به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 8 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 74
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 شهریور 94 [ 14:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,076
    امتیاز
    13,834
    سطح
    76
    Points: 13,834, Level: 76
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,166

    تشکرشده 6,121 در 1,114 پست

    Rep Power
    122
    Array

    راهنماییم کنید همسرم را برگردونم

    سلام
    از دوستان عزیزی که در تاپیک قبلی با من همراهی کردن ممنونم
    من واقعا اینجا الان به کمک احتیاج دارم و خیلی خیلی خوشحال می شم از نظراتتون
    می دونم همه قصد کمک دارن و از همه هم ممنونم.
    شیدا جان اون تاپیک بسته شد نتونستم برات بنویسم من دوست دارم دوستانم نظراتشون رو ارسال کنند ولی اونجا انقدر بحث بر سر نوع ابراز علاقه و افراط و تفریط بود که من واقعا سر در گم شدم یعنی الان واقعیت امر اینکه هیچ کاری با همسرم ندارم .چون احساس کردم به حد کافی براش وقت گذاشتم....از طرف دیگه می گم ممکنه الان که اون یکم دست از خود خواهی برداشته و جواب داده وقتشه که ادامه بدم و راضیش کنم!!!

    دیشب که به من گفت بیا باهم حرف بزنیم ولی به شرط اینکه مهریه ات رو ببخشی ! منم باهاش خوب جرف زدم و گفتم دلیل این بخشیدن مهریه چیه؟اگر مانع می بینیش برای طلاق.بهت قول میدم که اگر ی روزی خدایی نکرده ازت جدا شم حتی جهزیه ام رو نمی برم.
    ولی نیومد گفت هرچقدر فکر می کنم می بینم جایی واسه من تو اون خونه نیست
    گفت از خونه بدم میاد. گفتم بریم بیرون حرف بزنیم خوب...گفت حال بیرون رفتن ندارم .
    گفتم نیم ساعت بیا خونه بعدش برو.
    گفت نمی تونم تحمل کنم اون شب احساس می کردم دارم خفه میشم احساس کردم هم دیوارای خونه دارن به سمت من فشار میارن.

    منم براش اینارو نوشتم .نوشتم
    خیلی حرفات برام خنده داره.طرز فکرت برام خنده داره.می دونم خودتم تو دلت می دونی که هیچ اتفاق وحشتناکی نیفتاده هیچی! تو حتی توضیحات من رو نشنیدی.
    می گن طلا که پاکه چه منتش به خاکه
    خیلی ناراحتم دارم دق میکنم نه از اینکه من رو گذاشتی و رفتی
    از اینکه انقدر به خودت حرص الکی وارد کردی از اینکه به روحت و قلبت بیخودی فشار آوردی
    از ی جریان کوچیک جنگ جهانی درست کردی
    از کاه رشته کوه ساختی
    اگر ارزشم برات در همین حده
    من اصراری ندارم میرم خونه مادرم نه برای قهر یا ترس
    برای اینکه تحمل خونه بدونه تورو ندارم
    خوب شدی بهم خبر بده .

    فعلا هم که خبری نداده!
    خلاصه اگر ارزشم در همین حده حاضر نیستم چنگ بزنم واسه حفظ زندگیم
    کار خودم رو کردم و بقیه اش رو می سپرم به خدا

    فقط ی مساله می مونه و اونم اینکه اگر حاضر به حرف زدن شد نگم این همون نامزد قبلیم بود؟؟؟
    مرا دوست بدار
    اندکی،ولی طولانی
    ویرایش توسط فرشته مهربان : سه شنبه 21 خرداد 92 در ساعت 17:01

  2. 3 کاربر از پست مفید نازنین آریایی تشکرکرده اند .

    asemani (دوشنبه 20 خرداد 92), کامران (دوشنبه 20 خرداد 92), شوکا (دوشنبه 20 خرداد 92)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 اردیبهشت 03 [ 11:57]
    تاریخ عضویت
    1391-6-06
    محل سکونت
    تهــــران
    نوشته ها
    435
    امتیاز
    12,597
    سطح
    73
    Points: 12,597, Level: 73
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 253
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,016

    تشکرشده 2,385 در 431 پست

    Rep Power
    62
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نازنین آریایی نمایش پست ها
    خلاصه اگر ارزشم در همین حده حاضر نیستم چنگ بزنم واسه حفظ زندگیم

    کار خودم رو کردم و بقیه اش رو می سپرم به خدا
    نازنین جان کار اصلیت صبر داشتنه که مثله اینکه نمیخوای انجام بدی!!
    به نظر همسرت مساله بزرگه!چون هنوز درست ودقیق ماجرا رو نمیدونه,سعی کن بهش حق بدی تا مساله حل شه نه اینکه صورت مساله رو پاک کنی!
    به نظر من خونه ی پدرت نرو گره کار رو بیشتر میکنی و اون ها رو هم وارد میکنی و خودت از مشکلت یه جنگ جهانی میسازی!
    ویرایش توسط taraneh89 : دوشنبه 20 خرداد 92 در ساعت 18:50

  4. 8 کاربر از پست مفید taraneh89 تشکرکرده اند .

    del (پنجشنبه 06 تیر 92), tamanaye man (دوشنبه 20 خرداد 92), فرهنگ 27 (دوشنبه 20 خرداد 92), فرشته مهربان (دوشنبه 20 خرداد 92), کامران (دوشنبه 20 خرداد 92), مسافر زمان (سه شنبه 21 خرداد 92), بالهای صداقت (دوشنبه 20 خرداد 92), شمیم الزهرا (دوشنبه 20 خرداد 92)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 شهریور 93 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-3-12
    نوشته ها
    316
    امتیاز
    168
    سطح
    3
    Points: 168, Level: 3
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive100 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    157

    تشکرشده 226 در 130 پست

    Rep Power
    42
    Array
    یعنی چی که این حرفارو زدی دوست عزیز
    شما خطا کردی بعد جوری حرف میزنی که اون بنده خدا مقصره برو اول با خودت کنار بیا
    حرفتو نگاه خیلی حرفات برام خنده داره.طرز فکرت برام خنده داره.می دونم خودتم تو دلت می دونی که هیچ اتفاق وحشتناکی نیفتاده هیچی! تو حتی توضیحات من رو نشنیدی.
    می گن طلا که پاکه چه منتش به خاکه

    دست از مغرور بازی بردار شوهرت دست فامیلتو گرفت داشتی قربونیش میکردی واقعا از شما انتظار نداشتم این حرفارو نمی خواستم بزنم به دور از شخصیت بنده بود و به دور از شخصییت دوستانی که تو تاپیک قبلییت این همه با جون و تن مایه گذاشتن برات و نوشتن که مشکلتتو حل کنی ولی سعی کن خودتو به مشاوره نشون بدی وضعییت خودت بحرانیه
    بیچاره اون شوهرت از دستت چی میکشه

  6. 3 کاربر از پست مفید بی وفا تشکرکرده اند .

    saman sanaye (سه شنبه 21 خرداد 92), کامران (دوشنبه 20 خرداد 92), نازنین آریایی (دوشنبه 20 خرداد 92)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    سلام نازنین جان
    تاپیک قبلیت رو دنبال می کردم . اما چون موقعیتت بحرانی بود و فرشته مهربان و مدیر همدردی همراهیت می کردن ، صحبتی نکردم.
    به نظر من همه رفتاری که در قبال این قضیه کردی درست و منطقی بود. همسرت متوجه شده که اشتباه برداشت کرده بوده ، و اصرار کردن بیشتر از این ،این موقعیت رو نه تنها بهتر نمی کنه ، بلکه بدتر هم می کنه . تو بهش کمک کردی این موقعیت بحرانی رو بگذرونه . حالا دیگه وقت اینه که سکوت کنی و بذاری به تمام حرفات فکر کنه و تازه یه مقداری سکوت تو موجب کنجکاویش هم میشه .
    موفق باشی عزیزم .

  8. 3 کاربر از پست مفید asemani تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (دوشنبه 20 خرداد 92), کامران (دوشنبه 20 خرداد 92), نازنین آریایی (دوشنبه 20 خرداد 92)

  9. #5
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 دی 94 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1391-12-28
    نوشته ها
    868
    امتیاز
    9,210
    سطح
    64
    Points: 9,210, Level: 64
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,872

    تشکرشده 3,054 در 793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نازنين اون همه فرشته مهربان حرفهاي خوشگل گفت كه بهش بزني ، چرا اينها رو براش نوشتي ؟

  10. 5 کاربر از پست مفید omid65 تشکرکرده اند .

    roze sepid (دوشنبه 20 خرداد 92), saraamini (دوشنبه 20 خرداد 92), فرشته مهربان (دوشنبه 20 خرداد 92), کامران (دوشنبه 20 خرداد 92), نازنین آریایی (دوشنبه 20 خرداد 92)

  11. #6
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,057
    امتیاز
    147,222
    سطح
    100
    Points: 147,222, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,670

    تشکرشده 36,012 در 7,405 پست

    Rep Power
    1093
    Array


    نازنین



    انصافاً اگر همین برای خودت در رابطه با همسرت پیش اومده بود انتظار درک داشتی . مطمئنم اگر نازنین چنین ایمیلی برای همسرش می

    دید و یک زن براش حرفهای عاطفی و اینکه دیوانه شدم دیدمت و اینها را می دید ....... خودت بگو نازنین ...... اصلاً الآن تصور کن شوهرت یه

    روزی به کسی میدان داده .... به نظرت زمین و زمان را به هم نمیدوزی و او را مقصر نمیدونی و .... ؟

    اگر عین واقعه تو برای همسرت پیش میامد و شوهرت در شرایطی بود که دوست دختر سابقش یا نامزدش ( که قبلا پالس عاطفی بینشون

    بوده ) او را را سوار میکرد و .... از اون زن این حرفها را می شنید و بعدش ایمیل اون زن و ....... نازنین یادته در اون ماجرای پیش پا افتاده از

    شوهرت گفتی میخوام برم خونه بابام ..... اگر این ماجرای تو از سوی همسرت پیش میامد من خوب میدانم چه میکردی .


    اما الآن شوهرتو محکوم میکنی . یعنی از هرجهتی باشه اون محکومه و نباید آنچه تو نمی پسندی ازش سر بزنه ؟و اگر آنچه

    اون نمی پسنده از تو سر بزنه نبایدناراحت بشه و ..... ؟


    این خودخواهی ای نیست به نظرت ؟ ....... نازنین واقعیت اینه که گویی واقعاً خودت هم خودتو سر تر می بینی و گفتن آن از زبان

    دیگران در واقع فرافکنی هست و الا اگر این نبود اصلاً اهمیت پیدا نمی کرد که توجه کنی ( اینجا و در این پستت من این نگاه ولو نهفته را در تو

    تصور می کنم ). آیا اینطور هست ؟


    مسئولیت عملکرد خودتو بپذیر .....


    در هر صورت با این پیامهایی که دادی فاصله را بیشتر کردی و پس زدی ........

    حالا هم یه پیامک بده و بگو ببخش اگر لحن و بیانم بد بوده و درکت نکرده ام .... حالم خوب نیست . نبودت و حال و احوالت

    داغونم کرده و دیگه حال خودمو نمی فهمم .... دیگه بهت پیام نمیدم تا راحت باشی . هیچ جا هم نمیرم ..... سر کار هم نمیرم ....

    نمیدونم حالم چی میشه ... فعلاً که حالم خوب نیست

    ........... فکر من نباش تا راحت باشی


    بعدش سکوت کن و پیام نده .... و پیام داد جواب نده . اما اگر تماس گرفت جواب بده و با روشهایی که گفتم در پستهای تاپیک قبلی . باهاش


    حرف بزن




    ویرایش توسط فرشته مهربان : دوشنبه 27 خرداد 92 در ساعت 18:37 دلیل: حذف بخشهایی که سرزنش مراجع بود

  12. 10 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    del (پنجشنبه 06 تیر 92), saman sanaye (سه شنبه 21 خرداد 92), saraamini (دوشنبه 20 خرداد 92), taraneh89 (دوشنبه 20 خرداد 92), فکور (سه شنبه 21 خرداد 92), کامران (دوشنبه 20 خرداد 92), نازنین آریایی (دوشنبه 20 خرداد 92), بالهای صداقت (دوشنبه 20 خرداد 92), جوانه؟؟؟ (دوشنبه 20 خرداد 92), شوکا (سه شنبه 21 خرداد 92)

  13. #7
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 شهریور 94 [ 14:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,076
    امتیاز
    13,834
    سطح
    76
    Points: 13,834, Level: 76
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,166

    تشکرشده 6,121 در 1,114 پست

    Rep Power
    122
    Array
    امید بعد از حرفای خوب که راضی نشد بیاد خونه حتی نیم ساعت حتی بگه جریان چی بود این کی بود! هیچی نمی پرسه اینارو فرستادم خسته شدم
    مرا دوست بدار
    اندکی،ولی طولانی

  14. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 مرداد 94 [ 18:26]
    تاریخ عضویت
    1392-1-19
    نوشته ها
    181
    امتیاز
    2,578
    سطح
    30
    Points: 2,578, Level: 30
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    395

    تشکرشده 383 در 145 پست

    Rep Power
    30
    Array
    نازنین جان درسته شما گناهی مرتکب نشدی و البته اشتباه و بی احتیاطی کردی
    اما اون جمله ای که ایشون خونده خییییییییییییییییییلی بار منفی داره
    یعنی هر آدم عاقل و سالمی بخونه فکر خیییلی بدی به ذهنش میرسه
    میدونم از اینکه در مظان اتهامی خسته شدی ولی این قضیه فقط و فقط با صبر و حوصله شما ختم به خیر میشه
    خواهشا تا زمانی که شک همسرتون برطرف بشه صبر کنید
    ان الله مع الصابرین

  15. 7 کاربر از پست مفید saraamini تشکرکرده اند .

    tamanaye man (دوشنبه 20 خرداد 92), فرشته مهربان (سه شنبه 21 خرداد 92), کامران (دوشنبه 20 خرداد 92), نازنین آریایی (دوشنبه 20 خرداد 92), مسافر زمان (سه شنبه 21 خرداد 92), بالهای صداقت (دوشنبه 20 خرداد 92), شوکا (سه شنبه 21 خرداد 92)

  16. #9
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,197

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array
    نازنین گره ای را که میشه با دست باز کرد اونقدر کورش نکن که نشه با دندان هم بازش کرد!

    یه خورده بزرگ شو دختر ...تو داشتی از رفتن شوهرت می مردی ..... نکنه اون حرفها و اون احساساتی که در پست اول تاپیک قبلی ات داشتی ، همش الکی بوده؟!

    شوهرت رو بردی تو فاز احساسی ، تا کمی نرم بشه بیاد حرفات رو گوش کنه .... (الحق هم که راهکاری بود که تونست موضع شوهرت رو عوض کنه )

    اون وقت حرفات این ؟ها بود :

    حرفای شوهرت خنده دار هست؟
    طلا که پاکه چه منتش به خاکه؟
    به حد کافی براش وقت گذاشتم



    اما یادت رفت که شوهرت اصلا حاضر نبود صدات رو بشنوه؟ یادت رفت همش نگران بودی که : نمیدونم اس ام اس هام رو می خونه یا نه؟!
    حالا تا یه ذره شوهرت نرمش نشون داده ، اومده جلو ، برمی گردی بهش می گی : حرفاش برات خنده داره؟!!
    میدونی امکان داره شوهرت به چی فکر کنه؟
    به اینکه تو دستش انداختی و داری مسخرش می کنی
    نه به اونکه اونقدر بی تاب شوهرت بودی و نگران از دست دادن زندگی ات
    نه به اینکه می گی :خلاصه اگر ارزشم در همین حده حاضر نیستم چنگ بزنم واسه حفظ زندگیم



    خلاصه که ته دلت آروم شده که شوهرت داره باهات حرف میزنه ، نرم شده ،
    الان هم اگر بری خونه مامانت اینها ، یه چند روزی داغ هستی
    وقتی شوهرت خبری ازت نگیره
    اون وقت دوباره دلت می خواد بمیری
    یادت نره که تو با یک نامزدی و برهم خوردن اون رابطه احساسی چقدر حالت خراب بود و چقدر طول کشید تا از اون حال و هوا بیایی بیرون
    چه برسه به اینکه الان زندگی مشترک را در خانه مستقل خودتان لمس کرده ای
    پس شک نکن که درد فراغ از اون فراغ قبلی سوزناک تر خواهد بود


    یادمان نرود ، همیشه آتش سوزی های بزرگ با یه جرقه کوچیک شروع می شود ...
    اگر جلوی گسترش آتش رو نگیریم
    اگه خاموشش نکنیم
    وسعت آتش سوزی به جایی می رسد که خودمان را هم در بر می گیرد

    --------------------

    دوستان گرامی توجه دارید که عدم همسو بودن با نظرات مدیر همدردی ،تبعاتی اینگونه دارد که باعث می شود مراجع ، که خود تحت فشار هست و نیاز به آرام سازی و حفظ روحیه دارد تا بتواند رفتار درست را در جهت اصلاح در پیش بگیرد ، آنقدر فشار مضاعفی را متحمل می شود که علاوه بر دغدغه های زندگی اش ، دغدغه های پاسخ به پست های ناهمسو را نیز در ذهن خود می پروارند ، تا آنجا که واکنشی بر خلاف مشاوره مدیر همدردی که خود مشاور هست و اهل فن ، انجام می دهد

    بابا ایول ...دست مریزاد همتون !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    ویرایش توسط بالهای صداقت : دوشنبه 20 خرداد 92 در ساعت 20:49

  17. 11 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    del (پنجشنبه 06 تیر 92), roze sepid (دوشنبه 20 خرداد 92), tamanaye man (دوشنبه 20 خرداد 92), فرشته مهربان (دوشنبه 20 خرداد 92), کامران (دوشنبه 20 خرداد 92), نیلا (دوشنبه 20 خرداد 92), نازنین آریایی (دوشنبه 20 خرداد 92), zendegiye movafagh (دوشنبه 20 خرداد 92), آویژه (دوشنبه 20 خرداد 92), جوانه؟؟؟ (دوشنبه 20 خرداد 92), شوکا (سه شنبه 21 خرداد 92)

  18. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نازنین آریایی نمایش پست ها
    می دونم خودتم تو دلت می دونی که هیچ اتفاق وحشتناکی نیفتاده هیچی!
    کم کردن اهمیت ماجرا در ذهن شوهرش
    می گن طلا که پاکه چه منتش به خاکه
    پاک دونستن خودش که اینو به ذهن شوهرش هم القاء می کنه
    از اینکه انقدر به خودت حرص الکی وارد کردی از اینکه به روحت و قلبت بیخودی فشار آوردی
    ابراز اینکه براش مهمه که شوهرش اذیت شده و بازهم کم کردن اهمیت ماجرا و القاء اون به ذهن شوهرش
    از ی جریان کوچیک جنگ جهانی درست کردی
    کم کردن اهمیت ماجرا و القاء اون به ذهن شوهرش
    از کاه رشته کوه ساختی
    کم کردن اهمیت ماجرا و القاء اون به ذهن شوهرش
    اگر ارزشم برات در همین حده من اصراری ندارم میرم خونه مادرم نه برای قهر یا ترس
    یه تهدید خیلی خیلی نرم
    برای اینکه تحمل خونه بدونه تورو ندارم
    بلافاصله ابراز عشق بعد از یه تهدید خیلی نرم
    خوب شدی بهم خبر بده .
    القاء این موضوع به ذهن شوهرش که خوب خواهد شد
    ما چه بخوایم و چه نخوایم کلماتمون رو روان طرف مقابلمون اثر میذاره . چیزی که باهاش برخورد معمولی داشته باشیم ، حس دیگران رو هم نسبت به اون معمولی می کنه و چیزی که برای ما هیجان انگیز باشه حس دیگران رو هم نسبت به اون هیجانی می کنه و .....

    یه استاد جامعه شناسی داشتیم که همیشه می گفت
    چشم های کنجکاو اطرافیانمان به شدت در پی آنند که بدانند ما چگونه با خود برخورد می کنیم که آنها هم همینگونه با ما برخورد کنند.
    من هیچ حرف بدی تو حرفهای نازنین نمی بینم .
    این موضوع در مورد حوادث و اتفاقات هم صدق می کنه .
    نازنین به بهترین شکل خواسته از وخامت اوضاع کم کنه .
    در واقع به نظر من هم هرچی نازنین بخواد این موضوع رو گسترش بده و شدت بده بهش ، شوهرش این ماجرا رو بیشتر و بزرگتر می بینه !
    نگاه نازنین به این ماجرا ناخودآگاه این حس رو به شوهرش القاء می کنه . یعنی این حرفهای نازنین که به شوهرش گفته که از کاه کوه ساخته و ... ناخودآگاه به همسرش هم القاء میشه . لااقلش اینه که اونو کنجکاو به دونستن این ماجرا می کنه و حساسیتش رو هم در نظر اون کم می کنه .
    من حرفهای قبلی و ابراز احساسات و احساسی کردن ماجرا رو تا اینجا قبول داشتم . اما اگه مدام حرفهای قبلی رو تکرار کنه ، یه جورایی به شوهرش القاء می کنه که خیانت کرده یا لااقل اشتباه بزرگی کرده و نیازمند بخشش اونه . که با توجه به اینکه شوهر نازنین یه مقداری هم حساسیت زیادی داره ، هرچه بزرگ شدن این موضوع تو ذهنش اونو بیشتر آزار میده و دورترش می کنه .
    این حرفا رو از روی یه تجربه شخصی می زنم. امیدوارم کمک کننده باشه .

  19. 7 کاربر از پست مفید asemani تشکرکرده اند .

    Hadi99g (دوشنبه 03 اسفند 94), roze sepid (دوشنبه 20 خرداد 92), sara 65 (دوشنبه 20 خرداد 92), فرهنگ 27 (دوشنبه 27 خرداد 92), کامران (دوشنبه 20 خرداد 92), نازنین آریایی (دوشنبه 20 خرداد 92), دلنشین (دوشنبه 20 خرداد 92)


 
صفحه 1 از 8 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. لطفا راهنماییم کنید
    توسط bita2 در انجمن اختلاف با خانواده در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: پنجشنبه 31 مرداد 92, 12:17
  2. راهنماییم کنید لطفاً
    توسط roze siah در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: پنجشنبه 10 مرداد 92, 10:02
  3. می خوام ارشد حتما حتما قبول شم البته با این شرایط.... لطفا راهنماییم کنید
    توسط sami92 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: یکشنبه 02 تیر 92, 12:07
  4. راهنماییم کنید همسرم را برگردونم
    توسط نازنین آریایی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 73
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 خرداد 92, 00:46
  5. آیا درانتخابم اشتباه کردم یانه؟(لطفا راهنماییم کنین)
    توسط هیلان در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 09 فروردین 90, 14:04

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:04 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.