سلام دوستان
تقریبا دوسالی میشه روی به مطالعات روانشناسی آوردم مباحثی مثل مثبت اندیشی مثل مهارت های ارتباطی مثل قانون جذب و روانشناسی کسب و کار و....
اما مشکلی که دارم هرچی بیشتر کتاب میخونم بیشتر به اخلاقیاتم و طرز فکرم شک میکنم.
کل طرز فکرم رو دارم میبرم زیر سوال
میترسم روانی بشم.جدی میگم.
چند تا مثال میزنم
- مثلا تا الان من دوست داشتم در همه زمینه ها اطلاع کسب کنم بدم نمیومد مباحثی مثل آشپزی رو هم در حد کلی بلد باشم تا جایی گیر کردم از پس خودم بر بیام.ولی الان خوندم مرد با انجام چنین کارهایی مردونگیش زیر سوال میره.وقتی هم به طور غیر مستقیم توی خونواده از بقیه میپرسم اون ها هم همین نظر رو دارن که مرد نباید زیاد تو این چیزا ریز بشه
-یا مثلا من خیلی شوخ طبعم ولی فهمیدم این هم از شخصیت آدم توی اجتماع کم میکنه به خاطر همین
شوخ طبعیم خیلی مسخره شده.یه چیزی بین جدی و شوخی.....هر چی زور میزنم نمیتونم جدی باشم.
- قبلا یکی باهام شوخی میکرد اصلا بدم نمیومد تازه همراهیش هم میکردم.الان چون میدونم ممکنه روش باز بشه زیاد جدی نمیگیرم یا برخورد جدی میکنم با طرف که تعجب میکنه!
- گفتم روانشناسی کسب و کار هم میخونم.مثلا چند شب پیش رفتم خرید دیدم طرف خلی با لحن بدی جواب داد هرچند ارزون میگفت ولی رفتم از مغازه بغلیش خرید کردم که گرون تر میداد چون خونده بودم که لحن فروشنده در خرید مشتری تاثیر زیادی داره هرچند ارزون هم بده
مورد های زیادی هم هست که اگه بگم خیلی طولانی میشه
کلا به همه چیزم دارم شک میکنم.اعصابم به هم ریخته.مشکلم اینه که هنوز نتونستم به یک الگوی درست رفتاری برای خودم در ذهنم برسم.به خاطر همین میترسم.یعنی توی ذهنم الان نمیدونه شوخ طبعی خوبه یا بده...محبت خوبه یا بده....الان جای این کار هست یا نه....چون مطالعات زیاد بوده به خیلی از رفتارهام شک میکنم.
چه طوری میتونم به یک تعادل رفتاری برسم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)