با این اخلاق اعصاب خرد کن مادرم چیکار کنم؟

[voroujak]

سلاممن

دختر خانم هستم خیلیا میدونن

شما ارایش میکنید؟ توی خونه به خودتون میرسید؟
یکی دیگه از رفتار دیوانه کننده مادر من جبه گیری شدیدش در برابر رسیدن به ظاهر هست حتب توی خونه
ببینید مثلا اگه یکمی موهاشو شونه کنم و یکم حالتش بدم و صورتمو بشورم و یکم مرتب باشم با دلیل قبلی یا بدون دلیل شروع میکنه به بد حرف شدن و ناسزا گفتن

مثلا یه رژ توی خونه بزنم وص رتمو با صابون یمحلولی چیزی بشورم بیام از اطاق بیرون شروع میکنه به فحش دادن و نفرین کردن و میگه تو چرا اینقدر ارایش میکنی؟! و ادامه داره تا شب. و من به شدت حالم بد میشه وقتی اینجوری میکنه. و احساسای بدی پیدا میکنم.شروع میکنم با خودم حرف زدن و دعوا کردن گاهی احساس نفرت به خودم پیدا میکنم

دکتر پوست گفته توی طول روز ضد افتاب استفاده کن حتی توی خونه. اوه ضد افتاب هم میزنم واکنشش همینطوره. نمیدونم باید چیکار کنم طاقت حرفاش و کاراش خیلی سخته. این هم بده. اگه بخوام زشت و شلخته بشینم خیلی روحیه خوبی ندارم توی خونه ندارم. نمیدونم چی کنم
نظر شما چیه؟

[یاس پاییزی]

سلام وروجک عزیز

اول این سوالو میپرسم : درباره اینکه بیشتر اینکارها رو برای سلامتی انجام میدین با مادرتون حرف زدین ؟! چطور ؟ پاسخشون چی بوده ؟

[voroujak]

سلام وروجک عزیز

اول این سوالو میپرسم : درباره اینکه بیشتر اینکارها رو برای سلامتی انجام میدین با مادرتون حرف زدین ؟! چطور ؟ پاسخشون چی بوده ؟

ببین مادر من یکی دوسال دیگه شصت سالش میشه و اونقدر ها اهل صحبت و حرف زدن منطقی نیست. البته خودش خیل یزیاد حرف میره و به قول معروف زیاد روی منبر میره. ولی پذیرش حرف منطقی اون هم برای دختر .نه

قبلا چندباری مختصر بهش گفتم مثلا بخاطر فلان دلیل ارایش میکنم . مثلا گفتم وقتی عینک میزنم صورتم خیلی زشت میشه ریمل میزنم که اینقدر صورتم زشت نباشه. ولی توی کتش نمیره.جالب اینه که خواهر بزرگم که مثلا اجتماعیه و صدتا دوست داره و اکثزا ظاهرای انچنانی دارن هم همینطوره. مثلا یکبار جای رژ روی لیوان بود که مهمونش بودم خونشون. تا یکربع مدام میگفت اه اه
البته من باز هم بگم خیلی هم درباره دلیش با مادرم صحبت نکردم. چون شدید تر از این حرفاشت. حالا مثلا چی بگم و چطوری بگم؟

[voroujak]

چرا جواب ندادید؟
عیب از منه یا مادرم؟
چیکار باید بکنم؟

[mahasty]

فایده‌ای نداره اینکه مثلا من بگم ایراد از مادرتونه! اگر از مادرم بپرسین شاید بگه ایراد از شماست.
به هرحال یه آدم شصت ساله رو که نمیشه تغییر داد. بشه هم خودش نمیخواد.

پس چاره اینه که زیاد توی خونه نباشید. برای خودتون تفریح و سرگرمی خارج از خونه پیدا کنید.
ضد آفتابتون مگه معلومه؟ اگه آره، عوضش کنین. یه مدل بی رنگ و ساده بردارید.

[bichare22]

تحصیلات مادرتون چی است؟

[یاس پاییزی]

کوتاه مینویسم،

بنظر میرسه مادرتون از آرایش (در اینجا به مفهوم خودنمایی) خوشش نمیاد یعنی از این دید بهش نگاه میکنه احتمالا و یا فکر میکنه نوع آرایشت بهت نمیاد یا زیاد به چشم میاد یا از نظر اون زننده اس (با اینکه از نظر تو اشکالی نداره)

حالا درست نیست که بگیم کدوم تفکر ایراد داره در یک خط !

من نظر خودمو میگم اول اینکه درباره حرفاش وقتی میگه سریع جبهه گیری نکنی چون وقتی میبینه نه تنها حرفشو گوش نمیکنی ،جوابشم میدی با تندی ..
هم دلش میشکنه (مادره دیگه درهرسن و سالی توجه خاص اون سن رو نسبت به بچش نشون میده )
هم اینکه دفعه های بعد هم ممکنه حرفاشو تکرار کنه به امید اینکه این بار کمی توجه کنی به حرفاش ...

درمقابل خواسته و توجهش پاسخ مناسب میخواد (کمی خودت رو جاشون بذار)...آیا بهش میدی ؟! بجاش چکار میکنی که براش ناخوشاینده اونم درمقابل عکس العملش ناخوشایند تو میشه ؟!


من خودم هیچوقت آرایش نکردم (دلایل خودم رو دارم) ...آراسته بودن رو ترجیح میدم ... در اینجا کاری به چرایی و چگونگی آرایش ندارم . راهی که فکر میکنم مناسب باشه اینه که کمی انعطاف در مورد غلظت ، زمان و نحوه آرایش بدی ...
و حتما با مادرت نظرتو درمیون بذاری(وقتی نگی از کجا بدونه ؟وبعضی گفته های قبلیتو باور نکرده احتمالا) مثلا برای وقتی که میخوای از ضدآفتاب استفاده کنی بگو منکه بیرون میرم اگه به پوست صورتم رسیدگی نکنم نورآفتاب باعث میشه پوستم لک بیفته و...
یعنی رسیدگی و جنبه سلامتی رو کم کم بجای مفهومی که در ذهنش هست، جا بندازی براش...

موارد دیگه هم به همین نحو...

در آخرهم همدردی که هستی حتما مقالاتی در مورد اعتماد بنفس هم بخون گلم خیلی خوب و مفیده و از شدت این مسئله تا حد زیادی کم میکنه ...

برات آرزوی موفقیت و آرامش میکنم

-

[voroujak]

بله مهستی عزیز فکر میکنم برای داخل خونه اگه ضذافتاب بیرنگ باشه بهتره ولی برای بیرون واقعا اعتماد به نفسشو ندارم. من توی خونمون الان جلوی خاله ای عمه ای کسی میاد بی ارایش باشم مدام فکر میکنم زشتم

یاس پاییزی اینجا چندتامسئله هست
اول اینو بگم مادرم تا منو میبینه یهو یه یه طوری جمله یا جملاتشو میگه که من دلم هوری میریزه پایین نمیتونم واکنش مناسب بدم
مورد بعدی اینه که خوبش اینه که من اونقدرا خیره سر و بی منطق نیستم که بخوام بگم فقط اون اشتباه میگه
بله درسته مثلا یه رژ قرمز خیلی جلف شاید یه پروفسور توی امریکا هم نظر مناسبی نداشته باشه(به احتمال دیگش کاری ندارم الان ) چه برسه به مادر من که چندکلاس محدود سواد داره
درسته برای بیرون اگه اشتباهی بشه یا سهل انگاری کنم و مثلا یه چیزی جلف باشه قبول دارم شاید خودم هم راحت نباشم
اما یه مسئله اینه که اولا اکثر مواقع و حتی توی خونه مادرم به ایجاد تفاوت وزیبایی وحتی گاهی طبیعی گیر میده. یعنی مثلا اگه از یه پوست کدر و بدحال به یه پوست شفاف و مطلوب برسیم واکنش میده. گاهی بیش از حد دقت میکنه مثلا اگه چندتا مژه بر حسب تصادف بهم چسبیده باشه همچنین دقیق نکاه میکنه ببینه من کاری کردم باهاشون

و بعد مورد دیگه اینه که خب من انتظار ندارم برای ارایش توی خونه در هر حدی که البته من هیچموقع توی خونه حوصله ارایش تمام و کمال ندارم و فوقش از دوتا وسیله استفاده میکنم گیر بده. ولی چیزی که من فکر میکنم هست اینه از بس توی محیطایی که میره تعریف بد از اینترنت شنیده فکر میکنه ارایش داخل منزل من برای کسی هست و مثلا من در حال ویدیو چتی چیزی هستم و بعد کلی حرف ناجور پشت سرم به بابام میگه و اون هم همشو باور میکنه

بعد چیز دیگه ای که هست اینه که من اخیرا خیلی روحیم پایینه و اعتماد به نفسم پایین اومده. یعنی اکثر مواقع از خونه بیرون میرم از خودم راضی نیستم و مثلا دخترای شادوشنگول رو که میبینم میگم وای نکنه من الان خیلی زشتم و اینا چقدر خوشگلن
البته من نمیگم ارزش یا اعتماد به نفس کسی به ارایشه. نه ما ادم داریم نزدیکمون که با اینکه از لحاظ اسلوب ظاهر و تمیزیوهنر یکه و میتونه و توانایی هنریش رو داره که چند برابر قشنگ تر و تمیزتر از خیلی از این دخترای جلف بیرون بیاد ولی به چیزی که مینازه مثلا اینه که اون یه دانشجوی پزشکی با معدل و اگاهیه عالیه . البته من اگه مثل اون هم میبودم مادرم دارم میزد.ولی اون خیلی بیشتر از این میتونه.و من خودم قبول دارم که ارزش ادم به هنر و تواناییش نه به سبک ظاهرش

ولی خب چون خودم هم به هیچ هنر یا توانایی فعلا مسلط نیستم اعتماد به نفسم پایین اومده و هرچیزی توی صورتم میبینم نشونه پیری و زشتی میدونم. دیگه خدانکنه یکی یه جیزی هم بگه

نمیدون از اثرات تو خونه بودنه یا سنه . من تا یکی دوسال پیش واقعا از لحاظ ظاهری طبیعی خیلی بهتر از الان بودم. الان از موی سرم تا صورتم و پلک ها مثل قبل نیستن.من 26 و چندماه هستم

یه سوال حاشیه ای؟ شما بالای 25 هستی یا پایین تر؟ این همه اعتماد به نفس رو از کجا میارین؟
مقاله هار و تاحالا چندبار از عضویتم توی سایت خوندم ولی اثر چندانی برام نداشته

[یاس پاییزی]

و بعد مورد دیگه اینه که خب من انتظار ندارم برای ارایش توی خونه در هر حدی که البته من هیچ موقع توی خونه حوصله ارایش تمام و کمال ندارم و فوقش از دوتا وسیله استفاده میکنم گیر بده. ولی چیزی که من فکر میکنم هست اینه از بس توی محیطایی که میره تعریف بد از اینترنت شنیده فکر میکنه ارایش داخل منزل من برای کسی هست و مثلا من در حال ویدیو چتی چیزی هستم و بعد کلی حرف ناجور پشت سرم به بابام میگه و اون هم همشو باور میکنه

اگه وب کم نداری خیلی راحت بگو بدون وب کم ویدئو چتی وجود نداره! دیگه اونجوری درموردت فکر نمیکنه...
(ما از ازل نداشتیمش اصلا هم احساس نیاز نکردیم !)


بعضی اوقات خودشم بنشون پای کامپیوتر و نت یا تو گوشی چیزایی که جذابه براش نشون بده ...منفی ها دوروبر همه اس ...مثبت هارو نشونش بده منفی ها اثرشون خودبخود کم میشه

- وقتی "مقابله مستقیم با منفی ها "جواب نمیده از راه مثبت ها وارد میشیم با اینکار اجازه و فرصت تاثیرگذاری به منفی ها نمیدیم و کم کم مثبتها جایگزین میشن و سهم منفی ها کمتر و کمتر میشه

مثلا خود من گه گاهی برای مادرم نکاتی از خانه داری و یا دستورهای ساده آشپزی براش سرچ میکنم (وقتی به مشکلی میخوره درمورد آشپزی و خانه داری) و بهش انتقال میدم ..

یا روی صندلی کنار خودم میارمش و تصاویری از چند مورد خاصه مورد نیازش یا تصاویر جالب و دیدنی که میدونم خوشش میاد نشونش میدم ...
همین چند روز پیش چنتا خونه فروشی و اجاره ای رو باهم دیدیم چون قصد تعویض خونمونو داریم بجای بیرون رفتن و اقدام از طریق بنگاه که زمانبره -اولش به اکراه اومد بعدش خیلی هم استقبال کرد...
البته بگم اوایل (سه سال پیش ) نمیومد میگفت کار دارم و ... با هزار ترفند 10 دقیقه وقت میذاشت... الان خودش میگه دخترم درمورد فلان چیز برام میگردی تو اینترنت؟!
از موقعی که اینکارارو کردم (با اینترنت آشناش کردم) و یه چیزایی دستگیرش شده دیگه نمیگه تو اینترنت چکار میکنی ؟! یه زمانی - 5 سال قبل تر- بهم زیاد میگفت...


مادر منم کم سواده اما مادره دیگه... چه فرقی میکنه... ماشین خونه یا وسیله نیست که براش آپشن و مزیت تعریف کنیم بعد بشینیم به به و چه چه کنیم...مادر مادره ...یک انسانه ...یه وجود نازنین و باارزش که زحمتهای زیادی از بابت ما متحمل شده و ما قدرشو گاهی نمیدونیم ... وقتی بخودمون میایم میبینم ، ناگهان چه زود دیر میشود...

منکه خیلی دوسش دارم درسته که حساسه و زودجوش و پراسترس ... اما بسیار مهربان و باعاطفه است و قلب پاکی داره و هیچ وقت ندیدم بدی کسی رو بخواد حتی اگه ازش دلخور باشه ...


برای بیرون واقعا اعتماد به نفسشو ندارم. من توی خونمون الان جلوی خاله ای عمه ای کسی میاد بی ارایش باشم مدام فکر میکنم زشتم

بعد چیز دیگه ای که هست اینه که من اخیرا خیلی روحیم پایینه و اعتماد به نفسم پایین اومده. یعنی اکثر مواقع از خونه بیرون میرم از خودم راضی نیستم و مثلا دخترای شادوشنگول رو که میبینم میگم وای نکنه من الان خیلی زشتم و اینا چقدر خوشگلن
البته من نمیگم ارزش یا اعتماد به نفس کسی به ارایشه

و من خودم قبول دارم که ارزش ادم به هنر و تواناییش نه به سبک ظاهرش

ولی خب چون خودم هم به هیچ هنر یا توانایی فعلا مسلط نیستم اعتماد به نفسم پایین اومده و هرچیزی توی صورتم میبینم نشونه پیری و زشتی میدونم. دیگه خدانکنه یکی یه جیزی هم بگه

روند بالابردن اعتماد بنفس رو با کسب یک توانمندی شروع کن ...

بعضی چیزها ساده تر ازون چیزیه که فکر میکنیم... الکی پیچیدش کردیم که به خیال خودمون بگیم سخته نشدنیه و امکان پذیر نیست...بیشتر بخاطر اینکه دنبال رابطه و دلیل میگردیم مانع انجام دادن میشه...



نمیدون از اثرات تو خونه بودنه یا سنه . من تا یکی دوسال پیش واقعا از لحاظ ظاهری طبیعی خیلی بهتر از الان بودم. الان از موی سرم تا صورتم و پلک ها مثل قبل نیستن.من 26 و چندماه هستم

کلا تو خونه باشی اثرگذاره ...انسان موجود اجتماعیه و با تعامل و ارتباط رشد میکنه ...
برای خود من ورودم به دانشگاه نقطه عطفی بود برای خیلی چیزها...


یه سوال حاشیه ای؟ شما بالای 25 هستی یا پایین تر؟ 26 ... این ماه تولدمه


این همه اعتماد به نفس رو از کجا میارین؟ بنظرم میاد از فقدانش ... وقتی که بجایی برسی که واقعا اذیت بشی بخاطرش انوقته که دست به اقدام میزنی برای تغییر...

مهم اینه که به این مرحله برسی و آگاهی لازمو بدست بیاری بقیش انجام دادنه... از ذهن و طرز تفکر شروع میشه و به رفتار و گفتار میرسه...

من 8 سال پیش اقدام کردم (کم بود نه اینکه اصلا نباشه بالاخره موفقیت هایی در تحصیل،مسابقات،کارهای گروهی و ... داشتم) دو سال بعدش فرق داشتم با کسی که قبلا بودم ...

(بالاخره چیزایی که یادگرفتم اگه نتونم به دیگری انتقال بدم یعنی واقعا یادگیری انجام نشده ...)


مقاله هارو تاحالا چندبار از عضویتم توی سایت خوندم ولی اثر چندانی برام نداشته
(البته مقاله ای که میخونیم مهمه که چی هست ) مقالاتی که خوندی چرا اثر نداشته ؟ در مرحله فکر متوقف میشی یا فکرت درست شده به عمل نمیتونی برسونی ؟!

[کمال]

به نظر میرسه شما از اون دخترایی هستی که زیاد به حرف مادرت گوش نمیکنی خوب مچت را گرفتم

اخه دختر جان مادرته دوست داره بد خواهت که نیست

میگه ارایش نکن به حرفش گوش کن
این دیگه چه استدلالی هست به خاطر عینک ریمل میزنی!!!!

مگه اینایی که خیلی خوشکلن و ارایش می کنند تو زندگی به چی رسیدن ؟

برای خوشبخت زندگی کردن باید در زندگی منطقی و صحیح رفتار کرد (((نه با ارایش زندگی کرد )))