اومدم اینجا برا همدردی و بازشدن ذهنم نسبت به موقعیتی که شاید بشه بحران نامید
تشکرشده 431 در 213 پست
اومدم اینجا برا همدردی و بازشدن ذهنم نسبت به موقعیتی که شاید بشه بحران نامید
morteza2487 (چهارشنبه 31 تیر 94)
تشکرشده 728 در 228 پست
سلام خانومی
ناراحت شدم...علت طلاقت چیه ؟! خودتم مایلی؟!
از نام کاربریت حس می کنم شاید خودتم دوست داشته باشی
می شه بیشتر بگی از خودت
البته اگر یادآوریش اذیتت نمی کنه...
این جوری دوستان بهتر راهنماییت می کنند
واست از خدا آرامش و شادی می خوام
morteza2487 (چهارشنبه 31 تیر 94), آخیش (شنبه 20 تیر 94), افسونگر (شنبه 13 تیر 94), اعجاز عشق (شنبه 13 تیر 94)
تشکرشده 166 در 90 پست
لحظه سخت و عجیبیه . تمام وجود آدم رو ترس و استرس میگیره.درست مثل زمان عقد با دنیایی مبهم که رو به روت هست.
ما رو تو این لحظه های سخت همراه و همدرد خودت بدان
morteza2487 (چهارشنبه 31 تیر 94), آخیش (شنبه 20 تیر 94)
تشکرشده 431 در 213 پست
salam mer30,, shoharam darkhast talaq dade ma too aqdim va etefaqayee oftade ke tozihesh sakht nist va baratoon tarif mikonam , man halam khoobe va khodaro shokr aroomam vali ye khorde az ayande mitrasam
morteza2487 (چهارشنبه 31 تیر 94)
تشکرشده 431 در 213 پست
نمی دونم چطوری مشکلاتمون رو توضیح بدم اما بطور کلی دو سال عقدیم و تو این مدت می دیدم که بفکر عروسی نیست و حاضر نیست پولی برام خرج کنه و 1سال اول منو اسکناس می دید و انتظارات مالی از من داشت در حالی که اگه پول لازم میشدم حتی بهم قرض نمی داد ، خانواده ام رو احترام نمی گذاشت، و منو مجبور می کرد در مورد خانواده ام حرفی نزنم و جواب تلفنشون رو هم ندم همش منو کنترل می کرددر هر موردی و اون همه کنترل وایرادگیری باعث استرس وتپش قلبم شده بودتو خانواده و فامیل خودم قبولم داشتن و مورد احترام بودم و بابت آشپزی، رانندگی ،درس ،کار و ... مورد تایید بودم اما پیش شوهرم زیر ذره بین انتقاد بودم و همش سعی میکردم مورد قبول واقع بشم و خب این سخت گیری ها بهتر شد وتپش قلبم از بین رفت و بعدش سعی کردم یاد بگیره پول درآوردن وظیفه من نیست سعی کردم دیگه کار نکنم . با کمبود های مالی بسازم تا وقتی که رفتارش تعدیل بشه وقتی کار می کردم منو چک می کرد که چقد پول در میارم و صادقانه بهش می گفتم اما شک داشت وباور نمی کرد انتظار داشت بیشتر کار کنم و پول بیشتری در بیارم اگه روزی می خواستم بریم بیرون تفریح می گفت کار داریم و من تنبلم تو 4 ماه اول عقد همش منو بازخواست می کرد که بیشتر کار کنم تا جایی که ماه رمضون هم با روزه کار می کردم و حسابی سخت کوش شده بودم با اینکه عقد بودیم باید خونه مامانم نمی رفتم تا شوهرم هم باشه و با اون بریم همیشه یه شک عجیبی داشت خلاصه بعد 15 ماه از عقد کار رو کنار گذاشتم حالا با خانواده ام چپ افتاده بود چون خیلی حساس و پر توقعه و دهن بینه ،تو خانواده اش پای بدگویی ها می نشست و .... آخرش این شد که 2 بار با بابام دعوا کرد و یکبارش با بابا کتک کاری کرد کلا روابط خانوادگی خراب شد
- - - Updated - - -
منو شوهرم هم شهری هستیم و رسم شهر ما اینه که عقد و عروسی با پسر و جهاز با دختره ،6 ماه بعد عقد از بابا پرسید چقد پول عروسی رو میده و بابا گفت خب ارزونتر عروسی بگیرید ....
- - - Updated - - -
بعد از کتک کاری بابا باهاش تا 1 ماه قهر بودم که با اصرار شوهرم و وساطت عمه ام آشتی کردیم به این شرط که خونه بگیره و زندگی کنیم ومن همراهش به محل کارش رفتم اما خونه نگرفت و تو حیرونی بودم 4 ماه گذشت ترکش کردم درخواست طلاق داد و 4 ماه بعدش دادخواست طلاق جدی شد و رفتیم دادگاه و رای طلاق صادر شد الان منتظرم بریم محضر........
maryam240 (چهارشنبه 01 مهر 94), morteza2487 (چهارشنبه 31 تیر 94), رنگین (چهارشنبه 17 تیر 94)
تشکرشده 247 در 126 پست
کار درستی کردی.
امیدوارم زندگی بعدیت شوهر درخور و خوبی گیرت بیاد نه مثل این آدم نامرد
morteza2487 (چهارشنبه 31 تیر 94), آخیش (شنبه 20 تیر 94)
تشکرشده 728 در 228 پست
سلام
خانومی من مشاور نیستم کاربر عادی هستم و در اون حدی هم نیستم که بخوام کسیو راهنمایی کنم امکان داره اشتباه کنم و باعث آسیب دیدن شما بشم
ظاهرا تصمیم تون بر جدایی هست و خودتون هم مایلید...و نگران بعد طلاق هستید!
یه پیشنهاد دارم تا می تونید ورزش کنید (رقص بلدی ! :D)
کتاب بخونید واسه خودتون تفریح و سرگرمی ایجاد کنید...افسوس گذشته رو نخورید خودتون رو سرزنش نکنید حالا فقط باید به فکر آینده تون باشید...این رو هم بگم به خودتون فرصت بدید و خیلی سریع وارد ازدواج مجدد نشید
این مقالات رو هم مطالعه بفرمایید (امیدوارم کمک تون کنه)
http://www.hamdardi.net/thread-38729.html
این تاپیک رو هم مطالعه بفرمایید
http://www.hamdardi.net/thread-13268.html
اینم یه سایت دیگه ست
شاوره در مورد طلاق-طلاق و جدایی-اضطراب بعد از طلاق-مشاوره خوب و باتجربه در زمینه طلاق-راههای کنار آمدن با طلاق و جدایی-چگونه با مشکلات بعد از طلاق کنار بیاییم.روانشناس و مشاور در زمینه طلاق-مقاله و مقالات خوب در زمینه طلاق-سایت خوب در زمینه طلاق. شاو
morteza2487 (چهارشنبه 31 تیر 94), آخیش (شنبه 20 تیر 94), سوده 82 (شنبه 20 تیر 94)
تشکرشده 431 در 213 پست
من سه مشکل دارم اول اینکه با این که رای طلاق گرفتیم اما حس می کنم شوهرم قصد طلاق نداره چون پول مهریه رو قرض کرده بوده و پس داده و میگه پول ندارم و پول جور بشه میام طلاقت میدم احساس میکنم همه برنام طلاق برای زهر چشم گرفتن از من بوده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! دوم اینکه اگه طلاقم بده چقد دووم میارم و میتونم سالم زندگی کنم و افسرده نشم و سوم اینکه اگه طلاقم نده چطوری با اون دیوونه زندگی کنم می ترسم هم از طلاق هم از بودن با مردی که دمدی مزاج و فتنه گره، اس ام اس میده بیا بریم بیرون دوستانه من بهش گفتم نه یه روز دیگه واسه نامه محضر رفتیم دادگاه ، بیرون دادگاه 3 ساعت حرف زد و ول کن نبود و اصلا داد و بیدا نمی کرد و منم بابت نفقه می خواستم بگم وبرم ولی اصرار میکرد بمون حرفام گوش بده منم جا گذاشتم رفتم ،الان اس میده جوابش نمیدم فرداش اس میده شنبه هستی بریم محضر؟ جواب میدم آره دو تا شوخی میکنه بعد میگه حالا تا پول جور کنم
morteza2487 (چهارشنبه 31 تیر 94)
تشکرشده 1,387 در 220 پست
سلام،
به تالار همدردی خیلی خوش امدید!
همسر شما متاسفانه خیلی راحت تلبند،که شما رو میفرستند کار و خودشون فقط درخواست پول دارند و کنترل گر...
من واقعاً نمیفهمم آدمها چرا باید 2 سال تو عقد بمونند؟! نمیفهمم اگه کسی شرایط ازدواج نداره چرا پا پیش میذاره واسه عقد، و دخترا چرا انقدر طولانی تو دوران عقد میمونند؟!
به شما توصیه میکنم دو لیست تهیه کنید:
1. خوبیها و بدیهای همسرت ( شخصیت ،رفتار،کردارش)
2.چیزهای مثبت و منفی بعد از طلاق
بعد این دوتا رو باهم مقایسه کن،این کار هم فقط از پس خود شما برمیاد،چون ما تو زندگی شما نیستیم و نمیتونیم جای شما تصمیم بگیریم!
احساس میکنم ولی شما بعد از طلاق حتما موفقتر خواهید بود ( بر اسای حرفهای خودتون که موفق بودید که در خانواده و فامیل مورد احترام بودید و بابت آشپزی، رانندگی ،درس ،کار و ... مورد تایید بود ید)
شما زیر ذربین انتقاد گیریها،کنترلها،شکاک بودنها و ایرادگیرهای همسرتون اعتماد بنفستونو خیلی کم کردید...
تو همین سایت مقالات زیادی هست که میتونید با خوندنش اعتماد بنفس خودتونو بالا ببرید...خودتونو محکم کنید تا انشالا بعد از جدای هم قوی باشید...
موفق باشید
آرزو دارم،
فاصله نباشه بین تو و تمام احساس های خوبت
تو باشی و شادی باشه و یه دنیا سلامتی
و امضاء خداوند بزرگ پای
تمام آرزوهایت
ویرایش توسط سوده 82 : شنبه 20 تیر 94 در ساعت 13:56
fahimeh.a (پنجشنبه 24 تیر 95), morteza2487 (چهارشنبه 31 تیر 94), parsa1400 (شنبه 20 تیر 94), آخیش (شنبه 20 تیر 94)
تشکرشده 42 در 18 پست
اگه من میدونستم بعد طلاق چقدر مشکل پیدا میکنم هیچوقت طلاق نمیگرفتم...مثل من نباش سر 2 هفته طلاق نگیر یه مدت طلاقو به عقب بنداز ببین میتونی تحمل کنی ببین این شرایط برات بهتره؟هیچکس بد کامل و خوب کامل نیس...من دوس داشتم همسرم بود هرچند کتکم میزد هرچند خیانت میکرد...ولی الان شرایطم خیلی بدتره همش ترس دارم از ایندم همه اذیتت میکنن....
morteza2487 (چهارشنبه 31 تیر 94), آخیش (شنبه 20 تیر 94), رنگین (شنبه 20 تیر 94)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)