به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 مرداد 97 [ 09:50]
    تاریخ عضویت
    1397-4-17
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    169
    سطح
    3
    Points: 169, Level: 3
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    7
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    6 مشکل با خانواده همسر مخصوصا خواهرشوهرم

    من یه بار ازدواج ناموفق داشتم و دوباره ازدواج کردم همسرم مرد خیلی خوبیه ولی مشکلم خانواده همسرم مخصوصا خواهرشه...تو عروسیمون که کلا اخم کرد و به خانوادم بی احترامی کرده بود و بعد عروسی نزاشت کسی از اعضای خانوادش خونم بیان و بی خود برای جاریم جشن میگیره و کاری میکنه به گوش من برسه...مشکل جدیدمون اینه ما روز پدر به خونه همسرم رفتیم و کادو بردیم دیدیم همه اخم کردن و بی محلی میکنن پدرشوهرم گفت چرا عید دیدنی خونه دخترم نرفتین همسرم گفت مگه وقتی بعد عروسی همه فامیل اومدن این اومد که خواهرش با دادو بیداد به من بی احترامی کرد که من بدون اینکه چیزی بگم اونجارو ترک کردم که همسرم به دفاع از من با خواهرش بحثش شد که خواهرش جلو همه بهش سیلی زد و همسرم اومد بیرون و شبش پدر همسرم به دفاع از دخترش به من گفت دخترم چون فهمید تو بیوه هستی باهات خوب نیست جالب اینجاست دخترش هم طلاق گرفته فرق من و دخترش اینه که اون دوره عقد جدا شد..من گریه کردم وهمسرم به پدرش گفت لفظ بیوه خیلی زنمو اذیت میکنه میتونی لفظ قشنگتری بگی و کلی بحثشون شد..و ما 3 ماهی خونشون نرفتیم و از همه جا میشندیدیم پشت سر من چیا میگفتن با تمام این وجود دیدم همسرم داره اذیت میشه از خانوادش دوره زنگ زدم و رفتم خونشون و دعوتشون کردم که بیان خونه ما دیدم نیومدن و پدر همسرم گفتن ما بدون دخترمون نمیایم باید برین خونشون ازش معذرت بخایننننننمن به همسرم گفتم واقعا دیگه اینکار از من ساخته نیست و همسرم هم متوجه شد چون یه بار به خاطر حرفای خواهرش کتک بدی زد و هنوز یادش میاد عصبی میشه...5 ماه شد و اونا نیومدن من تو شهرشون غریبم و هیچکسو ندارم و همیشه تنها هستم ولی اونا هیچی براشون مهم نیس...دوس ندارم همسرم به خاطر نیومدن خانوادش خجالت بکشه و ناراحت باشه و واقعا نمیتونم خواهرشو ببینم همش حس میکنم چون طلاق گرفتم من تو همه اتفاقا مقصرم و میترسم خانوادش باعث جدایی ما بشن چیکار کنم واقعا کلافم

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 12 آذر 97 [ 00:05]
    تاریخ عضویت
    1388-4-05
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    6,933
    سطح
    54
    Points: 6,933, Level: 54
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 8 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام کاری نداره اون به خاطر شکست تو زندگی ش روانش آسیب دیده بیشتر بهش توجه کنید ومحبت کنید نفرمودید که خواهر شوهرتون ازدواج کرده یا نه نگاه کنید اون به توجه شما احتیاج داره طبیبانه برخورد کنید اون خودش رو با شما مقایسه می کند امیدوارش کنید به ّآینده خوب وبه کسب تواناییهای روانی با او انتقام جویانه بر خورد نکنید

  3. 3 کاربر از پست مفید mohsen11 تشکرکرده اند .

    m.reza91 (دوشنبه 18 تیر 97), mmaryamm (چهارشنبه 20 تیر 97), نارجیس 2 (دوشنبه 18 تیر 97)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 09 آذر 97 [ 19:38]
    تاریخ عضویت
    1397-1-20
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    1,187
    سطح
    18
    Points: 1,187, Level: 18
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 82 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام. به نظر من خودت را کوچیک نکن . بهتره این مشکل را همسرتون حل کنه شما تابع تصمیم همسرتون باشید . زندگی خودت را بکن کسی که این وسط ضرر می کنه شما نیستی خانواده همسرته .

    شما سعی کن آرامش را توی خونه برقرار کنی و از خانواده همسرت حرفی نزنی زمان همه چیز را درست میکنه . موفق باشی.
    ویرایش توسط minno : دوشنبه 18 تیر 97 در ساعت 18:19

  5. 7 کاربر از پست مفید minno تشکرکرده اند .

    mmaryamm (چهارشنبه 20 تیر 97), Prime (دوشنبه 01 مرداد 97), نیکیا (سه شنبه 19 تیر 97), نارجیس 2 (دوشنبه 18 تیر 97), میس بیوتی (سه شنبه 19 تیر 97), آیـدا (دوشنبه 18 تیر 97), بارن (دوشنبه 01 مرداد 97)

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    191
    Array
    با سلام

    همیشه به خانم ها پیشنهاد میشه که با خانواده ی همسرشون روابط خوبی داشته باشند یا حداقل خنثی. ولی اگر این ارتباط خصمانه باشه باید برای درست کردنش تلاش کرد. بخصوص اینکه الان کل خانواده ی شوهرتون با شما مشکل دارند و متاسفانه پدرشوهرتون بجای میانجی گری خودش شده بخشی از مشکل و جبهه ی واحدی علیه شما تشکیل شده. یه جبهه ی احساسی البته، ولی اصل قضیه خواهر شوهرتونه، اگر بتونید اون رابطه درست کنید بقیشم خودبخود درست میشه. دقت کنید که یه سال دیگه دو سال دیگه ممکنه یه مشکلی بین شما و شوهرتون پیش بیاد؛ چون تو زندگی همه هست، در اون صورت ترجیح میدید خانوادش با شما دوست باشند یا دشمن؟ نذارید این رابطه رو زندگی خصوصیتون اثر مخرب بذاره.

    پیشنهادم اینه که از همسرتون بخواید که با خواهرش صحبت کنه و قرار یه جلسه ترتیب بدید و در خصوص مشکلاتتون صحبت کنید؛ این جلسه باید خارج از خونه و فقط بین شما دو نفر باشه تا نه شوهرتون از شما دفاع کنه نه خانوادش از اون؛ چون قبلا نشون دادند که میتونند جلسه رو به آشوب بکشونند. اما برای این کار شما باید آمادگی پیدا کنید تا بتونید جلسه رو مدیریت کنید. باید دلیل این رفتارهاش رو بفهمید، بتونید باهاش هم حسی کنید و بتونید دوستش داشته باشید به عنوان کسی که آسیب هایی دیده. هر دوتون ازدواج دومتون بوده، همین خودش یه نقطه ی خوب برای درک مشترکه چون احساسات یکسانی رو تجربه کردید. از چیزایی که تعریف کردید نشون میده عزت نفسش آسیب دیده است پس به شدت شکننده است ؛ شاید یه رفتار کوچیک از سمت شما باعث بوجود اومدن این مشکلات شده اونوقت ارزش این پیچیدگی ها رو قطعا نداره. اما برای اینکه شما بتونید جلسه رو مدیریت کنید باید آماده بشید براش. یه سری کارها رو باید یاد بگیرید. من در ادامه چند تا تاپیک مفید براتون میذارم:
    http://www.hamdardi.net/thread-13696.html
    http://www.hamdardi.net/thread-3160.html
    http://www.hamdardi.net/thread-19404.html
    http://www.hamdardi.net/thread-3525.html

    ممکنه همین فردا بخواید برید باهاش صحبت کنید ممکنه دو ماه دیگه. ولی این گفتگو برای رابطتون با شوهرتون، همونطور که خودتون تشخیص دادین اجتناب ناپذیره.

  7. کاربر روبرو از پست مفید m.reza91 تشکرکرده است .

    mmaryamm (چهارشنبه 20 تیر 97)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 آبان 97 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1397-3-27
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    1,737
    سطح
    24
    Points: 1,737, Level: 24
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 70.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    152

    تشکرشده 147 در 76 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.
    فکر کنم ناپختگی خانوده پدر شوهرتون خیلی کار میبره.و البته شما و همسرتون هم ناپختگی هایی دارین.زیاد رو خانواده پدرشوهرتون حساب باز نکنید.خانواده ای که نتونه حساب گله ادمها رو از هم جدا کنه و خودش رو نخود هرآش بکنه چندان ارزش سرمایه گذاری نداره.
    البته برای همسرتون قابل هضم نخواهد بود چون ازنظر اونا مشکل شماهستین.و برخلاف صورت ظاهری،درگیری شما و خواهرشوهرتون قدمت داره.و این یعنی ریشه دار بودنی که بسادگی با یک مکالمه قابل حل نیست.شما باید طرفتون رو میشناختین و هرگز با چنین خانواده ای رودرو نمی ایستادین.
    یک جمع وقتی میخوان نفهمن یک ملت نمیتونند تکونشون بدهند.
    ماجراهای شما و این خانواده هرگز تمام نخواهد شد.چون مشکل شما هستین و شما هم تغییرناپذیر! مگر اینکه روالی رو پیش بگیرین که ،اون چهره ای که خواهرشوهرتون از شما برای دیگران تصویر کردند نقش برآب بشه.و توصیه به صبر زیاد و ازخودگذشتگی همراه با حفظ عزت نفسی که همسرتون شما رو همراهی کنه،اگر یک روزی همسرتون به شما نگه یک معذرت خواهی بود دیگه،انجامش میدادی تموم میشد میرفت!بهمین خاطر توصیه میکنم اگر قراره همچین خانمی شما بکنید با نظارت یه بزرگتر از پشتیبانان خودتون باشه که یک شاهد و ضمانتی داشته باشین برای اداهای بعدیشون.
    اگر تونستین قلق خواهرشوهرتون رو پیدا کنید،شاید بنظر بیاد شما خودتون رو کوچیک کردین ولی مطمئن باشین رودست بزرگی به خواهرشوهرتون زدین و زندگیتون رو نجات دادین.همانطور که دوستان گفتن روی برخورد قاطعانه نه پرخاشگرانه تون خیلی سرمایه گذاری کنید در آینده زیاد نیاز پیدا خواهید کرد.موفق باشین.

  9. کاربر روبرو از پست مفید هادی60 تشکرکرده است .

    mmaryamm (چهارشنبه 20 تیر 97)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 09 آذر 97 [ 19:38]
    تاریخ عضویت
    1397-1-20
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    1,187
    سطح
    18
    Points: 1,187, Level: 18
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 82 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اگه برای عذرخواهی بری ممکنه بهت بی احترامی کنند . همچنین این کارت مجوزی میشه برای بی احترامی های بعدی . الان که شوهرت بهت فشار نمیاره که پا پیش بذاری به نظرم اقدامی نکن .

    عزیزم عذرخواهی کردن و بی احترامی دیدن روح خیلی بزرگی می طلبه خیلی ها بودن که این راه را رفتن ولی نتونستن با تحقیر شدنش کنار بیان و این خشم روز به روز بزرگ تر شده و آتیشش زندگیشون را سوزانده . هر کاری که انجام می دی همه ی عواقبش را بسنج به هر حال خانواده ی شوهرت پسرشون را ول نمی کنن .

    به نظر من روی رابطه خودت و شوهرت کار کن و در این زمینه تابع همسرت باش . بهتره شوهرت در عین حمایت از شما و احترام به خانوادش اوضاع را روبه راه کنه .

  11. 3 کاربر از پست مفید minno تشکرکرده اند .

    mmaryamm (چهارشنبه 20 تیر 97), نیکیا (سه شنبه 19 تیر 97), میس بیوتی (سه شنبه 19 تیر 97)

  12. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 29 مهر 02 [ 20:25]
    تاریخ عضویت
    1395-9-07
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    10,405
    سطح
    67
    Points: 10,405, Level: 67
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,535

    تشکرشده 309 در 154 پست

    Rep Power
    44
    Array
    عزیزم بهتره بذاری همسرت خودش روابطشو با خانوادش درست کنه و شما پا پیش نذاری.با این چیزایی که تعریف کردی بازم ناراحتی و دلخوری پیش میارن. اشتباه از اونا بوده و دلیلی نداره شما بری عذرخواهی .همین جوری شروع کنی بابد تا اخرش همین مدلی با اخلاقاشون کنار بیای

  13. 2 کاربر از پست مفید میس بیوتی تشکرکرده اند .

    mmaryamm (چهارشنبه 20 تیر 97), نیکیا (سه شنبه 19 تیر 97)

  14. #8
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    269

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    مثلث کارپمن از این نقش قربانی و خواهر شوهرتون از نقش ستمگر در بیاد و شما دنبال ناجی نباشید تا حقتون از اون بگیرید
    بهتر مثلث تد رو جایگزین مثلث کارپمن بکنید
    میتونید سرچ کنید این دو مثلث دقیق مطالعه کنید

  15. کاربر روبرو از پست مفید خادم رضا تشکرکرده است .

    نیکیا (چهارشنبه 20 تیر 97)

  16. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 مرداد 97 [ 09:50]
    تاریخ عضویت
    1397-4-17
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    169
    سطح
    3
    Points: 169, Level: 3
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    7
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    من واقعا به خاطر کاری که نکردم نمیتونم معذرت بخام تجربه 2 سال نامزدی بهم نشون داد هرچی اروم برخورد کردم بیشتر اذیتم کردن...اصلا نمیتونم ببینمش..فقط مشکل من اینه که همسرم ناراحته..من با اینکه تو شهرشون غریبم و کل فامیلشون از ترس اونا با ما رفت و امد نمیکنن خودمو سازگار کردم و با درس سرگرمم ولی وقتی میبینم چه کارایی برای جاریم میکنن عصبی میشم تو خواب و بیداری دنبال تلافی کردن هستم.....همسرم میگه برام دیگه مهم نیس بیان یا نه دیگه هم تورو اونجا نمیبرم ولی اونم حسش متغییره یهو طرفدار اونا میشه من نمیدونم واقعا چیکار کنم بدترین روزای عمرمو گذروندم درد تنهایی رو کشیدم و تحمل کردمو عادت...الان من واقعا دیگه نمیخام اونا باشن ولی اگه همسرمو مجبور کنن از من جدا شه چی یعنی میتونن تا اینقدر بد باشن

  17. کاربر روبرو از پست مفید mmaryamm تشکرکرده است .

    نیکیا (چهارشنبه 20 تیر 97)

  18. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آبان 00 [ 02:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-25
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    17,344
    سطح
    83
    Points: 17,344, Level: 83
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,156

    تشکرشده 742 در 286 پست

    Rep Power
    78
    Array
    سلام
    ببخشید که اینجوری میگم
    به جای اینکه شب و روز فکر تلافی کردن کارای اونا باشی به این فکر کن زندگیت و خودت رو جوری محکم کنی که توپ هم تکونتون نده چه برسه به خواهرشوهر و پدرشوهرت...
    میدونم این کار رو نمیکنی میدونم بازم صبح تا شب فکر اینی کی برا جاریت تولد گرفت کی عکس پروفایلشو چی گذاشت کی با کی رفت گردش...
    خراب کردن زندگی همیشه خیلی راحت تر از ساختنشه.. ما هم اکثرا راحت ترین راه ها رو انتخاب میکنیم متاسفانه

  19. 2 کاربر از پست مفید نیکیا تشکرکرده اند .

    Happy.girl.69 (چهارشنبه 20 تیر 97), mmaryamm (دوشنبه 01 مرداد 97)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مشکل با خانواده همسر مخصوصا خواهرشوهرم2
    توسط mmaryamm در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 10 مرداد 97, 09:46
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 24 تیر 95, 18:54
  3. همسرم به خانواده خود مخصوصا مادرش بیشتر از من اهمیت میدهد
    توسط سپیده64 در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: سه شنبه 11 شهریور 93, 12:25
  4. مهارت های ارتباطی «خصوصا ارتباط کلامی»
    توسط baran.68 در انجمن مهارتهای ارتباطی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: دوشنبه 21 شهریور 90, 07:36
  5. +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
    توسط green در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 76
    آخرين نوشته: یکشنبه 17 بهمن 89, 09:09

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:34 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.