به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 31
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 07 تیر 92 [ 19:48]
    تاریخ عضویت
    1392-2-18
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    258
    سطح
    5
    Points: 258, Level: 5
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    46

    تشکرشده 27 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Bow از فکر عاشق بودن دارم به مرحله عمل نزدیک تر می شم.( من متاهلم ولی عاشقم)

    سلام
    احساس کردم شاید موضوع تایپیک قبلی من تکراری شده که از مدیران و مشاوران کسی جواب نمی ده.
    نمی دونم چرا همیشه باید مشکل خیلی بزرگ و لاینحل باشه تا بزرگا فکری کنن.
    مشکل قبلی من این بود:
    http://www.hamdardi.net/thread-28166.html
    متاسفانه گل بود به چمن نیز اراسته تر شد.
    الان پام و از گلیمم دراز تر کردم.
    به یمن و برکت نظام جمهوری اسلامی و با توجه به حضور مردان خوب و سر به راه در ایران و بالاخص تهران عزیز حتی ما چادری ها هم از نگاه ها و پیشنهادات ایشان مصون نمانده و روزی چند تا از این پیشنهادات دریافت می کنیم و خوشبختانه از قشر متاهل و بچه دار هم هستن.
    دخترم و به کارگاه مادر و کودک می برم اونجا باید کودک به همراه پدر یا مادرش در کلاس باشه. من حجابم حفظه و ارایش چندان و تو چشمی هم نمی کنم ولی مدتیه که پیشنهادات زیادی مبنی بر دوستی سالم( از زبان اقایان محترم گفتم) دریافت می کنم.
    من تا الان مشکلم این بود که به برادر همسرم علاقه داشتم و این یه علاقه در حد فکر خودم بود و تظاهر بیرونی نداشت ولی الان شدیدا دوست دارم با یکی از این اقایونی که گفتم ارتباط داشته باشم. نمی دونم شماره من و چطوری پیدا کرده اسمس ها و نگاهش برام جذابه هیچ چیز هم ازش نمی دونم فقط می دونم که با پسرش به این کلاس میاد هیچ پیام یا نگاه مثبتی از من نگرفته ولی من در خود تمایل زیادی به این ارتباط می بینم.
    پس مشکل من برادر همسرم و .... نیست من باید این مشکل و که چرا در سن 31 سالگی با وجود داشتن همسر و 2 فرزند علاقه به داشتن رابطه با دیگری دارم و ریشه یابی کنم.
    اینکه چرا اصلا فکرم به این جور جاها کشیده می شه من که تا الان سالم زندگی کردم حتی در دوارن مجردی دوست پسر نداشتم.
    خودم به این نتیجه رسیدم دختر و پسر باید تو دوران مجردی شیطنت هاشون و بکنن که اگه نکنن می شن من.
    من ادم شلوغ و شیطونی هستم البته به خاطر سرکوب های دوران مجردی از ناحیه پدر و مادر کمی هم خجالتی هستم.
    من این همه تضاد در خودم و نمی فهمم چرا این همه نگرانم نکنه همسرم یا بچه ها م و از دست بدم. چرا وقتی شوهرم میاد خونه با این همه عشق دستاش و می گیرم و بهش می گم خسته نباشی چرا 5 شنبه و جمعه ها که همسرم خونس این همه ذوق دارم با تمام وجودم بهش میگم از این که خونه ای خوشحالم
    اما از اون طرف عاشق اینم که یک دوستی رو تجربه کنم دوست دارم یکی و عاشقانه دوست داشته باشم و با توجه به خصوصیات اخلاقیم که در تایپیک قبلی بهش اشاره کردم دقیقا از این که متاهلم و به طرفم نمی رسم لذت ببرم.
    من چرا این همه متضادم.
    مشاوران و مدیران عزیز قبل از اینکه اوضاع از این خراب تر شه راهنماییم کنین.
    ممنون
    ویرایش توسط فرشته مهربان : پنجشنبه 23 خرداد 92 در ساعت 12:08 دلیل: اصلاح عنوان

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 شهریور 94 [ 14:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,076
    امتیاز
    13,834
    سطح
    76
    Points: 13,834, Level: 76
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,166

    تشکرشده 6,121 در 1,114 پست

    Rep Power
    122
    Array
    سلام سوگند عزیز
    الان تاپیک قبلیت رو دیدم البته نتونستم کامل بخونم ولی در همون حدی که دیدم راهنمایی های خیلی خوبی بهت شده بود واتفاقا کارشناس ها هم برات پست گذاشته بودن!!!!

    ولی بر خلاف تصور تو که حس می کنی شرایطت وخیم تر شده من فکر می کنم بهتر شده


    چون تو تاپیک قبلی از ی عشق عمیق که وجودتو می سوزونه حرف میزدی ،ی عشق 8 ،9 ساله به برادر همسرت!
    ولی الان حداقل فهمیدی که تو عاشق اون نیستی و در واقع کمبودی در وجود خودت داری که با فکر عشق به اون جبرانش می کردی. این خیلی خوبه که متوجه شدی عشقی در کار نیست . همون طور که گفتم تو این تاپیکت اصلا خبری از عشق و سوز و گداز نسبت به برادر همسرت نیست خدارو شکر
    خوب این که خیلی خوبه و ی قدم خیلی بزرگ و مثبته.

    در مورد بقیه حرفات به یمن جمهوری اسلامی و .....! و به خاطر وجود آقایون سر به راه...............!!!!
    به دلیل بی توجهی مدیران عزیز!!!!
    اینا واقعا دلیل تراشی الکی هستن و خیلی هم خطرناکن . می خوای دلیل رفتارت ها رو به دلایل محیطی نسبت بدی و به جای اینکه رو خودت تمرکز کنی برای حل مشکلت، خودت رو متقاعد کنی که ناچار شدی به این مرحله برسی و بقیه در این مورد مقصرت.از نظر تو وضعیت اجتماع و تهران خیلی هم سیاه نمایی کردی تو این مساله.
    بالاخره ماهم داریم تو همین مملکت زندگی می کنیم.


    سوگند عزیز تو در زندگیت مشکلی نداری خیلی حیفه که خودت با اراده خودت سعی می کنی مشکل ایجاد کنی.
    نمی دونم حرفام می تونه کمکت کنه یا تکرارین و حرفایی هستن که خودت بلدی......به هر حال گفتنش خالی از لطف نیست.
    سعی کن در رابطه ات با همسر خودت هیجان ایجاد کنی
    یکم ازش دور شو.مثلا ی مسافرت یک ماهه که بهتره اون بره نه خودت .اگر شدنی باشه خیلی خوبه به نظرم.
    یکم ازش دور شو طوری که دیدنش برات آرزو بشه.جوری که حسرت خونه اومدنش رو بخوری. تو فقط تصور کن شوهرت نیست رفته تصور کن قرار نیست این 5 شبنه و جمعه خونه بیاد.
    وقتی تو خونه نشستی هر کسی از راه رو رد میشه دلت هوری میریزه پایین .وقتی صدای کلید میاد دلت میریزه. تپش قلبت میره بالا .همش با خودت می گی چی می شد اگر الان در این خونه باز می شد شوهرم می اومد تو.خیلی عادی .نه عاشقانه .خیلی عادی می اومد تو .دستاش پر میوه و خوراکی بود. اون وقت می فهمی نه عشق میخواستی نه هیجان نه خلاای در وجودت هست.دلت برای آرامشی که از حضورش می گرفتی پر پر میزنه.
    مرا دوست بدار
    اندکی،ولی طولانی

  3. 17 کاربر از پست مفید نازنین آریایی تشکرکرده اند .

    asemani (پنجشنبه 23 خرداد 92), del (دوشنبه 27 خرداد 92), hamrahi (جمعه 24 خرداد 92), hsp70 (دوشنبه 10 شهریور 93), mohammad6599 (دوشنبه 17 تیر 92), reihane_b (پنجشنبه 23 خرداد 92), roze sepid (پنجشنبه 23 خرداد 92), sanjab (پنجشنبه 23 خرداد 92), tamanaye man (پنجشنبه 23 خرداد 92), فرهنگ 27 (پنجشنبه 23 خرداد 92), کامران (پنجشنبه 23 خرداد 92), یلدا68 (چهارشنبه 29 خرداد 92), ویدا@ (پنجشنبه 23 خرداد 92), بهار.زندگی (پنجشنبه 23 خرداد 92), دختر مهربون (پنجشنبه 23 خرداد 92), سوگند32 (شنبه 25 خرداد 92), صبا_2009 (پنجشنبه 23 خرداد 92)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 آذر 94 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,041
    سطح
    45
    Points: 5,041, Level: 45
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 699 در 298 پست

    Rep Power
    59
    Array
    سوگند نوشته:
    پس مشکل من برادر همسرم و .... نیست من باید این مشکل و که چرا در سن 31 سالگی با وجود داشتن همسر و 2 فرزند علاقه به داشتن رابطه با دیگری دارم و ریشه یابی کنم.

    حتما این کار رو بکنید.
    ویرایش توسط گل آرا : پنجشنبه 23 خرداد 92 در ساعت 09:48

  5. کاربر روبرو از پست مفید گل آرا تشکرکرده است .

    کامران (پنجشنبه 23 خرداد 92)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 دی 93 [ 09:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-06
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    1,812
    سطح
    25
    Points: 1,812, Level: 25
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 353 در 123 پست

    Rep Power
    27
    Array
    سلام خانمي. آدما تا خودشون نخوان كسي نمي تونه كمكي بكنه. پيشنهاد ارتباط هيچ ربطي به چادري بودن يا آزاد بودن خانم نداره اين بستگي به نوع رفتار افراد داره كه اين جرات و به شخص مقابلشون بدن تا قدم جلو بزارن و همچين كاري بكنند من قصد توهين به شما رو ندارم ولي شما يك خانم متاهل و از همه مهمتر يك مادر هستيد اول به رفتاراتون دقت كنيد ببينيد كجا مشكل داريد وگرنه هيچ آقايي بازم تاكيد مي كنم هيچ آقايي همچين جسارتي نمي كنند كه يه يك خانم متاهل اس ام اس بدن. پس اول ريشه يابي كنيد بعد گردن حكومت يا هر چي بندازيد. من يه دختر مجرد و 23 سالم و ظاهر خوبي هم دارم ولي هيچ پسري جرات نمي كنه بيرون بهمن پيشنهاد بده چه برسه به كارهاي ديگه پس آدما خودشون مسبب اين اتفاقات هستند . شما متاهل ايد بهتره ديگه خودتون رو گول نزديد و كاراي بچه گونه نكنيد اگه به همسرتون وفادار نيستيد از زندگي شون بريد بيرون و بعد با هر كسي خواستيد ارتباط داشته باشد. من از بودم متنفر مي شم وقتي بعضي از خانم ها البته متاهل ميان و اينجا راحت از ارتباط با آقايان ديگه و يا دم از عاشقي ميزنند واقعا تاسف برآنگيزه. اگه به مرحله اي رسيديد كه نمي تونيد به شوهرتون وفادار بمونيد خواهشن زندگي ايشون رو هم تباه نكنيد

  7. 15 کاربر از پست مفید deniz90 تشکرکرده اند .

    *سارا* (جمعه 24 خرداد 92), mohammad6599 (دوشنبه 17 تیر 92), roze sepid (پنجشنبه 23 خرداد 92), tamanaye man (یکشنبه 26 خرداد 92), toojih (پنجشنبه 23 خرداد 92), فرهنگ 27 (پنجشنبه 23 خرداد 92), کامران (پنجشنبه 23 خرداد 92), یلدا68 (چهارشنبه 29 خرداد 92), نیلا (پنجشنبه 23 خرداد 92), نازنین آریایی (پنجشنبه 23 خرداد 92), اندیشه 22 (پنجشنبه 23 خرداد 92), داود.ت (جمعه 24 خرداد 92), سوگند32 (شنبه 25 خرداد 92), سنجاب بازیگوش (پنجشنبه 23 خرداد 92), صبا_2009 (پنجشنبه 23 خرداد 92)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 95 [ 16:53]
    تاریخ عضویت
    1390-8-28
    نوشته ها
    744
    امتیاز
    8,604
    سطح
    62
    Points: 8,604, Level: 62
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,594

    تشکرشده 1,946 در 612 پست

    Rep Power
    88
    Array
    عزیزم تا کار دستت نداده برو پیش مشاور حضوری
    این مساله خیلی خطر ناکه و باید زودتر پی گیری شه
    [align=center]ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم ...از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم[/align]

  9. 3 کاربر از پست مفید جوانه؟؟؟ تشکرکرده اند .

    mohammad6599 (دوشنبه 17 تیر 92), فرهنگ 27 (پنجشنبه 23 خرداد 92), کامران (پنجشنبه 23 خرداد 92)

  10. #6
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 13:16]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,420
    امتیاز
    287,066
    سطح
    100
    Points: 287,066, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,577

    تشکرشده 37,079 در 7,002 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام
    زیاد نمی پیچونم. و صاف و رک می گویم که راحت تر عملی کنید.
    ببینید اگر شما دیابت دارید و دکتر می گوید شکر، شیرینی و ... نخورید. ورزش کنید.
    اگر انجام ندهید بیماری شدت و از پا در می آیید.

    این مسئله که چرا تمایل شدید به جنس مخالف دارم، غالبا از زبان مردها شنیده می شود.
    راهکار اینست که از عوامل تحریک زا دور شوند، نگاه نکنند، تخیل نکنند ، اوقات خود را با چیزهای دیگر پر کنند. و این تمایل را به هیچ وجه نه فکری و نه عملی دنبال نکنند و با کسی در مورد آن صحبت نکنند و راههای ورود راببندند.

    این مسئله که غالبا در مردها متاسفانه به صورت بی وفایی، بی مهارتی و در نهایت خیانت بروز بیشتری دارد به خاطر اینست که اصلش مفید هست و باید محدود به همسر باشد. اما تنوع بخشی به آن اعتیاد می آورد.

    شما هم:
    1 - خود را محدود به خانه کن.
    2 - داستان ها ، عکس ها و فیلمهایی که تم عاشقانه را دارند ترک کن.
    3 - اوقات فراغت خود را پر کن. از خیالبافی در مورد آنچه دیده اید به شدت اجتناب کن
    4 - با مطالعات مسائل مذهبی خود را تقویت کن
    5 - باورهای مذهبی و اعتقادی خود را عملیاتی کن.
    6 - روزه بگیر
    7 - برنامه ای برای بهترین مادر شدن بریز
    8 - برنامه ای برای بهترین همسر شدن بریز
    9 برنامه ای بریز بهترین فرزند برای والدین باشی
    10 - محیط هایی را که مرد دیگری در آن هست تا می توانی به بهانه ای ترک کن یا وارد نشو به هر بهانه ای
    11- آرایشت را جز برای همسرت به صفر برسان
    12 - از لباسهای رنگ تیره، و خیلی عمومی برای محیط هایی که مرد در آنها هست استفاده کن.
    13 - هرگز اگر مردی برای لذت بخش هست نگاهش نکن. و به چیز دیگر مشغول باش.
    14 - دعا و نیایش را فراموش نکن.
    15 با دوستانی که قدرت فکری، اعتقادی قویتری نسبت به خودت دارند بیشتر معاشرت کن.
    16 - مکانهایی که می توانند بخض فرهیخته شخصیت شما را تقویت کنند مثل مسجد را در برنامه ات وارد کن.
    17 - اوقات عاطفی و جنسی بیشتری را با همسرت برنامه ریزی کن.
    18 - حتی الامکان تنهایی به محیط هایی که مردانه هست وارد نشو.
    19 - اگر کسی sms می دهد، فوری خط خود را عوض کن.
    20- اگر مطالب بالا را به هر قیمت نمی توانی ترک کنی. از همه بخواه برایت دعا کنند تا زندگی دنیا و آخرتت روی هوا نرود


    جهت مطالعه بیشتر:
    تضاد احساس و منطق

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  11. 22 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    *سارا* (جمعه 24 خرداد 92), baranbanoo (جمعه 04 مرداد 92), del (دوشنبه 27 خرداد 92), mohammad6599 (دوشنبه 17 تیر 92), nosh nosh (پنجشنبه 23 خرداد 92), reihane_b (پنجشنبه 23 خرداد 92), roze sepid (پنجشنبه 23 خرداد 92), saman sanaye (پنجشنبه 23 خرداد 92), tamanaye man (پنجشنبه 23 خرداد 92), toojih (پنجشنبه 23 خرداد 92), فکور (پنجشنبه 23 خرداد 92), فرهنگ 27 (پنجشنبه 23 خرداد 92), فرشته مهربان (پنجشنبه 23 خرداد 92), کامران (پنجشنبه 23 خرداد 92), یلدا68 (چهارشنبه 29 خرداد 92), ویدا@ (پنجشنبه 23 خرداد 92), نازنین آریایی (پنجشنبه 23 خرداد 92), دلنشین (پنجشنبه 23 خرداد 92), داود.ت (جمعه 24 خرداد 92), سوگند32 (شنبه 25 خرداد 92), سنجاب بازیگوش (پنجشنبه 23 خرداد 92), شمیم الزهرا (پنجشنبه 23 خرداد 92)

  12. #7
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    سوگند جان

    در تاپیک قبلی گفته بودی تشخیصهایم درست هست .

    باید بگویم از همانجایی که درد ایجاد شده راه چاره هم همانجاست .



    اول >>> راهکارهای عملیاتی مدیر همدردی را در مرحله عمل به دقت و با جدیت پی بگیر


    دوم >>> شما از همون دوره نوجوانی که رویای عشق رومانتیکی داشتن را ایجاد کرده و بعد از ازدواح هم حفظش کرده و دامن زده ای و این کار بسیار اشتباهی بوده . پس راهکار اساسی و مهم این است که به هیچ وجه به تخیلات عاشقانه ادامه نده . تخیلات عاشقانه برای شما بخصوص ازبعد از ازدواج دیگر فقط جنبه عاطفی ندارد یعنی تابع گرایشات جنسی هست که اگر کاراکتر ذهنی ناشناس هم باشد چه بسا حتی تمایل جنسی را در تخیل بهش نشان بدهی . و بدون اینکه متوجه باشی ، این رویاها و تخیلات در خارج از ذهن و بطور عملی سرریز میشه و به سمت عمل می کشاند.اینکه تاحالا کنترل خوبی روی خودت داشته ای و دست از پا خطا نکرده ای عالی بوده و باید خوایشتنداری در عمل را باز هم ادامه دهی و در حوزه ذهن و روان هم به اصلاح این سیکل معیوب بپردازی .


    سوم >>> آنچه مدیر همدردی در عمل به شما گفتند که لذت عاطفی و جنسی ات را محدود به همسرت کن را بنده می گویم در حوزه ذهن نیز بسیار روی آن کار کن . یعنی ذهنت را منحصراً به سمت عشق و محبت و عاطفه و کشش جنسی به شوهرت ببر و غیر از آن را برای ذهنت تابو کن و بسیار وقیح و خطر ناک بدان . تا می توانی به ذهنت نهیب بزن و لحظه ای هم اجازه نده که به سمت تخیل ارتباط با هرکس دیگری غیر از شوهرت برود و اینرا برایش فاجعه تعریف کن . تعاریفی که ما از همه آنچه در بیرون از ذهنمان داریم فضای ذهن را روی آن تعریف می بندد و رفته رفته ذهن رفتار را به خصوص اگر ناخودآگاه بر ما مسلط باشد را به سوی عمل مطابق آن تعاریف می کشاند . حال اگر شما برای ذهنت توجه به غیر همسر را ولو یک آقای مجهول در حوزه ذهن برای تفریح و لذت باشد را فاجعه تعریف کنی و بسیار قبیح مطرح کنی و آلارم هشدار بدهی . می بینی که چندی نمی گذرد که تا بخواهی سمت این خیالات بروی بطور اتومات آلارم میاد و ذهنت میخواد فرار کند . و هیجان شما برای این حرکت فروکش می کند


    چهارم >>> هرگز با توجیه محدودیتها و نپرداختن به لذت جویی های اینچنینی قبل از ازدواج و ... به عنوان عامل این وضعیت در روحیه و رفتارت، خودت را گول نزن . اینها فریب های عقلانی سازی هست . هیچ توجیهی برای این کار نداریم و اینکه جوانی نکرده ام و دوستی قبل از ازدواج نداشته ام غیر عقلانی و توجیه محض برای یافتن جرأت خطاست . آیا نداریم کسانی که قبل از ازدواج به قولی جوانی کرده اند ( با این تعبیر اشتباه از جوانی کردن ) وبعد از ازدواج هیچ هم سر براه نشده و بلکه آن سابقه آنها را عادت داده که بعدش هم ادامه دهند ؟ و برعکس آن ، کسانی که جوانی نکرده و اکنون نیز چنین کششهایی به غیر همسر ندارند بلکه برایشان تابو نیز هست ؟

    لذت جویی های اینچنینی و جوانی کردنها های به آن معنا به هیچ وجه یک اصل و نیاز حیاتی نیست که اگر پاسخ نگرفته باشد حالا بروز می کند . این حرفها
    را بریز دور و هر وقت این وسوسه و توجیه اومد به ذهن به شدت با آن مبارزه کن و به خودت بگو هیچ دلیلی نمیتونه خطا بودن و اشکال داشتن این کشش و حس مرا به سوی غیر همسر توجیه کند و محکم و قاطع به خودت بگو این اشکالی بزرگ هست و من باید مراقب خودم باشم و اجازه ندهم که این وسوسه ها سستم کند


    پنجم >>> خودت را به خدا هرچه نزدیک تر کن و خط قرمزهای شرعی را قویاً پای بند باش حتی در فضای ذهن و خیال .


    ششم >>> به هیچ وجه اخبار ، حوادث و تاپیکهای مربوط به خیانت را نخوان و همچنین مربوط به عشق و روابط دختر و پسر را و از آنها دوری کن و بگذار برایت چندش آور شود


    هفتم >>> از توجیه اینکه مقصر مردان هستند بپرهیز . هستند بسیاری از دختران مجردی که مردی و پسری جرأت به خود نمی دهد به آنها نزدیک شود و پیشنهادی دهد . به این فکر کن که چرا این مردان پیشنهاد دهنده سراغ بعضی دیگر نمی روند ؟؟؟ و با این سئوال برخودت و رفتار وحالات خودت متمرکز شو .... حجاب بسیار کمک کننده است برای مصونیت . اما نه اینکه به پوشش رفتاری هم توجه نداشته باشیم . وقتی ذهن شما بسیار تمرکز روی عشق افلاطونی دارد و همیشه مشغول آن است و از آن لذت می برد بی آنکه متوجه باشی و تحت تسلط ناخودآگاهی که انباشته اش کرده ای از فایلهای تخیلات عاشقانه و لذت حاصله ورفتار و حالاتت را کنترل و هدایت می کند ، از سوی شما سیگنال پذیرا بودن به سوی مردان فرستاده میشه و مردان هم بسیار شامه قوی ای در دریافت سیگنال از سوی زنان دارند ( چه سیگنال جذبه و قاطعیت ، چه سیگنال عاطفه و محبت و جذب وپذیرا بودن ) مواظب خودت باش و همسایه را دزد نکن عزیزم .

    به آنچه گفته شد خوب توجه کن و بارها و بارها عمیق بخوان و به کار ببند .

    در حوزه عمل بسیار تأکید به اجرایی کردن هرچه سریعتر راهکارهای مدیر دارم . جدی و قاطع اجرا کن .


    موفق باشی خانمی . می دانم اگر بخواهی موفق خواهی بود . کافیه بخواهی ، خواهی دید عزمت جزم می شود




    ویرایش توسط فرشته مهربان : جمعه 24 خرداد 92 در ساعت 03:39

  13. 21 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    *سارا* (جمعه 24 خرداد 92), mohammad6599 (دوشنبه 17 تیر 92), roze sepid (پنجشنبه 23 خرداد 92), saman sanaye (پنجشنبه 23 خرداد 92), tamanaye man (پنجشنبه 23 خرداد 92), toojih (پنجشنبه 23 خرداد 92), فکور (پنجشنبه 23 خرداد 92), فرهنگ 27 (پنجشنبه 23 خرداد 92), کامران (پنجشنبه 23 خرداد 92), پرنده غريب (جمعه 24 خرداد 92), یلدا68 (چهارشنبه 29 خرداد 92), ویدا@ (پنجشنبه 23 خرداد 92), نازنین آریایی (پنجشنبه 23 خرداد 92), مدیرهمدردی (پنجشنبه 23 خرداد 92), دلنشین (پنجشنبه 23 خرداد 92), داود.ت (جمعه 24 خرداد 92), سوگند32 (یکشنبه 26 خرداد 92), سنجاب بازیگوش (پنجشنبه 23 خرداد 92), شمیم الزهرا (پنجشنبه 23 خرداد 92), صاعد (پنجشنبه 23 خرداد 92), صبا_2009 (پنجشنبه 23 خرداد 92)

  14. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    سلام

    معمولا تو تاپیکی که مدیران نظر میدن، نظر دادن درست نیست.

    ولی خواستم یه نکته رو یاداوری کنم با توجه به ترس های مختلفی که تو زندگیت داری و با توجه به حرفام تو تاپیک های قدیمیت:
    "تو همانی که می اندیشی"

    اگه به از دست دادن شوهر و بچه هات فکر میکنی برات اتفاق می افته
    اگه به خیانت یا عشق اتشین مسکوت فکر می کنی مرتکب همون کار میشی
    اگه به سرطان فکر میکنی قطعا یه روز در اثر سرطان می میری. البته خیلی ها هستند که سرطان دارند و بواسطه اندیشه و طر فکرشون موفق میشن شکستش بدن.
    اینکه چی باشیم و چه جوری باشیم بخش خیلی زیادیش دست خودمون هست. و فرق ما با سایر موجودات هم تو همین قدرت فکرمون هست.

    یکی از ریشه های مشکلات شما از نظر من اینه که همیشه یا خدا تو زندگیت مقصر بوده یا دیگران (مثلا به مدیران این تالار چه ربطی داره که شما داری به تباهی میری!! مگه مدیران اینجا تعهد دادند که حافظ زندگی شما باشند؟!! یا اینکه مگه کسی بزور به شما تجاوز کرده که کل امنیت اجتماعی و ... رو زیر سوال میبری؟ ) و نقش پررنگی برای خودت قائل نیستی و همیشه خودت رو مغلوب می دونی.

    یکی دیگه از ریشه ها هم این هست که به دلیل فوت زودهنگام والدینت و از دست دادن اطرافیان نزدیکت، تعداد افرادی که شما رو کانون توجه قرار می دن کم هست. یعنی فقط همسرت هست (فرزندانتون هم به دلیل سن کمشون حضورشون کمرنگ هست) به همین دلیل به محض اینکه توجهی از فردی غیر از همسرت دریافت می کنی هر چند این توجه کم باشه جذبش میشی. قبلا هم بهتون توصیه کردم تعداد دوستانتون رو افزایش بدین و سعی کنین کانون توجه یه جمع زنانه باشید.

    امیدوارم به زودی با خبرای خوش برگردی.

  15. 16 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    *سارا* (جمعه 24 خرداد 92), mohammad6599 (دوشنبه 17 تیر 92), roze sepid (پنجشنبه 23 خرداد 92), shabe niloofari (پنجشنبه 23 خرداد 92), tamanaye man (پنجشنبه 23 خرداد 92), فکور (پنجشنبه 23 خرداد 92), فرهنگ 27 (پنجشنبه 23 خرداد 92), فرشته مهربان (پنجشنبه 23 خرداد 92), کامران (پنجشنبه 23 خرداد 92), یلدا68 (چهارشنبه 29 خرداد 92), ویدا@ (پنجشنبه 23 خرداد 92), نازنین آریایی (پنجشنبه 23 خرداد 92), مدیرهمدردی (پنجشنبه 23 خرداد 92), بهار.زندگی (پنجشنبه 23 خرداد 92), دلنشین (پنجشنبه 23 خرداد 92), داود.ت (جمعه 24 خرداد 92)

  16. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 تیر 92 [ 15:23]
    تاریخ عضویت
    1392-2-10
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    209
    سطح
    4
    Points: 209, Level: 4
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 39 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانم عزیز
    ببخشید انقد رک حرف میزنم اما به نظر من تمام این مشکلات شما ریشش تو بیکاریه شماست.
    متاسفانه دوستی با یک فرد دیگر غیر از همسر در بین زنان متاهل یک اپیدمی شده (علی الخصوص زنان خانه دار) که من وقتی دقیق شدم دیدم از بیکاری حوصلشون سر میره و با پول شوهر بیچاره از همه جا بی خبر شارژ میخرن و با یکی دیگه اس ام اس بازی می کنند:confused:
    مایه تاسفه واقعا
    خیانت یک گناهه و این شامل خیانت فکری هم میشه په برسه به چیزای دیگه
    (توهین به همه زنان خانه دار نشه)
    منم متاهلم، شاغلم بصورت تمام وقت و 60 ساغت در هفته و دانشجوام با این همه مشغله حتی دلم واسه شوهرم تنگ میشه چه برسه به چیزای دیگه
    تمام امیدم اینه که شب بشه و بریم خونه تا همدیگرو 2 یا 3 ساعت ببینیم و چند کلمه حرف بزنیم.
    سعی کن خودتو سرگرم کنی برای شوهرت مفید باش تا اینکه ضرر بهش بزنی

  17. 9 کاربر از پست مفید atria تشکرکرده اند .

    *سارا* (جمعه 24 خرداد 92), roze sepid (پنجشنبه 23 خرداد 92), tamanaye man (پنجشنبه 23 خرداد 92), فرهنگ 27 (پنجشنبه 23 خرداد 92), فرشته مهربان (پنجشنبه 23 خرداد 92), کامران (پنجشنبه 23 خرداد 92), یلدا68 (چهارشنبه 29 خرداد 92), مدیرهمدردی (پنجشنبه 23 خرداد 92), داود.ت (جمعه 24 خرداد 92)

  18. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    121
    Array
    من فقط در این حد می گم که مردها نمی دونم چه حسی دارن که حتی از طرز نگاه ما ( حتی اگر ناخودآگاه باشه ) می فهمن تمایلی وجود داره یا نه. مثلا من در دورانی که نامزد بودم هر چند بیرون می رفتم و در محیط بودم ولی اصلا پیشنهادی دریافت نکردم چرا که در ناخودآگاهم تمایلی به مردهای دیگر نداشتم. ولی از وقتی جدا شدم چند مورد پیش اومده که پیشنهادی در کار بوده. چرا که ناخوداگاهم مجرد هست و نه متاهل.
    شما کافی نیست که پوششت را درست کنی، انگشتر بذاری و ...، حرفت هم درسته که محیط واقعا خیلی خراب شده-> در نتیجه باید بیشتر مراقب بود و گاردهای دفاعی را بیشتر کرد
    شما باید ناخودآگاهت را اصلاح کنی که در نگاه و رفتار شما انعکاس درستی داشته باشه و ناخواسته به طرف مقابل چراغ سبز ندی
    یه پیشنهاد هم دارم که به نظرم کاربردی هست ، چون من هم آدم تخیلی هستم و اینطوری با تخیلات فریبنده ام کنار می ام شاید به درد شما بخوره :
    وقتی تصور می کنی که فلان مرد از شما خوشش اومده و شما هم در تخیلاتتون به ایشون پاسخ مثبت می دید، مچ خودتون را بگیرید و واقع بینانه نگاه کنید ، به خودتون بگید سوگند بیا واقعا تصور کنیم اگر همچین چیزی باشه آخرش به چی ختم میشه؟
    رابطه شروع میشه ، صد در صد لو می ره ( هر زنی و هر مردی یه حس ششم داره که در همان هفته های اول خیانت همسرش این را متوجه میشه ) ، بعد همین مرد به من میگه که تو زندگی منو به هم زدی، تو منو جذب خودت کردی، همسر این مرد میاد دم در خونه مون، شوهرم می فهمه، خون به پا میشه، شاید قضیه پلیس اومد وسط، رابطه یه زن و مرد متاهل شوخی که نیست در همین قوانین مملکتمون مجازات های سنگینی داره ، بچه هام در به در میشن، پدرم می فهمه مادرم می فهمه
    و در کل طوری میشه که هوس عشق و عاشقی از سرم بپره :d
    The Happiness of Your Life Depends on The Quality of Your Thoughts

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  19. 12 کاربر از پست مفید نیلا تشکرکرده اند .

    *سارا* (جمعه 24 خرداد 92), mohammad6599 (دوشنبه 17 تیر 92), roze sepid (پنجشنبه 23 خرداد 92), tamanaye man (پنجشنبه 23 خرداد 92), فرهنگ 27 (پنجشنبه 23 خرداد 92), فرشته مهربان (پنجشنبه 23 خرداد 92), کامران (پنجشنبه 23 خرداد 92), یلدا68 (چهارشنبه 29 خرداد 92), نازنین آریایی (پنجشنبه 23 خرداد 92), مدیرهمدردی (پنجشنبه 23 خرداد 92), داود.ت (جمعه 24 خرداد 92), سوگند32 (یکشنبه 26 خرداد 92)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.