شوهرم رو از خونه بیرون کردم حالا خودم موندم و تردیدو دوراهی و یه عالمه سوال

[شایسته89]

دارم خفه میشم.خیلی اوضاع وحشتناک شد.بگم من باگوشی الان واردشدم و کل سایت رو نمیبینم.الان تو شهر شوهرم هستیم.دعوای خیلی بدی امشب جلوی مادرشوهرم با شوهرم کردم.وگفتم فردا میرم و طلاقمم میگیرم.همش تقصیر برادر شوهر بزرگمه.اون دوس داره ما جدا شیم تا شوهرم کامل در اختیار اون باشه.الان پشیمونم تورو خدا بگین فردا چیکار کنم

[شایسته89]

صبح شد.سرم داره میترکه از درد.هیچکی نیس دو کلمه صحبت کنه با من؟چیکار کنم برم و اینو بذارم واسه خانوادش یا غرورمو بذارم زیر پامو بمونم؟؟

[مدیرهمدردی]

با سلام و احترام
شایسته 89 گرامی
دقت کنید شما حتی اگر یک سرماخوردگی ساده داشته باشید و نزد پزشک بروید و نسخه بدهد. شما تا نسخه را تهیه نکنید. و تا همه آنتی بیوتیک را سر زمان و تا آخرش مصرف نکنید سلامتی به شما بر نمی گردد.
یک زندگی با این همه مسائل و بالا و پایین ها، نیاز به دقت و توجه بیشتری دارد.
اینکه یه موقع سر یک موضوع عصبی بشوی و تا آخرش بروی و بعد فردا که عصبانیتت فروکش کرد دوباره بخواهی بازسازی کنی انرژی زیادی ازت می گیرد.
لطفا برگردید جوابهای قبلی ام را به دقت مطالعه کنید.
یک توصیه هایی برای موارد بحرانی مثل اکنون برایت دارم. که خونسردی، عدم تصمیم گیری ، هم حسی ، سعه صدر و تحمل و کنترل خشم و آرامش هست. در این شرایط باید احساساتت را کنترل کنی. در این زمان باید چسب را بزنی و حفظ کنی تا این چسب محکم شود.

اما توصیه هایی هم داشتم برای ادامه و استمرار این زندگی.
وقتی شما چسبی را می زنید و هنوز تر هست. ابتدا باید مواظبت کنید تا خشک شود و محکم شود. اما این بدان معنا نیست که تا آخر عمر باید این چسب را با دست نگه داری تا محکم شود. چسب خودش را می گیرد.
شما هم ا کنون نیاز هست برای مدتی مدارا، صبر و تحمل پیشه کنی تا بتوانی بستری را با همسرت داشته باشی که با مرور زمان ترمیم نمایید.
برای ترمیم مهارتهای ارتباطی، آگاهی و مسائل دیگری نیاز دارد که من سرفصلش را در پستهای قبلی گفته ام.
لطفا برای شکستن پیوند عجله نکنید.

[واحد]

عزیزم بگو چرا دوباره دعواتون شد مگه تو برای اشتی نرفته بودی تو که میدونی اطرافیان خیر خواه شما نیستن و سعی در برهم زدن زندگیتون دارن ؟ چرا این فرصتو بهشون میدید ؟ بهتره موضوع رو برای ما توضیح بدی هم خودت سبک تر میشی هم اینکه خودت ایرادهای رفتارتو پیدا میکنی و به این نتیجه میرسی که چکار میکردی بهتر بود .

[شایسته89]

این تاپیک قبلی ام هست:
شوهرم رو از خونه بیرون کردم حالا خودم موندم و تردیدو دوراهی و یه عالمه سوال

مدیر عزیز دیگه دیر شد من الان پستتون رو تو تاپیک قبلیم خوندم. پاره تنمو گذاشتمو اومدم. اگه اشک اجازه بده مینویسم.دیشب دعوامون شد منم گفتم دیگه تحملم تموم شده فردا میرم و دیگه طلاقمو میگیرم.
از راه که رسیدم در اتاقشو بستم تا چشام به وسایلاش نیفته ولی نمیشه بچم همه جا هست. .......................................

[khaleghezey]

درود بانو شایسته گرامی

با سپاس از مدیر همدردی عزیز و اینکه بسیار ریز و دقیق به شما راهنمایی میدن واقعا حیفه استفاده نکنید

توی یکی از تایپیک هاتون زده بودید

((چند سال پیش تاپیک های بالهای صداقت عزیز رو خوندم اگه اشتباه نکنم مشابهت های زیادی بین زندگی من و اون بود. ولی ببینید اون به کجا رسیده از راهنماییها خوب استفاده کرده و الان شده مدیر سایت. ولی من همچنان اندر خم یک کوچه ام.......))

شما اگه کل مقاله های سایت رو هم بخوانید و از بر باشید ولی اگر به آنها عمل نکنید هیچ فایده ای نداره هیچی.بقول معروف اگه آدم بخواد اجرا کنه یه جمله هم براش کافیه چه برسه به اینهمه راهنمایی میخوای زندگیت درست بشه خوب همین چیزایی که یاد گرفتی رو عملیشون کن وگرنه اگه به حرف زدن باشه همه بلدن خوب حرف بزنن مهم عمل کردنه

میدونی باید گذشته رو رها کنی ولی رهاش نمیکنی
میدونی نباید جلوی خانوادش دعوا کنی ولی اینکارو میکنی
میدونی گفتن کلمه طلاق و تهدید کردنش درست نیست ولی انجامش میدی
.
.
.
میدونی این راهش نیست ولی داری باز همین راه غلط رو انجام میدی.
خواهشا اول واقعا تصمیم بگیر که میخوای چیکار کنی و آیا واقعا میخوای صحبت ها و راهنمایی های دوستان را عملی کنید بعد بیاید بگید تا از نوش روع کنیم وگرنه اینجوری 4سال دیگه میای میگی دوستان مشکلشون حل شد و من اندرخم یک کوچه ام هنوز

گذشته رو چال کن توی باغچه حیاط خونت بانو

[khaleghezey]

بانو شایسته 89

شما بهتره همون تایپیک قدیم را ادامه بدهید هرووقت احساس کردید که واقعا میخواید به توصیه دوستان عمل کنید یه تایپیک جدید با نام جدید و عنوان و روحیه جدید بزنید که هرووقت حتی عنوانش را هم دیدید انرژی مثبت بگیرید

اینجوری دوستان پست های قدیمی شما رو میخوانند و بهتر میتوانند راهنمایی کنند شما رو خیلی کارتون سریعتر پیش میره.
شما احساس میکنم آرامش لازم را ندارید در حال حاضر بیشتر سردرگم هستید.

تایپیک قبلی ایشون

http://www.hamdardi.net/thread-32052.html

[میشل]

سلام،

صبح شد.سرم داره میترکه از درد.هیچکی نیس دو کلمه صحبت کنه با من؟چیکار کنم برم و اینو بذارم واسه خانوادش یا غرورمو بذارم زیر پامو بمونم؟؟

این راهنمایی هایی که مدیرهمدردی به شما کردن و از 18 اسفند تا حالا داره تو این تاپیک خاک میخوره رو اگه بیرون میخواستید دریافت کنید، کلی خرجتون میشد. تازه اگه شانس میاوردید و یه مشاوری مثل ایشون رو پیدا میکردید....


این کاری بود که قرار بود انجام بدید:

پنجم: روش بیرون آمدن از تردید
برای حل مشکلات زناشویی ما همیشه به زوجین می گوییم که باید در کنار هم حل کنید.

از آنجا که شما به جای یک راهکار صحیح و همه جانبه، به خاطر فشار احساسی و اذیتی که شده اید یک طرفه به راندن و تهدید همسرت اقدام کرده اید. نیاز هست برای تغییر این مسئله خودتان اقدام کنید.
این اقدام می تواند شجاعانه و رک باشد مثل ادبیات ذیل در یک مکالمه تلفنی و یا حتی مسافرت حضوری:
" عزیزم خودت می دونی که ته دلم چی می خواد. تو رو تنها می خواد. فقط تو رو، بدون اون موادی که دشمن هر دومون هست. اما شرمنده هستم که این را بد گفتم و با ناپختگی، از این اشتباهم معذرت می خواهم، دوست دارم ، یک اقدام جدی داشته باشیم برای شروع یک زندگی ، و من تصمیم دارم که اشتباهاتم را گردن بگیرم و جبران کنم. همین طور که اشتباهم را اکنون برای روندن تو گردن گرفتم و معذرت خواهی کردم. بیا یک مدتی هر دو در کنار هم زندگی کنیم بدون اینکه بخواهیم همدیگر را تغییر دهیم. اما من مشکلات و ضعفهای خودم را کار می کنم تو هم مسئول کارهای خودت باش، لذا دلم برایت تنگ شده دوست دارم ببینمت. هنوزم ته دلم دوستت دارم."

حالا هم تکلیفتون همینه...

شما یه فرد تحصیل کرده هستید، از شما انتظار میره معقول تر برخورد کنید.

موفق باشید.

[میشل]

سلام،

منظورتون چیه که پست آقای مدیر رو دیر دیدید؟ ایشون که از 18 اسفند تا حالا چند تا پست برای شما گذاشتن.

شما اصلا قصد دارید کاری انجام بدید؟ لطفا این سوال رو صدقانه جواب بدید.

چه انتظاری از ما دارید؟

- - - Updated - - -

میتونم بپرسم بچه شما چند سالشه؟ دختر یا پسر؟ و چی شد که چنین کاری رو باهاش کردید؟

[مدیرهمدردی]

مدیر عزیز دیگه دیر شد من الان پستتون رو تو تاپیک قبلیم خوندم. پاره تنمو گذاشتمو اومدم. اگه اشک اجازه بده مینویسم.دیشب دعوامون شد منم گفتم دیگه تحملم تموم شده فردا میرم و دیگه طلاقمو میگیرم.
از راه که رسیدم در اتاقشو بستم تا چشام به وسایلاش نیفته ولی نمیشه بچم همه جا هست. .......................................

با سلام و احترام
بالاخره کار احساسی کردید؟!!!!
شما همون موقع هم یک اشتباه در ذهنت بود و اینکه می گفتی:

"غرورم را بگذارم زیر پام و پا پیش بگذارم یا نه؟"
این جمله ات کاملا اشتاهه.


غرور چیه؟ چرا این برچسب و لقب را روی روشهای احیاء و بازسازی زندگی ات می گذارید.
اگر غرور این باشه که هر زن یا شوهری محکم روی حرفهای احساسی خود بایستند که سنگ روی سنگ بند نمیشه.

هر انسانی بر اساس ارزشمندی هدفش دست به اقدامی می زند.
بعضی انسانها برای حفظ جسم بچه اشان کلیه خودشون را به او پیوند می زنند.
چرا مادری برای حفظ و بازسازی روان خودش، روان فرزندش و روان همسرش ، احساسش را کنترل نکند؟ (همان چیزی را که غرور می نامید.)

هیچ دیر نشده است.
جلوی ضرر را از هر کجا بگیرید منفعت هست.
شما اکنون ضعیف هستید.
نباید تصمیم هایی که بار سنگینی به شما تحمیل می کند بگیرید. (مثل ترک خانه)
قبلا هم بهت گفته بودم برای طلاق هم باید قوی باشید.

از طرف دیگر طلاق راهکار خودش را دارد.
خانه سنگر یک زن هست. فقط وقتی آن را ترک کنید که همه بندها را گسسته و طلاق را گرفته باشید.
حتی از نظر حقوقی ترک خانه توسط زن قبل از طلاق به ضرر او تمام می شود و اسم عدم تمکین می خورد.

لذا این اشتباه را جبران کنید.
اتفاقا اگر برگشتید نشان دهنده شجاعت شماست .
و شما زمانی باید احساس غرور بکنید که به خاطر ساختن یک زندگی و آماده شدن برای گرفتن یک تصمیم بزرگ (حالا یا بازسازی یا طلاق) به کانون خانواده برگشتید و احساس خود را تحت مدیریت خود در آورده اید.

لطفا تا زمان نتیجه قطعی در سنگر خود یعنی خانه خود باقی بمانید.
از برگشت مجدد احساس قدرت کنید. نه ضعف.

پستهای قبلی ام را باز هم مجددا توصیه می کنم با دقتی بیشتری بخوانید.
اکنون از موضع ضعف این تاپیک را زده اید و این نشان می دهد که شما به دستور احساستون عمل کردید نه مشاورتون.


===============
گام اول در پست قبلی ام خونسردی و صبوری بود

یکم: خونسرد و آرام باشید.
....
شاید این بند را سریعتر خواندید تا به یک تکنیک عملی و کاربردی برسید. اگر چنین کردید، مطمئن باشید که بندهای دیگر هیچ کمکی به شما نمی کند.
....
در واقع این بند فونداسیون و ریشه همه کارهای مهم دیگر هست.
لذا باید مدت زمان کافی به این بند اختصاص دهید. تا بتوانید خیلی آرام بگیرید.
کاملا ادبیات شما در این تاپیک نشان می دهد که بسیار مستاصل و مردد هستید و حتی بسیار تحریک پذیر شده اید.