به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 38 , از مجموع 38
  1. #31
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 خرداد 95 [ 04:58]
    تاریخ عضویت
    1391-7-29
    نوشته ها
    49
    امتیاز
    3,098
    سطح
    34
    Points: 3,098, Level: 34
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 102
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 68 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام جناب Aras

    با توجه به راهنمایی جناب sci، این لینک ها را که در مورد شناخت رفتار جرات مندانه است، حتما مطالعه کنید.

    http://www.hamdardi.net/thread-18343.html

    http://www.hamdardi.net/thread-19883.html

    http://www.hamdardi.net/thread-13696.html


    موفق باشید.

  2. 2 کاربر از پست مفید sayeh_m تشکرکرده اند .

    Aras (یکشنبه 10 شهریور 92), sci (یکشنبه 10 شهریور 92)

  3. #32
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    146
    Array
    از saye_m سپاسگزارم. واقعا کار رو تموم کردند

    دوست عزیزم قاطعیت و صراحت با سخت گیری و چیزی که شما فکر می کنی خیلی فرق می کنه
    خواهش می کنم بی خود به همسرت سخت نگیر! نوشتی خواهرم هم همین مشکل رو داره، پسر خوب پست قبلی من رو بخون! هیچ کدوم اینها مشکل خاصی ندارند! شما منفعل هستید
    ویرایش توسط sci : یکشنبه 10 شهریور 92 در ساعت 12:52

  4. 4 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    Aras (یکشنبه 10 شهریور 92), sayeh_m (دوشنبه 11 شهریور 92), سمان (یکشنبه 10 شهریور 92), ساحل 63 (یکشنبه 10 شهریور 92)

  5. #33
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 06 اردیبهشت 93 [ 16:33]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    806
    سطح
    15
    Points: 806, Level: 15
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    55

    تشکرشده 122 در 55 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    صاحب تاپیک یه تاپیکی باز کرده که مشکل خیلی هاس. واقعا خیلی خوبه که آدم هر روز میاد اینجا چیزهای جدید جدید یاد میگیره.

  6. #34
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 05 آبان 92 [ 12:21]
    تاریخ عضویت
    1392-5-29
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    238
    سطح
    4
    Points: 238, Level: 4
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 19 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آقای Aras ممنون از تاپیکی که باز کردید

    یک سوال ؟ همسر من ادم باهوش زیرک با وجدان با اعتماد به نفس بالا حاضر جواب..... هست امکان نداره از کنار کوچکترین بی احترامی یا کم و زیادی به ارحتی بگذره اما همین ادم در برابر اعضائ خانواده در جه یک میشه مثل موش ابکشیده هر کی از راه برسه میزنه تو سرش پدر مادر خواهر برادر... چه اونی که ازش کوچکتره چه بزرگتر از طرفی دلم براش می سوزه از طرف دیگه لجم میگیره از ضعیف بودنش از اینکه هر کی(البته فقط اعضائ خانواده درجه یک) هر چی بخواد بگه و اون فقط سرش و پایین بگیره بگه شما درست می گید حق با شماست
    یعنی چی می شه که اینجوری می شه؟ من باد چی کار کنم با اینکه خونواده شوهرم ادمای بدی نیستند ولی دلم نمیخواد تو جمعشون با شم
    البته اگر تنها برم مشکلی ندارم ولی با اون حاضر نیستم
    یعنی مشکل اون هم منفعل بودنشه؟؟؟؟
    هرچی که هست به شدت در جمع خونوادش ازش متنفر می شم بی اینکه بدی به من بکنه تازه وقتی میایم خونه هم تا مدتها باهاش سر سنگینم خوب چی کار کنم همش تو ذهنمه و از بی عرضگیش حرصم می گیره

  7. کاربر روبرو از پست مفید BISQUIT1748 تشکرکرده است .

    kamr (یکشنبه 10 شهریور 92)

  8. #35
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 02 آذر 92 [ 08:53]
    تاریخ عضویت
    1392-4-22
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    512
    سطح
    10
    Points: 512, Level: 10
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 20 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مطمئن باشيد وقتي همسرتون رفتار جرات مندانه شما رو در مقابل مادر و خواهرتون ببينه، اون هم رفتارشو تغيير ميده و اتفاقات گذشته رو فراموش ميكنه. وقتي حمايت شما رو ببينه ديگه خيالش راحت ميشه و خودش وارد عمل نميشه. وقتي شما پاسخ كارهاي مادرتون رو به شيوه درست بدين ديگه دليلي نداره خانمتون بخواد جواب بده. اون وقت شما و همسرتون توي يك تيم و در كنار هم هستيد پس ديگه دليلي براي نق زدن به شما نخواهد داشت. (البته باتوجه به دلخوريهايي كه تا الان بوجود اومده زمان ميبره اما اين هم بستگي به ديد وسيع و درك همسرتون و توان شما در انجام رفتار جرات مندانه داره. به محض اينكه به شما اعتماد كنه ديگه بهتون نق نميزنه. البته نه به اين معني كه حق درد دل كردنو ازش بگيريدها، خانم ها اصولاً اگه حرف بزنن بهتره تا اينكه توي دلشون جمع كنن پس بزار درد دل كنه و لي نق زدن خير)
    اما اتفاقي كه ميوفته ميدونيد چيه؟ وقتي رفتار خانوادتون به بن بست بخوره و متوجه بشن كه دارن خودشونو خراب ميكنن ديگه ادامه نميدن و چه بسا با خانمتون دوستي هم برقرار كنن و همسرتون هم وقتي حمايت شما رو ببينه، اعتماد و اطمينان خاطر پيدا ميكنه و از نزديك شدن به خانوادتون نميترسه و رابطه دوستانه ميتونه شكل بگيره.

  9. #36
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 آبان 96 [ 13:33]
    تاریخ عضویت
    1392-5-22
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    4,107
    سطح
    40
    Points: 4,107, Level: 40
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    157

    تشکرشده 216 در 94 پست

    Rep Power
    26
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سمان نمایش پست ها
    مطمئن باشيد وقتي همسرتون رفتار جرات مندانه شما رو در مقابل مادر و خواهرتون ببينه، اون هم رفتارشو تغيير ميده و اتفاقات گذشته رو فراموش ميكنه. وقتي حمايت شما رو ببينه ديگه خيالش راحت ميشه و خودش وارد عمل نميشه. وقتي شما پاسخ كارهاي مادرتون رو به شيوه درست بدين ديگه دليلي نداره خانمتون بخواد جواب بده. اون وقت شما و همسرتون توي يك تيم و در كنار هم هستيد پس ديگه دليلي براي نق زدن به شما نخواهد داشت. (البته باتوجه به دلخوريهايي كه تا الان بوجود اومده زمان ميبره اما اين هم بستگي به ديد وسيع و درك همسرتون و توان شما در انجام رفتار جرات مندانه داره. به محض اينكه به شما اعتماد كنه ديگه بهتون نق نميزنه. البته نه به اين معني كه حق درد دل كردنو ازش بگيريدها، خانم ها اصولاً اگه حرف بزنن بهتره تا اينكه توي دلشون جمع كنن پس بزار درد دل كنه و لي نق زدن خير)
    اما اتفاقي كه ميوفته ميدونيد چيه؟ وقتي رفتار خانوادتون به بن بست بخوره و متوجه بشن كه دارن خودشونو خراب ميكنن ديگه ادامه نميدن و چه بسا با خانمتون دوستي هم برقرار كنن و همسرتون هم وقتي حمايت شما رو ببينه، اعتماد و اطمينان خاطر پيدا ميكنه و از نزديك شدن به خانوادتون نميترسه و رابطه دوستانه ميتونه شكل بگيره.
    ببینید من نمیدونم شما از پستهای من برداشتتون چی بوده .اما اینجوری نبوده که من بخوام از خانوادم طرفداری کنم به هیچ وجه . من حتی چند بار با خانوادم سر رفتارشون با همسرم بحث کردم. من واقعا همه جوره همسرم رو حمایت کردم با اینکه میدونستم مقداری هم اون مقصر بوده اما هیچ وقت جوری نبوده که بخوام طرف مادرم یا خواهرم رو بگیرم . من تنها چیزی که از مادرم میخوام احترام به استقلال زندگیم و تصمیماتی هست که یا من یا همسرم ( فرقی نمی کنه ) می گیریم و تنها انتظاری هم که از همسرم داشتم کمی صبر و ظرفیت بیشتر بوده .

    الان همسرم یک مقدار نسبت به من بدبین شده مثلا تا بحثی بین خودمون پیش میاد ربطش میده به مادر یا خواهرم میگه اونها روی تو اثر گذاشتند در صورتیکه اصلا اینجور نیست

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط sci نمایش پست ها
    از saye_m سپاسگزارم. واقعا کار رو تموم کردند

    دوست عزیزم قاطعیت و صراحت با سخت گیری و چیزی که شما فکر می کنی خیلی فرق می کنه
    خواهش می کنم بی خود به همسرت سخت نگیر! نوشتی خواهرم هم همین مشکل رو داره، پسر خوب پست قبلی من رو بخون! هیچ کدوم اینها مشکل خاصی ندارند! شما منفعل هستید
    من تا بحال فکر نمی کردم که این مشکل رو داشته باشم اصلا فکر نمیکردم منفعل باشم اما این راهنمایی شما دریچه ای رو برای من باز کرد حتما مطالعه میکنم و نتیجش رو تو زندگیم برای بقیه اینحا می آورم از راهنمایی شما متشکرم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط BISQUIT1748 نمایش پست ها
    آقای Aras ممنون از تاپیکی که باز کردید

    یک سوال ؟ همسر من ادم باهوش زیرک با وجدان با اعتماد به نفس بالا حاضر جواب..... هست امکان نداره از کنار کوچکترین بی احترامی یا کم و زیادی به ارحتی بگذره اما همین ادم در برابر اعضائ خانواده در جه یک میشه مثل موش ابکشیده هر کی از راه برسه میزنه تو سرش پدر مادر خواهر برادر... چه اونی که ازش کوچکتره چه بزرگتر از طرفی دلم براش می سوزه از طرف دیگه لجم میگیره از ضعیف بودنش از اینکه هر کی(البته فقط اعضائ خانواده درجه یک) هر چی بخواد بگه و اون فقط سرش و پایین بگیره بگه شما درست می گید حق با شماست
    یعنی چی می شه که اینجوری می شه؟ من باد چی کار کنم با اینکه خونواده شوهرم ادمای بدی نیستند ولی دلم نمیخواد تو جمعشون با شم
    البته اگر تنها برم مشکلی ندارم ولی با اون حاضر نیستم
    یعنی مشکل اون هم منفعل بودنشه؟؟؟؟
    هرچی که هست به شدت در جمع خونوادش ازش متنفر می شم بی اینکه بدی به من بکنه تازه وقتی میایم خونه هم تا مدتها باهاش سر سنگینم خوب چی کار کنم همش تو ذهنمه و از بی عرضگیش حرصم می گیره
    من جسارت می کنم جواب میدم حتما دوستان جوابهای بهتری دارند.
    وقتی من منفعل هستم حتما او هم چنین مشکلی دارد. چون من خودم خدائیش اینطوری نیستم و شدت انفعالم خیلی کمتره
    اما من از دید همسرتون میگم که اگر میخواهید زندگیتون آرامش داشته باشه و بحث و دعواهایی که نتیجش فقط سردی روابطتون هست پیش نیاد. اگر می بینید به شما ظلمی نمیشه پس با او همراه باشید و با خانوادش رفت و آمد کنید و به او سرکوفت نزنید . اگر میخواید این مشکلش حل بشه اول از همه خودش باید قبول کنه بعد تلاش کنه تا ضمن رعایت احترام خانواده از این انفعال هم در بیاد . او نباید بفهمه که شما نسبت به این رفتارش با خانوادش حساس هستید وگرنه در برابر شما موضع میگیره . این نظر من بود

  10. 2 کاربر از پست مفید Aras تشکرکرده اند .

    sci (دوشنبه 11 شهریور 92), she (چهارشنبه 13 شهریور 92)

  11. #37
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 92 [ 14:19]
    تاریخ عضویت
    1392-6-17
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    2
    سطح
    1
    Points: 2, Level: 1
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بخدا پدرم در اومده.منم همین مشکل رو دارم.برای کار، زندگی و درس هیچکدوم حوصله ندارم.زندگیم رو و خانومم رو خیلی دوست دارم. اما اون از من بسیار ناراحته و اعتراض میکنه که من از ایشون حمایت نمیکنم. برای اینکه با هم ازدواج کنیم هر دو خیلی سختی کشیدیم و لحظه های تلخی رو چندین ماه یاسال باهم داشتیم.
    مادرم بی مورد یا با کوچکترین دلیل به همسرم بی اعتنایی میکنه و این خیلی برلی ایشون ازار دهنده است. من توی جمع عکس العمل نشون نمیدم معمولا تا جلب توجه بیشتری نشه اما بارها با مادرم دراین مورد بحث و جدل داشتیم و رفت و آمد ها رو محدود کردیم اما بعد از چند روز آرامش همون آش و همون کاسه.
    من فکر میکنم که از همسرم حمایت می کنم اما اون همچین نطری نداره و این من رو خیلی ناراحت میکنه.
    فکر میکنم موضوع منفعل بودن در مورد من درست باشه که دارم مطالعه می کنم. از aras عزیز هم میخوام اگه به راه حلی رسید حتما اعلام کنه.

  12. #38
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 31 شهریور 92 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1391-12-08
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    537
    سطح
    10
    Points: 537, Level: 10
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 22 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.خانواده همسر من هم همینطوری بودن. هستن ما الان باهاشون قطع رابطه کردیم.خیلی اذیتمون کردن.اما قبلا شوهرم می گفت اگر تو خونه ما کاری یا رفتن به جایی رو دوست نداری بگو پسر خودتون یا همسرم گفته نرو انجام نده.همسرم بخاطر بدرفتاریهای خانوادش و همینطور خواهرش یکبار رفت خونه خواهرش و با ارومی و مودبانه حرفاشو زد شما هم متونید اینکارو یکبار تنهای که بی خبر از همسر حرفاتون بزنید بگید
    اگر راهنمایی باشه قبول می کنم اما دخالت نه چه خوب ازدواج کردم چه بد چه راضی چه ناراضی الان ازدواج کردو م. برای شدن زندگیم باید کمکم کنید نه خرابتر. امامحکم بگید که حق دخالت ندار ید.دو نفر وقتی با ازدواج می کنن به قول بابام برای زن اول مردش وبراای مرد اول زنش. نه اینکه به بقیه بی احترامی کنیم اصلا اما دوره ازدواج با مجردی فرق میکنه.موفق باشی

  13. کاربر روبرو از پست مفید ساینا م تشکرکرده است .

    Aras (شنبه 30 شهریور 92)


 
صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. میل به ازدواج در کنار ترس از آن ، راه حل چیست ؟
    توسط یه آدم در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: چهارشنبه 10 تیر 94, 15:02
  2. همسرم پشت من نیست
    توسط hamdard20 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 27 مرداد 93, 09:00
  3. چک لیست بهداشت روانی = چک لیست مسلمانی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن دین و روانشناسی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 خرداد 93, 03:00
  4. در مسابقه ی زندگی گل زدن هنر نیست بلکه گل شدن هنره !
    توسط مو طلایی در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 09 مرداد 90, 10:40

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:47 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.