علاقه به برادر شوهر

[tanhai]

من و همسرم با خانواده همسرم زندگی میکنیم همسرم برادری دارن که با من جور هستن چند وقته حسی درونم را بهم ریخته و حس میکنم به برادر همسرم علاقه مند هستم ..... و خیلی دوسش دارم نمیدونم چرا

میترسم این حس تمام وجودم را بگیرد .... و نمی دونم چه کار باید بکنم اون اصلا خیلی پسر آروم و سر به زیریه و نمی دونم چه باید بکنم

[ammin]

سلام،سن خودت،شوهرت وبرادرشوهرت چندساله؟شغل هرسه نفرشما؟رابطه عاطفی خودت باشوهرت؟آیاهمانطورکه درنبود شوهرت با اوراحتی جلوچشمش هم همینطوری؟چندوقته ازدواج کردی؟آپارتمان مجزاست یایک خونه؟اگه یک خونه هست چرا مستقل نیستید؟

[kiu]

من و همسرم با خانواده همسرم زندگی میکنیم همسرم برادری دارن که با من جور هستن چند وقته حسی درونم را بهم ریخته و حس میکنم به برادر همسرم علاقه مند هستم ..... و خیلی دوسش دارم نمیدونم چرا

میترسم این حس تمام وجودم را بگیرد .... و نمی دونم چه کار باید بکنم اون اصلا خیلی پسر آروم و سر به زیریه و نمی دونم چه باید بکنم

دوست عزیز سلام
به نظر من قبل از هرچیز باید نحوه ارتباط و حرف زدن و حرکاتتون رو با برادر شوهرتون کنترل شده و در چهارچوب مشخصی رعایت کنید .
دوما چرا باید تا اون حد به برادر شوهرتون نزدیک بشین که بهش حس پیدا کنین؟
در ضمن ننوشتین منظورتون از این که با برادر شوهرتون جور هستین یعنی چی؟
به نظر من اگه به این فکر کنین که اگه با برادر شوهرتون ارتباط برقار کنین و خدای نکرده کسی بو ببره چه اتفاقی برای شما؟ شوهرتون؟ برادر شوهرتون؟ خانواده شما میفته؟
من نمیدونم شما خواهر دارین یا نه؟ اگه دارین به این موضوع فکر کردین که اگه ارتباطی بین شما و برادر شوهرتون به وجود بیاد و کسی بفهمه دیگران در مورد خواهر یا خواهراتون چه فکری میکنن و چه زندگی برای اونا درست میشه؟

[majid_k]

فکر وحشتناک نکن. با دست خودت به زندگیت آتیش می اندازی. آتشی که فقط می سوزونه. خیلی وحشتناکه. سعی کن به خدا نزدیک بشی. راه درستش رو در قلبت بدست میاری.

[هم صحبت]

آخه چطور ميتونى حسى به برادر شوهرت داشته باشى ميدونى اگه شوهرت از اين موضوع بويى ببره چه ضربه اى بهش ميخوره
اگه بشينى عاقلانه فكر كنى خودت به اين نتيجه ميرسى كه اين حس يا علاقه هيچ سودى براى تو نداره به جز از هم پاشيده زندگيت و اين كه بقيه چه فكرهايى روت بكنند.
برادر شوهر مثل برادر خود آدم ميمونه. تو فقط بايد اين حسو داشته باشى وگرنه كه واقعاً ذهنت مريضه

[faghat-KHODA]

سلام

شما باید لایه های صمیمیت رو رعایت کنی.باید مواظب باشید کسی رو توی لایه ای که جاش نیست نذارید.برادر شوهر هم در حد برادر شوهر باید دوست داشت.نه بیشتر.

از عواقب این کار که قطعا خودتون اگاهید.شاید خفه کردن این حس در نطفه بهترین راهکار در حال حاضر باشه.نمیدونم تا چه حد این امکان براتون هست که محل زندگیتون رو جدا کنید.اما به نفعتونه که به این موضوع جدی نگاه کنید.

فقط خدا

[داود.ت]

دنبال این لینک می گشتم که دیدم خود سایت اتوماتیک پیشنهاد داده
http://www.hamdardi.net/thread-19072.html

[asemani]

http://www.hamdardi.net/thread-28166.html

و

http://www.hamdardi.net/thread-28644.html

سلام . این لینک ها رو مطالعه کن دوست خوبم .

[tanhai]

من و اون دو سال با هم اختلاف سنی داریم اون دو سال از من بزرگتره .... من اونو دوست دارم چون مثل منه مثل من روی پای خودش وایستاده .... نمی دونم اولا اونو میدیم زیاد بهش علاقه نداشتم ولی الان چند وقته که بیشتر می بینمش بهش علاقه پیدا کردم .... بیشتر فکر میکنم دارم مقایسه با همسرم میکنم و می بینم که اون مثل منه ولی همسرم مثل من نیست بیشتر بهش علاقه پیدا میکنم ..... من و اون یک شغل داریم هر دو حسابداریم ولی همسرم شغلش آزاد ........ ما در دو واحد جدا زندگی میکنیم انها طبقه بالا و ما طبقه پایین .....

[majid_k]

گاهی از اوقات تفاوتها باعث جذابیت میشن. سعی کن تفاوتهای بین شوهرت و خودت رو تبدیل به جذابیت و تازگی کنی. فکری که در سر داری وحشتناکه. وحشتناک. میتونی درک کنی؟ از خدا کمک بخواه. تنها خدا.