به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 17 نخستنخست 12345678910111213 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 164
  1. #21
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    ویولت جان چیزیکه از حرفات دستگیرم شد اینه که همسرت رضایتت رو در حین رابطه تامین نمی کرده.

    این می تونه مهم ترین عامل منفی یا حداقل یکی از مهم ترین عوامل منفی اثرگذار روی رابطه جنسیتون باشه.

    آدمیکه از شریک جنسیش راضی نیست، حس منفیش از رابطه رو به طرف مقابلش منتقل می کنه. و بعد مدتی اون طرف هم از رابطه با این آدم ناراضی می شه)

    نظر خودت در این مورد چیه؟

  2. #22
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 اردیبهشت 99 [ 17:44]
    تاریخ عضویت
    1397-2-20
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    1,437
    سطح
    21
    Points: 1,437, Level: 21
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    .........

  3. #23
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 اسفند 99 [ 13:30]
    تاریخ عضویت
    1399-1-25
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    3,200
    سطح
    34
    Points: 3,200, Level: 34
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 150
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    60

    تشکرشده 40 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط میشل نمایش پست ها
    ویولت جان چیزیکه از حرفات دستگیرم شد اینه که همسرت رضایتت رو در حین رابطه تامین نمی کرده.

    این می تونه مهم ترین عامل منفی یا حداقل یکی از مهم ترین عوامل منفی اثرگذار روی رابطه جنسیتون باشه.

    آدمیکه از شریک جنسیش راضی نیست، حس منفیش از رابطه رو به طرف مقابلش منتقل می کنه. و بعد مدتی اون طرف هم از رابطه با این آدم ناراضی می شه)

    نظر خودت در این مورد چیه؟
    آره حتما همينطوره دو طرفه اس نمدونم اينكه ميگين تامين نميكرده تا چه حده كم كاري بوده يا تا همين حد ار دستش بر ميومده ميدونم تلاشش رو ميكرده ولي خيلي مواقع عدم آمادگي جسمي و روحي من بوده و الان نمدونم چطور بايد تشريقش كنم به نزديكتر شدن و صميمي شدن

    - - - Updated - - -

    سلام دلم خيلي گرفته اينكه ما در سكوت مثل خواهر برادر ادامه ميديم ترسناكه به گذشته فكر ميكنم دلم تنگ شده واسه صميميت واقعي ...
    ميدونم گفتين يه روز دو روز مشكل رفع نميشه انتظار پيشرفت با يه شب مهموني و يه روز خوب نبايد داشت ولي ميترسم واقعا ته دلم نمدونم بايد اميدوار باشم يا نااميد ...

  4. #24
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ويولت نمایش پست ها
    سلام دلم خيلي گرفته اينكه ما در سكوت مثل خواهر برادر ادامه ميديم ترسناكه به گذشته فكر ميكنم دلم تنگ شده واسه صميميت واقعي ...
    ميدونم گفتين يه روز دو روز مشكل رفع نميشه انتظار پيشرفت با يه شب مهموني و يه روز خوب نبايد داشت ولي ميترسم واقعا ته دلم نمدونم بايد اميدوار باشم يا نااميد ...
    سلام

    ترس و ناامیدی خودشون دو عامل بازدارنده برای تلاش و رسیدن به موفقیت هستن.

    حالا چطور به این احساس ترس و ناامیدی غلبه کنین؟!


    * انتظارات معقول

    شما در یک مسیر جدید قرار گرفتین و مثل مسافری هستین که در شرایط جوی بد باید یک جاده رو طی کنه و به مقصد برسه. نمیشه وقتی یکساعت از شروع سفرگذشته انتظار داشته باشین مسیر سه ساعته تموم شده باشه و به مقصد رسیده باشین. تو این مسیر بیم از شرایط جوی و تصادف دارین اما بهر حال باید حرکت کنین و مسیر رو ادامه بدین. نمیشه بخاطر ترس و ناامیدی کنار جاده توقف کنین و همونجا تو دشت و بیابون بمونین.

    پس انسان باید از خودش انتظارات معقولی داشته باشه.


    * کنترل و شناسایی افکار آزار دهنده

    این موضوع خیلی مهم هست یعنی بجای افکار منفی و محدود کننده،
    مثبت اندیش باشین . ( درباره مبحث مثبت اندیشی مطالعه کنین ) .
    شما با شناسایی افکار آزاردهنده اونها رو محاصره میکنین و بهشون اجازه جولان نمیدین.
    باید بدونین این افکار از کجا و به چه طریقی به ذهنتون خطور پیدا میکنن.


    * صبر

    صبر کردن بشما قدرت و توان روحی میده، بصورتی که شما رو از ترس در برابر سختی ها باز میداره و محصول اون
    آرامش هست.

    امام علی ع فرمودن؛

    صبر و شکیبایی به پیشرفت هر کار (مهمی) کمک می کند.

    و امام صادق ع فرمودن؛

    صبر آنچه را که در درون بندگان خدا ازنور و صفا وجود دارد آشکار می کند و بی صبری و ناشکیبایی، آنچه را که در درون آنها از ظلمت و وحشت است ظاهر می سازد.

    * کنترل ورودی ها به ذهن

    مراقب ورودی های منفی باشین که میتونن ذهنتون رو بیمار کنن و باور شما به موفقیت و تغییر رو محدود کنن. ورودی های ذهن شامل ؛
    رسانه ها _ آشنایان ، فامیل ، خانواده ، و ... هستن.

    مثلا موسیقی ...

    شما آهنگی رو گوش میدین که شاعرش تکیش بر غم ، ناامیدی و درماندگیست.

    ← /// آی خدا دلگیرم ازت، آی زندگی سیرم ازت/// آی زندگی میدونم چکارت کنم و ...

    تکیه شاعر و خواننده و نوازنده بر ترس ، درماندگی و غم و فنا هست. فرضا این ورودی برای شمایی که مخاطب هستین و در این وضعیت قرار دارین مثل غذای مسموم عمل میکنه و در نتیجه خروجی اون که شامل اضطراب ها و نگرانی ها و ... بیشتر هست.

    * عزت نفس ، اعتماد بنفس، خودباوری و بکار گیری استعدادهای درونی

    اینها بسیار مهم هستن. این دو تا لینک رو بخونین. ( ببخشین نتونستم لینک بیشتری بذارم شما حتما دربارشون بخونین )

    http://www.hamdardi.net/thread-14259.html
    http://www.hamdardi.net/thread-28641.html

    * موفقیت های خودتون رو در مسیر تغییر یادداشت کنین.

    این کار سبب تقویت اراده و نیرو محرکه ای برای تلاش های بعدی شما خواهند شد.


    * هشدار

    لطفا در مسیر بهبودی
    بدنبال کم کاری یا پیدا کردن عیب در همسرتون نباشین چون این مسئله قسمتی از همت، اراده و انرژی شما رو خواهد گرفت و حتی ممکن هست از مسیر اصلی منحرف بشین.
    قطعا همسرتون بعنوان یک انسان اشتباهاتی در زندگی مثل هر شخص دیگری دارن، اما چیزی که مهم هست اینه که متوجه شدیم شما باید نسبت به گذشته تغییر کنین و این تغییرات حال زندگیتون رو خوب کنه.





  5. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    ويولت (چهارشنبه 03 اردیبهشت 99)

  6. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 اسفند 99 [ 13:30]
    تاریخ عضویت
    1399-1-25
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    3,200
    سطح
    34
    Points: 3,200, Level: 34
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 150
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    60

    تشکرشده 40 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام سحر خانوم خراب كردم خيلي حالم بده امشب ديگه از كوره در رفتم دستم خورد به صورت همسرم هي گفت نكن گفتم تو هم هي اين حركت رو ميكردي گفت واسه قبلا بود گفتم چرا الان نيست ديگه گفت نه بخندي گريه كني برام مهم نيست گفتم ولي تو واسه من مهمي گفت بيخود بعد بهش گفتم ببين تو به من اين اواخر فكر كردي مثلا من وقتي با هم خوبيم فيدبك مثبت ميگيرم بگو نياز و خواسته ات چيه گفت نمدونم چرا دنبال بازي كردني من گفتم تصميمم رو گرفتم چرا فكر ميكني طلاق سخته نشدني ما از اول به درد هم نمخورديم گفتم خوب خدام حتي به بندش فرصت جبران ميده اما تو از وقتي گفتي شش ماه فرصت نمدي گفت ببين تو خوب من خوب ما بهم ديگه جور نيستيم گفتم اخه يه سال رسيدي به اين گفت همين خري كه فكر ميكني يه ساله خيلي زودتر از اين گفتم خوب زودتر كه نگفتي من كف دستم رو بو نكرده بودم....و بعد همش اشك ريختم موقع خواب هم اون راحت خوابيد من تو سرم فكر خود زني و اينه كه برم به مامانم اينا بگم يا از لنجره خودمو پرت كنم هيچكدوم اين كارا رو نميكنم ولي خدا شاهده كه خيلي غصه ميخورم نمخواد تازه گفت من به بعدش دارم فكر ميكنم گفتم خوب بعدش چيه گفت تصميم گرفتم ديگه نگم
    من خيلي عصبيم دوستان خيلي نگرانم و واقعا نمدونم كار درست چيه شايد بايد به پدرم بگم ولي مثلا بگم فقط فكر ميكنم منو غريب گير آورده هيچوقت اينهمه بي توجهي كه اون در حقم كرد من در حقش نكردم
    ميشه بگين چي كار كنم خستم واقعا گفت بهم نمخواد انقدربه خونه برسي خودت باش گفتم من لذت ميبرم
    وقتي حتي نمذاره بهش نزديك شم وقتي ٤روزخوبيم ولي اون داره به اين فكر ميكنه كه طلاق دوستانه بگيريم لطمه نخوريم كجا برم خودمو گور به گور كنم تازه هي هم ميگه حرا فكر ميكني با آدم ديگه اي خوشبخت نمشي آخه ميخوام بگم تو فضولي تو واسه شش سال زندگي حاضر نيستي دو هفته وقت بدي تو خوشبخت ميشي با نفر بعديت!خيلي كلافم دارم ديوونه ميشم
    ما با مامانش اينا تو يه ساختمونيم تقريبا هر روز يه بار ميره سر ميزنه حداقل اگه ماماني نبود كه محبت رو از اونجا بگيره بهتر بود غذا من ندم اونجا هست صبحونه شش صبح ميره اونجا ميخوره مامانش زن خوبيه ولي ديگه به اونم حسوديم ميشه آخه چرا چي كار كنم ميدونم شما هم ميگين طلاق آخر دنيا نيست بخدا اين ته نامرديه كه كنار گذاشته بشي اونم وقتي انقدر بخواي درستش كني ديگه دير شده نه؟؟راحت باشين مشاور خرمون هم تو چشمون زل زد گفتش يه جورايي كه شش سال زمان ميبره اين آقام كه اصلا راه نمياد من خرم من كاش سنگدل بودم كاش
    ویرایش توسط ويولت : چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 در ساعت 01:58

  7. #26
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ويولت نمایش پست ها
    گفتم خوب خدام حتي به بندش فرصت جبران ميده .
    نقل قول نوشته اصلی توسط ويولت نمایش پست ها
    بعد همش اشك ريختم موقع خواب هم اون راحت خوابيد.
    سلام

    من بارها و آقای امین اول تاپیک خدمت شما عرض کردیم
    حرفاتون، رفتارتون نشان از وابستگی و التماس نداشته باشن.

    نقل قول نوشته اصلی توسط ويولت نمایش پست ها
    گفت بهم نمخواد انقدر به خونه برسي خودت باش. گفتم من لذت ميبرم .
    این حرف همسر شما یعنی اینکه من متوجه شدم در حال تغییر هستی و
    این با افکار و نتیجه گیری های ذهنیم بشدت در تضاده. ( یعنی فکرش رو نمیکرد شما آدم جدیدی بشی و اینگونه تلاش کنی. )
    پس این جوابتون که گفتین " لذت میبرم "
    کاملا درست بود. اینطور باید ظاهر بشین، یعنی کسی که خودش تمایل به تغییر و حال خوب داره و برای رفع معایب خودش در تلاش هست. کسی که مثل هر شخص دیگری کارهای منزلش رو انجام میده و این جزو برنامه ی روزانش و علاقه مندی هاش هست.

    نقل قول نوشته اصلی توسط ويولت نمایش پست ها
    من خيلي عصبيم دوستان خيلي نگرانم و واقعا نمدونم كار درست چيه.
    * کار درست اینه شما مثل یک انسان و یک زن به خونه زندگیت برسی.

    * حرفات، کارهات رنگ التماس و وابستگی نگیره.

    * مسیر تغییر رو ادامه بدی و به چیزهایی که شما رو از ادامه مسیر و نو شدن منصرف میکنه بی اعتنا باشی.
    تغییر کردن در زندگی خوبه. بشرطی که واقعا بخواین برای نو شدن و بیرون آمدن از پوسته ی عیوب و اشتباهات این کار رو انجام بدین، نه برای واکنش دیگری یا دیگران. چون اونها اگر واکنش منفی داشته باشن انگیزه و اراده شما رو برای حرکت از بین میبرن.
    * بحث و دعوا و غر زدن رو کنار بذاری و در برابر رفتارها و حرف های نادرست واکنشی نداشته باشی.

    * برای خودت اهدافی تعیین کنی و برای رسیدگی به خودت وقت بذاری.

    من بشما هر آنچه مهم بود رو عرض کردم.
    لطفا احساسات خودتون رو مدیریت کنین و اجازه ندین این احساسات بر شما غالب بشن و روی رفتار و گفتارتون تأثیر منفی بذارن. تاپیک پایین رو لطفا باز کنین و ببینین چی نوشته ↓

    http://www.hamdardi.net/thread-14220-post-126419.html





  8. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    ويولت (چهارشنبه 03 اردیبهشت 99)

  9. #27
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 اسفند 99 [ 13:30]
    تاریخ عضویت
    1399-1-25
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    3,200
    سطح
    34
    Points: 3,200, Level: 34
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 150
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    60

    تشکرشده 40 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام اگر فقط چند ماه پيش بود و من اومده بودم اين تالار و از مشكلات ميگفتم و شما بهم ميگفتين از محبت خارهادگل ميشود قبول ميكردم اما الان به نظرم شوهرم نياز به يه كشيده داره تا پا شه اونم نه از جانب من از زندگي خودش رو زده به خواب و مثل بچه ها لج كرده و ميگه طلاق عاليه تا الان زجر كشيدم!هفت سال دارم تا ٤٠ميخوام كيف و حال كنم ...من هر كاري براي حفظ اين زندگي ميكنم ولي يه تنه نميشه يكم يكم اندازه يه اپسيلون رغبت نيست تو وجودش ،من واقعا ديشب منت نكردم تنها چيزي كه گفتم اين بود كه فرصت بده به هر دومون اينم اسمش خواهش و التماسه؟ميشه بگين من چي كار بايد بكنم نميشه واقعا نديد بگيرم اين ماجرارو اونم ميگه عادي زندگيت رو بكن شمام ميگين عادي زندگيت رو بكن اون ميگه عادي چون ميخواد آروم آروم به كاراش نظم بده واسه طلاق از كار فعليش در بياد در خواست جدايي بده بعدم فرار كنه شهر ديگه كار جديد شما ميگين به كارم برسم عزت نفس اعتماد به نفس بگيرم و وابستگي و دلبستگي نداشته باشم كه اگه جدا هم شدم ضربه محكمي نباشه كنار بيام پس همه در واقع دارين خبر از اين ميدين همش پيامد منفيه من به چي دلم خوش باشه چه روند مثبت رو به رشدي اره تهش رو خودم كار كردم ولي زندگيم چي داره از هم ميپاشه ميدونين من چقدر واسش هزينه وانرژي گذاشتم چه از اون موقع كه جوون بوديم و دوست حرص خوردم پا به پا همه مشكلاتش سربازي درس كار راه دور بعد ازدواج و....مهم نيست نه الان يه دندون فاسد كه بايد كندش انداخت دور انگار نه انگار

  10. #28
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    شما به پست های قبل دقتی ندارین، با این رویه و برگشتن به خانه ی اول نمیتونین به موفقیت برسین.

    مادامی که
    بخاطر وجود خودتون میل به تغییر نداشته باشین همین خواهد بود. ( برای هر ارتباطی مثل ارتباط با پدر و مادر، دوستان، فامیل ) . من عرض کردم دنبال مقصر ، پیدا کردن عیب در همسرتون، جلب توجه، واکنش سریع، افکار منفی و ... نباشین، چون انرژی و انگیزه شما رو خواهند گرفت.

    این یک وقت
    طلایی برای شماست اگر استفاده نکنین و بخواین تمرکزتون رو از دست بدین و درگیر چه شد و چه نشد باشین، بعدا ممکن هست بخاطر کم کاری و عدم تلاش خودتون رو سرزنش کنین. اما اگر نتیجه در پایان هر چه بود شما حداقل خوشحالین که تلاشتونو کردین و از هر چیزی بالاتر آدم جدید و بهتری شدین.




  11. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    ويولت (دوشنبه 15 اردیبهشت 99)

  12. #29
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 اسفند 99 [ 13:30]
    تاریخ عضویت
    1399-1-25
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    3,200
    سطح
    34
    Points: 3,200, Level: 34
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 150
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    60

    تشکرشده 40 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من كه نگفتم به خاطر وجود خودم نيست ولي باور كنيد يا نه من اين تغييرات رو كردم و ادامه ميدم شايد اولش بخاطر همسرم بود ولي الان لذت ميبرم من فقط تنهام يعني حتي نمتونم اين ناراحتي رو با شما شريك شم من نمدونم چطوري بايد برش گردونم چطور فرصتي ديگه اي ميتونيم بديم به هم چطور ميشه اين عشق رو زنده كرد تنفس مصنوعي داد بخدا ديشب انقدر از دستش خشمگين بودم دلم ميخواست يكي بگيره تا ميخوره بزنتش تا من خنك شم تا ببينه منو چرا منو نميبينه چرا ديگه بهم علاقه نداره من هيچ كاري ازم بر نمياد خواهشا دركم كنيد اونكه درك نميكنه اينجام ازم نا اميد شدين

  13. #30
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 اردیبهشت 00 [ 14:43]
    تاریخ عضویت
    1395-5-07
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    5,055
    سطح
    45
    Points: 5,055, Level: 45
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 11 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم.ببینین شمام شرایط منودارین.بهتره بگم منم مشکلات وعذابای شماروکشیدم وراهشویادگرفتم.راهش اصلامحبت وکنارایشونموندن نیست.هرچی بیشتراینکاروبکنین بیشترایشون شماروپس میزنن وبیشتر زجرمیکشین همونطور ک من کشیدم پس بهتره زرنگ باشید و خودتون زیرکانه اول کار ب آخر کار تن بدین یعنی همون طلاق.یعنی بگین منم خسته شدم.ایشونم غصه میخورن و دلشون تنگ میشه برای خاطراتتون برای خونتون برای وسایلتون اگه شما ب ایشونم اجازه بدین وتنهایی غصه هاروتحمل نکنین.پس بذارین کار ب آخر برسه.حالا یامیرسه وایشون پشیمون میشن بعدش.یاقبل اینکه برسه بادیدن قاطعیت شما پشیمون میشن.ولی مطمئن باشین اینجوری ایشون ب هیچ وجه برنمیگردن واگرم برگردن این زندگی ب هیچ وجه دیگه زندگی نمیشه.ب من اعتمادکنیدعزیزم.شوهرمن خیلی بهترشد.

    - - - Updated - - -

    و ی چیزدیگه اینکه ایشون باید ضررمالی رو هم تحمل کنن واین هم علاوه برغصه اونا خیلی سنگینه ولی شمااصلااجازه نمیدین همسرتون ب اینافکرکنه منم اشتباه شمارومیکردم ولی وقتی دست ازالتماس برداشتم دیدم چطوری درکمال ناباوری موضع شوهرم تغییرکردو ازین رو ب اون رو شد خیلی جالبه.شمام امتحان کنید.حالابراتون تعریف میکنم.البته منم تاپیکام اینجاموجوده ک شوهرم درخواست طلاق داده بود وکاملامستاصل شده بودم


 
صفحه 3 از 17 نخستنخست 12345678910111213 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:19 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.