سلام كم و بيش من ميشناسين حدود ٤ سال ازدواج كردم و يه دختر دارم
تو زندگيم خيلي مشكلات ديدم كه ٩٥٪‏ درصدش عدم تفاهم من و همسرم بوده من و همسرم از هر لحاظ با هم متفاوتيم كه بزرگترينش همين احساس هستش وقتي تو خونه ايم اصلا با هم خوش نميگذره اصلا حرف نميزنه همش تو خودشه يا هم تلوزيون ميبينه هرچقدر ميخوام باهاش سر موضوعي حرفي باز كنم تا جو خونه عوض بشه باز ميره تو لاك خودش من مجردي خيلي پر انرژي بودم درسته كلا انسان درونگرايي بودم و هستم ولي خيلي شوق زندگي داشتم ولي الان افسرده شدم از بس سكوت كردم از بس بي تفاوتي ديدم اصلا براش مهم نيست من چي دوست دارم چه احساسي دارم. حتي تو كار خونه سر سوزن كمك نميكنه خيلي ناراحت ميشم احساس ميكنم من دوست نداره و دلش برام نميسوزه از زندگيم خسته شدم هميشه تو ذهنم اينكه من ازدواج موفقي نكردم و بايد طلاق بگيرم تا بلكه آروم بشم در حاليكه ميدونم با طلاق هم آروم نميشم. كمكم كنين خيلي نا اميدم از زندگيم.