به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 26
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 اسفند 93 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1393-3-10
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    1,518
    سطح
    22
    Points: 1,518, Level: 22
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    100

    تشکرشده 352 در 135 پست

    Rep Power
    28
    Array
    همسرتون یا میخواد شمارو بترسونه یا نمیدونه چه تصمیمی بگیره درمقابل رفتار شما ، کمتر خانونی هس که از جدایی خوشش بیاد ،شما ببین کجاها و سر چه موضوعاتی نظرشونو نادیده گرفتید یا بهشون بی تفاوت بودید، ممکن نیس فقط بخاطر یه هول دادن کوچیک باشه ، دلخوریهایی هس که تو این مدت تل انبار شده و یه دفعه بروزش داده .
    باهش صحبت کنید ، بپرسید من کجاها اشتباه کردم ، بهم بگو تا خودمو اصلاح کنم...
    خوندن این مقاله هم خالی از لطف نیسhttp://www.hamdardi.net/thread-35816.html

  2. کاربر روبرو از پست مفید سپیده ی تاریک تشکرکرده است .

    Confuseed (یکشنبه 13 مهر 93)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 15 بهمن 95 [ 04:59]
    تاریخ عضویت
    1393-7-02
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    2,026
    سطح
    27
    Points: 2,026, Level: 27
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 124
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 13 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام. الان دیگه میدونم که کجاها اشکال داشتم و کجاها آزارش دادم. ولی دیگه فرصتی بهم نمیده. خیلی تلاش کردم که باهاش صحبت کنم.


    دیگه کار از کار گذشته انگار. نامزدم دیگه نمیخواد که منو بپذیره. منم دیگه نمیخوام که بیشتر از این اذیت بشه. حیف که زودتر حواسم نبود و از دستش دادم. دیگه میخوام با این موضوع کنار بیام.

  4. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 مهر 94 [ 12:10]
    تاریخ عضویت
    1393-6-01
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    1,573
    سطح
    22
    Points: 1,573, Level: 22
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 56.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    487

    تشکرشده 191 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دیگه شورشو بقران در اوردند فقط میگی زندگی شده بازی ادم چ غلطی میکنه داماد میشه

    میفهمم دوست عزیز چی میگی کاملا درکت میکنم اینا فکر میکنن جدا شن شاهزاده سوار بر اسب سفید میاد میگرنشون

    با احساسات یک جوون وزندگیشو ابروش بازی میکنن

    نگفتید چندسالتونه و خانمتون چندسالشه؟؟؟
    بیرونِ این خانه

    این سنگ‌هایی که به پایم می گیرند و رفتن را درد آورتر می کنند،

    همان هایی اند که سرت به آن ها خواهد خورد!
    ویرایش توسط roozbeh220 : جمعه 11 مهر 93 در ساعت 13:06

  5. 3 کاربر از پست مفید roozbeh220 تشکرکرده اند .

    Confuseed (یکشنبه 13 مهر 93), paiize (شنبه 12 مهر 93), parsa1400 (جمعه 11 مهر 93)

  6. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1391-8-22
    نوشته ها
    603
    امتیاز
    2,846
    سطح
    32
    Points: 2,846, Level: 32
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    884

    تشکرشده 793 در 374 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Confuseed نمایش پست ها
    سلام. الان دیگه میدونم که کجاها اشکال داشتم و کجاها آزارش دادم. ولی دیگه فرصتی بهم نمیده. خیلی تلاش کردم که باهاش صحبت کنم.


    دیگه کار از کار گذشته انگار. نامزدم دیگه نمیخواد که منو بپذیره. منم دیگه نمیخوام که بیشتر از این اذیت بشه. حیف که زودتر حواسم نبود و از دستش دادم. دیگه میخوام با این موضوع کنار بیام.
    یعن چی که دیگه از دستش دادید؟ یعنی چند روز طلاق گرفت؟ ..........

    اولا وقتی شما نمیدونید مشکل همسرتون با شما چیه چرا بی جا معذرت خواهی میکنید؟

    ولی اینو میدونم نه زنها اونجورین که روی چیز الکی قهر کنن و بعد بگن طلاق ، نه مردا اونجوری که همینجوری بدون اینکه بدونن خانمشون چرا قهر کرده واسه دل اون برن ناز کشی.

    دوم اینکه چو ن خودشون با شما حرف نمیزنن بهتره خانواده اش ردر جریان مشکلتن تصمیمی که دخترشون گرفتن قرار بدین تا از طریق اونا هم به اصل مشکل پی ببرید و هم راه حلش
    ویرایش توسط kamr : جمعه 11 مهر 93 در ساعت 19:40

  7. 4 کاربر از پست مفید kamr تشکرکرده اند .

    Confuseed (یکشنبه 13 مهر 93), marta (شنبه 12 مهر 93), paiize (شنبه 12 مهر 93), رزا (جمعه 11 مهر 93)

  8. #15
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Confuseed نمایش پست ها
    سلام. الان دیگه میدونم که کجاها اشکال داشتم و کجاها آزارش دادم. ولی دیگه فرصتی بهم نمیده. خیلی تلاش کردم که باهاش صحبت کنم.


    دیگه کار از کار گذشته انگار. نامزدم دیگه نمیخواد که منو بپذیره. منم دیگه نمیخوام که بیشتر از این اذیت بشه. حیف که زودتر حواسم نبود و از دستش دادم. دیگه میخوام با این موضوع کنار بیام.
    سلام برادر گرامی
    چقدر زود ناامید می شید.شما باید یک مرد محکمی باشید! خانم ها از مرد ضعیف خوششون نمیاد.از مردی که زود کوتاه میاد بدشون میاد. در مقابل یه قهر زود کوتاه نیاید و زود به این قهرش راضی نشید. راه های دیگر را امتحان کنید.
    با شما صحبت نمی کنه خب چرا حرفهایتان را از طریق نامه به ایشون نمی زنید؟
    چرا ازش نمی خواهید که او هم حرف هایش را برای شما بنویسد؟
    نامه خوبیش اینه که مجبور میشه همه حرفهای شما را بخونه و فرصت داره روش فکر کنه! و این خیلی خوبه.
    اما تو صحبت کردن ممکنه رو حرفاتون فکر نکنه و زود بخواد جواب بده و زود قضاوت کنه...

    به نظرم یه نامه محبت آمیز بنویسید و نامه طوری باشه که آخرش برگشت و برنگشتن به اختیار خودش باشه.نه اینکه فکر کنه می تونه خیلی هم ناز کنه. منظورم اینه که یه ذره هم بترسه شما را از دست بده.
    به نظر من تاپیک زیر و لینکهای معرفی شده در آن می تونه به شما کمک کنه:

    حتما به ما اطلاع بدین.
    یه مشکل کوچیک را الکی الکی بزرگش نکنید. مطمئنم چیزی نیست و درست میشه.
    منتظریم.
    موفق باشید

    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  9. 9 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    Amir_23 (جمعه 11 مهر 93), asemaneabi222 (جمعه 11 مهر 93), Confuseed (یکشنبه 13 مهر 93), elham.e (شنبه 12 مهر 93), paiize (شنبه 12 مهر 93), parsa1400 (جمعه 11 مهر 93), roozbeh220 (جمعه 11 مهر 93), رزا (جمعه 11 مهر 93), سرگشته دوست (جمعه 11 مهر 93)

  10. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1391-8-22
    نوشته ها
    603
    امتیاز
    2,846
    سطح
    32
    Points: 2,846, Level: 32
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    884

    تشکرشده 793 در 374 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array
    آقای عزیز فکر نمیکنید همسرتون شاید هم بیشتر به خاطر همین زود کوتاه اومدن و ضعف شما و اینکه نمیتونه بهتون به عنوان یه مرد قوی تکیه کنه هم ناراحت باشه؟ چرا اینقدر اعتماد به نفستون پایینه؟ چرا فکر میکنید شاید کاری کردید که همسرتون ناراحته و این شمایید که باید پا پیش بذارید برای آشتی؟ نمیگم نه ولی همیشه هم خوب نیست.

    نمیدونم شاید هم کر کردید و نمیخواید بگید.

  11. 2 کاربر از پست مفید kamr تشکرکرده اند .

    Confuseed (یکشنبه 13 مهر 93), paiize (شنبه 12 مهر 93)

  12. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 اسفند 93 [ 16:58]
    تاریخ عضویت
    1393-6-01
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    165
    امتیاز
    2,364
    سطح
    29
    Points: 2,364, Level: 29
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    88

    تشکرشده 496 در 145 پست

    Rep Power
    37
    Array
    دوست عزیز فکر کنم گفته بودید یه ساله که ازدواج کردید. الان میگید نامزدتون میخواد جدا شه!!!!!!

    خیلی وقتا خانما یه حرفی میزنن ولی اصلاً منظورشون اون نیست که میگن. الان که خانمتون میگه میخوام جدا شم میخواد شما رو محک بزنه ببینه چقدر دوستش دارید. اگه واقعاً عاشقش هستید، اینقدر منفعلانه برخورد نکنید. همه چی رو به هم بریزید و بگید من تو رو میخوام طلاق هم نمیدم. چون دوستت دارم.

    یه خانمی با همسرش دعواش شده بود. خانمه وسط دعوا بلند شد که خونه رو ترک کنه ولی اصلاً هدفش واقعاً ترک کردن خونه نبود. میخواست بدونه چقدر واسه همسرش مهمه، و متاسفانه اون آقا با اینکه خیلی همسرش رو دوست داشت ولی با اقدام منفعلانه اش جلوی خانمش رو نگرفت. اونم رفت و اوضاع خیلی بد و خراب شد. موضوعی که خیلی سطحی بود بیخ پیدا کرد.

    خواهش میکنم یه بار هم که شده، مردونه، با صلابت، جدی و به قول معروف "زعفرونی" برید جلو و بگید دوستش دارید و حاضر نیستید از دستش بدید. هرکاری هم لازم باشه واسه درست کردن ماجرا میکنید.

  13. 3 کاربر از پست مفید مو فرفری تشکرکرده اند .

    Confuseed (یکشنبه 13 مهر 93), rayehe (یکشنبه 13 مهر 93), roozbeh220 (یکشنبه 13 مهر 93)

  14. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 15 بهمن 95 [ 04:59]
    تاریخ عضویت
    1393-7-02
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    2,026
    سطح
    27
    Points: 2,026, Level: 27
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 124
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 13 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام. ممنون بابت پاسختون. یک هفته پیش گفت که میخواد جدا بشه. تو این هفته من باهاش صحبت کردم. ولی همونطور که گفتم روی تصمیمش ایستاده. وقتیکه رفتم باهاش صحبت کردم گریه میکرد و اذیت میشد. کلا دختر حساسی هست و روحیش خراب میشه و استرس میگیره. بخاطره همین زیاد پیشش نرفتم تا بیشتر اذیت نشه. بهم میگه که با این قضیه کنار بیام و اون تصمیمشو گرفته. میگه ٣ هفته روش فکر کرده. میگه فکر عواقب این کار رو هم کرده. اگه من باز ادامه بدم بیشتر اذیت میشه. وگر نه که من تا ابد ادامه میدادم تا رضایتشو بدست بیارم. دلم نمیاد عذاب بکشه. حالا شما اسمشو میتونین بزارین ضعف یا محکم نبودن. ولی من نمیتونم اشکشو و استرس و ناراهاتیشو ببینم.
    راستشو بخواین نمیدونم چیکار کنم. حسابی سر در گم هستم. حتی نمیخواد که به خانواده ها هم بگیم چون اونا که باهاش صحبت کنن باز حال همسرم بد میشه. ولی به دو تا از دوستامون گفتیم.

  15. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 مهر 94 [ 12:10]
    تاریخ عضویت
    1393-6-01
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    1,573
    سطح
    22
    Points: 1,573, Level: 22
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 56.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    487

    تشکرشده 191 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array
    تاجایی که امکان داره حل کنید اگرنه باید با خانواده هماهنگ شه یا میخای یک مشاوره برو قبل هرکاری
    بیرونِ این خانه

    این سنگ‌هایی که به پایم می گیرند و رفتن را درد آورتر می کنند،

    همان هایی اند که سرت به آن ها خواهد خورد!

  16. کاربر روبرو از پست مفید roozbeh220 تشکرکرده است .

    asemaneabi222 (یکشنبه 13 مهر 93)

  17. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 آبان 95 [ 01:43]
    تاریخ عضویت
    1392-1-31
    نوشته ها
    326
    امتیاز
    4,077
    سطح
    40
    Points: 4,077, Level: 40
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,507

    تشکرشده 858 در 268 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    45
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Confuseed نمایش پست ها
    وقتیکه رفتم باهاش صحبت کردم گریه میکرد و اذیت میشد. کلا دختر حساسی هست و روحیش خراب میشه و استرس میگیره. (بهتره حتما برای رفع این مشکلشون مشاوره برن چون راه به جایی نمیبرن)بخاطره همین زیاد پیشش نرفتم تا بیشتر اذیت نشه. بهم میگه که با این قضیه کنار بیام و اون تصمیمشو گرفته. میگه ٣ هفته روش فکر کرده. میگه فکر عواقب این کار رو هم کرده. اگه من باز ادامه بدم بیشتر اذیت میشه. وگر نه که من تا ابد ادامه میدادم تا رضایتشو بدست بیارم. دلم نمیاد عذاب بکشه.
    (یعنی چی ؟؟؟؟؟عذاب بکشه دیگه چیه؟مگه شکنجه اش میکنید؟شما اگه به فکر عذاب نکشیدنش هستی که دودستی زندگیتو تقدیم نمیکنی به خانومت که زیادی از حد حساسه ،بیش از حد و اندازه حساسه همسرتون،زندگی که خاله بازی نیست،والا آدم میخواد یه تصمیم ساده بگیره 100 بار تمام جوانب رو میسنجه،شما اجازه میدی همسرت خیلی شیک به خاطر نازک بودن و حساس بودن یه زندگیرو به طلاق بکشونه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ شما اشتباه داشتی عملا جبران کن و زندگیتو نجات بده ،آخرین راه طلاقه ،چند روز قهر ساده که برای همه پیش میاد باید زندگی رو منجر به طلاق کنه؟؟؟؟؟؟؟بهتره به همسرتون بگید به جای اینکارا یکم آستانه ی تحملش رو بالا ببره و به جای پاک کردن صورت مسئله مشکل رو حل کنه).حالا شما اسمشو میتونین بزارین ضعف یا محکم نبودن. ولی من نمیتونم اشکشو و استرس و ناراهاتیشو ببینم. ضعف معمولی نیست،اوج ضعفه برادر من،این حرفهای کلیشه ای که نمیتوتم اشکشو ببینم رو کنار بذارید، آخه آدم اینقدر مفت زندگیشو میبازه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    راستشو بخواین نمیدونم چیکار کنم. حسابی سر در گم هستم. حتی نمیخواد که به خانواده ها هم بگیم چون اونا که باهاش صحبت کنن باز حال همسرم بد میشه (عذر خواهی میکنم ولی چقدر لوس......... بله نتیجه ی تصمیمهای عجولانه همینه که بزرگترها چون تجربه بهتری دارن در جریان قرار نگیرن تا یه مشکل حل نشه چون احیانا اگه کسی با خانومتون حرف بزنه حالش بد میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چه خبره آقا ما توی زندگی شما نبودیم ولی شما همسرتون رو شکنجه میکردید؟؟؟؟؟؟؟؟ یا از حساسیت بیش از حد و اندازه تحمل هیچ بالا پایین رو نداره؟). ولی به دو تا از دوستامون گفتیم.

    من عذر میخوام اگه تند نوشتم ولی واقعا حرصم میگیره میبینم توی همین تالار یکی هر نوع مشکل توی زندگیش داره که فقط داشتن یدونه از اونا دلیل خوبی برای طلاق هست ولی با چنگ و دندون میجنگه تا زندگیش حفظ بشه و آخرین راه رو طلاق میدونه،بعد همسر شما سر چیزهایی که اصلا مشکل نیست راحت میگه طلاق،احتمال میدم زیادی توی خانواده و کنار شما هر سازی زده همه رقصیدن ،ولی همسر شما قطعا نمیدونه چه بلایی داره سر زندگی خودش و شما میاره ،این مشکل رو که حل کردید سعی کنید همسرتون رو ببرید پیش یه مشاور تا این حساسیت بیش از حد رو کنترل کنه

  18. 2 کاربر از پست مفید asemaneabi222 تشکرکرده اند .

    rayehe (یکشنبه 13 مهر 93), roozbeh220 (یکشنبه 13 مهر 93)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:21 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.