به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 38
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 اردیبهشت 95 [ 13:04]
    تاریخ عضویت
    1393-12-26
    نوشته ها
    103
    امتیاز
    4,880
    سطح
    44
    Points: 4,880, Level: 44
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    934

    تشکرشده 329 در 91 پست

    Rep Power
    36
    Array
    ممنونم که همفکری میکنید و امیدوارم مشکلات همه اتون حل بشه... یه جایی خوندم ادم وقتی توی دوزخ زندگی میکنه خواه نا خواه به بهشت هم ایمان خواهد داشت... من روزای سختی رو سپری میکنم چون هرگز فکر نمیکردم یه روزی ازدواج کردن بشه دغدغه ام... فکر نمیکردم به دوستای متاهلم حسودیم بشه..وقتی بچه بودم گمان میکردم وقتی بزرگ بشم منم عین همه ازدواج میکنم و بچه دار میشم ... فکر میکردم وقتش که شد اتفاق میوفته... الان پذیرفتم که واقعا طبق گفته خدا : که ما انسان رو در رنج افریدیم... من وقتی نا امید شدم و مغزم دیگه کار نمیکرد رفتم در مورد رنج و فلسفه اش توی همین سایت خوندم و از مدیر همدردی هم خیلی تشکر میکنم... من دلم میخواد برای ازدواجم تلاش کنم چون فکر میکنم شادی و ارامش یه ازدواج خوب رو حق انسانی خودم میدونم و همه ادم ها... تنهایی برازنده خدا هست ... میخوام جداقل اگه کاری از دستم میاد انجام بدم بعد اگه نشد دیگه خیالم راحت باشه که من تلاشمو کردم و نشد.. حالا میخوام این رو بفهم ایا این نظر من در مورد ازدواج هم درسته یا ازدواج کاملا قسمته و نمیشه کاریش کرد اگه توی تقدیرت نباشه... فکر کنم کاملا گیج شدم توی مفهوم تقدیر و قسمت و حکمت و اراده و عدالت و... البته تسلیم و پذیرش که گمان دارم کلید ارامش هست و من بلدش نیستم.. یادمه بودا هم گفته ریشه رنج خواستنه... ولی نخواستنم سخته که

  2. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 26 فروردین 94 [ 01:39]
    تاریخ عضویت
    1393-11-19
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    589
    سطح
    11
    Points: 589, Level: 11
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 52 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط یه دختر سرگردان نمایش پست ها
    ممنونم که همفکری میکنید و امیدوارم مشکلات همه اتون حل بشه... یه جایی خوندم ادم وقتی توی دوزخ زندگی میکنه خواه نا خواه به بهشت هم ایمان خواهد داشت... من روزای سختی رو سپری میکنم چون هرگز فکر نمیکردم یه روزی ازدواج کردن بشه دغدغه ام... فکر نمیکردم به دوستای متاهلم حسودیم بشه..وقتی بچه بودم گمان میکردم وقتی بزرگ بشم منم عین همه ازدواج میکنم و بچه دار میشم ... فکر میکردم وقتش که شد اتفاق میوفته... الان پذیرفتم که واقعا طبق گفته خدا : که ما انسان رو در رنج افریدیم... من وقتی نا امید شدم و مغزم دیگه کار نمیکرد رفتم در مورد رنج و فلسفه اش توی همین سایت خوندم و از مدیر همدردی هم خیلی تشکر میکنم... من دلم میخواد برای ازدواجم تلاش کنم چون فکر میکنم شادی و ارامش یه ازدواج خوب رو حق انسانی خودم میدونم و همه ادم ها... تنهایی برازنده خدا هست ... میخوام جداقل اگه کاری از دستم میاد انجام بدم بعد اگه نشد دیگه خیالم راحت باشه که من تلاشمو کردم و نشد.. حالا میخوام این رو بفهم ایا این نظر من در مورد ازدواج هم درسته یا ازدواج کاملا قسمته و نمیشه کاریش کرد اگه توی تقدیرت نباشه... فکر کنم کاملا گیج شدم توی مفهوم تقدیر و قسمت و حکمت و اراده و عدالت و... البته تسلیم و پذیرش که گمان دارم کلید ارامش هست و من بلدش نیستم.. یادمه بودا هم گفته ریشه رنج خواستنه... ولی نخواستنم سخته که
    خانم عزیز به نظر من همونطور که گفتم باید سعی کنی اون آقایونی که گفتی تگاهشون فرق داره و البته با شخصیت هستن رو به خودت نزدیک کنی .مطمین باش اونا اگر انسان های سالمی باشن دل دارن و علاقمند میشن اینو شک نکن .در مورد محل کارت فکر کن ببین کسی بوده که نگاهش از نظرت فرق داشته . ارزششو داشته باشه خودتو بهش نزدیک کتی .(خواستی در مورد مصداق های کار هم کمکت میکنم ) یکی دو ماه بیشار طول نمیکشه یه شب موبایلتو چک میکنی میبینی پیام داده با خانواده مزاحمتون بشیم برای آشنایی!!!!!! خیلی از آقایون اینجورن فقط جرات استارت کار رو ندارن. و در مورد خانواده با وجود اینکه من هم به نوی مشکل شما رو دارم باید یه کم جسارت به خرج بدید و بگید که سنتون دیگه کم نیست و خواستگاری رو بدون خواستن نظرتون رد نکنن.نهایتش یه چند ساعت اخماشون بره توی هم ولی بعدش فکر میکنن در موردش و به حقانیت شما پی میبرن.ان شالله موفق باشی و به هرچه میخوای برسی.من این تاپیکتو دنبال میکنم و کمکی هم از دستم بر بیاد دریغ نمیکنم به امید اینکه به همین زودیا اینجا نیمه گمشدت رو به ما معرفی کنی

  3. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 آبان 01 [ 10:33]
    تاریخ عضویت
    1393-7-19
    نوشته ها
    134
    امتیاز
    8,639
    سطح
    62
    Points: 8,639, Level: 62
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    346

    تشکرشده 262 در 104 پست

    Rep Power
    35
    Array
    ببخشید دختر سرگردان عزیز سوال من از اقای dearvahab هست
    اینکه گفتین خیلی از پسرها جرات استارت زدن ندارن علتش چیه؟ مثلا چی میشه مطرح کنن و جواب منفی بشنون؟
    چون شما مرد هستین میخوام شما جواب بدین مرسی

  4. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 15 اسفند 94 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-12-15
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    1,751
    سطح
    24
    Points: 1,751, Level: 24
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    134

    تشکرشده 120 در 36 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یه دختر سرگردان، امیدوارم مشکل شما حل بشه، ما پسرا هم شرایطو مشکلات خودمونو داریم (هر کیو در نظر میگیری همیشه یه بهتر پیدا میشه سخته انتخاب. شوخی کردم) ولی ناامید نباش، تلاشتو بیشتر کن در عین اینکه نذار این مساله روی شما تاثیر بذاره چون ناخودآگاه ممکنه از حالت طبیعی خارج بشی. یه رازی رو هم در مورد پسرا بهت بگم """ پسرا از دختری خوششون میاد که خودشو انسانیتو دوست داشته باشه خودخواه نباشه - شاد باشه این یکی واقعا تاثیرگذاره - بتونن بهش اعتماد کنن اینو خودتون میدونید دیگه چجوری """

    sepanta1990 پستت خیلی حرف توش داره، چه قسمت دختران 22-23 ساله، چه قسمت دوستی و خواستگاری (الان که دوست پسرا کلا ته اعتماد بنفسن، الان جامعه دست دوست پسراست دارن حکومت میکنن. خخخخ) به شخصه ازت تشکر میکنم بابت پست قشنگت،
    قبلا تو یه تایپیک دیگه گفتم بعضی خانما به ما پسرا به چشم "لنگه کفش تو بیابون غنیمته" نگاه میکنن، فقط زمانی یاد پسرا میفتن که مجبور باشن زمانیکه زمان شوهر کردنشون دیر شده باشه. بازم همون موقع اگه خواستگارشون بشه دو تا باز شروع میکنن. به خاطر اینکه میخوان فرار کنن از سختی ساختن یه زندگی، میخوان پسرا برن تنهایی با دوست دختراشون! زندگی رو بسازن بعد از این خانم خواستگاری کنن

  5. 2 کاربر از پست مفید capitan2 تشکرکرده اند .

    sinafun (پنجشنبه 28 اسفند 93), امیر مسعود (پنجشنبه 28 اسفند 93)

  6. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 شهریور 94 [ 00:46]
    تاریخ عضویت
    1393-12-11
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    642
    سطح
    12
    Points: 642, Level: 12
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 18 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط dearvahab نمایش پست ها
    خانم عزیز به نظر من همونطور که گفتم باید سعی کنی اون آقایونی که گفتی تگاهشون فرق داره و البته با شخصیت هستن رو به خودت نزدیک کنی .مطمین باش اونا اگر انسان های سالمی باشن دل دارن و علاقمند میشن اینو شک نکن .در مورد محل کارت فکر کن ببین کسی بوده که نگاهش از نظرت فرق داشته . ارزششو داشته باشه خودتو بهش نزدیک کتی .(خواستی در مورد مصداق های کار هم کمکت میکنم ) یکی دو ماه بیشار طول نمیکشه یه شب موبایلتو چک میکنی میبینی پیام داده با خانواده مزاحمتون بشیم برای آشنایی!!!!!! خیلی از آقایون اینجورن فقط جرات استارت کار رو ندارن. و در مورد خانواده با وجود اینکه من هم به نوی مشکل شما رو دارم باید یه کم جسارت به خرج بدید و بگید که سنتون دیگه کم نیست و خواستگاری رو بدون خواستن نظرتون رد نکنن.نهایتش یه چند ساعت اخماشون بره توی هم ولی بعدش فکر میکنن در موردش و به حقانیت شما پی میبرن.ان شالله موفق باشی و به هرچه میخوای برسی.من این تاپیکتو دنبال میکنم و کمکی هم از دستم بر بیاد دریغ نمیکنم به امید اینکه به همین زودیا اینجا نیمه گمشدت رو به ما معرفی کنی

    سلا م دوست عزیزم . در مورد نزدیک شدن به آقایون میخواستم بگم من تو قسمت "سوالات ارتباط دختر و پسر" با عنوان " ابراز علاقه به یک پسر، درست یا غلط؟" مشکلم رو گفتم نگاه کنید خوبه. اینکار دردسر زیاد داره. برای من فقط رنج و ناراحتیش مونده. گاهی اوقات با خودم میگم ای کاش هیچوقت اینکارو نمیکردم و الان ذهنم درگیر کسی نبود . اصلا حس خوبی نیست که خانوم فقط سعی کنه رابطه رو شروع کنه حتی ممکنه بعد از شروع رابطه و حتی ازدواج هم با خودت فکر کنی که برای طرف مقابل اونقدر ارزش نداشتی برای به دست آوردنت تلاش کنه و غرورشو زمین بزنه. البته خب شاید برای خیلی ها جواب بده

  7. 2 کاربر از پست مفید mahya_mo تشکرکرده اند .

    مصباح الهدی (چهارشنبه 27 اسفند 93), امیر مسعود (پنجشنبه 28 اسفند 93)

  8. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 مهر 94 [ 16:26]
    تاریخ عضویت
    1393-6-24
    نوشته ها
    69
    امتیاز
    1,517
    سطح
    22
    Points: 1,517, Level: 22
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 27.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    28

    تشکرشده 57 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط capitan2 نمایش پست ها
    sepanta1990 پستت خیلی حرف توش داره، چه قسمت دختران 22-23 ساله، چه قسمت دوستی و خواستگاری (الان که دوست پسرا کلا ته اعتماد بنفسن، الان جامعه دست دوست پسراست دارن حکومت میکنن. خخخخ) به شخصه ازت تشکر میکنم بابت پست قشنگت،
    قبلا تو یه تایپیک دیگه گفتم بعضی خانما به ما پسرا به چشم "لنگه کفش تو بیابون غنیمته" نگاه میکنن، فقط زمانی یاد پسرا میفتن که مجبور باشن زمانیکه زمان شوهر کردنشون دیر شده باشه. بازم همون موقع اگه خواستگارشون بشه دو تا باز شروع میکنن. به خاطر اینکه میخوان فرار کنن از سختی ساختن یه زندگی، میخوان پسرا برن تنهایی با دوست دختراشون! زندگی رو بسازن بعد از این خانم خواستگاری کنن
    سلام دوست عزیزم
    ممنونم که مورد توجهت قرار گرفته. راستش این حرفا خیلی وقت بود توی دلم بود.
    براش یه تاپیک مستقل زدم. خوشحال میشم نظرتو بدونم.
    http://www.hamdardi.net/thread-37897.html

  9. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام عزیزم

    توی پستهات متوجه تشابهاتی با شرایط قبلی خودم شدم.اول اینکه خانوادت بدون اینکه به تو بگن خواستگارهات رو رد کردن و اینکه علیرغم اینکه خیلی بهت اهمیت میدن

    ازدواج کردن تو دغدغشون نیست و بعد هم غرورت که باعث میشه نیازها و خواسته هات رو به کسی نگی.

    شاید مشکل همینه.خانواده منم دقیقا همینطورن.خودمم که قبلا کاملا بیخیال ازدواج و این حرفا بودم.ولی وقتی این مساله برام مهم شد،غرورم رو کاملا گذاشتم کنار

    و با خانوادم صحبت کردم.طوری شد که این موضوع دغدغه اونها هم شد.

    این خیلی تاثیر داره.پدر و مادرت میتونن تو این قضیه خیلی کمکت کنن.اگه بدونن اینقدر برات مهمه که ازدواج کنی خیلی چیزها عوض میشه.

    خودت هم مسائلی که دوستان گفتن رو رعایت کن.اینکه تو جمع هستی ولی زیاد گرم نمیگیری خیلی بهت کمک نمیشه.تا حد امکان روابط اجتماعیت رو گسترش

    بده،از خانوادت هم بخواه همین کار رو بکنن.

    من یه سال از تو بزرگترم و چندماه پیش خواستگاری برام اومد که بیشتر ملاکهام رو داشت.یه مدت من سر قضیه دیر شدن ازدواجم ناامید و ناراحت بودم.ولی جالبه وقتی این

    اتفاق افتاد که من قبلش موفق شده بودم تبدیل به یه دختر شاد و امیدوار بشم که خودش به تنهایی میتونه خوشبخت باشه و خوشحالیش رو منوط به ازدواج نمیدونه.

    زندگیت رو بکن،شاد و امیدوار باش در عین حال تمام تلاشت رو هم بکن.

    ببین تو جمع بودن و گرم گرفتن با بقیه و خوشرو بودن میتونه منجر به ازدواج بشه برات.ولی غیر از اون نتیجه ای که قطعا برات داره شاد بودن و شاد زندگی کردنه.

  10. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 اسفند 94 [ 17:17]
    تاریخ عضویت
    1393-10-14
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    2,348
    سطح
    29
    Points: 2,348, Level: 29
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 102
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    67

    تشکرشده 156 در 69 پست

    Rep Power
    27
    Array
    سلام خانم محترم
    من پسرم و 4سال از شما کوچیکترم ولی میفهمم چی میگین ، کاملا درک میکنم حال روحیتونو و اینکه چه قدر شرایط سختی هستش ، کلا فقط نباید نا امید باشید باید سختی تحمل کنید چون بعدش اگه خدا بخواد وقتی به عشقتون برسین خیلی زندگی شیرین میشه براتون .
    من خودم با شرایطی که دارم دلم میخواد برم جلو برای ازدواج ولی بزرگترین مانع ترس از آینده مبهم هستش ، از نظر مالی اینکه چی میخواد بشه ، اینکه آینده شغلیم متزلزله به نظر من کلا ازدواج بخاطر شرایط سخت مالی جامعه سخت شده . یه مساله دیگه هم که من باهاش درگیرم اینه که نه شنیدن برام سخته ، با اینکه میدونم وقتی دختری بهت نه میگه باید به انتخابش احترام گذاشت و این دلیل نیست که من مشکلی دارم که بهم نه گفته ، ولی برای من سخته .
    یکی دو تا دوست صمیمی هم دارم اونا برا این ازدواج نمیکنن چون که نمیتونن دختر بازیو بزارن کنار ، میگن بازم دلمون یه نفر جدید میخواد .
    یکی دیگه از دوستام هست که میگه وقتی بخوام با دوست دخترم ازدواج کنم خانواده هارو درگیر میکنیم ، فلن نمیخوام درگیر این مسائل بشم .
    کلا هر کی یه شرایطی داره دیگه ، ولی این فازی که مثل ماها هستن و هیچکس نیست پیششون خیلی سخته . امیدوارم خدا یه کاری کنه
    آرزوی سلامتی و شادی میکنم برات

  11. 2 کاربر از پست مفید stu تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (چهارشنبه 27 اسفند 93), امیر مسعود (پنجشنبه 28 اسفند 93)

  12. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مرداد 95 [ 15:24]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    3,922
    سطح
    39
    Points: 3,922, Level: 39
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 73.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    94

    تشکرشده 539 در 149 پست

    Rep Power
    41
    Array
    سلام
    وقت بخیر
    مشکلی که شما داری خیلی از دخترا دارن.. منم شرایطم مثل شماست.. در واقع اینکه بدون دلیل موقعیت خوب پیش نمیاد اینکه همه شرایط از نظر خودمون خوبه اما معلومه یه حس تنهایی تو وجود ادم میمونه و نباید تو این سن از خانواده انتظار داشت این احساس ما رو درک کنن...منم خانوادم کلا به این مبحث فکر نکردن از اولم مدام میگفتن فقط درس ... این شد که الان شرایط اینطور شده..روابط اجتماعی زیاد خوبه اما با افرادی که مثل خودت باشن و واقعا بخوان ازدواج کنن... وگرنه من اطرافم پر بود همیشه از مهمونی ها و رفت و امدا و دوستا و شرایطی که مطمئنن بیشتر دنبال دوستی بودن تا ازدواج..البته خیلی از اطرافیانم همونجاها اشنا شدن و بعد از چند سال زندگی مشترکشونو شروع کردن... به روحیه خودت بستگی داره..من شرایط روحیم این جور چیزا نیست..و واقعا اکثر دوستام و دخترای فامیلم چه دختر و چه پسر قبل از ازدواج با همسرشون دوست بودن و به خانواده معرفی کردن... الانم همه فکر میکنن منم حتما همین شرایطو دارم و یه نفر تو زندگیم هست...
    مسئله دیگه اینکه واقعا پسر های بالای 30 سال که پیش میاد و صحبت میکنیم جز اولین سوالاشون اینه که با تعجب میپرسن چرا تا به حال ازدواج نکردی؟ تا الان چی کار میکردی؟ این سوالا باعث میشه یه دختر خیلی از نظر روحی تحلیل بره و مدام فکر کنه مشکلی هست..
    در واقع راه حل کاربردی در این باره من شخصا فکر میکنم وجود نداره برای یه دختر ..چون تو جامعه ما خانواده به خانواده و شهر به شهر همه چیز متفاوته.. شاید این اجتماعی بودن که همه ما میگیم برای یه دختر تو یه شهر خیلی هم خوب نباشه اما جای دیگه باشه...تنها چیزی که میشه گفت اینه شاد بود و سعی کرد زندگی کرد فقط همین یعنی اگه کاری هم میکنی و جایی میری و خلاصه هر کاری میکنی هدفت فقط خوشحالی خودت و درونت باشه تا نمود بیرونی هم پیدا کنه.. وگرنه از نظر شخصی من همه میدونن یه دختر دوست داره ازدواج کنه وگرنه نیازی نیست مدام به بقیه بگیم...
    براتون بهترینارو تو سال جدید ارزو میکنم...

  13. 3 کاربر از پست مفید ida bahrami تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (چهارشنبه 27 اسفند 93), آنیتا123 (چهارشنبه 27 اسفند 93), امیر مسعود (پنجشنبه 28 اسفند 93)

  14. #20
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام دوست خوبم
    این نگرانی شما اپیدمی شده. دوستان به خوبی شما را راهنمایی کرده اند و در زمان کوتاهی به شما پاسخ های خیلی خوبی دادند.و من هم استفاده بردم
    ضمن اینکه من با دوستان موافقم فقط این نکته را بگم که تعداد خواستگار لزوما معنیش این نیست که زود تر ازدواج می کردی... چه بسا دخترهای هم سن خودت که کلی خواستگار داشتند ولی هنوز ازدواج نکردند.
    یک جوری در ازدواج به شدت قسمت دخیل است.
    و بعد هم راجع به این پست بگم:

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahya_mo نمایش پست ها
    سلا م دوست عزیزم . در مورد نزدیک شدن به آقایون میخواستم بگم من تو قسمت "سوالات ارتباط دختر و پسر" با عنوان " ابراز علاقه به یک پسر، درست یا غلط؟" مشکلم رو گفتم نگاه کنید خوبه. اینکار دردسر زیاد داره. برای من فقط رنج و ناراحتیش مونده. گاهی اوقات با خودم میگم ای کاش هیچوقت اینکارو نمیکردم و الان ذهنم درگیر کسی نبود . اصلا حس خوبی نیست که خانوم فقط سعی کنه رابطه رو شروع کنه حتی ممکنه بعد از شروع رابطه و حتی ازدواج هم با خودت فکر کنی که برای طرف مقابل اونقدر ارزش نداشتی برای به دست آوردنت تلاش کنه و غرورشو زمین بزنه. البته خب شاید برای خیلی ها جواب بده
    نظر منم همینه. یعنی اگر ذهنت را روی انتخاب یک آقا متمرکز کنی ممکنه از چاله به چاه بیفتی. یعنی ریسکه.اگر جواب بده خوبه.ولی اگر جواب نده آسیب بیشتری می خوری و به عنوان یه دختر حس تحقیر و شکست عاطفی بیشتری تحمل می کنی.
    اما اگر روی همون موضوع اجتماعی بودن کار کنی بسیار خوب هست.

    نکته دیگر اینکه من خودم هیچ وقت آقایی از من مستقیم خواستگاری نکرده. اما خواستگار زیاد داشتم. دلیلش فقط معرف بوده. یعنی منو همیشه معرفی کردند . چون پدر و مادرم اجتماعی بودند دوستان پدر و مادرم مواردی را به من معرفی کردند.
    شما می تونی از همون نکته که خودت زن داداشت را معرفی کردی استفاده کنی و به اطرافیان از همین راه رسم معارفه را یاداوری کنی و اینکه چقدر این کار مستحب است و مثلا تو چه ثوابی کردی...

    *****************
    ******************************


    در زمینه اینکه بعضی شرایط می تونه در سخت کردن ازدواجت دخیل باشه و باید چه کار کنی که هر مشکل را حل کنی خوندن پست زیر #2 که برای تاپیک آقای sepanta نوشته شده می تونه برای شما و سایر مجردین کمک کننده باشه که من اینجا کپی اش را(البته فقط قسمتیش که کمک کننده است) می ذارم: (البته قسمتهای رنگی داخل پرانتزش را خاصه برای شما اضافه کرده ام):
    ****
    1)مهمترینش مساله اقتصادیه... که خب واقعا دیگه مسئولین رسیدگی نمی کنند و به ما هم ربطی نداره...

    2)دلایل مهم دیگه اش هم که خانواده ها هستند!!! فرقی نداره چه خانواده دختر چه خانواده پسر...
    و کلا شرایط اجتماعی ندیده گرفته میشه و توقعات براساس شرایط فعلی جامعه سنجیده نمیشه....

    3) و یک دلیل دیگرش هم دهه شصتی بودنه که تعدادمون زیاد شده بعد هرم سنی یه بهم خوردگی تو توازن دختر و پسر ایجاد کرده(حرفم مستدله...) یعنی با وجود اینکه تو هر سال تعداد متولدین دختر و پسر تقریبا برابر بوده ولی به خاطر اختلاف سنی که پسر باید با دختر داشته باشه گزینه انتخاب برای هر دو گروه کم میشه . در این مورد می تونید پست #6 را بخونید تا متوجه منظورم بشید. اینجا ازدواج با هم سن می تونه کمک کننده باشه.مثلا پسر 30 ساله با دختر 30 ساله ازدواج کنه. (پس روی سن می تونی زیاد سخت گیری نکنی! یکی دو سال دختر بزرگتر در سن شما مشکلی ایجاد نمی کنه)

    4) و دلیل دیگرش هم همین مساله دوستی است! یعنی وقتی تو جامعه با توجه به شرایط سخت ازدواج یک جوان بتونه نیازش را برطرف کنه خب قاعدتا همان جوان با خیال راحت تر ازدواجش را به تاخیر می اندازه تا کار و سربازیش را درست کنه و دختر مناسب تر (!) پیدا کنه... که دوباره همین مساله باعث تشدید مشکل ازدواج میشه... ( و همین طور سعی کن شبیه دخترانی که در این گروه دوستی قرار می گیرند نباشی... چرا ه گاهی از نظر بقیه از روی ظاهر قضاوت می شی حتی مثلا ممکنه هیچ وقت تجربه دوستی نداشته باشی ولی مثلا چون بیش از حد به ظاهر رسیده باشی پیش خودشون بگن این دختر الان تا این سن احتمالا تجربه دوستی داشته(!!!) برای همین ظاهر متین و محجبه داشته باش.)

    5) بعد یک دلیل دیگرش هم ظاهر بینی هست...
    الف) ظاهر بینی خانمها:مثلا من خودم از وقتی که عضو این سایت شدم چقدر تاپیک دیدم پسری رفته خواستگاری و جواب منفی گرفته و دلایلش را داره عنوان می کنه (حالا من که جای دختره نبودم ببینم واقعا این پسر دلایلش درسته یا فقط داره این طور فکر می کنه کلی می گم) بعد می بینم مثلا این پسر چقدر هم اتفاقا پسر خوبی هم بوده! مثلا می گه من فلان توانایی ها را دارم... بعد مثلا متوجه میشی چقدر این آقا با مسئولیت بوده و مرد زندگی بوده و چقدر آدمی هست که می تونه یه دختر را واقعا خوشبخت کنه...
    حالا این آدم می ره خواستگاری... بعد جواب منفی می گیره...
    یکی از این دلایل می تونه جواب منفی دختر خانم باشه: 1/ لاغره 2/ حقوقش کمه؟!!! 3/ مهربون نیست (حالا اتفاقا این آقا مثلا با توجه به تاپیکهاش می بینی چقدر هم آدم رومانتیکی بوده ها! و مثلا این دختر می دونست یک دل نه صد دل عاشقش می شد) و و و
    بعد حالا مهم تر اینکه خیلی وقتها هم خانواده دختر مداخله می کنند! مثلا شما می بینی همین پسری که تاپیک زده چقدر آدم کاری هست و دنبال کار بوده اما پدر دختر کلا یه قضاوت دیگه می کنه!!! می گه چرا یه جوان 30 ساله تازه رفته سر کار؟ (پدر دختر با زمان خودش مقایسه می کنه! نمی دونه که این دهه شصتی ها فرق دارند!)
    ( ***با پدر و مادرت خیلی خوب حرف بزن. مثلا ازدواجج برادرت را بهانه کن و بگو مامان یادته من چقدر کمک کردم.... چرا مثلا شما به من کمک نمی کنید؟ بعد مادرت ازت می پرسه چه طوری؟ بعد بگو که مثلا متوجه شدی چند مورد بوده ولی به تو نگفتند! بعد مثلا می تونی از معضلات بچه های دهه شصتی بگی)

    ب)ظاهربینی آقایون: ببخشید این هم مشخصه دیگه... مثلا آقایی می ره خواستگاری دختر خوب با کمالات... ولی دختر را نمی پسنده... چرا؟ مثلا چرا این دختر (که از حقوق اولیه انسانیشه) باید ادامه تحصیل بده؟ من نمی خوام خانومم کار کنه...یا برعکس من می خوام خانمم حتما کار کنه!!!
    بعد همین محدودیت ها برای یه دختر احساس خفگی میاره. می گه من چرا با یه مرد ازدواج کنم این قدر محدود بشم؟! وقتی 22 سالگی ازدواج کنم آقای شوهر نمی ذاره من به علاقم برسم.منم مجبور می شم که اول به اون چیزایی که دوست دارم برسم بعد ازدواج کنم! نتیجه اینکه من فعلا قصد ازدواج ندارم! فعلا می خوام جوانی کنم... چرا به خاطر یه مرد زودی خودم را محدود کنم... حالا که وقت دارم!!!
    در حالی که اصلا به نظر من اگر به ازدواج درست نگاه بشه برای همینه که زن و شوهر به هم کمک کنند که مسیرشون و علایقشون را بهتر طی کنند... اصلا من خودم اگر یه همسری داشتم که هم تیپ فکری من بود و مثلا با هم درس می خوندیم حتی تو همین درسم خیلی موفق تر می شدم... چون دیگه انتخابم را کرده بودم و این همه دغدغه انتخاب شوهر نمی داشتم.....

    بعد یه قسمت از ظاهربینی آقایون هم اینه که دختری که خودش خوشگله را با دختری که با آرایش خوشگل میشه را نمی تونن تمیز بدن... مثلا ممکنه پسر خواستگاری دختر بره بعد یه قیافه معمولی و یه رفتار معمولی ببینه ولی وقتی دوست دخترش را می بینه یه دختر خوشگل و طناز می بینه که چقدر هم خوب دلبری می کنه.... تازه توقعی هم نداره! فقط می گه بیا منو بگیر!!! خب این تفاوت باعث میشه یه آقا هم تو خواستگاری خیلی از دختره خوشش نیاد... می گه وا! این ها چقدر پرتوقع اند.حالا قیافه خاصی هم نداره... (غافل از اینکه همون دختره بعد ازدواج چقدر هم پتانسیل دلبری و خوشگلی داشته! فقط آب نبوده و گرنه خیلی شناگر ماهری بوده!!! و بعد یه مدت دست دوست دخترش را هم می بسته!)
    و معلومه که یه دختر که خوشگله بیشتر خواستگار داره و چون بیشتر خواستگار داره سخت تر آقای خواستگار را می پسنده و شما می گید چقدر دختران سخت گیرند.در صورتی که از نظر آماری خب معلومه که بیشتر آدم ها از نظر قیافه معمولی هستند و اگر توقع جامعه این قدر به خاطر ظاهر بالا نمی رفت و اون آقا می رفت خواستگاری یه دختر با قیافه معمولی( که با آرایش زیبا میشه) می تونست راحت تر ازدواج کنه و تعداد خواستگارها هم بین دخترها پخش می شد...

    (در این مورد باید در جمع زنانه و مهمانی ها نشان بدی که تیپ بیرونت چقدر متفاوته(به دلیل حجاب) و چقدر برات مهمه)
    ****

    حالا این ها بعضی دلایل بود که باید هر کی ببینه کدوم دلایل به سمت خودش هست... من خودم به شخصه بعضی دلایل به سمتم هست و اشتباهات خودم بوده و اشتباهات خانواده ام....
    این که ازدواجتون سخت شده برام قابل درکه... کلا هم برای دختران سخت شده هم برای پسران...
    اما من راستش به عنوان یه دختر بیشتر حق را به پسرها می دم که ازدواج برای آنها سخت تر از ما دختران احساس میشه... یعنی یه پسر هم وظیفش هست که شرایط ازدواج خودش را خوب کنه هم دنبال یه دختر خب بگرده و انتخاب کنه! حالا دختر خوب را از کجا پیدا کنه؟!
    بعد اون دختر خوب خودش چه شرایطی بذاره!

    تاپیک زیر هم می تونه براتون مفید باشه:
    پیدا کردن دختر خوب واسه ازدواج (این تاپیک می تونه به شما کمک کنه از این جهت که در چه شرایطی قرار بگری تا انتخاب بشی. به عبارتی از این جهت برای دختران هم خوبه)


    ****************

    موفق باشی دوست خوبم
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
    ویرایش توسط مصباح الهدی : چهارشنبه 27 اسفند 93 در ساعت 10:30

  15. 2 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (چهارشنبه 27 اسفند 93), امیر مسعود (پنجشنبه 28 اسفند 93)


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:43 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.