سلام دوستان عزیز همدردی . من تا حالا دو تا پست راجع به مشکلاتم گذاشتم که اگ خونده باشین میدونین تا حالا بیشترش به پرخاشگری شوهرم مربوط بوده ، الان چند ماهی هست که دعوامون میشه دست روم بلند نمیکنه و خدا رو شکرمقداری اروم تر شدیم که جا داره از همتون تشکر کنم

همسر من یه کار واقعا سنگین داره که باعث میشه روزا کلا خیلی کم خونه باشه الانم که عیده مرخصی فقط چهار روز بهش دادن که کل چهار روزم میخواد در اختیار خانوادش باشه که من اصلاااااا مشکلی ندارم چون مامان و داداشش که مجرده خیلی خیلی مهربونن و هوامو دارن پس به منم خوش میگذره منتها خب منم دلم واسه فامیلام تنگ شده
امسال مامانم با خونواده داییام وخاله هام دارن میرن سفر منم واقعا دوس داشتم از اولش همراشون باشم . به شوهرم گفتم قبول نکرد گفت مامانش تنهاس و فقط چهار روز وقت داره و میخواد پیش مادرش باشه منم دیدم راست میگه اخه خواهر شوهرام خودشون سفرن و مادرشوهرم تنها مونده و قبول کردم ولی گفتم که بزاره منم بعد این چهار روز برم سفر با خانوادم . اولش نه نیاورد و گفت یکاریش میکنم شاید مرخصی جور شد ببرمت پیششون(اینم بگم که برعکس من شوهرم خیلییییی با خانوادم خصوصا پدرم بده و خیلی با هم دعوا کردن قبلا) منم که ساده فک کردم سرعقل اومده با بابام اشتی کنه کلی ذوق کردم ولی حالا فهمیدم فقط میخواسته منو ساکت کنه و اصن تو برنامش نیس باهام بیاد سفر واس همین تصمیم گرفتم خودم تنهایی برم ، دیشب بهش گفتم خیلی بد جوابمو داد و شروع کرد قلدر بازی که نمیزارم و اینا البته با یه لحن خیلی بد و زشت که من متنفرم . منم داشت گریه ام میگرفت ولی بخاطر ابروم خودمو کنترل کردم وگرنه اگ خونه ی خودمون بودیم دعوامون میشد . حالا به نظرتون چکار کنم تنهایی برم سفر ؟ من تا حالا تنهاش نذاشتم برم سفر . اگه بخوام برم چجوری راضیش کنم ؟ خودم به فکرم رسیده از طریق برادرشوهرم راضیش کنم ، خوبه؟ لطفا کمک کنین