به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 64
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 07 تیر 92 [ 19:48]
    تاریخ عضویت
    1392-2-18
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    258
    سطح
    5
    Points: 258, Level: 5
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    46

    تشکرشده 27 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    کمکم کنین از این ماجرا خلاص شم.(متاهلم ولی عاشق شدم)

    دوستان و همدلان عزیز سلام.
    متاسفانه یکی از عضوهای نسبتا فعال همدردی بودم و تقریبا خیلی از شماها من و می شناسن به همین خاطر مجبور شدم با نام کاربری دیگه ای وارد شم تا بتونم مشکلم و باهاتون مطرح کنم.
    شرم اوره ولی............
    متاسفانه خودم بارها و بارها تو همین همدردی به زنها و مرد های دیگه گوشزد کردم که چون متاهلین به زن یا مرد دیگه عشق نورزین خودم بارها از این روابط نهی شون کردم. خودم بارها ازشون خواستم تو زندگی خودشون تجدید نظر کنن و عشق گمشده رو ا زهمسرشون بیایبن. اما......
    این بلا دامن خودم و گرفت.
    منتها به یک فرم دیگه.........
    من عاشق شدم اونم عشقی که داره بد جور من و می سوزونه و متاسفانه از سوزش این عشق دارم لذت می برم. طرف مقابلم هیچی نمی دونه حتی به خاطر اینکه بوی نبره گاهی جلوی روش اینقدر عادی و بی تفاوت برخورد می کنم که خودمم به خودم شک می کنم.
    مثل بعضی دخترا دنبال این نیستم که از همسرم جدا شم که به او برسم یا عاشق کسی بشم که باهاش ازدواج کنم. از دید من معنی و مفهوم عشق در اینه که تو هرگز به طرفت نخواهی رسید و این دلنشین تر و جذاب ترش می کنه.
    مشکل من فقط این نیست که عاشق شدم مشکل اینه که عاشق بد کسی شدم و چون از دید من عشق یعنی نرسیدن پس لذتش و داره برام دو برابر می کنه.
    متاسفانه من متاهل و 2 تا بچه دارم او هم متاهل و 2 تا بچه داره. و از همه اینا بد تر اینکه او برادر شوهرمه.
    گاهی چنان در عشق خودم غرق می شم و لذت می برم گاهی سراسیمه و دیوانه وار دنبال راهی برای فرار از این موضوع می گردم.
    عشق به همسرم و زیاد کردم سرمم که خواه نا خواه با دو تا بچه گرم هست کتاب و مطالعه رو بیشتر کردم ارتباطمون از اولم با اونا زیاد نبود ولی از همونم کمتر کردم. خلاصه خیلی راهها به ذهنم رسید و انجام دادم ولی نشد.
    الان کم اوردم نمی خوام ازتون بشنوم که وااااااای مادری و خجالت بکش و ......
    خودمم دنبال راهی هستم برای ترکش ولی متاسفانه این عشق و خلع عاطفی رو نمی تونم تو همسرم جستجو کنم چون بعد از 10 سال زندگی مشترک همسرم همینه که هست و از این بهتر نمی شه این و با تلاشی که کردم می گم. همسرم مرد بدی نیست ولی ا زعشق و عاشقی بویی نبرده.
    چه کنم؟

  2. کاربر روبرو از پست مفید سوگند32 تشکرکرده است .

    کامران (پنجشنبه 19 اردیبهشت 92)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 مهر 02 [ 23:10]
    تاریخ عضویت
    1391-1-16
    محل سکونت
    همین نزدیکی
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    11,959
    سطح
    71
    Points: 11,959, Level: 71
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    825

    تشکرشده 868 در 166 پست

    Rep Power
    44
    Array
    به نام خدا
    سلام
    چند تا سوال:
    1- شما چند سالتونه؟
    2- میزان اعتقادات مذهبیتون؟
    3- نوع رفت و آمدهای درون فامیلی؟
    4- دلیل سردی از همسرتون؟
    البته ای کاش به حضور قبلیتون توی این سایت اشاره نمیکردید تا باعث ایجاد بی اعتمادی در بین همدردیهای مراجعین سایت نشوید
    ویرایش توسط Aram_577 : چهارشنبه 18 اردیبهشت 92 در ساعت 18:12

  4. 2 کاربر از پست مفید Aram_577 تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (سه شنبه 07 خرداد 92), سوگند32 (پنجشنبه 19 اردیبهشت 92)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 خرداد 92 [ 01:11]
    تاریخ عضویت
    1391-8-07
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    722
    سطح
    14
    Points: 722, Level: 14
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    117

    تشکرشده 257 در 108 پست

    Rep Power
    25
    Array
    همه هم اسم همه چیو میزارن عشق!!!!
    چه عشقی چه کشکیاختمالا از تیپش خوشتون میاد یا از اخلاقش یا خصوصیات دیگش
    جو گیر شدین فکر میکنین عشقه
    مثلا شما خانواده همسرتونو دوست دارین اونم خیلی زیاد

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 آذر 96 [ 13:21]
    تاریخ عضویت
    1390-10-21
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    5,696
    سطح
    48
    Points: 5,696, Level: 48
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    108

    تشکرشده 352 در 163 پست

    Rep Power
    38
    Array
    [QUOTE=Aram_577;267266]به نام خدا
    سلام
    سلام
    يك مطلب به ذهنم ميرسه بقيشو ساير دوستان كمك ميكنند
    شما شرايط خاصي داري چون خواه ناخواه ارتباط خواهيد داشت لذا بايد سعي كنيد علاقه و عشقتان را به غير مسائل جنسي و هوسي و سوق بديد و بعنوان فرد محترم عاقل خوش مشرب و دهها خصوصيات خوب ديگر براش احترام بگذاريد و تحويل بگيريد و ساير روابط را به هر دليل و اعتقادي كه داريد از خود دور كنيد و به شوهرتون بيشتر بها بديد و دنبال ايراد گيري و مقايسه نباشيد

  7. کاربر روبرو از پست مفید حسين40 تشکرکرده است .

    سوگند32 (پنجشنبه 19 اردیبهشت 92)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 07 تیر 92 [ 19:48]
    تاریخ عضویت
    1392-2-18
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    258
    سطح
    5
    Points: 258, Level: 5
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    46

    تشکرشده 27 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون که جوابم و دادین
    ارام عزیز 32 سالمه از نظر اعتقادی به قول همسرم ظاهر الصلاتیم. یعنی چادری و ظاهرا مذهبی. از نظر رفت و امد هم دیگه 2 ماه یک بار حتما همدیگرو خواهیم دید.
    علت اینکه گفتم از افراد نسبتا فعال اینجا بودم این بود که به کلی راه و چاه خودم وارد هستم پس قطعا عمق فاجعه بیشتر از این حرفاس که با راه و چاه خودم به نتیجه نرسیدم.گفتم که پستهای الکی و سرزنش امیز نذارن و منطقی و ارام جوابم و بدن.
    ژپتو عزیز برعکس حرف شما من واقعا برادر همسرم و دوست دارم و عاشقشم 8-9 سال مدت کمی نیست که من عاشق بودم منتها سعی در خاموش کردنش داشتم و اخرش احساس به منطق پیروز شد و متاسفانه از خطی ناشناس تا الان که اینجا هستم 4 تا اس ام اس بهش دادم. البته او نمی دونه منم و من فقط برای اینکه دل خودم اروم بشه چنین کار احمقانه ای کردم.
    حسین عزیز علاقه من به برادر همسرم به هیچ عنوان هول مسایل جنسی نمی چرخه.
    من یه ویژگیهایی و در مرد می پسندم ( نه فقط از نظر ظاهر بلکه هم ظاهر هم اخلاق) که متاسفانه برادر همسرم 90% اون ویژگیها رو داره.

    حالا به هزار و یک دلیل همسرم اون ویژگیها رو نداره که البته حتما چیزای دیگری داره که من انتخابش کردم و صد البته که دوستش دارم و بدون اون نمی تونم زندگی کنم.
    از این حرفای انتقال ذهن و ..... می ترسم که بفهمه.
    من می خوام ذهنمم درگیر نباشه.
    امیدوارم برام پست سرزنش امیز نگذارید و فقط کمکم کنین از این درگیر 8-9 ساله خلاص شم

  9. 3 کاربر از پست مفید سوگند32 تشکرکرده اند .

    asemani (چهارشنبه 18 اردیبهشت 92), barani (پنجشنبه 19 اردیبهشت 92), کامران (پنجشنبه 19 اردیبهشت 92)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 اردیبهشت 92 [ 21:21]
    تاریخ عضویت
    1392-2-18
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    4
    سطح
    1
    Points: 4, Level: 1
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی سخته خیلی ولی تا میتونی بدیهاشو جلو نظرت بیار و با خودت بحث کن و به 2 تا بچت عشق بورز و عاشق بچه هات باش نه همسرت بیشتر به بچت عشق بورز عزیزم

  11. 2 کاربر از پست مفید Shahramravani تشکرکرده اند .

    کامران (پنجشنبه 19 اردیبهشت 92), سوگند32 (پنجشنبه 19 اردیبهشت 92)

  12. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    151
    Array
    سلام.
    خب یه دفعه بگو ما هیچی نگیم دیگه:)



    اسمس هم بهش دادی!

    فقط به این فکر کن که بفهمه تویی.
    فکر میکنی کاری داره براش؟
    به آبروریزیش فکر کن.
    به اینکه همه بفهمن
    و...

    تنت نمیلرزه از این اتفاقا؟
    از زندگی چه می خواهی که در خدایی ِخدا، آنرا نمیابی؟

  13. 11 کاربر از پست مفید دختر مهربون تشکرکرده اند .

    **سهیل ** (پنجشنبه 31 مرداد 92), ava48 (پنجشنبه 19 اردیبهشت 92), del (شنبه 21 اردیبهشت 92), mohammad6599 (دوشنبه 17 تیر 92), nikafarid (چهارشنبه 19 تیر 92), tamanaye man (پنجشنبه 19 اردیبهشت 92), tasnime_elahi (چهارشنبه 26 تیر 92), فرشته مهربان (سه شنبه 07 خرداد 92), کامران (پنجشنبه 19 اردیبهشت 92), آویژه (پنجشنبه 19 اردیبهشت 92), سوگند32 (پنجشنبه 19 اردیبهشت 92)

  14. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    [عزیزم من فکر می کنم مشکلت اینه که از رنج بردن به طور نا خود اگاه لذت می بری. باید با این حست مقابله کنی. در واقع خودت رو وابسته کردی به ابن رنج .

    ببین این به اصطلاح عشقهای دنیا ، تا وقتی جذابند که بهشون نرسیده باشی وگرنه همه ادمها مخلوطی از زشتیها و زیبایی هان و هیچ کدام (غیر از معصومین) زیبای مطلق نیستند و هر کدوم الودگی ای دارند که وقتی بهشون نزدیک بشی تازه می فهمی که نه بابا این لایق عشق من رو نداشت چون اینم یکی مثل بقیه.

    و اینکه از این دور بودن می سوزی و لذت می بری بر می گرده به ذاتت که افریده شده برای این نوع عشق اما نه عشق دنیا بلکه این طلب برای اون افریننده عشقباید باشه اون که کمال مطلقه.

    سعی کن برای مبارزه دائم به خودت تذکر بدی که اونم یک ادم مثل همه پر از بدی و خوبی با هم و تو فقط داری ظاهر رو میبینی. همچنین از تکنیک توقف فکر هم استفاده کن تا اگر وسواس فکر داری بتونی بر اون هم غلبه کنی.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  15. 10 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    **سهیل ** (پنجشنبه 31 مرداد 92), baranbanoo (جمعه 04 مرداد 92), del (شنبه 21 اردیبهشت 92), hana 68 (دوشنبه 06 مرداد 93), taraneh89 (شنبه 21 اردیبهشت 92), فرشته مهربان (سه شنبه 07 خرداد 92), کامران (پنجشنبه 19 اردیبهشت 92), آویژه (پنجشنبه 19 اردیبهشت 92), دریا72 (یکشنبه 22 اردیبهشت 92), سوگند32 (پنجشنبه 19 اردیبهشت 92)

  16. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 شهریور 92 [ 22:14]
    تاریخ عضویت
    1392-2-06
    نوشته ها
    122
    امتیاز
    575
    سطح
    11
    Points: 575, Level: 11
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    63

    تشکرشده 164 در 76 پست

    Rep Power
    24
    Array
    سلام سوگند32لطفا با خودتون منطقى فكر كنيد اينكه اين احساس هيچ نفعى براى شما ندارد كه هيچ بلكه باعث مختل كردن زندگى خودتون وبرادر شوهرتون ميشه در ضمن كمى هم خودتون را جاى خانمشون بگذاريد و يك سؤال ايا ايشون هم جواب اس را داد؟

  17. 3 کاربر از پست مفید هم صحبت تشکرکرده اند .

    **سهیل ** (پنجشنبه 31 مرداد 92), دریا72 (یکشنبه 22 اردیبهشت 92), سوگند32 (پنجشنبه 19 اردیبهشت 92)

  18. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    64
    Array
    سلام، با توجه به اینکه خودتون مدتها توی این سایت بودین و همانطور که گفتین کلی هم برای بقیه نظر دادین پس حتما این صحبتهای دوستان نمیتونه به شما کمکی بکنه. شما خیلی بهتر از این حرفها رو احتمالا بلدین البته برای دیگران ( دقیقا مثل من!)
    قصد آزار شما رو ندارمف فقط دو نکته به ذهنم میرسه:
    1- من جدن دارم برای واژه عشق نگران میشم. این سایت حتما به خیلی از آدمها کمک کرده ولی اینقدر در تاپیکهای مختلف واژه عشق به پست ترین حالت خودش استفاده شده که جفایی که این سایت در حق این واژه کرده بعید میدونم قابل جبران باشه. لطفا بگین از قیافه اش خوشم اومده، لطفا بگین از اخلاقش خوشم اومده، خیلی خیلی دوستش دارم، یه همچین چیزایی لطفا لطفا
    2- مگه شما چندبار قراره زندگی کنید. فکر کنید به آدمهایی که هزاران سال قبل زنده بودند و حالا سالهاست که زیر خروارها خاک نه اثری ازشون مونده نه کسی اصلا اهمیتی میده که چطوری زندگی کردند... شما تا از زندگی خودتون لذت نبرید بزرگترین ناشکری رو مرتکب شدید حتی در برابر خداوند. بهش بگید که دوستش دارید و ازش بخواین که باهاتون ازدواج کنه. به امروز فکر نکنید که انجام اینکار چقدر سخته به 100 سال بعد، به 1000 سال بعد فکر کنید و دنیا و آدمهاش رو تصور کنید و خودتون که اون موقع زیر خاکها پوسیدین، اونوقت اینکار خیلی راحت تر و منطقی تر میشه براتون. فقط یادتون نره که هر رابطه ای دو طرف داره!

    براتون آرزوی خوشبختی و شادکامی میکنم.

  19. 4 کاربر از پست مفید toojih تشکرکرده اند .

    **سهیل ** (پنجشنبه 31 مرداد 92), golbarg40 (دوشنبه 20 خرداد 92), داود.ت (پنجشنبه 19 اردیبهشت 92), سوگند32 (پنجشنبه 19 اردیبهشت 92)


 
صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.