با سلام
دوستان من 8 ساله ازدواج کردم. از همسرم راضیم. مادر شوهرم بیشتر وقتها منطقی است ولی امان از وقتی که خواهر شوهر بزرگم که بسیار خودخواه و عصبی است حرف غیر منطقی بزند و ما عمل نکنیم مادرشان و سایرین برخوردهاشون عوض میشه. شوهرم میگه چون خواهرم تو زندگی زیاد اذیت شده می خوایم بهش بد نگذره میدونیم بد اخلاقه ولی هیچوقت باهاش مخالفت نکن. عید خواهر شوهرم به ما گفت بیایید تهران ما اونجاییم بعد که رسیدیم گفت دیروز حالم بد بوده الان خوبه و می خوایم بریم شهر اجدادی مون. اگر از روز قبل گفته بود راه ما 8 ساعت کمتر میشد. ما هم نرفتیم (من و همسرم هر دو مخالفت کردیم). جالبیش اینه که اومد و مادرش رو راضی کرد باهاشون بره مثلا ما مهمان بودیم. الان مادرشان با من سرد برخورد می کنند. ای کاش راه حلی پیدا میشد که به فکر کردن وادار شوند...
علاقه مندی ها (Bookmarks)