به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 31
  1. #21
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 27 دی 01 [ 17:42]
    تاریخ عضویت
    1393-2-29
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    8,600
    سطح
    62
    Points: 8,600, Level: 62
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 150
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    91

    تشکرشده 40 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    از همه بخاطر اینکه به تاپیک من سر میزنین وکمکم میکنین واقعن سپاسگزارم

    من الان می خوام که همه ی راهنمایی هایی که دوستان از اول تاپیک برام گذاشتن رو یه بار دیگه بخونم و اون مورد ها رو برای خودم یادداشت کنم و یکی یکی بهشون عمل کنم و هر عکس العملی که از شوهرم دیدم وهر پیشرفتی که داشتم رو اینجا بنویسم

    دو روز پیش با شوهرم حرفم شد وبعدش رفت سرکار موقع نهار که برگشت بعد از اون موقع هی منو عشقم صدا میکنه اما به حالت مسخره که خودم متوجه میشم چند بارم بهش گفتم که دیگه این کلمه رو تکرار نکن ولی بازم تو خونه آخر هر جملش یه کلمه ی عشقم رو اضافه میکنه و میخنده واقعن بریدم نمیدونم هدفش از این کارش چیه

    ولی به هرحال می خوام رو خودم و رفتارم تمرکز کنم و دیگه نمی خوام مثل شکست خورده ها باشم نمی خوام افسرده باشم می خوام شاد باشم از زدگیم لذت ببرم با همین شرایطم تو خونه برای خودم یه محیط شاد و مملو از آرامش بسازم

    می خوام پرانرژی باشم و دیگه به حرکات و حرفای شوهرم توجه نکنم هرچقدر که میخواد منو آزار بده با حرفاش نتونه منو ناراحت یا عصبانی کنه می خوام از این به بعد برای خودم زندگی کنم

  2. 3 کاربر از پست مفید امید زندگی تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 22 بهمن 93), میشل (سه شنبه 21 بهمن 93), آنیتا123 (سه شنبه 21 بهمن 93)

  3. #22
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    فعلا رو خودت تمرکز کن
    اینارو بخون برات کمک کننده شاید باشه

    http://www.hamdardi.net/thread-18343.html

    http://www.hamdardi.net/thread-19883.html

    چگونه همسر دلخواهم را بیابم؟

  4. 4 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (سه شنبه 21 بهمن 93), khaleghezey (چهارشنبه 22 بهمن 93), میشل (سه شنبه 21 بهمن 93), امید زندگی (دوشنبه 20 بهمن 93)

  5. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 مهر 96 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1393-11-14
    نوشته ها
    113
    امتیاز
    6,278
    سطح
    51
    Points: 6,278, Level: 51
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    1,296

    تشکرشده 173 در 70 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام اميد زندگي از تصميمي كه گرفتي واقعاً خوشحال شدم واست از ته دلم دعا ميكنم كه موفق باشي و مطمئنم كه موفق ميشي...
    عزيزم اصلاً تحت هيچ شرايطي نذار حرفاي شوهرت اذيتت كنه حتي اگه به مسخره ميگه عشقم تو با روي خوش جوابش و بده و بگو جانم...از همه نظر خودت و تغيير بده و بشو اونجور كه اون ميخواي حتماً توو اين مدت متوجه شدي كه شوهرت از چه طرز لباس و آرايشي خوشش مياد همئن جوري باش حتي اگه واست سخته از هر لحاظي پيش قدم باش چه محبت چه از لحاظ جنسي انقدر سيرابش كن كه فكر زن ديگه از ذهنش بيرون بره...اگه زندگي تو دوست داري بايد هر كاري كه ميتوني بكني حتي اگه باب ميلت نباشه مطمئن باش بعدا حتي از چيزايي كه واست انجامش سخت بوده لذت ميبري چون باعث بهبود زندگيت شده...اگه بابت قدت ايراد ميگيره سعي كن كفشاي پاشنه بلند بپوشي مخصوصا وقتايي كه ميريد بيرون البته ببخشيدااا
    عزيزم اون قطعاً تورو دوست داشته كه انتخابت كرده فقط يكم رو احساسش غبار نشسته كه تو تغيير در خودت ميتوني اين غبارو پاك كني...
    اصلاً دنبال تغيير شوهرت نباش تو خودت و تغيير بدي حتماً اون تغيير ميكنه....هيچج كس دوست نداره با جدايي يا دعوا و....زندگيش و تباه كنه...
    واست آرزوي موفقيت ميكنم

  6. 3 کاربر از پست مفید mohi تشکرکرده اند .

    sasha (دوشنبه 20 بهمن 93), میشل (سه شنبه 21 بهمن 93), امید زندگی (دوشنبه 20 بهمن 93)

  7. #24
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 27 دی 01 [ 17:42]
    تاریخ عضویت
    1393-2-29
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    8,600
    سطح
    62
    Points: 8,600, Level: 62
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 150
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    91

    تشکرشده 40 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    امروز روز پر تنشی برام بود صبح موقع صبحونه دوباره شروع به مسخره کردنم کرد چون صبح دیر پاشدم پسرم رو برای مهد حاضر کنم اونم عصبانی شدو میگفت فلان زن رو ببین هم کار میکنه هم بچش رو به موقع حاضر میکنه بهش گفتم که منم آدمم خسته میشم هم صبح سرکارم هم عصرا وقتیم که خونه میرسیم یه چیزی واسه ی شام درست میکنم بعد شام که دیگه از خستگی بیهوش میشم به منم حق بده هم کار خونه هم کار بیرون ( تو کارای خونه بهم کمک نمیکنه و برعکس فقط دستور میده ) صبح خیلی گریه کردم بهش گفتم دیگه نمی خوام برم سر کار بمونم و خونه داری و بچه داری کنم از این به بعد به خودم برسم که شروع به داد وبیداد کردن کردن که اگه نیای سرکار طلاقت میدم( چون بعضی از اقساطش رو با حقوق من تسویه میکنه و به درآمد من احتیاج داره) بعدشم رفتم سرکار و دیگه باهاش حرف نزدم

    اما یه سعت پیش اومد و دیدم که برام یه جفت کفش خریده آورده میگه ببین دوس داری میپسندی

    نمی دونم موندم کاراش ضد و نقیضه یه لحظه خوبه وبرام کادو میگیره بعدش در عوضش اشکم و در میاره

    به نظر شما منظورش از این کارا چیه حتما دلش برام سوخته که برام هدیه گرفته یا متوجه شده که دلم شکسته

    خدایا بهم صبر بده تازه می خواستم از امروز به خودم برسم و به اون اهمیتی ندم اما نشد

  8. 4 کاربر از پست مفید امید زندگی تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 22 بهمن 93), فرشته اردیبهشت (سه شنبه 21 بهمن 93), میشل (سه شنبه 21 بهمن 93), شیدا. (سه شنبه 21 بهمن 93)

  9. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 بهمن 93 [ 19:33]
    تاریخ عضویت
    1393-11-14
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    257
    سطح
    5
    Points: 257, Level: 5
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 16 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست خوبم. خوبی ؟ امیدوارم همه مشکلات چه شما و چه غیر حل بشه. به بهترین شکل ممکن.

    چون صبح دیر پاشدم پسرم رو برای مهد حاضر کنم اونم عصبانی شدو میگفت فلان زن رو ببین هم کار میکنه هم بچش رو به موقع حاضر میکنه بهش گفتم که منم آدمم خسته میشم
    بهش خیلی مهربانانه میگفتی : عزیزکم، آقا و خانوم نداره! آقایون دیگه هم کار بیرون میکنن و هم کار خونه.
    من تا حالا اعتراضی داشتم از اینکه خیلی خانوم ها تو خونه هستن و فقط به زندگیشون و خودشونو و شوهرشون میرسن؟!


    تو ذهنش علامت سوال میذاشتی.دونه دونه به نکاتی که اشاره کردی فکر میکرد و یه دو دو تا چهار تائی میکرد.

    خیلی خیلی عذر میخوام نمیدونم حرفی که زدم درست هست یا نه. واقعا معذرت میخوام اگر نادانی پاسخ دوستمو میدم. ببخشید.

  10. 2 کاربر از پست مفید نارگل۶۵ تشکرکرده اند .

    گیسو کمند (شنبه 25 بهمن 93), امید زندگی (سه شنبه 21 بهمن 93)

  11. #26
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 مهر 95 [ 15:31]
    تاریخ عضویت
    1393-7-30
    نوشته ها
    216
    امتیاز
    8,230
    سطح
    61
    Points: 8,230, Level: 61
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 220
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    826

    تشکرشده 744 در 192 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    66
    Array
    با سلام ، لطفا آروم باشید شاید امروز نتونستید رفتاری که میخوایید رو داشته باشید ولی مطمئن باشید رفته رفته میتونید موفق بشید.

    اگر میتوانید فقط یک شیفت کار کنید . دو شیفت خانوم رو حتما خسته میکنه

    ساعات کاری همسرتون چه ساعتیه ؟

    اگر میشه سعی کنید با ساعات کاری همسرتون هماهنگش کنید تا باهم در منزل باشید.

    اعتماد به نفستون رو سعی کنید تقویت کنید . وقتی باهم در منزل هستید صحبت کنید بخندید شوخی کنید سربسرش بزارید شیطنت کنید . اصلا قیافه ی ناراحت به خودتون نگیرید ، بیشتر بگو بخند داشته باشید .

    خیلی از حرفای همسرتون رو باید شما با شوخی جواب بدید ، با شکلک با چشمک . اینطوری هم خودتون ناراحت نمیشید ایشون هم وقتی با شیرین زبونیه شما مواجه میشن عصبانیتشون میخوابه

    اون به حضوره شما نیاز زیادی داره ، به نظر من ترس از همسرتون بینه شما فاصله انداخته و روز به روز بیشتر میشه .

    سعی کنید هیچوقت در مقابله شوهرتون گریه نکنید.

    همسر شما باید دوسته شما باشه ، پس سعی نکنید رابطه ی ارباب رعیتی در خونه داشته باشید و بی چون و چرا همه ی صحبت های ایشون رو انجام بدید.

  12. 5 کاربر از پست مفید (آسمانی آبی) تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 22 بهمن 93), فرشته اردیبهشت (چهارشنبه 22 بهمن 93), واحد (چهارشنبه 22 بهمن 93), امید زندگی (پنجشنبه 23 بهمن 93), شیدا. (سه شنبه 21 بهمن 93)

  13. #27
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    همسرت را تهدید نکن (می دونی به درآمدت احتیاج داره، تهدید به سرکار نرفتن)
    بی توجهی هم نکن (
    می خواستم از امروز به خودم برسم و به اون اهمیتی ندم اما نشد)

    می تونی همزمان با ادب و احترام و توجه به همسرت، به خودت هم اهمیت بدی. منافاتی با هم ندارند.

    در مورد رفتارش، هر وقت اینطور تحقیر یا توهین کرد، اگر فرصت مناسب نبود (مثل امروز که باید بچه را آماده می کردی و کار داشتی) بدون جواب دادن، فقط با سکوتت نشون بده ناراحت شدی و کارت را انجام بده. بعد در فرصت مناسب (همون شب، یا روز بعد) بشین باهاشون صحبت کن و بگو که از این رفتار ناراحت شدی. آروم و جدی حرفت را بزن. نه درمانده یا بلند ...

    منتظر پاسخ یا نتیجه مثبت در لحظه نباش، اما بدون بی تاثیر نیست.

    کاری که امروز همسرت انجام داد، نشون می ده خودش هم ناراحته از این رفتار.
    اگر تلاش کنی، حل می شه.

    چون مدتها این رفتار ادامه داشته، از نظر روحی ضعیف شدی. به خودت توجه کن تا قدرتت را دوباره به دست بیاری.

    جایی خوندم که گذشته خانوادگی فرد، فشارهای اقتصادی و مالی، عدم امنیت اقتصادی، افسردگی، اضطراب می تونه علت تحقیر همسر باشه.
    به هر حال این رفتار همسرتون نشون می ده که خودش از چیزی رنج می بره.

    این مطلب را هم بخون.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  14. 7 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (سه شنبه 21 بهمن 93), khaleghezey (چهارشنبه 22 بهمن 93), meinoush (سه شنبه 21 بهمن 93), فرشته اردیبهشت (سه شنبه 21 بهمن 93), واحد (چهارشنبه 22 بهمن 93), نیکیا (چهارشنبه 22 بهمن 93), امید زندگی (پنجشنبه 23 بهمن 93)

  15. #28
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 08 اردیبهشت 03 [ 23:31]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,699
    سطح
    100
    Points: 39,699, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,254

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    به نظر شما منظورش از این کارا چیه حتما دلش برام سوخته که برام هدیه گرفته یا متوجه شده که دلم شکسته
    سلام امید زندگی عزیز

    خوبی؟ منظورش واضحه ... ببین تو و همسرت تو یه سیکل اشتباه قرار گرفتین : عدم اعتماد به نفس تو : به سخره گرفتن تو از سوی همسر و تحقیر تو باز هم احساس حقارت و عدم اعتماد به نفست و ....

    اما این وسط یه حس دوست داشتنی هم هست که بخاطر از بین رفتن احترام و احساس حقارت کنار زده شده اما باز هم وجود داره یه جوری همسرت هم دچار بیزین ماری شده و نا خوداگاه به مسخره کردنت عادت کرده البته خیلی از اوقات هم حرف های عادی اون از طرف تو تمسخر به حساب میاد چون عزت نفست کم شده و فکر میکنی لایق به مسخره گرفتن شدی
    اون دیگه به راحتی نمیتونه به شیوه مستقیم و سالم بگه دوستت داره برای همین به حالت مسخره تورو " عشقم " خطاب می کنه در حالی که این نیاز رو واقعا داره اما مجبوره به حالت غیر جدی این نیاز رو برطرف کنه . یا با خریدن کفش بگه دوستت داره ..
    اون داره فریاد میزنه که اون هم ازین وضع راضی نیست و زجر میکشه مطمانا تو میتونی کمکش کی هم به خودت هم به خودش

    برای این کار باید ازون سیکل بیایی بیرون و چرخه ناسالم رو کورش کنی .
    مثلا وقتی داره به هر لحنی بهت میگه " عشقم" نباید حرص بخوری باید بهش القا کنی که این رو مسخره کردن تلقی نمیکنی باید بگی چقدر دوست داری اینطوری صدات کنه . مثلا وقتی میگه برام چایی بیار عشقم بگو : "چشم سرورم چشم عزیزم چشم عمرم " نه اینکه تسلیم حالت منفی بشی و گریه و زاری راه بندازی .باید حالتی در چهره و بدن و روحت باشه که اون اروم اروم نخاد مسخره حرف بزنه تحقیرت کنه و تبدیل به حالت جدی و طبیعی عشق ورزیدن بشه .

    "سعی کن احترام رو به رابطه تون برگردونی ."احترام اون رو تقویت کن با لبخند قوی با تشکر ".
    خانم گل این هایی که اینجا برات مینویسیم زمان بره که اروم اروم بهت کد میده کافیه خودت چیزی که میگم رو درک کنی و رفتارت و احساست رو تغییر بدی .

    من تو نوشته ای بالات باز هم انفعال و کم اوردن رو دیدم ببین:
    امروز روز پر تنشی برام بود صبح موقع صبحونه دوباره شروع به مسخره کردنم کرد چون صبح دیر پاشدم پسرم رو برای مهد حاضر کنم اونم عصبانی شدو میگفت فلان زن رو ببین هم کار میکنه هم بچش رو به موقع حاضر میکنه بهش گفتم که منم آدمم خسته میشم هم صبح سرکارم هم عصرا وقتیم که خونه میرسیم یه چیزی واسه ی شام درست میکنم بعد شام که دیگه از خستگی بیهوش میشم به منم حق بده هم کار خونه هم کار بیرون ( تو کارای خونه بهم کمک نمیکنه و برعکس فقط دستور میده ) صبح خیلی گریه کردم بهش گفتم دیگه نمی خوام برم سر کار بمونم و خونه داری و بچه داری کنم از این به بعد به خودم برسم
    عزیزم زمانی میتونی به این برسی که برای دوست داشتنی شدن زحمت نکشی که واقعا بتونی فقط به خاطر خودت لبخند بزنی و با حرف طرف مقابل بهم نریزی یجور واکسینه بشی در مقابل هر کاری و با زهم با ارامش و اعتماد به نفس ظاهر بشی .باید خودت رو لایق عشق ورزی ببینی .
    بعضی جاها با جرات مندی اعتراض کنی و بدونن میفهمی و میتونی و بعضی جاها بتونی از حقت بگذری اما این گذشت باید از شخصیتی بر بیاد که طرف بدونه این بخاطر قدرت عشق و بزرگواری تو هست نه انفعال و ضعف .. این دوتا خیلی فرق دارن ها ..یه فرد سالم به خاطر عشق از بعضی حقش میگذره نه ناتوانی وضعف... خواستم ایتو بگم که منظورمون از رفتار جرات مند این نیست که بری با دعوا حقت رو بخوایی و کوتاه نیایی و هیشکی حریفت نشه .

    کسی که شخصیت قربانی رو به خودش می گیره هیچ کارش با ارزش بچش نمیاد فقط اون سیکل خراب رو قوی تر میکنه .
    تو خودت رو تبدیل به شخصی کردی که قربانی ظلم های طرف مقابل شده در طرف مقابل قربانی کی قرار داره؟ یه فرد ظالم و بی رحم!!!
    مطمان باش سهم خودت دراین سناریو از همسرت کمتر نیست .پس فکر نکن تو قربانی هستی و اون ظالم.

    پیشنهادم :
    حالا غصه نخور بگو اصلا تاپیک رفتار جرات مندی رو خوندی یا نه؟
    حتما براش وقت بذار حتما حتما و این لینک رو با لینک موجود در خودش بخون :http://www.hamdardi.net/thread-21157.html

    علاوه براین سعی کن به شکل کار گاه مثل همون که تو پست بالا اوردی از کارها و رفتارهاتون مثال عینی بیاری این خیلی خوبه و نشون میده بلدی چطور کمک بگیری .
    ویرایش توسط فرشته اردیبهشت : سه شنبه 21 بهمن 93 در ساعت 20:44

  16. 5 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (سه شنبه 21 بهمن 93), meinoush (سه شنبه 21 بهمن 93), Pooh (چهارشنبه 22 بهمن 93), امید زندگی (پنجشنبه 23 بهمن 93), شیدا. (سه شنبه 21 بهمن 93)

  17. #29
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود دگربار

    فکر کنم اصلا وقتی برای خواندن مقالات نزاشتی.چون اگر خوب مطالعه میکردی و حداقل روزی نیم تا یکساعت برای خواندنشان وقت میگذاشتید الان براحتی میتوانستید این موقعیت پیش آمده را کنترل نمایید لطفا بجای ادامه دادن تایپیک نظرات را مطالعه کن وقت بزار و توی زندگیت بکار ببر اینکه ما نظر بدیم و شما فقط بخوانی و دوباره نظر بدی این دور باطله که هیچ نتیجه ای برات نداره.

    رفتار جراتمندانه را یاد بگیر + استفاده از ظرافت های زنانه + صبور بودن + نداشتن انتظار از شوهرت
    بخواهم بصورت خلاصه و کلی بگم مشکل شما خلاصه میشه در این سه مورد.

    پیشنهاد بانو آسمان آبی گرامی خیلی عالی بود اگر بتوانید این کار را انجام بدهید که عالیه.
    اگر میتوانید فقط یک شیفت کار کنید . دو شیفت خانوم رو حتما خسته میکنه
    من یه مرد متاهل سی ساله هستم یک بازاری الان از نظر اقتصادی فشار زیادی داره به سرپرست های خانواده میاد خیلی سخت این خیلی خوبه شما بعنوان یک بانو شاغل و کمک یار شوهرتان هستید قابل تحسینه خود منم همسرم توی مسائل مالی چون شاغل هستند کمک میکنند واقعا پشتوانه خوبیه برای یک مرد متاهل اینجوری انرژی وقت بیشتری میتوانند برای خانوادشان بگذارند.گرچه از اونطرف برای یک بانو شاغل بودن واقعا سخته و فشار زیادی را متحمل می شوند هم مسئولیت شغلی هم مسئولیت همسر بودن ,هم مادر بودن و هم زن خانه دار بودن واقعا سخته بنظرم پیشنهادات بانو شیدا خوبه سعی کن بکار ببری.
    در مورد موقعیتی که پیش امده فکر کنم این برمیگرده به تفاوت بین زن و مرد این رفتار شوهر شما شاید برای شما بعنوان یک بانو کمی تعجب برانگیز باشه ولی برای ما آقایون کاملا معمولیه قبلا هم گفتم بازم میگم تیکه انداختن و سربه سر گذاشتن همسر جزو رفتار عادی و روزمره ما آقایونه خدایی هم لذتبخشه گرچه کار درستی نیست.ولی شما بهتره اینگونه رفتار را با شوخی و خنده جواب بدهید و در نهایت اگر واقعا دلخور میشوید اندکی ناراحتی خودتان را نشان بدهید مردها در اینجور مواقع قصد توهین و بی احترامی و خدایی نکرده مسخره کردن همسرشان را ندارند فقط یه بازی و شوخی بچه گانه هستش همین و بس.خرید کفش توسط شوهرتان نشانه میزان علاقه ایشون نسبت به شماست فقط مردها در بیان و نشان دادن میزارن علاقه شان نسبت به همسرشان خیلی مهارت ندارند این نشانه این نیست که علاقه ندارند نه بلکه علاقه خودشان را از روش هایی که بنظر خودشان درسته انجام میدهند.مثل کسب درامد و تلاش برای آسایش همسر و فرزند و انجام کارهای منزل و از این قبیل کارها.

    تغييرات در بستر زمان به دست مي آيد همون صبور بودن
    فعلا همه تمرکزت روی خودت باشه و از شوهرت انتظار رفتار صحیح را نداشته باش کم کم ایشون با دیدن تغییر در رفتار و شخصیت شما تحت تاثیر قرار میگیرند ولی نیاز به زمان داره

    متمرکز شدن روي نقاط مثبت به جاي نقاط منفي
    دادن شخصيت به همسر
    ( اگر همسرمان بايد نقاط ضعفش را حل کند، بايد هزينه آن را از بخش مثبت شخصيتش تامين کند)
    پس نبايد از اول شروع کنيم به ويران کردن همه شخصيت و اعتماد به نفس همسرمان.
    يعني شما هر چه نقاط مثبت همسرتان را بيشتر شناسايي کنيد به اين معناست
    که مصالح و مواد بيشتري جهت بازسازي ضعفهاي او در اختيار داريد.
    اصولا ما مردها بخاطر اینکه در کودکی از نظر نیازهای عاطفی خوب تغذیه نشدیم و در این مورد دارای ضعف هستیم ناخوداگاه لذت میبریم اگر فردی مخصوصا از نزدیکان از ما تعریف و تمجید بکنه و چه کسی بهتر از همسر آدم سعی کن چه پیش خودتان دونفری و چه پیش فرزندتان یا بیرون نزد خانواده و فامیل خودت و شوهرت ازش تعریف و تمجید کنی و نقاط مثبت شخصیتش را بزرگنمایی بکنی این خیلی زیاد تاثیر داره توی رشد تغییر در آقایان

    .استفاده از ظرافت هاي زنانه و خلاء هاي احساسي ما آقايون ما مردا عاشق اينيم بهمون محبت کنن
    بهمون اعتماد بنفس بدن مثل بادکنک بادمون کنن سعي کن جلوش خيلي از خانوادت تعريف نکني
    هميشه جوري رفتار کن که فکر کنه اولويت اول زندگي شماست و تکيه گاه اصلي شما
    روی این مورد خیلی زیاد کار کن پیشنهاد خودم بشخصه اینه توی رفتار بین یک پدر و دخترش دقت کن مخصوصا وقتی کوچیک هست الان خودم دختر دارم مهدیه سادات 18 ماهشه نازکردن و لوس کردن خیلی خوب بلده و محبت هم داره بموقع هم میخنده تن صداش هم خیلی شیرینه خوب ان همه چیزیه که باعث میشه یک مرد هرچقدر هم نیرومند و قوی باشه یا خسته و یا در بیان احساس وعلاقش ضعیف باشه ولی تحت تاثیر رفتار اون دختربچه سعی میکنه لطیف تر و مهربانتر رفتار بکنه.مثلا پدرخانومم واقعا تماشا داره چطوری با این دختر بازی میکنن با اینکه خسته هستش و بعضی اوقات نارحت و عصبانی ولی در برخورد با نوش خیلی مهربان و صبوره.

    اگه خودت بخوای در توانت هست که کیفیت زندگی تان را بالا ببری.
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  18. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (چهارشنبه 22 بهمن 93), واحد (چهارشنبه 22 بهمن 93), امید زندگی (پنجشنبه 23 بهمن 93)

  19. #30
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 27 دی 01 [ 17:42]
    تاریخ عضویت
    1393-2-29
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    8,600
    سطح
    62
    Points: 8,600, Level: 62
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 150
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    91

    تشکرشده 40 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    خیلی خیلی ممنونم که منو راهنمایی میکنین
    من حالم داره کم کم بهتر میشه
    اون مقالات و کارگاههای اموزشی رو که گزاشتین کم کم دارم می خونم و نکته برداری میکنم که یادم بمونه

    خونه ی مادرشوهرم و خونه ی ما درست روبروی هم هستش شوهرم هرموقع خونه میومد اولش میرفت خونه ی اونا و بعد برای نهار و شام میومد خونمون و بعدش دوباره برمیگشت خونه ی پدرشوهرم تا موقع خواب وبراش فرقی نمیکرد که منم برم باهاش یا نه یا اصلا خونه تنها باشم یانه

    ولی چن وقته که تغییر کرده و بیشتر میاد خونه ی خودمون استراحت میکنه البته بازم خونهی مادرشوهرم میره ولی در حد چن دقیقه که اونا رو میبینه و برمیگرده همین . این کارش خیلی تو روحیم تاثیر گذاشته و خوشحالم کرده چون اینطوری فکر میکنم که منم براش اهمیت دارم دو روز پیش اعتراف کرد که من همش از خونه فراری بودم و خونه آرامش نداشتم ولی حالا نمیدونم چرا تو خونه راحت ترم و میام خونه استراحت میکنم

    من داشتم یکی از مقالات رو میخوندم که نوشته بود بود باید شرایط جاری رو قبول بکنیم که این مورد در مورد من هم صدق میکنه چون من اصلا از وضعیت فعلیم راضی نیستم وهمش به خواستگارایی که داشتم فکر میکنم که اگه با اونا ازدواج میکردم الان خوشبخت تر بودم یا مدام شوهرم رو با برادر شوهرم مقایسه میکنم چون برادرشوهرم خیلی زنش رو دوس داره و هواش رو داره همش پشتیبانشه و بهش میرسه حتی پیش ما هم که هستن خیلی با احترام باهاش صحبت میکنه ( راستش یه موضوعی که هست اینه که برادرشوهرم قبل از اینکه با شوهرم ازدواج کنم به من پیشنهاد آشنایی و د وستی داده بود)
    یا همش به این فکر میکنم که اگه از اول با شوهرم جرئتمندانه رفتار میکردم الان وضعیتم اینطوری نبود
    همش تو فکر میرم و برای خودم رویا بافی میکنم

    من واقن یه زن خیلی ضعیف و بی انگیزه شدم ولی می خوام عوض بشم قوی بشم دیگه کارای اطرافیانم روم تاثیر نزاره

  20. 2 کاربر از پست مفید امید زندگی تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 25 بهمن 93), نیکیا (شنبه 25 بهمن 93)


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. حس میکنم هیچکی دوسم نداره
    توسط daryaaram در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 04 دی 90, 22:34
  2. لطفا گوسفند نباشید
    توسط ani در انجمن خودآگاهی
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: پنجشنبه 09 اردیبهشت 89, 19:47
  3. عروسـک
    توسط baran.68 در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 19 اسفند 88, 19:33
  4. بوسه ها
    توسط گرد آفرید در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: دوشنبه 05 فروردین 87, 22:47
  5. مشکلات من و عروسم
    توسط خاله نرگس در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: چهارشنبه 22 اسفند 86, 21:01

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:47 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.