به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 92 [ 11:04]
    تاریخ عضویت
    1391-9-23
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    318
    سطح
    6
    Points: 318, Level: 6
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 11 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    خواستگاری رفتم اما ...

    با سلام خدمت دوستان عزیزم در تالار. این اولین ارسال من هست. امیدوارم از راهنمایی شما بهره بگیرم
    پسری 28 ساله هستم.سه ماه پیش خواستگاری دختری 22 ساله رفتم. بعد از 2 جلسه حضوری قرار شد برای شناخت بیشتر ارتباط تلفنی و رفت و آمد با هماهنگی خانواده ها ادامه پیدا کنه تا به شناخت بیشتر برسیم. ایشون با شرایط کاری من کنار اومدن (من 2 هفته در ماه منزل نیستم و سرکارم) و شرایط دیگری که تقریبا با هم به توافق رسیدیم. من ایشون رو پسندیدم و بهش علاقه پیدا کردم،خانواده من هم راضی هستن کاملا و خانواده ایشون هم اینجوری که نشون میدن مشتاق هستن واسه این وصلت. مشکل این وسط این خانم هست که میگه الان آمادگی ازدواج نداره و براش زود هست! هروقت که ازش میپرسم میگه قضیه 50-50 هست واسش. میگه میترسه انتخاب کنه و بعدا با مشکلاتی که تو زندگی پیش میاد پشیمون بشه که چرا زود ازدواج کرده. یکی دو بار هم که صحبت شده میگه ایده الش این بوده که خودش همسر آیندش رو پیدا کنه و قبل ازدواج باهاش ارتباط داشته باشه تا کامل بشناسه اونو. من سعی کردم با ارومی پیش برم و جوری رفتار نکنم که از ازدواج بترسه. از طرفی من اصلا صلاح نمیدونم که ازدواج بر خلاف آمادگی طرف صورت بگیره و طرف مقابلم احساس خوبی به من و ازدواج نداشته باشه. از طرف دیگه نمیتونم و نمیخوام راحت عقب بکشم.
    راه حلی که ایشون گفت اینه که: ایشون از احساسش به من اطمینان پیدا کنه الان و وقتی کامل منو انتخاب کرد من بهش 2-3 سال فرصت برم تا آمادگی ازدواج رو پیدا کنه،تو این مدت هم هر دو به قولمون وفادار بمونیم!. من اینو قبول نکردم.چون بازه زمانی طولانی و این وقفه رو به صلاح نمیدونم. از طرفی سن من میره بالا،من الان انگیزه و شور و اشتیاق دارم و بعدا میره بالا و این انتظار واسه کسی که دوسش داری واسم زجرآور میشه...
    من گفتم میتونم چند ماهی به ایشون فرصت بدم،به شرطی که بدونم احساسش به من کامله و انتخابش قظعیه. اگه تو این مدت آمادگی ازدواج رو پیدا کرد من دوباره پا پیش میزارم.
    نمیدونم... دوست دارم راه حلی پیدا کنم و دوست ندارم عقب بکشم...دوستان اگه درباره این راه حلهایی که گفتم نظری دارید بگید. اگه راه حل یا تذکر و پیشنهادی هست خوشحال میشم بشنوم

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    340
    Array

    RE: خواستگاری رفتم اما ...

    نامزدت تو عالم رویا سـِ یر می کنه.یودن دخترایی که مثل نامزدت فکر می کردن و بعد دنبال ترمیم رفتن یا نگران لو

    عکساشون بودن(گذشته شون لو بره).نامزدت باید معیار انتخاب داشته باشه که بر اساس اونها شما رو انتخاب یا رد کنه.

  3. 3 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (شنبه 23 دی 91)

  4. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,025 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    373
    Array

    RE: خواستگاری رفتم اما ...

    سلام اقا محسن

    به نظرم صحبتهای شما منطقی میاد

    اگر ایشون تمایلی به ازدواج نداره و نگران آینده و ....اینها هستش اصلا نباید اجازه میداد شما میرفتید خواستگاری

    حرفشون منطقی نیست و هیچ کس دو سه سال پای یک رابطه ای که بناش روی آبه نمی ایسته.

    شاید از لحاظ عقلی و فکری به بلوغ کامل نرسیده.

    خیلی وقت ها در این زمانها عقب کشیدن به قول شما به نفع شما خواهد بود .

    ازدواج آمادگیهای لازم خودش رو میخواد.تا این امادگیها ایجاد نشه امکان خوشبخت شدن و موفق شدن در زندگی مشترک خیلی میاد پایین.

    شما هم منطقی تر فکر کنید.اینکه شما عقب بکشید و این حرفها باید بدونید الان حرفه حداقل50-60 سال زندگیه.

    جواب ایشون در برابر صحبت شما چی بود؟

  5. 7 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (یکشنبه 24 دی 91)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 بهمن 92 [ 20:01]
    تاریخ عضویت
    1391-8-02
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    1,052
    سطح
    17
    Points: 1,052, Level: 17
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    22

    تشکرشده 12 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواستگاری رفتم اما ...

    سلام

    نظر بنده اینه که تحقیقاتتو بیشتر کن

    یعنی چی 50-50 یا میخواد یا نمیخواد

    چون بنده بعضا همچین موردایی دیدم (2 دفعه به چشم خودم )که میان میگن 50-50 و بیاین خواستگاری که یه جوری طرف رو نگهدارن و از بین چند تا یکیو انتخاب کنن، ( در حالت خیلی بد هم که در رابطه با کسی باشن یعنی به نوعی از لحاظ مالی از طرف شما تغذیه شن ولی با یکی دیگه رابطه داشته باشن) و بعدشم میگن ما الان آمادگی ازدواج نداریم

    خلاصه مطلب اینکه خیلی حواستونو جمع کنید و دلایل منطقیشو بخواید

    به امید خوشبختی همه.....

  7. 3 کاربر از پست مفید Amir80 تشکرکرده اند .

    Amir80 (یکشنبه 24 دی 91)

  8. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 11 اردیبهشت 04 [ 19:10]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    18,736
    سطح
    86
    Points: 18,736, Level: 86
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 114
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    117
    Array

    RE: خواستگاری رفتم اما ...

    دوست عزیز

    به نظر من شما با توجه به سنتون و شغلتون که مجبورید 2 هفته در منزل نباشید باید به سراغ دختری بزرگ تر و پخته تر بروید.

    صحبتهای آن دختر بخاطر شرایط سنی شان چندان دور از ذهن نیست ولی شما که عاقل تر و بالغ تر هستید باید در ازدواج آگاهانه تر برخورد کنید.

    وبه دنبال همسری بروید که از لحاظ سنی به شما نزدیک تر باشد از طرفی به نظر من اگر شاغل باشد به نفع خودش و

    شماست که در مدتی که شما در خانه نیستید او مشغول است و اوقات بیکاری و فراغت کمتری دارد؛ از طرفی اگر سرد و گرم

    چشیده و عاقل تر باشد برای تربیت فرزندان هم مشکلات کمتری خواهید داشت.

    موفق باشید

  9. 3 کاربر از پست مفید sanjab تشکرکرده اند .

    sanjab (شنبه 23 دی 91)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 92 [ 11:04]
    تاریخ عضویت
    1391-9-23
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    318
    سطح
    6
    Points: 318, Level: 6
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 11 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواستگاری رفتم اما ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
    نامزدت تو عالم رویا سـِ یر می کنه.یودن دخترایی که مثل نامزدت فکر می کردن و بعد دنبال ترمیم رفتن یا نگران لو

    عکساشون بودن(گذشته شون لو بره).نامزدت باید معیار انتخاب داشته باشه که بر اساس اونها شما رو انتخاب یا رد کنه.
    ممنون از نظرتون دوست عزیز. منظور ایشون از ارتباط قبل ازدواج اینه که دوست دارن خودشون یک نفرو سر فرصت و از سر دلشون انتخاب کنن وگرنه با شناختی که دارم اهل ارتباطات خارج از چهارچوب و جنسی نیست. هرچند من خودم اعتقاد دارم این حرفش و این ایده الش از سر ناپختگیه.سعی کردم رابطه خودمون رو بازتر و خودمونی تر بگیرم که حس بهتری داشته باشه و فکر نکنه داره کاملا سنتی ازدواج میکنه. کار درستی میکنم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط maryam123
    سلام اقا محسن

    به نظرم صحبتهای شما منطقی میاد

    اگر ایشون تمایلی به ازدواج نداره و نگران آینده و ....اینها هستش اصلا نباید اجازه میداد شما میرفتید خواستگاری

    حرفشون منطقی نیست و هیچ کس دو سه سال پای یک رابطه ای که بناش روی آبه نمی ایسته.

    شاید از لحاظ عقلی و فکری به بلوغ کامل نرسیده.

    خیلی وقت ها در این زمانها عقب کشیدن به قول شما به نفع شما خواهد بود .

    ازدواج آمادگیهای لازم خودش رو میخواد.تا این امادگیها ایجاد نشه امکان خوشبخت شدن و موفق شدن در زندگی مشترک خیلی میاد پایین.

    شما هم منطقی تر فکر کنید.اینکه شما عقب بکشید و این حرفها باید بدونید الان حرفه حداقل50-60 سال زندگیه.

    جواب ایشون در برابر صحبت شما چی بود؟
    مرسی از راهماییتون
    آره، مشکل منم اینه که من اولین خواستگاری هستم که اجازه دادم رفتم خونشون! مامانش میگفت هرکسی زنگ میزده میگفته زوده. منم بهش گفتم تو که منو از اول راه دادی حتما یه چیزی دیدی،چرا همون جلسه اول رد نکردی؟ میگه خواستم یه فرصتی به خودم بدم ببینم آمادگیشو دارم،زبونم بسته شد...
    جالبه که این پیشنهاد رو یه مشاور ازدواج داد که رفتیم پیشش! مشاور به من گفت اگه دوسش داری 2-3 سال صبر کن بعد برو. اما من نمیتونم چون واقعا غیرمنطقی و سخته و به ضرر هر دومونه فکر کنم
    منم معتقدم تا طرف کاملا از ته دل آماده نباشه و منو این زندگی رو نخواد فایده نداره. بعدا سر هر مشکلی زود جا خالی میکنه و میگه کاش زود ازدواج نکرده بودم
    به نظرتون من چند ماه دیگه به همین صورت رابطه داشته باشم باهاش و صبر کنم براش،به شرطی که الان بدونم واقعا دلش با منه،منطقیه؟ امکان داره فکرش عوض بشه و آماده تر بشه؟
    من بهش علاقه مندم و دوسش دارم،نمیگم عاشقش شدم، اما خیلی از معیارهای منو داره و منم به قول خودش هیچ عیبی ندارم... نمیدونم چکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط sanjab
    دوست عزیز

    به نظر من شما با توجه به سنتون و شغلتون که مجبورید 2 هفته در منزل نباشید باید به سراغ دختری بزرگ تر و پخته تر بروید.

    صحبتهای آن دختر بخاطر شرایط سنی شان چندان دور از ذهن نیست ولی شما که عاقل تر و بالغ تر هستید باید در ازدواج آگاهانه تر برخورد کنید.

    وبه دنبال همسری بروید که از لحاظ سنی به شما نزدیک تر باشد از طرفی به نظر من اگر شاغل باشد به نفع خودش و

    شماست که در مدتی که شما در خانه نیستید او مشغول است و اوقات بیکاری و فراغت کمتری دارد؛ از طرفی اگر سرد و گرم

    چشیده و عاقل تر باشد برای تربیت فرزندان هم مشکلات کمتری خواهید داشت.

    موفق باشید
    ممنون از وقتی که گذاشتید
    موردهایی بوده که رفتم و 2-3 سال کوچیکتر از من بودن. اما اونها هم متاسفانه یا با کار من مخالف بودن یا من نپسندیدم افکارشون رو...
    کلا به فکر آدمها بیشتر اهمیت میدم. من این قابلیت رو تو این خانم دیدم که یکم سنش بره بالا فکرش بسیار کاملتر و همسوتر با من خواهد شد.
    بله،منم موافقم. واسه همین ایشون که قصد ادامه تحصیل داره مشکلی ندارم باهاش و تشویقش هم میکنم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط Amir80
    سلام

    نظر بنده اینه که تحقیقاتتو بیشتر کن

    یعنی چی 50-50 یا میخواد یا نمیخواد

    چون بنده بعضا همچین موردایی دیدم (2 دفعه به چشم خودم )که میان میگن 50-50 و بیاین خواستگاری که یه جوری طرف رو نگهدارن و از بین چند تا یکیو انتخاب کنن، ( در حالت خیلی بد هم که در رابطه با کسی باشن یعنی به نوعی از لحاظ مالی از طرف شما تغذیه شن ولی با یکی دیگه رابطه داشته باشن) و بعدشم میگن ما الان آمادگی ازدواج نداریم

    خلاصه مطلب اینکه خیلی حواستونو جمع کنید و دلایل منطقیشو بخواید

    به امید خوشبختی همه.....
    مرسی از نظرت
    از نظر خانوادگی و شخصی مشکلی ندارن،تحقیقات کردم
    این 50-50 گفتنش بخاطر همینه که میگه آمادگی ازدواج نداره.منم دوست ندارم اینجوری باشه. حاضرم وقت بزارم واسه شناخت بیشتر و پیش مشاور بریم اما بدونم که رو به جلو باشه. نه اینکه بعد 3 ماه هنوز درجا بزنیم.

  11. 2 کاربر از پست مفید mohsen63ch تشکرکرده اند .


  12. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 تیر 03 [ 04:02]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    37,798
    سطح
    100
    Points: 37,798, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    275
    Array

    RE: خواستگاری رفتم اما ...

    سلام

    ميشه بيشتر از معيارهاتون بگين؟

    تو طرز فكر ايشون چي ديدن كه با اينكه خودشون اذعان دارند كه آمادگي و پختگي ازدواج رو ندارند ولي شما خلاف اين فكر مي كنيد؟

    اين دو تا لينك رو هم بخونيد مشابه مورد شماست البته با پر و بال بيشتر


    لينك يك

    لينك 2

  13. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 مرداد 93 [ 07:39]
    تاریخ عضویت
    1391-3-18
    نوشته ها
    74
    امتیاز
    1,080
    سطح
    17
    Points: 1,080, Level: 17
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    152

    تشکرشده 157 در 60 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواستگاری رفتم اما ...

    اگر شما اولین کسی هستین که اجازه خواستگاری بهشون دادن فکر می کنم واقعا توی وادی ازدواج و اینها نبودن به خصوص اگر خواهر یا برادر بزرگتر از خودشون نداشتن. من موردهای مشابه ایشون رو توی دوستانم دیدم و خوشبختانه خیلی زود اون آمادگی لازم رو پیدا کردن چون تا زمانی که دخترخانم به ازدواج فکر نکنه وارد شدن به این وادی براش خیلی دور از ذهن می آد ولی وقتی که تصمیم بگیره بهش فکر کنه چون ذهنش به شدت مشغول می شه خیلی زود می تونه اون آمادگی لازم رو پیدا کنه. البته احتمالا این قانون برای همه صدق نمی کنه و نمی شه صد در صد گفت که برای ایشون هم همین طور می شه. ولی به نظر من اینکه فرصت چند ماهه به ایشون بدین با احتمال خیلی خوبی می تونه مسئله رو حل کنه. فکر می کنم توی این مدت هم مطالعه در مورد ازدواج و هدف هاشون در آینده و رفت و آمد با آشنایی که به تازگی ازدواج کردن یا نامزد هستند بهشون کمک می کنه.

    اینها نظر شخصی من بود و ممکنه از نظر کارشناسی درست نباشه

    موفق باشین

  14. 2 کاربر از پست مفید زهرا ۲ تشکرکرده اند .

    زهرا ۲ (شنبه 23 دی 91)

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 92 [ 11:04]
    تاریخ عضویت
    1391-9-23
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    318
    سطح
    6
    Points: 318, Level: 6
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 11 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواستگاری رفتم اما ...

    سلام صبا جان.ممنون از توجهت
    والا معیار زیاده، اما خلاصه بخوام بگم: احساس میکنم خانواده هامون به هم میخورن،البته اختلافهای جزیی تو مسایلی هست ولی فکر خود من و خانوادم و شرایطمون به هم نزدیکه
    اینکه با شرایط کاری من کنار اومده و قبول کرده برام مهمه
    زیبایی ظاهری و نوع پوشش
    توی خیلی از مسایل همفکریم و تو شرایطی که قرارش دادم یا ازش پرسیدم طرز فکری مشابه خودم داره
    اجتماعی و خوش برخورد و شاد و پرانرژی
    میل به استقلال داره،تصمیماتشو خودش میگیره و حس میکنم میتونهدر اینده مسِوولیت پذیر باشه
    صداقتی که در گفتارش و رفتارش دیدم

    ایشون اصرار دارند که آمادگی ذهنی ندارن واسه ازدواج.میگه اصلا به ازدواج فکر نمیکرده واسه همین میترسه بعدا پشیمون بشه از اینکه چرا زود ازدواج کرده. گاهی میگه ممکنه بعدا حسرت بخوره که از دوران مجردیش استفاده نکرده و از اون آزادیش لذت نبرده (نه به معنای بدش). منم آدمی نیستم که بخوام از ازدواج یه قفس واسه طرفم بسازم،اما بالاخره شرایط بعد ازدواج با قبلش فرق میکنه و اینو هر دو طرف باید درک کنن. من آدم سختگیری هم نیستم اما حد و مرزهارو گفتم و بعید میدونم مشکلی پیش بیاد از این نظر بعد ازدواج
    نمیدونم،میخوام برم پیش یک مشاور قویتر... واقعا سعی کردم تا الان طبق معیارهای قلبی و احساسیم انتخاب کنم،حالا که یجورایی انتخاب کردم طرف اینجوریه فکرش...

    متشکرم از نظراتت زهرا2
    بچه سوم و آخره،خواهر بزرگترش ازدواج کرده و رابطشون خیلی با هم صمیمیه. اتفاقا منم پیشنهاد شمارو دادم،میگم با افراد جوون و کسایی که تازه ازدواج کردن صحبت کن. ببین نگرانیات و آماده نبودنت یه توهم و ترسه که از بین میبره یا نه واقعیه. سعی کردم آمادش کنم. واسش همون اوایل کتاب "آیا تو آن گمشده ام هستی" هدیه گرفتم و گفتم بخونه. سعی کردم بهش اطلاعات بدم،نگرانیهاش رو درک کنم و تا جایی که به معیارهای خودم لطمه نزنه باهاش همکاری کردم. فعلا با این شرایط "زمان" تنها راه حلیه که به ذهنم میرسه... نمیدونم اشتباهم کجاست

    میخوام به خواست خودش چند روز تنهاش بذارم تا ببینم دلش تنگ میشه و دوسم داره یا نه. نظرتون چیه؟
    با تاپیکهایی صبا_2009 معرفی کرد و مطالعه کردم متوجه شدم یه اشتباهی که مرتکب شدم اینه که در برخی موارد رفتار منفعل نشون دادم و نرمی نشون دادم و از طرف دیگه احساساتم رو بروز دادم و ابراز علاقه کردم. شاید یکم زیاده روی کردم و این موضوع اینو ترسونده،ممکنه اینجوری باشه؟
    شاید باید اقتدار بیشتری تو نظراتم ابراز کنم شاید اینجوری واسش جذابتر بشم

  16. کاربر روبرو از پست مفید mohsen63ch تشکرکرده است .


  17. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 اسفند 91 [ 14:11]
    تاریخ عضویت
    1391-9-12
    نوشته ها
    271
    امتیاز
    759
    سطح
    14
    Points: 759, Level: 14
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    340

    تشکرشده 358 در 180 پست

    Rep Power
    40
    Array

    RE: خواستگاری رفتم اما ...

    میخوام به خواست خودش چند روز تنهاش بذارم تا ببینم دلش تنگ میشه و دوسم داره یا نه. نظرتون چیه؟
    با تاپیکهایی صبا_2009 معرفی کرد و مطالعه کردم متوجه شدم یه اشتباهی که مرتکب شدم اینه که در برخی موارد رفتار منفعل نشون دادم و نرمی نشون دادم و از طرف دیگه احساساتم رو بروز دادم و ابراز علاقه کردم. شاید یکم زیاده روی کردم و این موضوع اینو ترسونده،ممکنه اینجوری باشه؟
    شاید باید اقتدار بیشتری تو نظراتم ابراز کنم شاید اینجوری واسش جذابتر بشم
    [/quote]
    سلام من بااين تيكه ار حرفاتون تا حدودي موافقم.در اين موردها باخواهر بزرگترش يا مادرش صحبت كرديد؟شايد اونا بتونن بهتون كمك كنن و توجيهش كنن.تا وقتي مطمئن نشديد ازدواج نكنيد چون مشكلات خيلي بيشتري پيدا ميكنيد مثل اين تاپيك هايي كه خونديد.موفق باشيد


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:58 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.