سلام به همگی
مدت حدود دو سال میشه دیگه پستی نذاشتم. از اون موقع تا حالا مرتب شوهرم سر مسایل جزیی مثل قبل دعواهای بزرگ راه انداخته و با زرنگی همه رو به گردن من انداخت. حتی از آذر تا آخر سال 95 الکی الکی سه ماه قهر کرد. من هنوز هم نفهمیدم که چرا بهونه گیری کرد. فقط مرتب توی این دعواها دنبال بدست آوردن امتیاز هست برای خودش. البته از اردیبهشت 95 هم بعد یک دعوای یک ماهه شماره ماشینش عوض شد که نود درصد مطمینم به نام کسی دیگه کرده.
خلاصه اونطور که تا حالا فهمیدم مرتب توی این مدت منو بازی داده. ینی عامدانه شرایطی پیش میاره که من ناراحت بشم و بعد از ناراحتی من به نفع خودش استفاده میکنه. دایم برای ادامه زندگی شرط میذاشت و دنبال امتیاز بود. مثلا جشن عروسی نمیگیریم و ... . البته هنوز زیر یک سقف نرفتیم خداروشکر.
توی این مدت بارها بهم گفت که از تو و خانواده ت متنفرم برو دنبال زندگیت. بهش میگم تو منو نمیخوای تو برو درخواست طلاق بده میگه من عجله ای ندارم. تو عجله داری تو برو. این ینی ظلم مضاعف.
بهش گفتم تو داری عامدانه منو اذیت میکنی تا مهریه ندی. میگه تو خودت خواستی...............
این ینی چقدر وجدانش رو شسته گذاشته کنار. با چه منطقی اینکه یک زنو اذیت کنی تا خودش بره میشه با بی وجدانی انجام بشه؟
سه سال از عمر من به هدر رفته. آینده یک دختر رو داغون کرده. اون وقت برای ندادن مهریه اینقدر هم آزارش داد. فقط امیدم به خداست. من که توانی ندارم دیگه نه برای ادامه و نه برای گرفتن مهریه. بخوام مهریه هم بگیرم باید عمرم به هدر بره بیشتر از این.
الان به حدی رسیده که امروز داریم میریم وکیل بگیریم. خیلی دلم پر درده. اینکه یه دخترو بگیرن اینقدر اذیتش کنن تا خودش به طلاق راضی بشه. خدا می دونه که چقدر روح و روان و اعصاب منو فرسوده کرده. واقعا این آدم بعد از من خوشبخت میشه؟
دوتا پست قبلیم اینا هستن
لطفا کمکم کنید نمیدونم جدا بشم یا نه؟ :(
تلاش برای بهبود رابطه من و شوهرم بعد از یک تنش 3.5 ماهه
علاقه مندی ها (Bookmarks)