سلام آقا سامان
تاپیک های پیشنهادی را خوندین؟
رلستی من یک سری نکته دیگه هم یادم اومد.گفتم بیام اینجا بنویسم:
1)ببینید برای اینکه بفهمید که چه معیاری برای دختر خانم مهم هست،روی سوالاتش دقت کنید.ببینید اول کدوم سوالات را می پرسه و بیشتر چه سوالاتی می پرسه.
مثلا من خودم مذهبی هستم همون جلسه اول خیلی سوالات مذهبی می پرسم.مثلا واجبات،ارتباط با نامحرم.حجاب و... خب طرفم می فهمه که اینا برام مهمه.وقتی دختر خانم این سوالات را کرد بدونید این مسائل براش مطرحه.
یا اینکه دقت کنید که تو معیار های همسر آیندشون اول چه چیزهایی عنوان می کنند.
اینا می تونه بهتون کمک کنه طرفتون چه تیپ شخصیتی داره.
2)یک قاعده دیگه که می تونه به ما کمک کنه احتمال سالم ماندن طرف مقابل بیشتره اینه:
انرژی نه خودبه خود به وجود میاد و نه خود به خود از بین میره.بلکه از شکلی به شکل دیگه تبدیل می شه.
ببینید بالاخره همه ما جوانیم و انرژی جنسی داریم.می تونیم این انرژی را به شکل سودمند استفاد کنیم و در راه تحصیل،هنر ،کار ،مطالعه ،ورزش و تفریحات سالم و... استفاده کنیم.می تونیم مثل خیلی ها بی کار و الاف باشیم و پای اینترنت و ماهواره و آینه و آرایش و دوستی وقتمون را بگذرانیم.و از قدرت تفکرمون برای خیالپردازی های نادرست استفاده بکنیم.
اگه دیدین جوانی به سن 25 تا 30 رسیده،نه هنری داره،نه تحصیلی،نه وقتش را در ورزش یا کلاس یا کار یا هرچیز دیگه ای گذرونده.خب این احتمال که وقتش را به نحو ناشایست گذرونده باشه خیلی خیلی بیشتر می شه.
3)اصلا دور دوستی برای شناخت در ازدواج را کلا یک خط قرمز پررنگ بکشید.چون گفتم دخترایی که خانواده دار هستند و نظر پدرشون براشون مهمه،همون اول خانواده را درگیر می کنند و اصلا راحت نیستن با یک مرد نامحرم مدتی در ارتباط باشن.
نگرانی شما را برای عجله در خواستگاری را کاملا درک می کنم.من هم تا حدی با این مشکل مواجه شدم.اما خیلی راهکار داره تا از این مسائل خلاص شد.
من خودم سه تا از خواستگاری هام به جلسات بعد کشیده شد و این حس اینکه زودتر جواب مثبت را بدم هم از طرف خانواده خودم و هم از طرف خانواده مقابل به من منتقل شد.اما من اهمیت نمی دادم و خیلی با حوصله جلو می رفتم.وقتی خانواده من راضی نبودن که من بیشتر با آقای خواستگار صحبت کنم،من خودم با آقای خواستگار صحبت می کردم که من هنوز نیاز دارم که بیشتر با شما صحبت کنم.و لطفا شما از طرف خودتون پای تلفن بگید که جلسه دیگر هم بذاریم.که قبول می کردن.یا حتی یک بار خانواده من با مشاوره رفتن مخالف بودن من گردن آقای خواستگار انداختم.گفتم شما پیشنهاد بدین!
و به بهانه مشاوره من رفتارهای آقای خواستگار را در محیط بیرون آنالیز می کردم.که واقعا محیط بیرون در شناخت خیلی تاثیر گذار هست.و سر نخ های زیادی دستگیر آدم می شه.
اما خب باید خیلی مراقب باشید که طرف مقابل، کشانده شدن به جلسات بعدی را جواب مثبت شما نداند و دلبسته شما نشود.
که من فکر کنم یک بار در تاپیک آقای asado به نام جواب رد به پیشنهاد آشنایی من درباره این موضوع و همین طور مطمئن شدن از به دلنشستن خودمون در طرف مقابل با هم مفصل بحث کردیم.
یادتون هست؟
خلاصه شما خواستگاری برید ولی کلی راهکار هست که جلسات خواستگاری را بیشتر کنید و دوران آشنایی تحت نظر خانواده ها بذارید.تازه برای شما که پسرید راحت تره.من که دخترم برای من بیشتر سخت می گیرن.
ولی هیچ وقت به خودم اجازه نمی دم بدن اطلاع خانواده با کسی رابطه ای برای آشنایی(حالا به اسم دوستی یا...) داشته باشم.خانواده ام هم که اطلاع داشته باشن هیچ وقت راضی نمی شن که دخترشون با یک پسری همینجوری بدون داشتن هیچ شناخت اولیه از خانواده اش بره با یک پسری دوست باشه!
ببنید دخترایی که این قدر راحت هستند که به اسم آشنایی دوست می شن احتمالش بیشتره تا در گروه نگرانی شما قرار بگیرندها!
خواستگاری واقعا مطمئن تره!واقعا!البته اگه اصولی باشه و قبلش هم یک سری مطالعه حتما بکنید.مثلا مقالات همین سایت خوبه.تاپیک من هم نحوه سوال پرسیدن در جلسه خواستگاری دوستان خیلی راهنمایی های مفیدی به من کردند.موفق باشید
علاقه مندی ها (Bookmarks)