به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 دی 93 [ 12:52]
    تاریخ عضویت
    1393-4-07
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    402
    سطح
    8
    Points: 402, Level: 8
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    ازدواج با اختلاف معکوس

    سلام میدونم تکراریه این موضوع ولی خواهش می کنم در مورد شرایط من نظر بدین
    من دانشجوی ترم اخر کارشناسی ارشد هستم(حدودا بیست و پنج ساله) مهرماه سال گذشته که ورودی های جدیدمون اومدن ما با اونا یه درس داشتیم، یه دختر خانومی جزو اون ورودی ها بودن.همه بچه ها که خودشونو معرفی کردن ایشون هم گفتن که سه سال از ما بزرگترن.به هر حال عجیب بود چون به قیافشون میخورد نهایتا 23-22 ساله باشن!! خلاصه اون اوایل هیچ حسی وجود نداشت و ما مثل همکلاسی تا حدود 4 ماه بودیم ولی از اون به بعد کمک کم یه علاقه ی خفیفی به وجود اومد اونم دو طرفه .از اونجا هم این علاقه پیش اومد که من یه مقدار اخلاقای شاد و پرانرژی داشتم و برخوردام خوب بود با ادب برخورد میکردم و... برای ایشون استارت از اینجا زده شد و منم چون میدیدم رفتارای سنگینی دارن پوشش خوبی دارن در کنارش انرژی خوبی دارن یه مقدار به ایشون علاقمند شدم.به هرحال شروع علاقه با چند تا معیار عاقلانه و بعد از 4 ماه شکل گرفت تا حدودا دو ماه بعد از اون ما سعی کردیم همدیگه رو بشناسیم و کامل همه شرایط رو در نظر بگیریم و بعد از اینکه دیدیم واقعا معیارامون مشترکه و شدیدا مشابهاتمون زیاده(کاملا به دور از احساس بود و عاقلانه و بدون بسته شدن چشم روی حقایق.تا اینجا یعنی 6 ماه پس از اولین روزی که هم دیگه رو دیدیم عشقی وجود نداشت) ولی بعد از این مدت که همدیگه رو مناسب هم دیدیم عاشق هم شدیم ولی الانم که دو ترمه یعنی 9 ماه میگذره هنوزم گاهی صحبتای منطقی در مورد همه چی میکنیم و سعی میکنیم همدیگه رو بیشتر بشناسیم و بعد از گذشت این مدت هنوز نکته ی منفی بزرگی تو هم پیدا نکردیم.
    ببینید ما از لحاظ رشته ی تحصیلی، مدرک تحصلیلی، سطح زندگی خانواده ها، فرهنگ، یکی هستیم اونها کمی مذهبی ترن. پس از این لحاظ هیچ مشکلی نداریم و کاملا هم کفو هستیم. از طرفی معیارای من برای انتخاب ایشون ساده بودن و موقر بودن پوششون و در عین حال خوش لباس بودن و محجب بودن، خوش برخورد بودنشون با همه، بسیار خوش قلب و مهربون و خوش اخلاق بودنشون، خانواده ی بسیار خوبی که دارن و هم کفو بودنمون بود. ما در مورد خیلی چیزا با هم حرف زدیم حتی چیزایی که روانشناسا در موردش این ازدواجار و منع میکردن و به نتایج مثبتی رسیدیم.در ضمن خیلی مشاوره های مشابه رو خ

    - - - Updated - - -

    خوندم و خیلی مشاوره گرفتم و بازم میخوام مشاوره بگیرم و این کاملترین توضیح منه که دیگه بتونم به نتیجه ی نهایی برسم. ما در مورد اینکه نباید اختلاف سنی تو چهره معلوم بشه صحبت کردیم (که البته ایشون چهرشون گفتم بیبی فیسه) و ایشون هم میدونن که باید به خودشون برسن و نذارن این اختلاف جذابیتشون کم کنه. در مورد این حرف زدیم که بعد از ازدواج یا حین اون ممکنه از طرف اشناها حرفا و تیکه هایی بشنویم من که خودم هیچ موقع حرف دیکران برام مهم نبوده و در این موردم نخواهد بود و ایشونم همینجورن البته گفتن نهایت اگه کسی حرفی زد خیلی با ارامش میگم ما شخصیت همو پسندیدیم و ناراحت نمیشم از حرف مردم. در مورد سن بچه داری صحبت کردیم خوب به نتیجه رسیدیم که حدود 30 سالگی من و 33 سالگی ایشون که از لحاظ مالی هم قوی شدیم سن مناسبیه(البته خواهر ایشونم 32 سالس و هنوز ازدواج نکرده کلا سن ازدواجشون بالاس نه اینکه خواستگار خوب نداشتن نه اول دنبال رسیدن به هدفاشون میرن و بعد معیارای خاصی دارن که هنوز تو طرف ندیدن). در مورد سربازیه من حرف زدیم که احتمال زیاد یا معافیت جور میشه برای سال بعد و یا امریه(که اگه امریه بشه بعد از ظهرا میتونم کار کنم و البته رشتمون هم شغل خوبیه و پردرامد منم تجربه کار دارم). و در مورد هرچیزی که فکرشو کنین و مربوط به اینده باشه یا مربوط به انالیز شخصیت خودمونو خانوادمون حرف زدیم و نتایج مثبت گرفتیم.درسته یه سری اختلافات ریز هست که تو هر شخصیتی هست و قرار نیست دو نفر کاملا یکی باشن.ولی ما کاملا تفاهم داریم و مشکل خاصی نداریم. ایشون هم دختر خیلی کم توقعی هستن و شدیدا پا به پای طرفشون هستن (مثلا خودشون کار کردن و بخشی از جاز رو خریدن که به قول خودشون به پدرشون فشار نیاد.از طرفیم باز گفتن اگه به ازدواج رسید 1سال وقت میخوام تا کار کنم و بخش دیگه ی جهیزیه رو بخرم منم گفتم همین فرصتو منم لازم دارم برای تثبیت شغل و کمی درامد داشتن).خواهر بزرگ ایشون هم از اول در جریان بودن و کاملا منو میشناسن و شدیدا منو دوست دارن و حمایت میکنن از این ازدواج. دختر خانوم هم حدود دو ماه پیش یه تیکه های به مادرشون انداختن در مورد من ولی حدودا یه ماه پیش جدی با مادرشون صحبت کردن که پسری از هم رشته ایا به من علاقه نشون داده. مادر ایشون هم با شروطی قبول کردن در صورتی که من بتونم تا سال بعد شرایطمو جور کنم به خواستگاری برم و مشکلی بابت اختلاف سنی نداشتن.پدیر ایشون هم در جریان قرار گرفتن و مخالفت سنی ندارن. چرا که ایشون چون صورتشون جوونتر میزنه تا حالا خواستگارای کم سن زیاد داشتن. در ضمن بگم که ایشون کلا خواستگار زیاد دارن و خودشون ازدواج نکردن ولی الان که اخلاقای منو شناختن و ... به ازدواج با من فکر کردن. حتی خواهرشون خواستگار 5سال کوچکتر داشتن همین چند روز پیش که گفتن 5 سال زیاده و ردشون کردن که اگه کمتر بود مشکلی نداشتن. البته پدر مادر پسره خیلی مصر بودن که اختلاف سنی مهم نیست ولی نشد.
    خوب دیگه در مورد شناخت و ... حرف زدم حالا بریم سر چیزی که مشاوره میخوام.
    اونها یه مقدار پرجمعیت ترن ولی ما فقط دوتا بچه ایم و منم تک پسرم. از طرفی تو شهری زندگی میکنیم که هنوز درگیر عرف ها و سنت ها هستن.یعنی احتمال اینکه مادر پدرم با اختلاف سن مشکل داشته باشن و تمام خوبیای طرفو با این موضوع ندیده بگیرن هست!!! چرا که روی من شدیدا حساسن به خاطر تک پسر بودن. قبلا تو خانواده ما پسرداییم دختری با دو سال اختلاف سنی رو میخواست که با مخالفت شدید روبرو شد و تقریبا براش جلو نمیرفتن ولی بعد از یک سال رای شدن و ازدواج سر گرفت(اون موقع پسرداییم میگفت من کامل میشناسمش همکاریم یه ساله ) به هر حال اون دختر واقعا دختر خوبی دراومد و الان هم همه دوستش دارن حتی اونایی که مخالف بودن. منم نمیخوام مثل اون پسر سر زبونا بیفتم باهام مخالفت شه تو خانواده بپیچه این موضوع.دوست دارم به انتخابم که واقعا عاقلانه س احترام بذارن و صرفا به خاطر سه سال مانع نشن و البته با احترام کامل و میل باطنی به خواستگاری بیان و اونجا به خانواده دختر احترام بذارن و بعد از ازدواج هم دخترو عزیزشون بدونن. قهرای اون پسرداییم و دعوا هایی که کرد + اشتباهاتی که بعی از جوونای فاملمون کردن خانواده ها رو حساس تر کرده رو ازدواج و احتمال مخالفت هست.از طرفیم مادر من تو خیلی چیزا وقتی من بهشون چیزی میگم از روی احساسات مادرانه نه میارن ولی همون چیزو یکی دیگه میگه میبینی قبول میکنن!!!(البته من کسی که بتونم باهاش راحت درمیان بذارم ندارم که اون کمک کنه.تنها دخترخالم هستن که دو سال بزرگتر از منه و مادرم شدیدا قبولش داره اون گفت بخوای من حرف میزنم واست) البته خانوادم از اون خانواده ها هم نیستن که خیلی منو محدود کنن و دعوا کنن و ... ولی خوب چون مهمترین تصمیم زندگی پسرشونه و میخوان بهترین انتخابو داشته باشه و بیشتر مد نظرشون ازدواج سنتی هست نمیدونم با این شرایط چطور برخورد میکنن!!!! از ظما در این زمینه و نحوه ی راضی کردن خانواده و ... کمک میخوام

    - - - Updated - - -

    خانواده ایشون و خود دختر میخوان تا شرایط سربازی و کارم جور نشده خواستگاری نرم(البته خودمو شناختن قبول دارن) منم میخوام طی این یه سال با خانوادم حرف بزنم راضیشون کنم نظرشونو نسبت به این موضوع مساعد کنم دیگه هر تصمیمی اونا گرفتن .نمیدونم بهشون بگم این طور دختری هست میخوام با اجازتون زیر نظرش بگیرم یا اینکه نمیدونم اونا تصمیم بگیرن تحت نظر خانواده ها ارتباط داشته باشیم یا خانواده ایشونو راضی کنن به خواستگاری.به هر حال این تصمیمیه که اونا میگیرن من گفتم شاید بگم میخوام با اجازتون دخترو زیر نظر بگیرم تا شرایطم جور شه بهتر باشه.نمیدونم ازتون کمک میخوام که چیکار ککنم.چجور خانواده رو راضی کنم.اخه ما دیگه عاشق هم شدیم بعد از یه شناخت واقعا اگاهانه و عاقلانه و حتی اون اوایل دور از احساسات ولی وقتی دیگه همدیگه رو شناختیم الان عشق و ابستگی بینمونه جوری ه جدایی ممکن نیست. و ایمان داریم به انتخاب اگانه ی هم و خوشبختیمون. کمکم کنین چیکار کنم ممنون.یا علی
    ویرایش توسط soheil368 : شنبه 07 تیر 93 در ساعت 15:59

  2. کاربر روبرو از پست مفید soheil368 تشکرکرده است .

    setareh 1390 (دوشنبه 09 تیر 93)

  3. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 دی 93 [ 12:52]
    تاریخ عضویت
    1393-4-07
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    402
    سطح
    8
    Points: 402, Level: 8
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خواهش میکنم کمک کنین.
    امروز یکی از آشناهای هم سن من یه دختری رو گرفت که سه سال بزرگتره(البته اونم تک پسر بود ولی خانوادش واسش انتخاب کردن و گرفتن ).مامانم تا اومد خونه با لحن تندی گفت سه سال بزرگتر گرفته عجله ش چی بود؟! مگه دختر کوچیکتر گیرش نمیومد؟!پسره که خوشگله چرا اینکارو کرده!!!!چرا پسر باید از دختر کوچیکتر باشه. کلا ناامید و دپرس و افسرده شدم :( امروز با دختر خانوم داشتیم حرف میزدیم نگران بود که نکنه نه بیارن گفتم اگه خانوادم گفتن نه اجازه بده راضیشون کنم گفت باشه .گفتم ناراحت نشو از برخورد اولیشون گفت قول نمیدم ناراحت نشم و ضربه نخورم ولی سعیمو میکنم از اون طرف مدیونم کرد مامانم هروقت هر حرفی زد بگم بهش نمیدونم اینو بگم یا نه :((( خودم افسرده شدم میدونم اونم اینجور میشه
    ویرایش توسط soheil368 : دوشنبه 09 تیر 93 در ساعت 21:23

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    سلام دوست عزیز.هر چند من کامل همه ی حرفای شما رو خوندم ولی چون شما خیلی طولانی نوشتی بعید میدونم خیلی ها وقت بزارند کامل بخونند...مثلا شما خیلی توضویح دادی از دلایل کاملا منطقیت که چرا اون خانم رو مناسب میدونی و. شاید نیاز نبود در این حد و بیش تر به مشکلتون اشاره می کردید بهتر بود.

    اما یه چیزی بگم شما 25 سالتون هست ...یعنی متولد 68..و اون خانم متولد 65..شما میتونید حتی تا خواستگاری یه دختر متولد تا 75 هم برید !!! یعنی حدود ده سال تفاوت...ببینید دخترا مخصوصا اونایی که اهل ارایش نیستند قبل ازدواج(منظورم بحث ابرو برداشتن و.. ) دقیقا بعد عقد و ارایش و.. سنشون بیش از پیش دیده میشه و این که واقعا من دیدم کسانی رو که درسته اوایلش خیلی تفاوت سنیشون اشکار بودنش لب مرز بوده ولی بعد مثلا گذشت 15 سال زندگی میبنید این خانم و اقا میرند بیرون بقیه فکر میکنند اون خانم خواهر بزرگتر اقا و در بعضی موارد مادرشون هستند ..و این که مناسب ترین سن بارداری تا نهایتش 30 سال هست برای خانم ها و بهترینش توی 25 هست...اما شما علاوه بر این که 25 سال دارید قبول دارید تا 5 سال دیگه شرایط فرزند دار شدن رو در خودتون نمی بینید..یعنی اگه دو تا بچه هم بخواید بیارید انشالله با تفاوت سنی یکی دوسال خانمتون در مرز 36 سالگی خواهند بود...
    یه مشکل دیگه هم ممکنه بوجود بیاد این که اون خانم حس برتر بودن نسبت به شما داشته باشند و...

    ببنید من دلایل بالا رو نگفتم که شما رو بخوام منصرف کنم..نه اصلا...خواستم بگم که به این موارد توجه بیش تری داشته باشید..درسته الان یه علاقه ای پیش اومده و جدایی سخته..ولی بعضی وقتا میبنید اگه شاید کار به وصال کشیده بشه کار سخت تر بشه و صلاح باشه همین الان جدا شید...و من نمی خوام دلایل بیارید و این جا بنوسید..فقط این مسایل رو لطفا پیش خودتون منطقی حل کنید..

    راجب اختلاف سنی ازدواج اکثر کارشناسان هم بر این باور هستند وقتی زن و مرد سن بالای همین 26 به بعد دارند دیگه این مسایلی که بگیم مثلا خانم زودتر عقلش کامل شده و پسر ثبات نداره و.. مطرح نیست و اگه با دلایلی که باالا گفتم طرفین مشکلی ندارند و به شرطی که بیش از 70 درصد توی سایر موارد در مجموع کفویت دارید برای ازدواج منعی نیست..

    اما راجب این که خانوادتون رو راضی کنید..طبیعتا کار سختی دارید..سعی کنید کم کم با خوناودتون مطرح کنید که قصد ازدواج دارید..بعدش بگید کم کم یکی از همکلاسی های خوبتون رو زیر نظر دارید...بعدش کم کم از خوبی های ایشون بگید...این فرانید بزاریدحدود دو سه ماه طول بکشه..بعدش اصلا از سن خانم نگید و روش حساس نباشید..یه روز مامانتون رو ببرید از دور این خانم رو بهشون نشون بدید (کاش این اتفاق زودتر می افتاد ولی نشدنی هستش) ببنید عکس العمل مادرتون چی هست ؟؟!! اگه ایشون گفتند نه این خانم سنش بالاتر میخوره و.. واقعا کار سخت میشه..ولی اگه دیدید نه ایشون هم پسندیدند (که تعریف های معقولانه قبلی شما خیلی توی این روند تاثیر خواهد گذاشت) خب کارتون راحت تر میشه..این طوری دیگه واقعا اون خانم در همون حد سن شما دیده میشند که مامانتون چیزی نگفتند....بعدش بعد ها که کار خواست به خوستگاری کشیده بشه اگه واقعا هم سن بخورید من فکر نمیکنم مامانتون بخوان الکی بهانه بگیرند..مخصوصا با تعریف هایی که شما از این خانم کردید...

    و بهتون توصیه میکنم اصلا از رابطتتون با اون خانم به خانوادتون چیزی نگید..چون این طوری ببخشید صریح میگم ولی ممکنه فکر کنند بله این خانم چون سنشون بیش تره و.. خواسته دل شما رو ببره و حتی اگه اون خانم قسمت شما بشه شما با دست خودتون ایشون رو پیش خونوادتون از همین اول کاری کوچیک کردید..راجب حرف مردم هم باید خدمتتون عرض کنم اولا همه که قرار نیست بفهمند دقیقا اون خانم از شما سه سال بزگرترند !! میگید هم سن هستید..مهم این هست از نظر چهره سنتون به هم بخوره مردم چهره رو میبینند....تازه اگه شما هم بیش تر از 25 بخوره خیلی بهتر میشه..اخه بعضی پسرا از سنی که دارند سنشون بیش تر میخوره و بعضی کمتر ...

    و این که فکر میکنم رابططتون رو کم کنید..اگه یه اپسیلون درصد هم خدایی ناکرده شما قسمت هم نبودید باعث میشه لطمه ی بزرگی بخورید..مخصوصا اون خانم..شما که این قدر مشکلات سر راهتون هست..شاید بهتر بود اول برای راضی کردن خونوادتون گام بر میداشتید بعدش با این خانم بیش تر از همون راه منطقیش اشنا میشیدید..چون واقعا من تاپیکای زیادی دیدم از طرف خانم ها که با پسری برای ازدواج اشنا شدند و روابط عرفی هم داشتند ولی بعد ها به علت همراهی نکردن خانواده ی پسر کار به جایی رسیده پسرشون رو منصرف کردند و اون دختر خانم ضربه ی خیلی بدی خورده..

    در پایان به حق این وقت های عزیز دعا میکنم هر ان چه خیر و صلاح شماست رقم بخوره.

  5. 3 کاربر از پست مفید فدایی یار تشکرکرده اند .

    Hadi68 (سه شنبه 10 تیر 93), soheil368 (سه شنبه 10 تیر 93), مصباح الهدی (چهارشنبه 11 تیر 93)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 دی 93 [ 12:52]
    تاریخ عضویت
    1393-4-07
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    402
    سطح
    8
    Points: 402, Level: 8
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام و ممنون از پاسختون.اره میدونم خیلی طولانی شد و احتمالا خیلیها نمیخونن ولی میخواستم بگم که منطقی انتخاب کردم و دلایلی نیارن برای اینکه من درگیر احساسات شدم! امیدم داشتم مشاورها با تویحات کامل راهنمایی های جامعی رو بدن ولی واقعا از شما هم ممنونم.
    ببینید این خانوم واقعا حس برتری و مدیریت ندارن و بارهای ثابت شده بهم که مدیریت با منه و اصلا احساس برتری و بزرگی ندارن. خانوم هم واقعا صورتشون 5-4 سال جوونتر از سنشونه و به قول خودشون کلا خانوادشون اینجورن طوری که زنای 50ساله ی فامیلشون 40ساله معلومن.البته این تو خانواده ما هم هست و ما هم همینجوری هستیم طوی که مادربزرگ 70ساله من 60ساله معلومه.در مورد سن بارداری درست میگین ولی هرکی هدفی داره و نمیشه مقایسه کرد که الان یکی 27 سالس 2تا بچه هم ممکنه داشته باشه! خوب این خانوم دنبال تحصیلات عالیه و کار رفتن و قاعدتا ازدواج نکردن و سن ازدواج تو خانوادشون بالاس.خوب بالطبع وقتی ما دنبال ای چیزا رفتیم سن بچه دار شدنمونم بالا میره و واقعا خود خانوم هم علاقه ای ندارن تا اون سن و یا جور شدن شرایط مادر شن. من امروز خیلی زیاد باهاشون صحبت کردم و خواهش کردم با کنار گذاشتن احساسات و وابستگیا در مورد بعضی مسائل حرف بزنیم و اجازه دادم به ایشون هم چند ساعت فکر کردن و به نتایج مثبت و مشابهی رسیدیم و اینها چیزایی نیست که اینده ی حداقل ما رو با اهداف مشترک و خاصمون تحت تاثیربذاره و من به انتخابم و خوشبخت شدن با ایشون ایمان دارم و ذره ای شک ندارم که ایشون وارد زندگی هرکی بشن خوشبختشون میکنن.من فقط مشکلم همون بود که گفتم. اگه نه در مورد این مسائل بارها و بارها فکر شده مشاوره گرفته شده و بعدا عشق شکل گرفته

  7. کاربر روبرو از پست مفید soheil368 تشکرکرده است .

    فدایی یار (چهارشنبه 11 تیر 93)

  8. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array
    چرا از همون جرقه اول با مادرت حرف نزدی؟تو اولین فرصت با مادرت صحبت کن.

    تمام مراحلیم که رفتی بگو،هیچیو مخفی نکن.

    در مورد سربازی رویایی فکر نکن،هر وقت معلوم شد تکلیفت چیه،اون وقت در

    موردش تصمیم بگیر.


  9. 3 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    parsa1400 (چهارشنبه 11 تیر 93), مصباح الهدی (چهارشنبه 11 تیر 93), خیال تو (چهارشنبه 11 تیر 93)

  10. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام
    راستش من نتونستم تمام پستتون را بخونم.


    ولی یک نکته ای را می خوام در مورد هرم سنی ایران بگم و اینکه چرا جدیدا ازدواج ها به سمت اختلاف سنی معکوش پیش رفته.
    همان طور که در تصویر می بینید هرم وسطش چاق شده و قبل و بعدش لاغر میشه. توی هر مستطیل هم که حساب کنید این موضوع هست.

    با وجود اینکه در هر رده سنی تقریبا تعداد دختران و پسران برابر هست ولی باعث مشکلاتی میشه.


    فکر کنید تعداد دختران و پسران مرحله چاق برابراست.ولی پسران این مرحله تمایل دارند با دختران مرحله بعد ازدواج کنند. اما متاسفانه مرحله لاغر تعداد دختران کمتری برای این پسران دارد و این دختران خواستگاران زیادی دارند یا می توانند داشته بشند که اصطلاحا ناز می کنند و...این پسران با کمبود دختر خوب و کم توقع برای خواستگاری مواجه می شوند.

    اما دختران این مرحله چاق هم تمایل دارند که با پسران مرحله قبل ازدواج کنند.اما شکل هرم به گونه ای است که تعداد پسران مرحله قبل کم است و این دختران با کمبود خواستگار مواجه می شوند.

    تنها راه همینه که توی این مرحله چاق دختران و پسران با هم ازدواج کنند.
    برای روشن شدن این موضوع مثال می زنم.
    گویا متولدین سال -66-67 بیشترین آمار را دارند.یعنی اوج چاقی این هرم.البته مطمئن نیستم.( اگر کسی می دونه بی زحمت بگه)

    متولد 68 کمی کمتر. و متولدین 65 هم کمی کمتر.و هر چه دور تر از این مرکز می شیم کمتر میشه.
    خب پس پسران و دختران این سن زیاد هستند. پسر این سنی اگر بخواد دختر کوچک تر از سال 68 انتخاب کنه با کمبود مواجه میشه.
    دختر این سنی هم اگر بخواد خواستگار 66 بزرگتر انتخاب کنه با کمبود مواجه میشه. البته این کمبود خیلی تو اختلاف سنی یک سال مشهود نیست. ولی وقتی توقع ازدواج اختلاف سنی مثلا 4 سال بزرگتر بودن پسر پیش بیاد این کمبود خودش را بیشتر نشان خواهد داد.

    ولی در هر صورت ما که نمی تونیم خط کش بذاریم دختر و پسرهای هم سن ازدواج کنند.این میشه که در سطح کلان تو جمعیت مشکل ازدواج به خاطر اختلاف سن پیش میاد.
    دیگه مشکلات اقتصادی و ... که برای جوانان دهه شصتی درست کردند بماند.

    با این اوصاف مجبوریم قبول کنیم که اختلاف سنی معکوس را در جامعه بپذیریم.
    اما باید این موارد خواستگاری به طور ویژه تری بررسی بشه.

    من به شما پیشنهاد می دم اگر خانواده ها مشکلی ندارند با ادامه روند آشنایی.حتما پیش مشاوره ازدواج برید و شخصیت ها و بلوغ عقلی و... کاملا چک شود.
    این هم یک مثال برای کسی که مشاوره ازدواج رفته بود و از یک ازدواج اشتباه جلوگیری کرد:
    مشاوره قبل از ازدواج

    حتما مشاوره را جدی بگیرید.


    - - - Updated - - -


    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  11. 2 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    parsa1400 (چهارشنبه 11 تیر 93), فرهنگ 27 (چهارشنبه 11 تیر 93)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 مرداد 00 [ 11:12]
    تاریخ عضویت
    1393-1-26
    نوشته ها
    183
    امتیاز
    7,915
    سطح
    59
    Points: 7,915, Level: 59
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    487

    تشکرشده 433 در 149 پست

    Rep Power
    34
    Array
    سلام
    با توجه به این که در کشور ما خانواده نقش مهمی در ازدواج دارن بهتر ه سوای هر نتیجه ای که داشته باشه همین الان با خانواده دین مورد صحبت کنید..
    تعجب میکنم شما که احتمال بالا میدادی که خانوادت حساسن رو قضیه سن و سال و احتمال مخالفت وجود داره چرا قضیه رو به صورت پنهانی ادامه دادی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟
    اصلا فکر کردی که اگه خدای نکرده این ازدواج سر نگیره چه ضربه روحی بزرگی به دختر خانوم وارد میشه ؟؟ درسته که شما هم ممکنه ناراحت بشی ولی ناراحتی که ایشون متحمل میشن خیلی خیلی بیشتره و شدیدا زندگیو و ایندشون تحت تاثیر قرار میده...
    ادامه این رابطه اصلا توصیه نمیشه ... بهتره از طریق خونواده اقدام کنی . در صورتی که خونواده موافقت کردن میرین خاستگاری ..ا گرم که مخالفت کردن دیگه فاز دیگه ای شروع میشه که شما نباید دختر خانوم رو وارد تنش بکنین.. این مسپله بین شما و خانوادته و اصلا هیچ ربطی به دخترخانوم نداره...
    پس نذار بیش تر وابسته تر بشه این بهترین و بهترین و بهترین کاریه که داری در حقش میکنی.
    انشا.. اگه خدا بخاد و صلاح باشه همه چی درست میشه. موفق باشید

  13. 3 کاربر از پست مفید خیال تو تشکرکرده اند .

    parsa1400 (چهارشنبه 11 تیر 93), فرهنگ 27 (چهارشنبه 11 تیر 93), مصباح الهدی (چهارشنبه 11 تیر 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. منم دوس دارم یه ازدواج موفق جوری ک خودم میخام داشته باشم:(((
    توسط SHahr-Zad در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد ازدواج
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: پنجشنبه 03 مهر 93, 23:50
  2. ریخت منحوس جاریمو دیگه نمیبینم
    توسط nahale1 در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 اردیبهشت 92, 01:47
  3. عروس بزگتر بهتر است یا عروس کوچکتر خانواده؟
    توسط باربی در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: یکشنبه 26 شهریور 91, 20:52
  4. داماد کوچک تر از عروس !
    توسط lord.hamed در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: دوشنبه 02 آبان 90, 00:08
  5. دوس دارم یه دختر شاد و پر انرژی باشم:)
    توسط nazlin1990 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: جمعه 15 مهر 90, 12:05

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:19 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.