به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 44
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 خرداد 96 [ 18:05]
    تاریخ عضویت
    1395-3-09
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    1,600
    سطح
    22
    Points: 1,600, Level: 22
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 62 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array

    شوهرم ده روز است که مرا ترک کرده است!!(کمک فوری)

    سلام سی چهار سالمه.دوتا بچه نه ساله وچهارده ماهه دارم.دانشجوی دکترا رشته فنی هستم.همسرم سال اخر دکتری است.
    بخاطر ازدواج دانشجویی بیکاری وشرایط بد اقتصادی چهار سال اول خیلی پرتنش بود وتو این مدت همسرم ومن کارهای بچه گانه زیادی انجام دادیم تا برخورد فیزیکی.......الان هر دو از لحاظ اجتماعی شرایط خوبی داریم.اختلاف سنی دو سال داریم.بعد اززایمان دومم بلیل شرایط فیزیکی خودم رسیدگی به به درسهای پسر بزرگم خیلی منو تحریک پذیر کرده بود....گذشته خوبی هم نداشتیم.حالا این وسط کار شدید همسرم تا دهشب وپروپوزال ودرک نکردن من رو اضافه کنید.....ایشون یه کار محیرالعقول کرده رفته خونه پدرش ده روزه اونجاست به تلفن های من وپیامک هام هم جواب نمیده خودش نامه پنج صفحه ای نوشته وکل بدی های منو خلاصه کرده به همه داده......میگه خسته ام وبه اخر خط رسیدم هر چقدر برادرم میخواد باهاش صحبت کنه اصلا پا نمیده....این در حالیه که ما تو این دوازده سال به کسی درباره کوچکترین مشکلاتمون چیزی نگفتیم.....من توشوکم......بهد از پنج روز غیبت با تهدید پدرش وپدرم اومد بچه ها رو هم برد من خودم اصرار کردم چون ادم بیمسئولیتی و من میدونستم برای فرار از شرایط موجو بچه ها انداخته سرم ورفته اومد بچه ها رو هم برد من من موندم یه عالمه سوال......دو روز اول خیلی التماسش کردم برگرد با هم صحبت میکنیم ولی هیچ جوره راضی نشد وگفت تمومه......الان هم با توجه به اینکه به افراد رابط جواب سربال میده من نمیدونم باید چی کار کنم تو رو خدا زندگی ام رو خیلی دوست دارم خیلی براش زحمت کشیدم با نداری ودانشجویی به اینجا رسیدیم خیلی برای هم انرژی گذاشتیم......خودم میدونم یه شبه اینطوری نشده.....شما یه راهحل ارئه بدید بتونم ببینمش خودم بقیه رو با مشاور حضوری حل میکنم هر چند اصلا به مشاور اعتقادی نداره میگه کلاهبردارن. ودنبال پولند.....مشکلات من واون باید حل شه میدونم اما در حال حاضر مشکلم اینه که چطوری راضی اش کنم باهام حرف بزنه......دلم برای بچه هام تنگ شده نمیدونستم میبره که نیاره من خواستم از این وسیله استفاده کنم برگرده...اما
    تورو روخدا یه راه حل عملی بگید

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 خرداد 96 [ 18:05]
    تاریخ عضویت
    1395-3-09
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    1,600
    سطح
    22
    Points: 1,600, Level: 22
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 62 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خواهش می کنم مدیر سایت من الان چی کار کنم خانواده ام میگن صبر کن ببین خودش چی کار میکنه اما من طاقت ندارم؟

  3. کاربر روبرو از پست مفید دنیای یاسی تشکرکرده است .

    مدیرهمدردی (سه شنبه 11 خرداد 95)

  4. #3
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 14:46]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,440
    امتیاز
    288,132
    سطح
    100
    Points: 288,132, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,614

    تشکرشده 37,113 در 7,018 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط دنیای یاسی نمایش پست ها
    خواهش می کنم مدیر سایت من الان چی کار کنم خانواده ام میگن صبر کن ببین خودش چی کار میکنه اما من طاقت ندارم؟
    با سلام و احترام
    بهترین توصیه را خانواده شما به شما داده اند. یعنی صبر و صبوری
    در واقع همان چیزی که زندگیتون کمرنگ بوده است و زندگیتون را به اینجا کشانیده است، هم اکنون باید با حضورش مسائل را حل کند.
    یعنی صبر.
    صبر ستون فقرات و بستر حل مشکلات همه زوجین هست.
    بدون صبر هر کار دیگری بدون ثمر هست.

    اما صبر بستر و شرط لازم برای حل مسائلتان هست، نه شراط کافی

    اگر صبر را تمرین کردید و انجام دادید و نگران و هراسان نشدید. و خونسردی خود را حفظ کردید باید بعضی کارهای دیگر هم انجام دهید.


    دقت کنید:
    همسرتان با شما که چندین سال هست می شناسد قهر کرده است.
    با کسی که رفتار و احساسات و گفتاری را بروز می داده است و درگیری داشته اید.

    پس شما در این مدت که صبوری می کنید نباید دست به آن اقدامات و رفتار و گفتار بزنید.
    صبوری یکی از کارهایی بوده است که نداشته اید.
    شما فهرستی از انتظاراتی که شوهرتان داشته است و انتقادهایی که به شما داشته است تهیه کنید.
    سعی کنید در این مدت طبق انتظارات او عمل کنید
    اگر عادت داشتید مرتب زنگ و پیامک می زدید.
    پس الان این کار را نکنید.

    اگر گریه ، داد و بیدا یا ..... انجام می دادید ، اینها را تکرار نکنید.
    اگر پیامک دادی ، فقط ابراز کنید که دوستشون دارید و دلتنگشون هستید.
    اما خواهش و درخواستی نکن.
    اجازه بده خودش رو پیدا کند.
    و این موجها فروکش کند.

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  5. 5 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (شنبه 19 تیر 95), هلیاجون (سه شنبه 11 خرداد 95), ستاره زیبا (پنجشنبه 13 خرداد 95), شادی ظهوریان (سه شنبه 11 خرداد 95), عشق آفرین (شنبه 10 تیر 96)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 98 [ 23:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-24
    نوشته ها
    762
    امتیاز
    26,356
    سطح
    97
    Points: 26,356, Level: 97
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 994
    Overall activity: 57.0%
    دستاوردها:
    OverdriveRecommendation Second ClassTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,761

    تشکرشده 2,595 در 691 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    215
    Array
    سلام خانم محترم

    به همدردي خوش آمدين


    ان شاالله دوستان براي رهنمود هاي اساسي و انتقال تجاربشون خدمت ميرسن.

    ----------

    جديدا يه پيام بازرگاني توسط رسانه ملي در حال پخش شدن هست. پيامي كه از آن تبليغ در ذهن متبادر ميشود، نقش و جايگاه سياست هاي زنانه در روند بهبود زندگي است.

    مثلا، خانم در يك پلان از كوچكي خانه خود گله ميكند و .....................

    و به سرعت در پلاني ديگر با تفكري ديگر، حاضر شده و از احساس رضايت خود در چنين خانه كوچك صحبت ميكند.


    متاسفانه در نسل كنوني جامعه ما، بانوان سعي ميكنند سياست هاي زنانه را ياد بگيرند در جهت بهبود منافع خودشان. مثلا چه طور همسرم را راضي كنم تا برايم فلان لباس را بخرد! كمتر موردي به چشم من خورده كه بانوان از سياست هايشان در جهت بهبود منافع زندگي سود ببرند. به طور خلاصه اينكه براي "ما" شدن با يد از "من " گذشت. متضمن يك زندگي موفق " ما " شدن است.


    -------------------

    عموما مردان از بيان مسائل خصوصي زندگي شان توسط خانم هايشان هراس دارند. چون اين مشكل بيان مسائل خصوصي غالبا توسط خانم ها صورت ميگرد. هم اكنون كه همسر شما دست به چنين اقدامي زده، قطعا در فكر و انديشه ايشان اوضاع بسيار وخيم تر از آني است كه شما نوشته ايد.

    -----------------

    ولي من بسيار به آينده شما اميدوارم. علي الخصوص كه همت جنابعالي و تمايل به تغيير پذيري در شما به وضوح قابل مشاهده است.


    اگر مستقيما شخص شما را مورد قضاوت قرار مي دهم، صرفا به اين دليل است كه خانم دنياي ياسي كامل مي تواند از آقاي دنياي ياسي غير كامل ايراد بگيرد و از طرفي آقاي دنياي ياسي در اين محفل حضور ندارند.

    ---------------

    باري،

    شخص خانم دنياي ياسي تصميم ميگيرد براي ادامه تحصيل اقدام كند، اين ميل از طرف همسر ايشان اجبارا پذيرفته شده است. همسر ايشان فكر ميكند براي بقاي و داشتن زندگي موفق ادامه تحصيل خانم در چنين شرايطي، مانع از رسيدن به قله موفقيت زندگي ميشود. ولي خانم دنياي ياسي " من " را نگاه ميكند و كار خودش را مي بينيد و در ادامه راه خود را محق ميداند كه بواسطه انتخاب درس خواندن از بعضي مسئوليت هاي خانه شانه خالي كند.

    در پلاني ديگر، خانم دنياي ياسي تصميم به ادامه تحصيل ميگيرد. حق دارد چون در زندگي هر فردي بايد شكوفايي خود مجردش را نيز در نظر بگيرد. ولي با توجه به معيار ها و اهداف خانواده.
    خانم ياسي با همسر خود صحبت ميكند و از ديدگاه ايشان نسبت به ادامه تحصيل آگاه ميشود، چالش هاي پيش رو را در نظر ميگرند و براي موانع و دست انداز هاي پيشرو برنامه ريزي ميكنند. در انتها خانم دنياي ياسي داستان ما تصميمي ميگيرد كه متضمن حيات و بالندگي زندگي خود(با حفظ ارضا دروني اميال شخصي خود )مي باشد.

    داستان فوق لزوما در مورد شما نبود و صرفا يك مثال بود.

    --------------

    خانم ياسي در شرايط كنوني بهترين گزينه اندكي صبر است، كمي با خود خلوت كنيد، از نامه اي كه همسرتان نوشته و خصوصيات منفي شما را ليست كرده به خوبي بهره ببريد. مثل يك قاضي بي طرف سعي در شناخت و آناليز خود كنيد. اهداف شخصي خود را با اهداف سازمان خانواده خود مقايسه كنيد. در نهايت تصميمي كه ميگيرد اگر نشات گرفته از "ما" زندگي باشد، قطعا همسرتان پاي صحبت هاي شما خواهد نشست.

    به همسرتان بفهمانيد كه احتمالا جاهايي از زندگي را اشتباه كرده ايد و هم اكنون سعي در بهبود وضعيت گذشته داريد.

    ان شاالله اگر اوضاع بهبود پيدا كرد، طي صحبت هايي كه با همسرتان خواهيد داشت، به صورت كاملا حرفه اي، درمورد نقصان هاي ايشان را كه از زندگي "ما" هر دوي شما را دور ميكند، برنامه ريزي كنيد.

    از لحاظ سياسي ممكن است بعضي از بانوان، خرده بگيرند كه اگر كوتاه بيايي، "تا آخر عمر گردن شما كج است".


    "ما" زندگي را فراموش نكنيد.


    با اميد به آينده.


  7. 4 کاربر از پست مفید mohamad.reza164 تشکرکرده اند .

    هلیاجون (سه شنبه 11 خرداد 95), مدیرهمدردی (سه شنبه 11 خرداد 95), ارغنون (پنجشنبه 22 مهر 95), سمیراه (سه شنبه 11 خرداد 95)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 فروردین 98 [ 13:44]
    تاریخ عضویت
    1394-11-29
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    3,392
    سطح
    36
    Points: 3,392, Level: 36
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 108
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    142

    تشکرشده 43 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    عزیزم امیدوارم خدا بهتون صبر بده و از این بحران به بهترین نحو ممکن بیرون بیاید.
    تاپیک شما و مشکل تون به شدت شبیه تاپیک خانم سوده82 هست. ایشون هم یک فرزند داشتن و شوهرشون گذاشته بود رفته بود و خونه جدا گرفته بود.
    حتما حتما تاپیک ایشون رو بخونید خیلی کمک تون میکنه.

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 خرداد 96 [ 18:05]
    تاریخ عضویت
    1395-3-09
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    1,600
    سطح
    22
    Points: 1,600, Level: 22
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 62 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون دوستان ومدیریت محترم
    من با مشاوری که دیروز صحبت کردم ایشون گفتن یه نامه بنویس وفقط احساساتت رو بیان کن فقط نه از دلتنگی بچه ها .....بگو دوستش داری بگو دلت تنگ شده واصلا ازش ایراد نگیر که چرا رفته . چرا اینو گفته و......
    من هم غروب نوشتم و براش میل زدم......(چون یوزر پسوردش دارم البته اون هم برای منو داره ها چون ما کارهامون به هم مربوطه) هنوز میلش رو چک نکرده با اینکه یه پیام کوتاه به گوشی اش دادم .....این خیلی نگرانم میکنه یعنی اصلا براش مهم نیست؟؟؟؟؟

    نامه همسرم رو خوندم واقعا تمام سعیم رو کردم بی طرف باشم .
    بازم ممنون

    - - - Updated - - -

    ممنون واقعا خیلی واقع بینانه وکاربردیه حرفتون
    از این راهنمایی شما بی نهایت ممنون ....حرفی زدید که چالش بر انگیز بود...چشم

    از امروز دارم میرم استخر.......قران میخونم......روی پروپزالم کار میکنم......

    - - - Updated - - -

    ممنون واقعا خیلی واقع بینانه وکاربردیه حرفتون
    از این راهنمایی شما بی نهایت ممنون ....حرفی زدید که چالش بر انگیز بود...چشم

    از امروز دارم میرم استخر.......قران میخونم......روی پروپزالم کار میکنم......

    - - - Updated - - -

    ببخشید دوستان یه سوال مهم؟
    امروز قراره بیاد مدارک بچه ها دفترچه بیمه وشناسنامه و این چیزهار وببره زنگ زده با برادرم صحبت کرده که عصرر بیاد ببره.....
    به نظرتون برادرم چطوری باهاش حرف بزنه که بخواد بیاد در باره مسائلمون صحبت کنیم....؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    چون به همه گفته من به اخر خط رسیدم وهمه راهها رو امتحان کردم.....این جملش بیشتر منو ازار میده چون هر موقع رو موده با هم میریم کتاب میخریم اما فقط تا بیست صفحه بیشتر نمیخونه...مشاور اصلا وابدا.....خواهر برادر اصلا چون همه رو نادون وظاهر بین فرض میکنه

    - - - Updated - - -

    ممنون دوست خوبم از وقتی که گذاشتی
    درس خوندن من پیشنهاد ایشون بود چون ما هم رشته ایم اون گفت پایان نامت رو ادامه کار من باشه
    مساله اصلی ما بعد از تولد بچه دوم شروع شد
    من هم کار میکنم....به درسهای پسر بزرگم میرسم.......درس میخونم......بچه داری.....واقعا احساس ناتوانی وخستگی مزمن داشتم من بعد از حالا یه شب راحت نخوابیدم بخاطر کولیک پسرم دوست داشتم ایشون هم همکاری کنه.....با خوبی براش شرایط رو توضیح دادم....قبول داره اما چون کارهای دانشگاه و شرکت خیلی وقتش رو میگرفت عملا خسته بود و بدتر ازمن ...

    - - - Updated - - -

    میشه لطفا بگید برادرم چه موضوعاتی رو مطرح کنه؟؟
    چطوری باهاش صحبت کنه؟؟/

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 مرداد 99 [ 01:07]
    تاریخ عضویت
    1394-6-14
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    5,687
    سطح
    48
    Points: 5,687, Level: 48
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزيز، منم با نظر شادي عزيز موافقم لطفا تايپيك هاي خانم سوده82رو بخونيد خيلي بهتون كمك مي كنه. اينم لينكشون http://www.hamdardi.net/thread-34770.html
    http://www.hamdardi.net/thread-35378.html
    http://www.hamdardi.net/thread-35900.html
    http://www.hamdardi.net/thread-36205.html

  11. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 خرداد 97 [ 04:49]
    تاریخ عضویت
    1395-3-05
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    2,771
    سطح
    32
    Points: 2,771, Level: 32
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    79

    تشکرشده 133 در 75 پست

    Rep Power
    28
    Array
    نمیدونم فقط من نمیفهمم اصل مشکل کجاست یا بقیه هم همین هستن؟!؟!؟!
    خوب شما هرچه دقیق تر شرایط مشکلات و چالش ها و موارد نامه رو توضیح بدید ما ها بهتر میتونیم راهنمایی کنیم الان تنها کاری که میتونیم بگیم چیزهای کلی هست و مطالب امیدوار کننده نه مطالب حل کننده مشکل شوهرتون دقیقا شکایت و مشکلش چیه و توجیه شما چیه؟و شکایات و مشکلات خودتون و توجیه شوهرتون رو هم بگید تا بفهمیم دقیقا مشکلات از کجا شروع شده و قراره چه اتفاقی بیفته

  12. کاربر روبرو از پست مفید mehdi.ma.mm تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (پنجشنبه 13 خرداد 95)

  13. #9
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 14:46]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,440
    امتیاز
    288,132
    سطح
    100
    Points: 288,132, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,614

    تشکرشده 37,113 در 7,018 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    همانطور که می شد حدس زد، شما توجه زیادی به مطالبی که بهتون گفته می شود نمی کنید، بیشتر تمایل دارید تدافعی برخورد کنید.
    احتمالا در قبال همسرتون هم همین طور هستید.
    خواهش می کنم پست قبلی ام را بیشتر مورد توجه قرار بدهید و از عجله کردن و نگران بودن پرهیز کنید.

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  14. کاربر روبرو از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده است .

    fahimeh.a (شنبه 19 تیر 95)

  15. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 04 فروردین 96 [ 01:57]
    تاریخ عضویت
    1394-1-13
    نوشته ها
    49
    امتیاز
    2,032
    سطح
    27
    Points: 2,032, Level: 27
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 84.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 16 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم مساعلی که مطرح کردید برام خیلی ملموسه چون من هم دانشجوی دکترام و پسرم شانزده ماهه است قبول دارم که بچه داری و درس واقعا فشار روانی زیادی رو به آدم تحمیل میکنه ,به نظر من با توجه به این که بچه کوچیک خیلی نیاز به رسیدگی داره و باعث میشه ناخواسته فاصله های عاطفی به مرور زمان بین زوجین به وجود آید و اگر به این زنگ خطرها توجه نشود باعث ایجاد تنش های اساسی در زندگی میشه,به نظر من به امید خدا بعد از آشتی بیشتر هوای دل همسرتون رو داشته باشید و نذارید بچه ها بین تون فاصله بندازن برای این منظور میتوانید از کمک اطرافیان یا پرستار بچه و..استفاده کنید تا بتونید وقت بیشتری با همسرتون بگذرونید تا احساس نکنه که دیگه براتون مهم نیست,باید نهال عشق را همواره آبیاری کنید,با آرزوی بهترین ها برای همه دوستان...

  16. کاربر روبرو از پست مفید باران بهاران تشکرکرده است .

    هلیاجون (سه شنبه 11 خرداد 95)


 
صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. هنوز خاطرات تلخ شکست رابطه 3 سالم آزارم میده
    توسط نجمه چ در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 07 فروردین 94, 09:20
  2. پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: پنجشنبه 26 مرداد 91, 11:13
  3. پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 اردیبهشت 88, 08:22
  4. همسرم هنوز سرپرست خانواده خودش است!!
    توسط hemayat در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 03 اسفند 87, 15:25

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:18 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.