی وبا در نظر گرفتن معیار هاتون و کفویت اگه به دلتون نشست ازدواج کنید .

  12. 2 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    فدایی یار (شنبه 17 خرداد 93), فرهنگ 27 (دوشنبه 19 خرداد 93)

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 12 دی 93 [ 13:59]
    تاریخ عضویت
    1393-2-11
    نوشته ها
    268
    امتیاز
    1,216
    سطح
    19
    Points: 1,216, Level: 19
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    291

    تشکرشده 1,029 در 261 پست

    Rep Power
    38
    Array
    سلام
    شما مدتی هست که عضو این سایت شدید و از خیلی از مسائل خبر دارید
    به نظرم دیگه اون دوران گذشته که نظر دختر اصلا مهم نبود و پدر مادر بجای دختر نظر میدادند
    شما که خودتون در جریان این تاپیک هستید http://www.hamdardi.net/thread-33703.html با اجازتون من ماجرای دو تاپیک رو با هم ترکیب میکنم چون میشه از زاویه دیگه ای به مشکل شما نگاه کرد
    اصل ماجرا این جاست که تاپیک زدم !!! من خیلی مردد بودم که ایشون رو فراموش کنم برای همیشه یا این که نه برم ببینم حرف دل خود این خانم چی هستش
    خود اون دختر خانم دختر بسیار نمی دونم چی بگم با حیا سر به زیر
    دخترا موقع جواب منفی دادن خیلی نمیتونن اصل ماجرا رو بیان کنن که به چه علت جوابشون منفیه چون میترسن طرف مقابل ناراحت بشه مخصوصا اگه بقول شما با حیا باشن و .. این نوشته همون دختر خانم در تاپیکی بود که گفتم
    امروز مادرش تماس گرفت و مامانم بهش گفت دخترم جوابش منفیه بعد مادرش گفت گوشیو بدید به دخترتون باهاش حرف بزنم...خیلی بد بود...بعدش خود اون آقا گوشی رو گرفت حرف زد گفت برای چی و دلیلتون چیه....واقعا توضیح دادنش سخت بود گفتم شما خیلی خوبید ولی با چیزی که من تو ذهنمه فرق دارید و...اولش هیچی نمیگفت بعد گفت اگه برا ادامه تحصیله من باهاش مشکلی ندارم فقط میخوام همسرم برام وقت بزاره...منم گفتم موضوع سر اینه که من تصویر ذهنیم از همسرم خیلی با شما فرق داره...خلاصه دیگه آخر کار گفت اگه نظرتون عوض شد خبر بدید...
    (البته باز تاکیید میکنم مامانشون جواب منفی رو از زبان دخترشون گفتند ولی من به احتمال زیاد میگم این حرف دخترشون نبود و نیست)
    چند سالیه که این تئوری برعکس شده
    معمولا وقتی پسری خواستگاری میکنه و به نظر با اخلاق و سالم میرسه پدر مادر دختر مدام به دختر میگند که قبولش کنه ولی دختر زیر بار نمیره
    خانوادم هم از خود پسره و هم خونوادش خوششون اومده و وقتی میگم خوشم نیومده ازش هی میگن حیفه یه جوری حرف میزنن که در من احساس گناه ایجاد میشه که دارم الکی ردش میکنم. نمیدونم چیکار کنم!!!
    بحرحال باید فرض رو بر این بگیریم که هیچ اتفاق عجیبی رخ نداده و حقیقت بیان شده با این تفسیر هم دختر جوابش منفیه هم خانواده دختر ولی حتی اگر خانواده دختر جوابش منفی باشه اون زندگی یک ریال هم ارزش نداره و کلی آدم هر روز توی همین سایت تاپیک میزنن که خانواده ها زندگی رو به کامشون تلخ کرده اند و ...


    منظورم این نبود که ممکنه دقیقا همون ماجرا برای شما رخ داده باشه من فقط میخواستم شما رو با زاویه دیگه ای از اتفاقی که براتون افتاده آشنا کنم و این احتمالات رو در نظر بگیرید
    پی نوشت:البته باید بگم اگه یه درصد هم احتمال بدیم جواب منفی واقعا جواب خود دختر خانم بوده که همه چی تقریبا تموم شدست ولی من بعید میدونم با شناختی که از ایشون دارم.
    حالا به نظر شما صلاح کار چی هست ؟؟
    به نظر من درصد خیلی بالایی وجود داره که جواب اون دختر منفیه

    من اگر جای شما بودم بدون درگیر کردن احساساتم و فکر کردن به این ماجرا سعی میکردم شرایط ازدواج رو برای خودم محیا کنم
    سربازی و کارم رو اکی میکردم بعد مجددا خواستگاری همون دختر میرفتم
    و نگران این نباشید که طرف ممکنه ازدواج کنه شما تمام تلاشی که از دستتون بر میاد رو انجام بدید بقیه اش رو بسپرید دست خدا هرچی اون صلاح میدونه
    و به نظرم درست نیست دنبال علت جواب منفی و نظر ایشون باشید چون اینطوری ممکنه ایجاد مزاحمت کنید

    موفق باشید
    ویرایش توسط معاون کلانتر : شنبه 17 خرداد 93 در ساعت 11:26

  14. 3 کاربر از پست مفید معاون کلانتر تشکرکرده اند .

    فدایی یار (شنبه 17 خرداد 93), فرهنگ 27 (دوشنبه 19 خرداد 93), شیدا. (شنبه 17 خرداد 93)

  15. #9
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فدایی یار نمایش پست ها

    شیدا خانم

    فکر نکنید من ادم مغروری هستم اصلا و ابدا ولی خواستم بهتون بگم اگه اون پسری که بیاد خوساتگاری دختر من یه دهم من میبود حتما بهش دخترمو میدادم و یه درصد هم شک نکنید......فقط یه دهم میبود تازه !!
    بله دختر ایشون خیلی دختر خوبی هست..ولی چند تا نکته رو باید دقت کرد اولا این طور نیست که سطح اونا خیلی بخواد از ما بالاتر باشه و من کسی رو انتخاب کرده باشم که خیلی با هم تفاوت داریم... بعدش هم من کار دارم و اصلا برای کارم نیازی به کارت پایان خدمت ندارم.. شیدا خانم من نمیتونم همه ی مسایل رو این جا بگم چون واقعا لزومی هم نداره ولی مطمئن باشید یه حداقل هایی رو توی خودم دیدم که اقدام به این کار کردم..

    ممنون میشم شما بگید صلاحو در چی میبنید ؟؟ شما میگید فراموشش کنم ؟؟حتی اگه اون خودش بخواد؟؟ بعدش هم من هر پسری نیستم من عرضمو بهش نشون دادم و اینو میدونم خودش خوب میدونه و همه میدونند. .... من اگه بخوام صبر کنم مثلا سه سال دیگه ازدواج کنم مطمئن باشید دختری که بخواد با من ازدواج کنه کم نخواهد بود ولی اون جا برام ارزشی نداره وقتی همه چی اون موقع دارم ..الان برام با ارزش هست این طوری میفهمم طرف منو به خاطر خودم خواسته نه سایر چیزهای جانبی که همین طور که بدست میاد ممکنه یه شبه هم از دست بره...
    آقای فدایی یار،
    من از پست ها و تاپیکهای شما اینطور برداشت کردم که پسر معقول و سالمی هستید. می دونم که قصدتون و برنامه تون برای آینده مثته. اما قبول کنید که نمی شه زندگی و احساس دخترشون را بدن دست یک برنامه توی ذهن و روی کاغذ.

    گذشت و فداکاری و من را به خاطر خودم خواستن و .... که شما می گید مربوط به زندگی متشرک است. اونجاست که می گن چشمها را ببندید و بگذرید.
    برای ازدواج باید تا می شه دقت کرد و چشمها را باز کرد.

    یک دختر 22-21 ساله که خانواده خوب و سالمی داره و خودش هم دختر شایسته ای هست را چرا باید بدن به یک پسری در همین سن (؟) که به قول خودش گاهی از پدرش پول توحیبی می گیره؟

    شما هیچ گونه امکانات زندگی، حتی به شکل بالقوه، ندارید (خونه، ماشین، پس انداز)، وضعیت سربازیتون نامشخصه (تاپیک قبلی گفتید می خوام بگم عقد کنیم و سه تا چهار سال برای سربازی و ارشدم صبر کنه) و کار هم که ندارید (کار پاره وقتی که به گفته خودتون کفاف زندگی خودتون را می ده، منظور همون پول تاکسی و سینما و موبایل ... است. وگرنه شما که نه خرید خونه می کنید و نه اجاره خونه می دین و نه آب و برق و گاز و ... )

    باز هم تاکید می کنم، من از نوشته های شما حس می کنم پسر خوبی هستید،
    اما حق بدید به پدر و مادر اون خانم که نگران زندگی و آینده دخترشون باشند.

    فکر می کنید همه کسانی که الان ده ساله بیکارن یا معتادن .... و خانمشون داره سختی می کشه و حتی نمی تونه دادگاه را راضی به طلاق کنه یا ... وقتی رفتند خواستگاری گفتند من نمی خوام کار کنم؟ نمی خوام مرد زندگی باشم؟ می خوام دخترتون را ببرم به اسیری؟ .... همشون حرفهای قشنگی زدند و قولهای قشنگ تری دادند.

    در یه شرایطی می شه به این خواستگاریها جواب مثبت داد، که دو خانواده همدیگه را خوب بشناسند و بخوان بچه هاشون را حمایت کنند که زودتر سرو سامون بگیرند.

    من هم مث بقیه دوستان، نظرم این هست که شرایطت را یه کم بهتر کن و بعد دوباره می ری خواستگاری.
    شما حداقل وضعیت سربازیت را مشخص کن، کاری که می گی شروع کن.
    اونطوری می شی پسری که زن به خودش دادند، به امید این که بتونه خونه رهن کنه و مخارج زندگیش را تامین کنه.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : شنبه 17 خرداد 93 در ساعت 12:54

  16. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    فدایی یار (شنبه 17 خرداد 93), فرهنگ 27 (دوشنبه 19 خرداد 93), معاون کلانتر (شنبه 17 خرداد 93)

  17. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    جناب نوپو

    دلیل تاپیک زدنم رو اقای معاون کلانتر (که انشالله روزی خود کلانتر بشند :) ) دادند من خواستم نظرات سایر دوستان رو هم بدونم و ببینم اگه رفتن و صحبت کردن اشتباهه خب فراموشش کنم..الان ببنید ایشون میگند که جواب خود اون خانم به احتمال زیاد منفی هستش و من بهتره نرم پی دلیل...

    در صورتی که اگه این طور نباشه چی ؟؟


    دوست محترم واحد
    اتفاقا من ایشونو به خانوادم نشون دادم !!! کلا قبل از این که حتی بهشون زنگ بزنیم میدونید چرا ؟؟!! اگه یه درصد مورد تایید اونا نبود من دیگه اصلا به اون دختر فکر نمی کردم چون نمی خواستم مثلا اونا اجازه ی خواستگاری بدند بعدش مامانم وقتی رفت خود دختر رو ببینه بگه مورد پسندش نیست و من تا این حد فکر کرده بودم و خدا رو شکر مورد تایید که چه عرض کنم خیلی هم خوب بود...(البته باز بگم میگم ایشون خوبند نه این که خیلی از من سر تر باشه..متناسب هستیم)

    دوست عزیز معوان کلانتر

    ممنون از زاویه ی دیگه به قضیه نگاه کردید....

    ببنید ما میگیم جواب اون دختر خانم هم منفی باشه ولی این برای من سواله کلا از شخصیت من خوشش نمی اومد یا نه صرفا به خاطر نداشتن کارت و شغل ثابت هستش...بعدش من شاید تا 4 سال دیگه سربازی هم نرفتم !!! این طوری که نمیشه.....به نظر شما این حق من نیست جواب این سوالامو بگیرم...

    یه چیزی بگم من کلا یه بار یه راهی رو میرم اگه نشد دیگه ولش میکنم..این طوری نیست بخوام هی اصراری داشته باشم..چون به قول خودتون به خدا و صلاحش ایمان دارم...اگه جواب این خانم منفی باشه واقعا من دیگه بی خیال میشم..ولی اگه واقعا مشکل سر کارت و.. اینا باشه خب چه میدونم دو سال دیگه هم اقدام میکنم...ولی باید بدونم دلیل اصلی چی هست..



    به نظر شما حق من نیست برم ازش بپرسم دلیل این جواب واقعا چی بوده ؟؟ اونا بهانه بوده یا واقعا مشکلشون همونا بوده خب این طوری حلش میکنم...اینا سوالاتی هست که برام بی جواب مونده...ولی بازم اگه شما فکر میکنید صلاح در این هستش فراموشش کنم من این کار رو میکنم...من اومدم باهاتون مشورت کنم..ممنون میشم کمکم کنید تا به امید خدا بهترین تصمیم رو بگیرم...
    .
    .
    .
    شیدا خانم

    ممنونم از لطفتون.... پس شما نظرتون یا نهست بدون این که برم حتی ببینم دلیل اصلی چی بود بی خیال موضوع شم...(ولی یه نکته این جا میمونه که اگه اون دختر واقعا جوابش منفی بوده باشه و اصلا جدا از شرایط من از شخصیت من خوشش نیومده باشه من ده سال دیگه هم بگزره و کلی پیشرفت کنم و صاحب همه چی شم عملا در جواب اون خانم تاثیری نخواهد گذاشت و این طوری من نمیدونم بهش فکر کنم یا نه ..و ادم هستم نیمتونم بگم الان بی خیال عد دو سال دیگه باز برو هر چی قسمت بود..یا باید الان تمومش کنم یا ادامه بدم....)

    ولی باشه شاید دیگه هیچ وقت نرفتم .. و برای همیشه فراموشش کردم و این یه سوال بی جواب برام میمونه..روزی میرسه که من به تمام اینایی که گفتید میرسم ..ولی واقعا این رسمش نبود...چقدر زمونه عوض شده...

    اینو بحث درد دل میگم... خب باید قبول کرد اگه یه سری چیزا توی جامعه زیاد شده همش تقصیر دولت ها نیست..یکمش هم مقصر خود ما هستیم...باور کنید بارها برام پیش اومده رابطه ی دوستی با کسی برقرار کنم ولی حتی فکر این که من بعد ها میخوام ازدواج کنم و اینا رو خیانت میدونم حتی صحبت کردن از روی محبت با نامحرمی که بخواد به ازدواج ختم نشه..دنبال این کارا نرفتم ولی روزی که ادم پاش به لغزه دیگه نیازی به ازدواج نمیبینه..و همین چیزایی که الان میگید من ندارم رو بهش میرسه و از همینا برای اسباب گناه استفاده میکنه..

    از خدا میخوام برای همه ی جونا شرایط ازدواج رو فراهم کنه و به برکت خودش بهشون برکت بده...

    ضمنا من گفتم مشکل خونه ندارم برای اول زندگی... و ضمنا با همین سن کم موقعیت اجتماعی بسیار خوبی هم دارم...
    ویرایش توسط فدایی یار : شنبه 17 خرداد 93 در ساعت 13:00


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. به رفتارهای نادرست همسرم چه طور واکنش بدم؟؟
    توسط fkh4466 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 22 بهمن 93, 01:22
  2. با مردی که دایم به دنبال تلافی کردن است چه برخوردی داشته باشم؟؟
    توسط tannaz joon در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 27 دی 93, 01:43
  3. کمکم کنید بگین راه درست چیه؟؟
    توسط فوزیه در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 21 دی 92, 02:07
  4. +چگونه تمام کردن یک ارتباط دختر و پسر(چه درست چه نادرست) ؟؟
    توسط setare_tk در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: پنجشنبه 17 تیر 89, 16:18
  5. چگونه تمام کردن یک ارتباط دختر و پسر(چه درست چه نادرست) ؟؟
    توسط setare_tk در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 17 اردیبهشت 87, 11:52

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.