سلام ممنونم از بردباری دوستان که مطالب بنده رو خواندن او نظر دادن
راستش میخوام همه چیز رو کاملا از رابطم بگمو نتیجه خوبی بگیرم
من پسری 21 ساله نزدیک 7 ماه پیش با دختری هم سن خودم دوست شدم اوایل واقعا عاشق هم بودیم و منو خیلی دوست داشت بعد از سه ماه بهم گفت که نسبت به تو سرد شدم توقع بالایی هم داشت و من برخی از نیازهاشو قادر نبودم رفع کنم تا اینکه بعد از یک شب که رفته بودیم بیرون بهم پیام داد که من دیگه نمیتوانم و نزدیک سه ماه جدا شدیم تا اینکه با اصرار های من به دوستشون ایشونو قانع کردن که منو ببینن (باید بگم که من فوق العاده ایشونو دوست دارم و از خانوادشون و اخلاق و رفتارشون خیلی خوشم میاد ) چند روز پیش همدیگرو دیدیم و اون بهم گفت که تو شرایط شخصی که من میخوامو برای ازدواج نداری و تاکیدش روی تحصیلم (2 سال دیگه لیسانس میگیرم ) و سنم که دوست دارن سن من ازشون 3 یا 4 سالی بیشتر باشه و شغلم بود که من شغلی ندارم و بهم گفت که میشه با هم دوست باشیم من قبول کردم دوستی رو به این امید که در اینده علاقه ای به من پیدا کنه او امکان ازدواج فراهم بشه اما احساس من اینه که برای برخی از نیازهای مالی و احساسی هست که دوستی رو قبول کرده
من عاشقانه اونودوست دارم همیشه هم به ازدواج فکر کردم به نظرتون چکار کنم ؟
به نظرتون اینده ما به ازدواج ختم میشه ؟( دختر مناسبی از نظر من هست )
علاقه مندی ها (Bookmarks)