.
پرسش مراجعان، پاسخ مشاوران تاریخ : 1393/03/20 ساعت 1940
پرسش مراجعان،پاسخ مشاوران
نحوه پاسخگویی به سئوال : سوال و پاسخ علنی
شغل : کارمند
تاهل : متاهل
تاريخ تولد : 1365/04/09
کد (عدد دلخواه) : 20211
تحصیلات : کارشناسی
با سلام 28 سال سن دارم و با خانمی 21 ساله 2 سال پیش عقد کردم،ماجرای خاستگاری ما در نوع خودش بی نظیره چون هیچ کدوم قصد ازدواج نداشتیم اما دست بر قضا بر اساس صحبت هایی که کردیم بسیار دلبسته ی هم شدیم.نکته ای که مهمه اینه که همسرم خیلی انسان معتقد و مذهبی هست اما بنده بیشتر پایبند به اخلاق و ارزش ها هستم تا مذهب اما قول نماز به ایشون دادم.اوایل یعنی حدود 3 ماه عاشق و دلداده هم بودیم تا اینکه اختلافات کم کم خودش رو نشون داد.هر چی بیشتر پیش میرفتیم بیشتر به مشکل بر می خوردیم طوری که اصلا اون شخصیتی که به من معرفی کرده بود نبود.فحاشی،بی صبری،بی اعتمادی،درک پایین،خشونت،تنبلی،اعتماد به نفس پایین،مردگریزی شدیدبه حدی که حتی روابط من هم محدود شده،روابط اجتماعی پایین حتی با جنس موافق،محدودیت های شدید،تعصبات مذهبی،لوس بودن،احساسات خیلی شدید به حدی که باعث آزار من میشد.این نکته رو هم بگم من فرزند اول خانواده و ایشون فرزند آخر خانواده هستن.در طول این مدت خیلی تشویقش و هزینه کردم که درسشو ادامه بده چون خودم دانشجو بودم و میدونستم دختر باهوشی هست اما هر کاری کردم نتیجه ای نداشت.تشویق برای کلاس ورزش برای کلاس زبان و و و اما هیچ.زود رنج بودن من و این اختلافات و درگیری ها باعث شد شدیدا ازش فراری بشم طوری که ساعاتی که باهاش بودم دلم می خواست زود تموم بشه،به هر دری زدم تا کمی تغییر ایجاد کنم نشد هر خواسته ای ازش داشتم گفت نمیتونم و همینطور رابطه و احساسات سردترو سردتر می شد.در طی این مدت به جای ایشون من تغییر کردم،به کل پایبند مذهب نیستم و انسان بودن رو در ارجحیت قرار دادم(که اختلافات مذهبی هم به جمع اختلافات ما پیوست)،تلاش های من برای ارتق سطح کیفی خودم و همسرم با تنبلی و بی انگیزگی های همسرم جواب داده شد.اعتماد من با بی اعتمادی جواب گرفت.آزادی ها و امکاناتی که من محیا کردم با عدم تلاش و محدودیت های ایشون مواجه شد.تمام آرزو و هیجان خواهی های من با روزمرگی و بی هدفی همسرم مواجه شد.بنده شدیدا به برابری حقوق زن و مرد معتقدم و یکی از صحبت هایی که با ایشون روز خاستگاری کردم (به جای آشپزی و خانه داری) هم پا بودن و رفاقت در زندگیه چون هدفم از ازدواج ساختن زندگی ایده آل همراه با آرامش و موفقیت بود.بعد این همه مدت تحمل به امید تغییر و البته دوست داشتن عجیبی که بین ما هست (مخصوصا از طرف همسرم) .با وجود این همه اختلاف پیش یک مشاور رفتیم و با تستهای ایشون فهمیدیم اختلاف ها واقعی هستند نه ساخته و پرداخته ذهن ما.البته ایشون هم شدیدا اذیت میشن چون من هم همسر ایده آلی نبودم تفاوت من و ایشون اینه که من هر روز سعی در بهتر شدن میکردم و اما ایشون پس رفت رو به پیشرفت ترجیح میدادن،تنها اتفاق نظر ما در اینه که قبول داریم هردو در یک دنیای متفاوت زندگی میکنیم و حرف همدیگرو نمیفهمیم،ایشون دوست داره به روش و اعتقاد خودش زندگی کنیم و من هم به روش و اعتقاد خودم دوست دارم این زندگی رو بسازم که کاملا در تعارض هست،از خصوصیات خوب همسرم میتونم به نداشتن توقع و نگاه مادی ، گذشت و بخشش خطا و علاقه واقعی به من اشاره کنم،از صفات بد خودمم غرور،زودرنج بودن،یکم لجباری،آرمان گرایی زیاد،قاطعیت نسبتا پایین هست.در این شرایط خانواده های تعصبی و سنتی(مخصوصا خانواده همسرم) که قدرت درک این موضوع رو ندارن یک طرف و این علاقه عجیب یک طرف و عذاب وجدان از برهم زدن این زندگی و صدمه های ناشی از طلاق که بیشتر همسرمو تحت تاثیر قرار میده مانع از جدایی میشن.نه میتونیم و میزارن از هم جدا بشیم و نه میتونیم همدیگرو درک و تحمل کنیم.برای بقای این زندگی باید هردو قید آرزوهامونو بزنیم یا کاری به کار هم نداشته باشیم که در هر دو صورت زندگی زجرآوری خواهد بود و مطمئنا با این شرایط فرزندی هم به دنیا بیاد دچار تنش میشه.از شما تقاضا دارم تمام توان خودتونو به کار ببرید و مارو راهنمایی کنید تا بتونیم به درستی با این قضیه برخورد کنیم و کمترین تاوان رو بابتش پرداخت کنیم،ازتون مچکرم
موضوع سئوال شما : اختلاف زن و شوهر
کد پیگیری : 19_1387918
علاقه مندی ها (Bookmarks)