نوشته اصلی توسط
alm-snz
سلام آنیسا و پرستوی عزیزم ممنونم سعی میکنم روحیه ام خوب باشه ولی بعضی وقت ها فکر میکنم نکنه فک کنه من که خیلی حالم خوبه و بزاره و بره بگه اصلا ناراحتی ها و وضعیتمون روش تاثیر نزاشته
سلام به m.reza91 خوندم اون دو تا تاپیک رو از تاپیک اول تقریبا چند مورد رو مثل زیاد زنگ زدن پرسیدن کجایی رو انجام میدادم از تاپیک دوم خیلی کم گذاشتم زیاد پشتیبان و حامی نبودم بیشتر سرکپفت میزدم ولی کاملا غیر عمدی و بدون غرض ورزی و تازه الان متوجه اشتباهاتم شدم امیدوارم کمکم کنید
امیدوارم فرصت جبران بهم بده
الان تو این وضعیت که جواب سلام نمیده بسیار خشن رفتار میکنه شب ها دوازده میاد میره تو اتاق میخوابه فقط باید چی کار کنم
تا کی میخواد ادامه بده
سعی کنید صبور باشید و آرامشتونو حفظ کنید هر چند سخته و احتمالا جاهایی کنترل اوضاع رو از دست بدید ولی مهم اینه که در مسیر صبر گام بردارید و همزمان مهارت های خودتون در زندگی مشترک رو بالا ببرید. از همین امروز مواردی که در تاپیک های قبلی اشاره شده بود رو اجرا کنید ، البته هیچ توقعی نداشته باشید حتی شاید مسخرتونم بکنه؛ تلاش کنید اعتمادش رو جلب کنید و عجله هم نکنید.
خیلی خوبه اگر این تاپیک ها رو به ترتیب زمانیشون مطالعه کنید و بیشتر از اون عملگرایی داشته باشید تا ان شاءالله به نتیجه ی خوبی برسید (چون تاپیکها طولانیه و ممکنه خسته بشید پیشنهادم اینه که دست کم پستهای خانم بالهای صداقت رو حتما مطالعه کنید.):
http://www.hamdardi.net/thread-34770.html
http://www.hamdardi.net/thread-35378.html
http://www.hamdardi.net/thread-35900.html
http://www.hamdardi.net/thread-36205.html
من دیوانه چو زلف تو رها میکردم / هیچ لایقترم از حلقه زنجیر نبود
علاقه مندی ها (Bookmarks)