التماس نکن!
"التماس" اشتباه ترین راهیه که می تونی بری. نه دست به دامن شوهرت بشو، نه کس دیگه. دستتو روی زانوی خودت بذار و بلند شو.
وسیع باش و تنها و سر به زیر و سخت.
تشکرشده 6,903 در 1,648 پست
التماس نکن!
"التماس" اشتباه ترین راهیه که می تونی بری. نه دست به دامن شوهرت بشو، نه کس دیگه. دستتو روی زانوی خودت بذار و بلند شو.
وسیع باش و تنها و سر به زیر و سخت.
هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...
تشکرشده 74 در 42 پست
سلام
مرسی از همه دوستان.
واقعا راست میگید. من به خاطر ترس از طلاق دارم همه کاری می کنم. سعی می کنم به رفتار خودم مسلط باشم. الان از طایفه خودش افتادن وسط و دارن باهاش صحبت می کنن. به نظرتون حتی برای روابط جنسی پیش قدم نشم؟ چون ایشون همش منو پس میزنه.
بهار زندگی عزیز مسئله ما توسط خود ایشون به گوش دوست و فامیل رسید من فقط به خانواده خودم و خودش گفتم نه هیچ کس دیگه. چون اصلا دوست نداشتم کسی بفهمه. من الان اصلا پیشش گریه زاری نمی کنم ولی خوب همش سعی می کنم براش چایی ببرم, غذا ببرم حتی اگه نخوره. فقط یه کم خودم مشکل روحی پیدا کردم و استرس های بسیار شدید و غیر قابل کنترل می گیرم.
من چی کار کنم که هنوز دوستش دارم؟ به خدا حتی مادرم که زن سنتی و مذهبی ای هست بهم میگه جدا شو. ولی هیچ کس نمیتونه حس منو درک کنه.
ایشون هم جدایی مفتی میخاد. یعنی بدون مهریه. خوب من چی کار کنم؟
szd (یکشنبه 23 آذر 93), بهار.زندگی (یکشنبه 23 آذر 93)
تشکرشده 9,663 در 1,930 پست
سحرناز خانوم شما اصلا گوش نمیدی داریم بهت چی میگیم؟فقط داری کار خودتو میکنی.فقط میای گزارش مینویسی.خیلی خوبه در عین حال که داری اینجا خودتو تخلیه روانی مکنی درکنارش به فکر راه حل های درست و حسابی باشی و پیگیری کنی تا مشکلت حل بشه.
نظر شخصی من(شخصی) اینه که برای روابط جنسی پیشقدم نشی چون وقتی پست میزنه تو دلخورتر میشی و اون عصبیتر.الان برا داشتن رابطه زمان مناسبی نیس.
بازم تاکید میکنم ببینی شوهرت واقعا چی میخواد و ایراداتو ببینی.تا وقتی متوجه اصل مشکلتون نشی چیزی درست نمیشه.
اصلا نیاز نیس تو بشی عینا چیزی که فکر میکنی شوهرت میخواد.تو قطعا جذابیتی براش داشتی که برا ازدواج انتخابت کرده.تو باید خودتو جذابیتاتو بشناسی و تقویتشون کنی.میتونی آدم منحصر بفردی باشی اما برای همسرت جذاب هم باشی.
فعلا خوابتو منظم کن.از دم کرده های گیاهی برای آرامشت استفاده کن.شامو دیر نخور و سعی کن زود بخوابی.رژیم غذاییتونو چک کن ببین از نظر موادغذایی مختلف،ویتامین ها و سازگاری با مزاجتون اوکی هست یا نه؟
یه برنامه رقص یا نرمش 20-30دقیقه ای هرروز صبح برای خودت بذار.اگه صبح نمیتونی یه ساعت دیگه اما حتما انجامش بده.
اگه فکر میکنی درگیری های این مدت باعث شده از بدنت غافل بشی یه سر و سامونی به خودت بده.اصلاح و اپیلاسیون و این چیزا که جزو نظافته و اگه اهل رنگ مویی موهاتو رنگ کن.و خلاصه سرو سامونی به ظاهرت بده.
یه کاری که ازش لذت میبری رو جزء برنامه روزانت قرار بده.اینکه اون کار چی باشه دیگه سلیقه ایه.
اگه دعا یا مناجات آرومت میکنه انجام بده.
فعلا همینکارا رو بکنی خیلی خوبه.
.......................
تو مرحله اول باید به اوضاع خودت یه نظمی بدی.تا بعدا بتونی با شوهرت ارتباط بگیری.
بعدا توی ارتباط هم باید ارتباط سالم باشه.دو طرفه باشه.منفعلانه نباشه.
سحرناز خانوم من فقط حدس میزنم و دارم از نوشته هاتون حس میکنم آدم لجبازی هستی.شاید در ظاهر به نظر منعطف بیای اما در واقع یه لجاجت و سرسختی پنهانی داری.حداقل تو یه تاپیک چند صفحه ای و تا صفحه دوم این تاپیکت که اینطور بودی.تا وقتی که در مقابل پیدا کردن صورت مسئله واقعی گارد بگیری چیزی درست نمیشه.برای همین حالت که بهتر شد بشین و دوباره زندگیتو بررسی کن.قوت و ضعفاشو ببین.خواسته های خودت و همسرتو بنویس تا دوستان بتونن بهتر کمکت کنن.
تشکرشده 74 در 42 پست
بهار زندگی عزیز مرسی . منم دارم همین کارهارو می کنم. به ظاهرم هم میرسم ولی متأسفانه نزدیک به 17 کیلو وزن کم کردم و دیگه هر لباسی بهم نمیاد. در مورد روابط جنسی هم که پیش قدم نمیشم. دکتر روانپزشک هم رفتم تا با قرص یه مقدار افسردگیمو خوب کنم.
از رفتار ایشونم هم بگم که مثلا شب نمیاد و هر چی اس ام اس میدم جواب نمیده. یا مثلا برنامه تفریحی با دوستاشون میزارن و اصلا براش مهم نیست که من نیستم. میگه حالا که طلاق بدون مهریه نمیگیری اوضاعت همینه. اهل داد و فریاد و فحش و کتک نیست ولی تا دلتون بخواد عذاب روحی میده.
خواسته هاش هم اینه که دوست داشته من تو نقش یه زن خانه دار و یه زن شاغل و یه زن دانشجو به طور کامل و بی نقص باشم و البته رفتارهای خود ایشون اصلا مهم نیست که چجوری بوده. تو تاپیک قبلی راجع به مشکلاتمون گفتم.
فقط نمیدونم تا کی میتونم این وضعیت رو تحمل کنم. من الان وظایف خودم رو انجام میدم ولی ایشون حتی حرف میزنم جواب هم نمیدن.
بهار.زندگی (چهارشنبه 26 آذر 93)
تشکرشده 9,663 در 1,930 پست
نوچ
اینجوری اتفاق مثبتی نمیفته.
ای بابا رفتار شوهرتو که الان نمیخوایم بدونیم.هی میگی شوهرم اینطور.من همه کار میکنم
ولش کن.یعنی رو کاراش تمرکز نکن
الان وظیفه اصلی تو مراقبت از سلامتیته.جسمی و روحی.میتونی؟
اگه آره خودت یه لیست بیا بنویس از کارایی که برای مراقبت از خودت باید انجام بدی
مگه نمیخوای شوهرت عاشقت بشه؟خب باید اول خودت قوی بشی.بعد رابطتونو واکاوی کنی تا درست بشه و ....
این لینک رو بخون و ببین چقد شبیه مشکل توئه؟
http://www.hamdardi.net/thread-18343.html
اینم قشنگه.بخون
http://www.hamdardi.net/thread-10532.html
تشکرشده 9 در 3 پست
سلام واقن مهریه برای شما خیلی مهمه؟نمیتونی برای خودت کار پیدا کنی؟سعی کن بیشتر بیرون از خونه باشی .ارتباطات اجتماعیت رو بیشتر کن وقتی با افراد بیشتری برخورد داشته باشی ناخود اگاه متوجه میشی که همسرت چه ایراداتی داره واینکه شما میگی دوسش دارم فقط یک وابستگی بیمار گونه است.باید از پیله خود ساخته ات بیای بیرون .ایجاد تحول در زندگی برای ایجاد تحول در فکر خیلی ضروری است.تحول بسته به شرایط شما داره میتونه شروع یک کار جدید باشه ،اموختن یک هنر،یاپرداختن به چیزیکه همیشه ارزوشو داشتی .شاید لازم باشه یک مقدار غرور رو در خودت تقویت کنی تا دیگه اینقدر بهش خدمت نکنی .شاید لازم باشه بپذیری که دیگه نمیخوادت و عشق رو که نمیشه بزور ایجاد کرد.اجازه بده روحت نفس بکشه اونوقت مسایل رو راحتتر میتونی درک کنی وبپذیری.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)