سلام.من دختری 22 ساله هستم.حدود 6-7ساله پیش علاقه بین من و یکی از پسرهای فامیل که 9 سال ازمن بزرگتره شروع شد..البته نه من و نه اون هیچ وقت چیزی بهم نگفتیم.در اون دوران من یه دختر دبیرستانی شاد و سرزنده بودم.که بسیار هم به حسین علاقه مند شده بودم و دوستش داشتم و ازین که از رفتارای اون متوجه شده بودم اونم منو دوست داره خیلی خیلی خوشحال بودم.و اینده ی زیبایی رو با اون برای خودم تصور میکردم.توی اون دوران همش به خودم میگفتم این منتظره تو درست تموم شه و تکلیف دانشگاهت روشن بشه بعد اقدام کنه.تا اینکه دانشگاه هم قبول شدم و هنوز رفتارهای امیدوار کننده حسین ادامه داشت اما هیچ اقدامی نمیکرد.بازم خودمو دل داری میدادم که شاید میخواد در دوران دانشجویی یا بعد از دانشگاه اقدام کنه........ اما تا الان هم که لیسانسمو گرفتم و چند ماهی هم هست مشغول به کار شدم هیچ اقدامی نکرده.واقعا دیگه تحمل ندارم و خسته شدم ازین بلاتکلیفی.شاید بگید تمام این سالها توهم زدم که اون منو دوست داره با توجه به اینکه علنا چیزی بهم نگفنه اما باور کنید اینجوری نیس و رفتارهاش کاملا گویاست و میشد از علاقه ش به خودم مطمئن شم.حتی رفتارهای مادرش هم بسیار امیدوارکننده است.مثلا یک بار وقتی مادرم از مادرشون پرسید که حسین نمیخواد دیگه زن بگیره سنش داره بالا میره،مادرشون با یک حالتی به من نگاه میکرد و گفت حسین گفته من یه نفر رو میخوام حالا ببینیم کی اقدام میکنه.واقعا نمیتونم دلیل این تاخیراشو بفهمم.با توجه به اینکه سنشم داره بالا میره و الان31 سالشه.من واقعا دوستش دارم و شب و روزم فقط با یاد حسین میگذره.شرایط مالی و شغلش هم برای تشکیل خانواده مناسبه .ممکنه بالا رفتن سنش اونو نسبت به ازدواج بی میل کرده باشه؟یعنی ممکنه دیگه قصد ازدواج نداشته باشه؟نمیدونم چیکار میتونم بکنم.حدود یک ماه پیش هم شمارمو گرفت ولی دریغ از کوچکترین اقدامی.ایشون متولد شهریور هستن و مردای شهریوری بسیـــــــــار مغرورن و دیر عاشق شدن از ویژگی هاشونه.چند روز بعد از اینکه شمارمو گرفت تو وایبر براش چندتا پیام بامزه و خنده دار فرستادم و خیلی امیدوار بودم سرآغاز رابطمون باشه اما جواب پیامام رو نداد.خواهشا راهنماییم کنید و نظرتون رو بگید و بگین چیکار میتونم بکنم.زندگیم واقعا مختل شده.پیشاپیش از راهنماییتون ممنونم
علاقه مندی ها (Bookmarks)