همسرم خیلی مقید و متعصبه چی کار کنم ؟؟

[Marjan.H]

سلام
من تازه با این سایت اشنا شدم ولی تاپیکا رو میخونم 25 سال سن دارم .من با کسی ازدواج کردم که خیلی مذهبیه (30 سالشه) و بیشتر خانوادم اصرار داشتن به خاطر خانواده خوب و آینده درخشانش باهاش ازدواج کنم.
همسرم با من خیلی فرق داره از ظاهر همسرم و طرز لباس پوشیدنش خوشم نمیاد اصن به خودش نمیرسه من دوست ندارم همسرم صورتش رواصلا اصلاح نمیکنه یا یقه پیراهنش رو تا اخرین دکمه ببنده یا موهاش رو اینطور درست کنه . همسرم وقتی کت و شلوار هم میپوشه لباسش رو روی شوار میندازه و هر چی بهش میگم زشته به من توجهی نمیکنه
همسرم بلد نیست با یک خانم باید چه طور رفتار کنه چه تو محفل های خصوصی چه بین عموم چون در خانواده مذهبی بزرگ شده و از کودکی با دختری در ارتباط نبوده و طرز ارتباط برقرار کردن رو بلد نیست.

ایشون دوست داره من خونه نشین باشم و فقط بچه داری و خونه داری کنم و کار کردن منو گناه میدونه وقتی بیرون میریم ظاهر ساده و خیلی بدی داره. وقتی بیرون میریم اگه کسی بهم نگاه کنه یا اتفاقی چشمم به کسی بیفته با من دعوا میکنه یا به هم میریزه . به من اجازه نمیده به ظاهرم برسم و دوست داره مثل خودش خیلی ساده باشم.
تو خونه اصلا بلد نیست محبت کنه و خیلی خنده دار و مضحک به من محبت میکنه چون بلد نیست. موبایل منو همیشه چک میکنه حتی اگه ایرانسل و همراه اول بهم اس ام اس بزنن میپرسه این اس ام اس ها از طرف کیه. توی کانتکت گوشی شماره همه باید با جزییات اسم و فامیل باشه چون میره بعضی وقتا یواشکی چک میکنه و اگر شماره ای مشخص نباشه ازم خیلی پرس و جو میکنه تلفن خونه هم با ترس جواب میدم .
وقتی میریم بیرون 2 متر از من جلوتر راه میره و میگه زشته و مرد باید جلوتر از زن باشه و نباید تو خیابون ما با هم برخوردی داشته باشیم و اگر دستش رو بگیرم سریع دستم رو ول میکنه .با دایی و عمو و کسایی که محرم هستن تو مهمونی ها نمیتونم روبوسی کنم و همسرم ناراحت میشه و نمیذاره با مرد های محرم فامیل هم صمیمی برخورد کنم.

همش از من میخواد نماز اول وقت بخونم و یا روزه بگیرم. پنج شنبه شب باید حتما بریم دعا مثلا جمکران یا یکی از امامزاده های اطراف یا مجالس روزه خونی حتما باید شرکت کنیم. دوستانشم خیلی مذهبی هستن این چیزا رو دوست ندارم وباید به اجبار کنار بیام. صبح های اکثر جمعه ها منو مجبور میکنه بریم نمازجمعه و بعدش بریم خونه مادرشوهرم. خانواده همسرم خیلی با محبت هستن ولی خیلی سنتی هستن و من وقتی وارد خونشون میشم باید همه کارای خونه شون رو انجام بدم . مادرشوهرم خیلی سنتیه ولی بهم احترام میذاره و فکر میکنه عروس باید هر چی بهش گفته میشه بگه چشم. خسته شدم از این وضعیت .

همسرم از اول خودش رو روشنفکر نشون داد البته پسر خوبیه و منو خیلی دوست داره ولی خیلی با من متفاوته خیلی متعصبه من تازگی فکر میکنم فقط شیفته ظاهر من شده چون ما اصن نقطه مشترکی نداریم . همش اصرار داره ما بچه دار شیم من با این وضعیت نمیتونم بچه دار بشم چی کارکنم به فکر جدایی هستم . ولی اون اصلا طلاق رو درست نمیدونه حتی اگر زندگی تلخ باشه طلاق رو بد میدونه چی کار کنم

[نوروزیان.]

به نظر من اشتراک انجمن آزاد را بگیر و از مشاوره تخصصی مشاوران استفاده کن.
در ثانی من فکر می کنم شوهر شما بیماری بدبینی دارد. بانو من خانواده ام مذهبی اند و خودم چادری هستم. اما این چیزها را که شما می گویید خیلی برایم عجیب است.
اینها ربطی به سنت یا مذهبی بودنش ندارد. بدبینی به همسر می تواند ناشی از وسواس فکری باشد. وسواس فکری یعنی فرد روی مسئله ای به طور بیمار گونه حساس می شود و به طور غیر ارادی دائما به آن فکر می کند و این فکرها البته عادی نیست . بلکه فکرهای بیمارگونه و آزاردهنده است.
بدبینی می تواند ناشی از بیماری پارانوئید باشد.
این لینک را مطالعه کن.
http://www.hamdardi.net/thread-257.html

- - - Updated - - -

حتی دوری از زنان بدین نحو که حتی بلد نباشد در مهمانی سلام و احوالپرسی کند می تواند نشانه بیماری باشد.

- - - Updated - - -

چون دائما به صورت وسواس گونه به گناه فکر می کند .

- - - Updated - - -

یادمه یک خانمی تحت درمان روانپزشک بود. خانم مذهبی بود و به علت اختلال اضطرابی تحت درمان بود به مدت چند سال. او هم دائما به صورت وسواس گونه فکر های عجیب و آزار دهنده راجع به گناه و آخرت داشت. به صورتی این فکرها آزارش می داد که نمی توانست آرام بگیرد و می گفت آن اوایل حتی نشستن برایم سخت بود. دکتری که من می شناسم خودش هم مذهبی بود اما برای این خانم دارو تجویز کرده بود.
متاسفانه بعضی بیماری ها چون در غالب مسایل مذهبی درمی آید قابل تشخیص نیست و افراد آن را ربط به مذهب می دهند. در حالی که بیماری های روانی که بروز می کند برای هر کس در غالب زمینه فکری اوست. مثلا ما در غرب وسواس نجس پاکی نداریم . اما در ایران که در مذهب نجس پاکی هست و در زمینه ذهنی افراد وجود دارد این بیماری بروز می کند. یعنی بیماری هایی در جامعه ای هست و در جامعه دیگر نیست یا به شکل دیگری است.

- - - Updated - - -

یادمه آقایی آمده بود همدردی و مشکل شما را داشت . خانم ایشان اول مذهبی نبود اما یکدفعه مذهبی شده بود و کارهایی مثل شوهر شما می کرد. مثلا می گفت اخبار گوش کردن گناه است چون غیبت است یا حرف هایی از این دست. آخر سر معلوم شد بیماری خانم در این غالب بروز کرده است.
یا مثلا در غرب چون پیش زمینه ذهنی افراد آزادی روابط جنسی است بیماری هایی روانی جنسی ای بروز می کند که در ایران نیست.

[meinoush]

خوب اینا رو دیدین دیگه قبل از ازدواج. خودتون مگه انتخابش نکردین؟ فکر نمی کنم مثل یه پسر فشن تیپ زده باشه واسه خواستگاری. همین مگه نبود؟ نفوذ و شغل مهم داشت؟

- - - Updated - - -

http://www.hamdardi.net/payments.php
اشتراک ازاد بگیر که بتونی با کارشناسا با جزییات مطرح کنی مشکلتو خصوصی

[paiize]

درمورد ظاهرش واعتقاداتش شما خودت انتخابش کردی واونو همینطور که هست پذیرفتی پس نباید تلاش کنی به این زودی عوضش کنی چون اون یه عمراینجوری بوده وشاید تا همیشه هم اینطور باشه
اما درمورد شکاک بودنش باید خیلی دقت کنی وحواست به رفتارت باشه نباید چیزی رو ازش قایم کنی که اگه بعد بفهمه خلی واست بد میشه من تجربه اینو دارم.
نباید درمورد موضاعاتی که نسبت بهشون بد بین هست حساسیت نشون بدی که همه چی بدترمیشه وروزبه روز شکاک تر!!مثلا اگه گوشیت روچک میکنه ازش دلیلش رو نپرس حتی بهش نگاه هم نکن بزار خیالش راحت بشه کم کم خودش دیگه این کارها رونمیکنه.باید بتونی اعتمادش رو جلب کنی.همسر منم بدبین هست اما الان نسبت به 3سال پیش خیلی بهتر شده.
فقط باید حواست باشه اونو تحریک نکنی وحساسیت نشون ندی.درمورد رفتارت باهاش چیزی نگفتی.باید خیلی ازمهارت هار یاد بگیر ی تا بدونی باهمسرت چطور رفتار کنی چطور حرف بزنی وچطور نگاه کنی...این ها خیلی مهمه.
توی همین سایت مقاله های زیادی هست درمورد مهارت شوهرداری حتما مطالعه کن

[Marjan.H]

مرسی برای راهنمایی

نوپو همسر من فقط فقط با من اینطور رفتار میکنه مثلا خواهر یا اقوامشون اگر به خیلی چیزا مقید نباشن همسرم توجهی نداره وفقط با من این حساسیت رو داره حتی خودش راحت شماره همه همکارای خانم و همکلاسی ها رو داره

همسرم با خانم ها خیلی راحته من از اینکه من رو انقدر محدود میکنه ناراضی هستم. و حساسیتی که روی من داره روی بقیه نداره یا روی رفتار خودش. یعنی یه جورایی برای خودش مجازه برای من غیر مجاز و میگه مرد فرق داره و حدیث و روایات رو میگه. حتی میگه مرد می تونه هر وقت دلش خواست ازدواج دوباره و چند باره داشته باشه چون این چیزیه که خدا دستور داده. و اگر بد بود پیغمبر چند همسر با هم نداشت. یا مثال های دیگه

Meinoush بله ولی قبل از ازدواج وقتی اومد خواستگاری خیلی ظاهرش بهتر بود خانواده خوبی داشت و خب میتونست اینده خوبی بسازه که خانوادم به خاطر خانوادش و خودش که از نظر اخلاقی به نظر خوب میومد موافق بودن من فکر نمیکردم این طور اخلاقی داشته باشه


paiize68 نه چیزی رو ازش پنهان نمیکنم و هیچ بهونه ای از من نداشته ولی همیشه به همه چی شک داره و خیلی متعصبه و به مسائل شخصی من کار داره مثلا من باید مثل خودش لباس بپوشم نمازو روزه مثل خودش بگیرم یا مثلا همش بریم روزه و دعا با کارکردن من مخالفه و میگه گناه داره درصورتی که زمان ازدواج این چیزا رو نمیگفت.از نظر مهارت اون از من راضیه و ایرادی از من نمیگیره جز همین اجبار هایی که میکنه تو بعضی مسائل مثل نماز و روزه و دعا یا مثلا ظاهرم همیشه ساده باشه یا گوشیم ولی من نمیتونم واقعا قبول کنم این طرز زندگی رو دوستای خیلی مذهبی داره که خیلی تو ظاهر و رفتارش تاثیر میذارن و هروز هم بدتر میشه. دوستاش بهش گفته بودن که کسی که زنش رو کنترل نکنه بی غیرته یا اگر حرف زن رو گوش بدی مثل کفره

الان نمیتونم انجمن آزاد عضو بشم اگر امکان داره همین جا سوال بپرسم لطفا راهنمایی کنید چی کار کنم خیلی خسته شدم از این زورگویی ها به من میگه خدا اینطور خواسته و من طبق دستورات خدا رفتار میکنم و باید همشه اطاعت کنی از همسرت

[نوروزیان.]

تاکید می کنم بروید و با یک روانپزشک مشورت کنید. من از این آدم ها زیاد دیده ام و تجربه دارم. موردی هم داشتیم که دقیقا مثل شما بود و به همسرش مدام گیر می داد و همین طور رفتار می کرد در حالی که خودش در بیمارستان کار می کرد و با خانم های همکار مشکلی نداشت . مطمئن هم باشید ممکن است شرایط از این بدتر شود. سعی نکنید اینقدر روی تعصب تاکید کنید. یکی از علائم بیماری های روانی این است که فرد طوری زندگی می کند و زندگی را می سازد که شرایط را برای همخانه هایش سخت می کند و آنها را کلافه می کند. اگر حرف من را باور نمی کنی این تاپیک را بخوان این خانم هم دقیقا شرایط شما را دارد و به او هم گفتم که شوهرش بیمار است و باید درمان شود http://www.hamdardi.net/thread-33057.html

این خانم شرایط مشابه شما را دارد منتها به صورت بسیار شدیدتر . شوهر او هم دقیقا همین اعتقادات و حرف های شوهر شما را می گوید اما در ارتباط با دیگران اینگونه نیست و حتی دیگران فکر می کنند روشنفکر هستند.
باز هم تاکید می کنم خانم این ها نشانه های بیماری است و بروید و با یک روانپزشک مشورت کنید.
روانپزشک خوب هم سراغ دارم اگر تهران هستی. دکتر علیرضا ظهرالدین مطبش هم خیابان سمیه است. پزشک بسیار حاذقی هم هست. حتی اگر بیماری بدبینی نباشد باز هم این رفتارها بیمارگونه است و بیماریهای روانی گوناگونی وجود دارد که این علائم را دارد.
به شما هم تاکید می کنم :
این افراد با مدارا ، انفعال و سازش همسر درست نمی شوند و بدتر هم می شوند.
هر چه بیشتر زن مطیع تر و آرامتر باشد این افراد دایره سختگیری خود را افزایش خواهند داد و به بیماری آنها افزوده می شود.
باز هم تاکید می کنم با روانپزشک مشورت کنید.

- - - Updated - - -

http://besalamat.blogfa.com/cat-148.aspx
این لینک را بخوانید چقدر راجع به شما صدق می کند ؟