به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 50
  1. #21
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 خرداد 93 [ 21:20]
    تاریخ عضویت
    1392-5-07
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    806
    سطح
    15
    Points: 806, Level: 15
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 24 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اطمینان دارم ولی
    deljoo-deltang چه چیزی درک می کنید؟

  2. #22
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    این خیلی خوبه که شما به همسرتون اطمینان دارید. ولی آیا قبول دارید زنی که رابطه غیر متعارف با مردها نداشته شاید اطلاع چندانی از خصوصیات بد بعضی از مردها نداشته باشد؟ یعنی اون شناختی که شما به عنوان یک مرد از مردهای اطراف همسرتون دارید رو همسرتون ندارد؟ همانطور شما هم ممکنه که منظور بعضی از خانمها از بعضی رفتارها رو کمتر از همسرتون متوجه بشید. اینها رو قبول دارید؟ در مورد درک کردن رفتار همسرتون ، می بینید که مخفی کاری همسرتون تنها در زمینه هایی بوده که شما حساسیت داشتید. و همین مساله باعث شده که احتمالا همسرتون از بازخورد شما در صورت راستگویی در اون موارد ترس داشته باشند . درسته؟
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند
    ویرایش توسط deljoo_deltang : پنجشنبه 10 مرداد 92 در ساعت 23:53

  3. 4 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    Aram_577 (چهارشنبه 16 مرداد 92), ghayeghran (جمعه 11 مرداد 92), Pooh (یکشنبه 27 مرداد 92), taraneh89 (جمعه 11 مرداد 92)

  4. #23
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,057
    امتیاز
    147,222
    سطح
    100
    Points: 147,222, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,670

    تشکرشده 36,012 در 7,405 پست

    Rep Power
    1093
    Array


    متأسفانه این رویه بعضی از استادان شده که پایان نامه های دکترایشان را یا حتی متن کتابهایی که میخواهند به چاپ برسانند

    را از پایان نامه دانشجویانشان می گیرند .

    کسی را میشناسم که موضوع بسیار بکری را برای پایان نامه دکترایش مد نظر داشت که بنده بسیار مشتاق بودم که نتیجه

    کارش را بدانم . که متوجه شدم موضوعش را عوض کرده ، پرسیدم دلیلش چیست ؟ گفت استاد راهنمایم از جمله استادنی

    هست که پایان نامه دانشجویان را با کمی تغییرات به نام خودش چاپ می کند و من یک موضوع معمولی را انتخاب کردم که این

    استفاده ازش نشه و موضوع مد نظر را بعداً خودم تحقیق می کنم و ....

    حتماً خانم شما موضوع خوب و چشمگیری را برای پایان نامه انتخاب کرده بوده و خوب هم کار کرده بوده و لذا همانطور که گفته

    استادش برای استفاده از آن پی گیر بوده .

    روش توجه دادن همسرتان به حساسیتهایتان را نیاز هست باز نگری کنید . روش شما اضطراب آفرین هست . درادامه در این

    زمینه هم کمکتان خواهیم کرد .

    همسرتان اشتباه کرده و خود هم اذهان داشته شما درست می گویید اما شما از آن عبور نکرده ای و از این موارد تمبر جمع

    کرده ای و در ذهنت با آنها هر ازگاهی با تصورات منفی مشغول می شوی و ...

    آیا همسرتان در ارتباط با دیگران خجالتی و اهل رودربایستی هست ؟ ( این حالت جرأتمندی را کم می کند و

    مثلاً در مقابل استادش خجالت می کشیده نه بگوید و کنار بکشد و اجازه استفاده وی از پایان نامه اش برای تز

    دکترای خودش را ندهد )

    اگر خانم شما این صفت را دارد شما بسیار می توانید به او کمک کنید که تغییر دهد که به شما کمک خواهیم کرد

    که به چه روش و چگونه کمکش کنید .

    بهتره فعلاً از موضوع همسرتان بیرون آییم و به خود شما بپردازیم .

    موافق هستید ؟





  5. 4 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    Aram_577 (چهارشنبه 16 مرداد 92), del (شنبه 12 مرداد 92), ghayeghran (شنبه 12 مرداد 92), صاعد (جمعه 11 مرداد 92)

  6. #24
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 خرداد 93 [ 21:20]
    تاریخ عضویت
    1392-5-07
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    806
    سطح
    15
    Points: 806, Level: 15
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 24 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فرشته مهربان بیش از یک صفحه برای شما نوشتم اما از ارسال پشیمان شدم زیرا از این که صدها مراجع کننده از جزئیات زندگی من باخبر شوند احساس خوبی نداشتم و موضوع دیگر این است که احتمال دارد خانمم به سایت شما سر بزند.به همین دلیل بهتر دیدم جزئیات را بازگو نکنم و به گفتن این ها کفایت کنم که :من قبل از ازدواج فرد بدبینی نبودم من فردی اجتماعی و برون گرا بودم که روابط اجتماعی سالم با جنس مخالف برایم کاملا تعریف شده بود و هیچ وقت مایل نبودم زن خودم را تحت سلطه درآوردم و در حریم خصوصی او تجسس کنم اما همسرم باعث این امر شد.پس نمی شود از موضوع همسرم بیرون بیاییم اما چون شما این طور صلاح دیدید من قبول میکنم.

    فرشته مهربان تنها برای همدردی طلبیدن عرض می کنم خدمتان که من قبل ازاینکه با همسرم ملاقات داشته باشم و او را دیده باشم از زبان یکی از کثیف ترین مردانی که در محیط کار ایشون بود حرفی در مورد خانمم شنیدم که بارها و بارها در خواب و بیداری حرف او برایم تکرار شده است.به من گفت به اتاق ایشون برو آّب و هوا آنجا خیلی خوب است.چطور میتونم بزارم همسرم هر روز در چنین محیط کثیفی حضور داشته باشد که همکار مردی اتاق همسر من را پیشکش مردان غریبه می کند.به خودش هم این موضوع رو گفتم می گوید اون شخص می دانست تو مجردی و من هم مجردم برای همین این حرف را زد و خواسته تو کنجکاو شوی و به دیدن من بیایی و قصد خیر داشته است.وقتی همسر من تا این حد خوشبین و ساده لوح هست مسلما من باید ایشون را کنترل کنم و درست و غلط را نشانش دهم.
    علاوه براینها در زمان ازدواج ایشون کاملا به صورت خنثی عمل کرد و گوش به فرمان پدرش شد در عمل نشان داد احساسی به من ندارد و احساس الانش ناشی از ترس از دست دادن زندگی است نه ترس از دست دادن من.


    - - - Updated - - -

    mah naz اگر مایل هستید شما هم از تجربه خودتون بگید.چطور مشکلات شما به پایان رسید و حل شد.آیا پس از ازدواج به نامزد قبلی خود فکر میکردید؟هیچ وقت تمایل به برقراری ارتباط با او را داشتید؟

    - - - Updated - - -

    جواب سوالی که پرسیدید بله ایشون تقریبا خجالتی است و با دیگران رودربایستی دارد که باعث میشودبه خودش لطمه بزند.

  7. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 بهمن 95 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1392-4-15
    نوشته ها
    123
    امتیاز
    4,459
    سطح
    42
    Points: 4,459, Level: 42
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    141

    تشکرشده 70 در 40 پست

    Rep Power
    23
    Array
    سلام دوباره جناب قایقران! اولا بگم که اون شخص خیلی نامزد نامزد هم نبود یه جور رابطه بچه گانه که ناشی از وابستگی و محبت تو محل کار بود! همونطور که گفتم زندگی شما خیلی شبیه زندگیه منه اتفاقا ما هم (هر سه من و شوهرم و آقای قبلی) همکار بودیم و همسرم از یه همکار دیگه مرد حرف بدی در موردم شنیده بود که خیلی ناراحت شده بود! و چند روز با من قهر بود و حتی کم مونده بود پشیمون هم بشه!

    - - - Updated - - -

    من بعد از اینکه با همسرم نامزد کردم یه بار اون آقا ما رو تعقیب کرد که شوهرم رفت و با لحن اعتراضی بهش گفت که حق نداره ما رو تعقیب کنه و با من خیلی خوب برخورد کرد و گفت مواظب خودم باشم که بیرون رفتنی اون مزاحمم نشه! و اگه تا آخر هم با هم رویه ادامه میداد خیلی بهتر میشد و من انقدر تو زندگی استرس نداشتم! چون بعد از اون مراقبت های بیش از حدش شروع شد هربار بیرون میرفتم (فقط سره کار) تا برسم خونه مدام باید گزارش میدادم بخاطر این حساسیت های بیموردش من دیگه دانشگاه هم نرفتم مستقیم بهم نگفت نرو ولی عملا با کارهاش منو از رفتم به دانشگاه پشیمون کرد مثلا میگفت معلوم نیست با کی میری میای کجا میری! منم ترجیح دادم تا جلب اعتماد کاملش دیگه دانشگاه نرم ولی انصافا اون آقا رو فراموش کردم چون شوهرمو با جون و دل دوست دارم ولی شوهرم میتونست خیلی بهتر و عاقلانه تر منو آروم کنه چون من تو اون شرایط نیاز به محبت داشتم نه تجسس! من حق نداشتم آهنگ ملایم و غمگین گوش بدم چون شوهرم میگفت داری به اون پسره فکر میکنی! حق نداشتم حوصله نداشته باشم چون شوهرم میگفت حتما تو راه یا بیرون اون پسره رو دیدی! خلاصه من خیلی زجر کشیدم تا تونستم تقریبا تقریبا اعتمادشو جلب کنم!ولی باز حق ندارم خودم برم بیرون حتما باید کسی که مورد اطمینان شوهرم باشه پیشم باشه! اگه مزاحم تلفنی داشته باشم از استرس خفه میشم چون اگه چند بار تکرار بشه شوهرم به من بدبین میشه! ولی باز بهتر شده و امیدوارم بهتر هم بشه

  8. کاربر روبرو از پست مفید mah naz تشکرکرده است .

    ghayeghran (دوشنبه 14 مرداد 92)

  9. #26
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    قايقران عزيز سلام. من يه خانمم.

    از ديد خانمانه م نظر مي دم. من خ ناراحت مي شم اگه كه اينجوري كه شما همسرتون رو چك مي كنين چك شم. نيومدم شما رو سرزنش كنم ا.مدم كه از ديد يه خانم نظرم رو بدم.

    من ارتباطم با استادم زياد بود. خ براي ايشون احترام قايل بودم. خ دوسش داشتم. اما ن.ع دوست داشتنم فقط استادي بود. ايشون خ شخصيت مهربانانه و برون گرايي داشتن. همه دوسشون داشتن. ولي خدا مي دونه كه اصلا قصدي نبوده.

    به نظر من دروغهاي خانمتون يه حالت دفاعي در برار شماس. نه چيز ديگه اي. فقط با حساسيتهات اونرو از خودت دور نكني. بزار تو مامنش باشي جايي براي حرفاش و درددلاش.
    فقط افكارت مي تونهه ايشون رو به شما نزديك تر يا دور تر كنه همين نه هيچ كس ديگه اي. شما انتخاب ايشون بودي

    دوست من اگه من جاي شما بودم خ ناراحت مي شدم انتخاب اول ايشون ( منظورم بعد از خانوادشون هست مي شدم . واقعا مي گم) سعي كنين اين مشكلتون رو با صحبت كردن برطرف كنين. در پناه حق

  10. 2 کاربر از پست مفید مهرااد تشکرکرده اند .

    ghayeghran (دوشنبه 14 مرداد 92), رها92 (دوشنبه 14 مرداد 92)

  11. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 بهمن 95 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1392-4-15
    نوشته ها
    123
    امتیاز
    4,459
    سطح
    42
    Points: 4,459, Level: 42
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    141

    تشکرشده 70 در 40 پست

    Rep Power
    23
    Array
    و البته اینم بگم شوهرم دقیقا مثل شما مثل یک موج سینوسی فراز و نشیب دارد احساسش! تا حدی که یه بار اون آقا رو بیرون اتفاقی فقط دیدیم واقعا داشت طلاقم میداد ولی گاهی از این که به قول خودش زن مهربون و قانع و ساده ای نصیبش شده خدا رو شکر میکنه! باز دعوا کردنی من با الفاظ بد مثل هرزه و اینا خطاب میکنه ولی باز فرداش آشتی کردنی میگه من بهت اطمینان کامل دارم ولی ترسم از افراد بدی هست که مزاحمت بشن! خلاصه دیگه من و همسر شما محکوم به مدارا کردنیم و توی دلمون چون یه کوچولو به خاطر آکبند نبودن دلمون بهتون احساس بدهکاری میکنیم تو یه چیزایی فوق العاده کوتاه میاییم و درکتون میکنیم ! شاید اگه اینطور نبود ما هم مثل بقیه تا تقی به توقی میخورد قهر میکردیم! من تا بحال یه بار هم با شوهر قهر نکردم همه قهرها از طرف اون بوده و من منت کش چه تقصیر من باشه چه نباشه!

    - - - Updated - - -

    و البته یه هشدار
    هم به شما هم به همسر خودم (بترسید از روزی که عشق ما به شما تبدیل به ترس بشه و دیگه دوستتون نداشته باشیم)

  12. 2 کاربر از پست مفید mah naz تشکرکرده اند .

    ghayeghran (دوشنبه 14 مرداد 92), ساحل75 (یکشنبه 13 مرداد 92)

  13. #28
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 خرداد 93 [ 21:20]
    تاریخ عضویت
    1392-5-07
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    806
    سطح
    15
    Points: 806, Level: 15
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 24 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام mah naz
    متشکرم از اینکه تجربت رو گفتی.من کاملا شوهر شما رو درک میکنم می دونید دست خودمون نیست معنی تجسس بی اعتمادی نیست فقط از این طریق هست که دلم آدم آرام میگیره و حس میکنه اوضاع تحت کنترلش هست.حالا فرض را بر این بگیرید که دراین تجسس های نشانه هایی هم از بی اعتمادی یافت بشه.باور کنید روح انسان خسته میشه از این هم فکر.بعضی اوقات فکر میکنم یک کامیون با بارش رو سرم خالی شده.با بار آجر.که هر کدوم از این آجرها ممکنه یک فکر خوب یا یک فکر باشند و مرتب هم دیگر رو کنار بزنند.واقعا خسته کننده است.


    - - - Updated - - -

    مهر راد می فهمم تجسس درست نیست حتی گاهی شرایط عکس را برای خودم درنظر میگیرم.
    اما نمی توانم از اینکار دست بکشم با خودم قرار مدار هایی دارم مثلا می گویم دیگر به گوشی اش دست نمی زنم و یا وقتی زنگ خورد نگاه نمی کنم چه کسی است.اما همین که صدای گوشی را می شنوم ...

    من هم مانند شوهر mah naz وقتی خانمم تو فکر بره یا آهنگ خاصی را چند بار گوش کنه عصبی میشم .من نوشته ای از جانب نامزد قبلی همسرم دیدم.نوشته بود تو در خاطرم حک شدی حتی رگهای آّبی بدنت...
    امروز با پدر زنم حرف زدم البته بدون تصمیم قبلی گفتم می ترسم از اینکه از نامزد قبلیش اثری تو زندگیمون باشه و توضیح دیگری ندادم . با تمام بی مهری هایی که از او دیدم جایگاه ویژه ای برای من دارد.نتوانستم راحت با او حرف بزنم بغضم گرفت برای یک مرد درد آوره که جلو پدر زنش اشک بریزه.اما با صحبت های او آرام شدم.خیلی خودم را سرزنش می کنم که چرا سر صحبت را با او باز کردم.اما به نوعی هم سبک شدم .من حاضرم تغییر کنم فرشته مهربان گویا مایوس تان کردم.


  14. #29
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    قایقران جان کاملا قابل درک.

    اما این زندگی و این عشقتون ارزش خویشتن داری رو داره. تازه شما مدتها گرفتار این افکارین عادت کردین به این افکار. پس از بین بردنشون هم زمان می بره.
    به نظر من یه خورده شما خ فوکوس داری زو همسرت شایدم من مجردم درک نمی کنم. اما بالاخره زندگیت که تمام و کمال نباید بشه این افکار. باید کنترل کنی کارم می بره. نمی دونم این توصیه برا شما خوب یا نه اما یکی از مشاورای سایت به نام اس سی آی ( سه حرف اول ساینتیست) به کاربری به نام بهار زندگی نحوه کنترل کردن منتقد درون رو اموزش می دن یه سری بزنین اینم لینکش. یه رمان هم هست به نام عشاق بی رحم بخونین.

    من به عنوان یه خانم بهتون م یگم که تو قلب من ادمای زیادی هستن
    یه عده رو به عنوان استاد دوس دارم
    یه عده رو بهعنوان همکلاسی
    شاید این وسط از یه ورزشکارم خوشم بیاد( البته الان این صادق نیست) شاید یه عده رو به خاطر همکار بودنم دوست دارم اما مطمینم که نمی تونم دونفر رو به عنوان همسر دوست داشته باشم. و اصلا حاضر نیستم که مثلا رابطه با استادم و... داشته باشم هرچند خ دوسشون دارم.


    من جای شما باشم به خانم میگم انچه را دوست دارم عملی بشه( حالا استقلال بیشتر نسبت به خونوادشون یا خاستار توجه بیشتر . دقیقا بگین ازش چی می خاین)

    به خودم خ می رسیدم چه به ظاهرم چه به روحیه ام می رفتم ورزش کوه هرچی خوشحالم می کرد. خانمم رو هم می بردم. کاری می کردم هر جا برم همه از تیپ و اخلاقم تعریف کنن


    در جمع سعی می کردن خوش خنده و منطقی باشم. از خانمم تعریف می کردم. یه جاهایی هم سعی می کردم واسه خانمم کلاس بزارمو و خ در دسترسش نباشم. یه قسمتی از سریال فرندز که امریکایی خاطرم هست سر این حساسیتها حسابی با هم دیگه لجبازی کردن و زدن و همه چی رو خراب کردن. البته اخرش درس شدا
    مطمین باشین اون لحظاتی که گیرای الکی می دین حالا چه مرد چه زن خ لحظات دوست نداشتنی و بدی و ادم به انتخابش شک می کنه. البته با این پاسخای خانمت من مطمینم ایشون متوجه شده شما خ حساسی و فقط می خاد زیاد اذیت نشین اگه می خای خانمت خ دوست داشته باشه. شما در عمل اثبات کن دوسش داری. چرا انقدر ترس از دست دادن برادر.
    نقل قول نوشته اصلی توسط ghayeghran نمایش پست ها
    سلام mah naz
    متشکرم از اینکه تجربت رو گفتی.من کاملا شوهر شما رو درک میکنم می دونید دست خودمون نیست معنی تجسس بی اعتمادی نیست فقط از این طریق هست که دلم آدم آرام میگیره و حس میکنه اوضاع تحت کنترلش هست.حالا فرض را بر این بگیرید که دراین تجسس های نشانه هایی هم از بی اعتمادی یافت بشه.باور کنید روح انسان خسته میشه از این هم فکر.بعضی اوقات فکر میکنم یک کامیون با بارش رو سرم خالی شده.با بار آجر.که هر کدوم از این آجرها ممکنه یک فکر خوب یا یک فکر باشند و مرتب هم دیگر رو کنار بزنند.واقعا خسته کننده است.


    - - - Updated - - -

    مهر راد می فهمم تجسس درست نیست حتی گاهی شرایط عکس را برای خودم درنظر میگیرم.
    اما نمی توانم از اینکار دست بکشم با خودم قرار مدار هایی دارم مثلا می گویم دیگر به گوشی اش دست نمی زنم و یا وقتی زنگ خورد نگاه نمی کنم چه کسی است.اما همین که صدای گوشی را می شنوم ...

    من هم مانند شوهر mah naz وقتی خانمم تو فکر بره یا آهنگ خاصی را چند بار گوش کنه عصبی میشم .من نوشته ای از جانب نامزد قبلی همسرم دیدم.نوشته بود تو در خاطرم حک شدی حتی رگهای آّبی بدنت...
    امروز با پدر زنم حرف زدم البته بدون تصمیم قبلی گفتم می ترسم از اینکه از نامزد قبلیش اثری تو زندگیمون باشه و توضیح دیگری ندادم . با تمام بی مهری هایی که از او دیدم جایگاه ویژه ای برای من دارد.نتوانستم راحت با او حرف بزنم بغضم گرفت برای یک مرد درد آوره که جلو پدر زنش اشک بریزه.اما با صحبت های او آرام شدم.خیلی خودم را سرزنش می کنم که چرا سر صحبت را با او باز کردم.اما به نوعی هم سبک شدم .من حاضرم تغییر کنم فرشته مهربان گویا مایوس تان کردم.

    چرا فکر می کنی ایشون به خاطر پدرشون جواب مثبت دادن انقدر ذهن خانی نکن مگه خودش اعتراف کرده

    می دونم دوست من شما از پس فکرات بر نمی ای. البته می گم ممکنه یه دلیل عمقی این مساله این باشه که اونجوری که می خای محبت نمی بینی هر چند خانمت مشخص خ دوست داره وگرنه باهات لجبازی می کرد.

    راستی دیروز یه مشاور تو تی وی داشت می گفت پیامبر به مردها سفارش می کنه دوکارو انجام بدن:
    1) به خودشون برسن
    2) عیب جویی نکنن. مطمین باش انقدر مهم بوده که از بین کلی راهکار این دوتا سفارش شده( نمی گم شما عیب می جویی ولی یه جورایی اگه افکارات رو عملی کنی .....) قدر خوشبختیت رو می دونم که می دونی . همیشه باهم شاد باشین


    امیدوارم با نظراتم موجبات رنجشت رو فراهم نکرده باشم. فر نکن که فکر می کنم نمی دونی( امیدوارم گرفته باشین این جملم رو. کلا خ همه چیز رو زیر دره بین می بری.)
    ویرایش توسط مهرااد : دوشنبه 14 مرداد 92 در ساعت 15:22

  15. کاربر روبرو از پست مفید مهرااد تشکرکرده است .

    ghayeghran (سه شنبه 15 مرداد 92)

  16. #30
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 بهمن 95 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1392-4-15
    نوشته ها
    123
    امتیاز
    4,459
    سطح
    42
    Points: 4,459, Level: 42
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    141

    تشکرشده 70 در 40 پست

    Rep Power
    23
    Array
    جناب قایقران من دیگه مطمئن شدم شما و همسر بنده از حول حلیم میفتین توی دیگ(از ترس اینکه نامزد قبلی بیاد و احیاناً همسرتون اونو به شما ترجیح بده خودتون پیش پیش کاری میکنید بنده خدا نامزد قبلی که سهله هر مرد دیگه ای رو به شما ترجیح بده!) بخدا من و همسر شما اگه از محبت شوهرامون سیر بشیم هم آهنگهامون برای شوهرمونه هم تو فکرمون! شوهر منم قبلا از من پرسید به نظرت من بیشتر تو رو دوست دارم یا اون پسره؟ و الان هم مطمئنم همه این حساسیت ها از این ناشی میشه یه جورایی ته دلش نسبت به دوست داشتن رقیب احساس ضعف میکنه! بابا به چه زبونی بگم زن جایی میمونه که احساس امنیت کنه! بهش این احساس رو بده! مستقیم نه ولی در لفافه بگو نمیذاری هیچ کس باعث بشه از دستش بدی یا اینکه بگو مطمئنی هیچکی تو دنیا اندازه ما دو نفره عاشق هم نیست اینطوری هم بهش اطمینان میدی که دوستش داری هم اطمینان میدی که از عشق اونم مطمئنی!

  17. 3 کاربر از پست مفید mah naz تشکرکرده اند .

    ghayeghran (سه شنبه 15 مرداد 92), دختر مهربون (سه شنبه 15 مرداد 92), رها92 (دوشنبه 14 مرداد 92)


 
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: جمعه 08 بهمن 00, 23:20
  2. قهر خانواده همسرم قبل عروسی و اکنون سعی در برقراری رابطه و آشتی بعد عروسی
    توسط نازگل71 در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 29
    آخرين نوشته: شنبه 22 اسفند 94, 12:20
  3. برخورد با مشکلات هنگام جشن عروسی
    توسط رفتگر در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: شنبه 10 مرداد 94, 00:53
  4. پاسخ ها: 34
    آخرين نوشته: دوشنبه 31 شهریور 93, 22:05
  5. در خواستگاری چی بپرسیم؟ چی نپرسیم؟
    توسط samir65 در انجمن ارتباط دختر و پسر(عشق)
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 28 تیر 93, 23:25

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:28 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.