موضوع: خیلی ادم بدی شدم.میخوام دوباره ادم خوبی بشم

سلام.نمیدونم اینجا چندتا کاربر داره که بتونه به من کمک کنه ولی من خیلی خستم

من خیلی ادم بدی شدم با هرکی خودمو مقایسه میکنم میبینم که خیلی بد و بی خاصیت شدم و دارم استعددهای خدادادیم رو هم با ندونم کاری به فنا میبرم

من تا قبل از دانشگاه و البته تا اواسط اون دختر خوب و ساده و مهربون و دلرحمی بودم.از بچگی درس خون بودم و از همه چیز بیشتر به درسام علاقه داشتم و هیچ چیز مهمتر برام نبود.

البته از همون بچگی یا بهتر بگم دبیرستان یکی دوتا تفریح هم داشتم که بخاطر درس ازشون نمیگذشتم.مثلا تلویزیون زیاد میدیدم یا اهنگ خیلی گوش میدادم و یه عیب هم داشتم خیلی بی اراده بودم و و از کارهای بد یا عادت های بدی که دشاتم بهیچوجه نمیتونستم دست بکشم


موضوع الان اینه که خیلی بد شدم. متولد بهار 68 هستم و حددو دو سال و نیم هست که لیسانس گرفتم.لیسانسی که خیلی اواخرش بد خوندمش و از خودم نا امید شدم. توی این سالهای بعد از دانشگاه هیچکار مفیدی نکردم.بهم میگن برو کارکن میگم میخوام ادامه تحصیل بدم و در واقع درس هم نمیخونم و فقط فیلم میبینم.سریال های تلویزیون رو میبینم یا از اینترنت سریال های ماهواره رو و فیلماشو دانلود میکنم میبینم

چندماهی هم میشه که نمازمو هم یکی درمیون نمیخونم و امکان داره یک عادت بشه این کار. که دیگه خیلی بده.
توی داشنگاه هم دوبار شکست عشقی داشتم که خیلی بهم ضربه زد.االبته دومیش دیگه اخر تحصیلم بود

نه کار خونه انجام میدم. نه بیرون سرکار میرم. و نه برنامه درست حسابی میریزم درس میخونم. نمازم هم که اینطوری شده.عصبی و بد زبون هم شدم. اصلا یه طوری شده درسته رابطه م خیلی کمه الان ولی به هرکسی هم پیام میدم.اینقدر برام کلاس میزارن و هرچیزی هست که جوابمو هم نمیدن تا این حد حقیر شدم

بی ارادگی و تنبلی و تن پرستیم داره نابودم میکنه و نمیدونم باید چه کار بکنم . تازگیا که بجای درس خوندن یا کار مفید روزی دوسه تا فیلم میبینم و یا میخورم یا میخوابم.
من میدونم که استعداد درس خوندن دارم ولی نمیدونم چمه که اینجوریم. واقعا دارم نابود میشم راهنماییم کنید

سلام منم همین مشکلات رو دارم بی ارده و تغییر ناپذیر


دوستان مشاوره بدن لطفن

سلام
لطفا کلیپ هایی رو که توی این تاپیک گذاشتم ببینید:

http://www.hamdardi.net/thread-40555.html

اینو لطفا جواب بدین
اخه من چمه؟چرا نمیتونم شفاف فکر کنم؟
چرا اینقدر بد و حقیر شدم؟ چرا ادمای دو و برم رو میبینم ولی باز خودمو به خواب و خور میزنم؟
چرا نمیتونم مثل سابق تمرکز کنم و درس بخونم؟چرا به فکر اینده نیستم؟
چرا درس خوندن برام اینقدر عذاب اور شده؟ چرا به اصلاح روانشناسی کمالگرا شدم؟
چرا قبلا با وجود کمالگرایی موفق بودم؟ چرا فقط ل=استرس و اظصراب دارم؟
چرا چند ماه به خودم سختی نمیدم تا ایندمو بهتر کنم؟ چرا قبلا درس خوندن برام شیرین بود الا ن سخت شده؟ چرا میزارم اینهمه بهم توهین بشه؟چرا خودمو بالا نمیکشم؟
چرا دنبال هیچی نیستم؟
چرا حوصله هیچی بجز فیلم دیدن ندارم؟ چرا من که اینقدر از لحاظ درسی و ذهنی قوی بودم اینقدر پست و خار شدم ؟ چرا اینقدر ارادم ضعیفه؟
چرا نمیتونم یه برنامه شش ماهه ببرای خودم بریزم؟ چرا به هیچ چیزی اونقدر علاقه ندارم که از خوشی های کم ارزش بگذرم؟ چرا اینقدر میلم به همی چیز کمه؟

سلام دوست عزیز


الآن خودمو جات گذاشتم.فکر کنم شرایط سختی باشه این که ببینی تو این چند سال راکد بودی،از دوستات عقب موندی تو زندگی و...
ولی فکر کردن مکرر به این چیزا فقط باعث استرس بیشتر و به دنبالش افسردگی میشه.


به نظر من برای اینکه بتونی به این بی برنامه بودنت غلبه بکنی نباید برای خودت اهداف سخت و دست نیافتنی در نظر بگیری.مثلا نباید بگی من باید همین امسال ارشد قبول شم یا مثلا کل کارهای خونه رو هر روز بتونم انجام بدم، چون این جوری فقط روزای اول انرژی بالایی خواهی داشت و خیلی زود خسته خواهی شد.


پس چیکار کن؟اهدافت رو به قدم های کوچیکتر و ساده تر تبدیل کن و تو تنظیم اهدافت حتما توانمندی هات رو در نظر بگیر.چیزی فراتر از توانایی هات از خودت نخواه چون باعث احساس افسردگی و یاس خواهد شد.




حالا پیشنهادای من به شما:



میتونی برای ارشد بخونی.هر چند من جای شما بودم بیخیالش میشدم (اینو کسی داره بهت میگه که خودش ارشد داره و از دکترا هم انصراف داده)چون به این نتیجه رسیدم که ارشد داشتن من شاید فقط برای موقعیت شغلیم خوب بوده ولی من با همون لیسانس هم میتونستم خیلی کارها بکنم مخصوصا اینکه دیگه تو این زمونه همه میرن دنبال ارشد و دکترا و درصد بالاییشون هم میشن یه فوق لیسانس بیکار یا یه دکتر بیکار.پس من جات بودم از ادامه تحصیل صرف نظر میکردم.



برای کارهای خونه: با مادرت هماهنگ کن مثلا بگو شنبه ها شستن ظرفهای ناهار با من.یکشنبه جارو کشیدن با من،دوشنبه درست کردن شام با من و ..یعنی نه خیلی خودتو خسته کن که زود زده بشی از کارهای خونه و نه طوریکه تنبلی بکنی.

نمیدونم روحیه ات چجوریه و به چه چیزایی علاقه داری.ولی به جای گذاشتن وقتت رو ادامه تحصیل میتونی این وقت رو برای کسب یه مهارت پول ساز صرف کنی.مثلا دوست من رفته دوره دیده و کاشت و طراحی ناخن انجام میده، کارش و درآمدش از دکترهای متخصص شهرمون معروفتره،یا یکی از دوستام انواع ژله هارو درست میکنه و اینترنتی میفروشه و خیلی کارهای دیگه که با یکم ابتکار و به کار گرفتن فکرت میتونی انجام بدی.



در مورد تی وی دیدن و عادت کردن به تماشای فیلم:جالبه که من تا چهار پنج سال پیش معتاد تماشای فیلم بودم ولی الآن باورت نمیشه من سالی سر جمع دو ساعت تلویزیون نمی بینم.یادم نیست چجوری شد که از فیلم و این چیزا زده شدم ولی دیگه اصلا حوصله دنبال کردن یه فیلمو ندارم.شما هم میتونی از فیلم دیدن به عنوان جایزه برای خودت استفاده بکنی مثلا بگی اگه امروز تونستم طبق برنامه هفتگی ناهار رو من درست کنم، بعدش میتونم یک و نیم ساعت فیلم ببینم و نه بیشتر.


در مورد رابطه و پیام دادن:دقیقا متوجه نشدم منظورت پیام دادن به چه اشخاصی بود؟ولی در کل به نظر من غرور داشتن بعضی وقتا خیلی خوبه.مثلا تو این چند روزه تو تالار میخونم که بعضی دخترا نوشتن پسره منو پس زده ولی من مدام به یادشم و بهش پیام میدم و این حرفا.هیچ وقت نتونستم درک کنم که یه دختر چقد میتونه غرور خودشو ندید بگیره و خودش رو آویزون یه پسر بکنه.پس هر وقت وسوسه پیام زدن به کسی اومد سراغت به خودت بگو بسه دیگه من باید غرور و شخصیت خودمو حفظ کنم.


یه نکته هم در مورد مقایسه کردن:مقایسه کردن خودمون با بقیه میتونه باعث احساس سرخوردگی بشه.مقایسه کردن در صورتی میتونه مفید باشه که باعث حرکت رو به جلوی من بشه.مثلا من ببینم فلان دوستم چجوری تونسته به این موفقیت برسه و منم سعی بکنم اگه توانایی و علاقه ای در اون زمینه دارم ازش درس بگیرم و پیش برم ولی اگه توانایی و استعدادی در زمینه دوستم ندارم پس مقایسه کردن فقط یه حرکت قهقرایی خواهد بود.




یه نکته دیگه این که: فکر نکن همه همسن و سالات زندگیشون گل و بلبه.خیلی از ما آدما فقط واسه حفظ ظاهر تو جمع سعی میکنیم خودمون رو خیلی موفق و محکم نشون بدیم.در حالیکه خیلیامون از همین تنبلی و شکست عشقی ها و بی برنامگی ها تو زندگی داشتیم.مهم اینه که ازشون درس بگیریم و دیگه تکرارشون نکنیم.اگه ازشون درس بگیریم دیگه لزومی نداره خودمون رو بابت گذشته و خطاهایی که مرتکب شدیم مدام سرزنش بکنیم.

امیدوارم این حرفا بتونه کمکی به تغییر دادنت بکنه.

موفق باشی و به دنبال تغییر

سلام دوست عزیز من چندتا توصیه برات دارم

به نظر من شما الان اینطوری نشدین خیلی وقته اینطوری هستین ولی الان بیدار شدین و اما استرس دارین

هرچی فشار بیشتر بیارین روی خودتون استرس بیشتر میشه هرچی استرس بیشتر باشه بیخیالی بیشتره! این رو جدی میگم. اینکه شما قید همه چیز رو میزنید و فقط فیلم نکاه میکنید فقط نشونه تنبلی نیست به نظر من. نشونه اینه که فشار زیادی روتون هست

واقعا با استرس به هیچ کجا نمیرسید

الان بین 26 تا 27 باید باشید.احتمالا تازه یادتون افتاده باید شوهر کنید .درس بخونید سرکار برید پیشرفت کنید کار خونه یاد بگیرید. وقتی اینهارو میزارید کنار هم به این میرسید که نمیتونم نمیشه

درسته همه جا میگن مگه میشه تلاش کرد و نتیجه نکرفت ولی واقعا معنیش این نیست که شما برای رسیدن به هدفتون باید 24 ساعته تلاش بکنید.چون این فکر فقط میشه فشاراضافی.
من خودم کم دیدم ادمهایی که تمام وقتشون رو مثلا درس میخونن. یکی دوساعت درس میخونه و نیم ساعت با دوستاش سبحت میکنه و یه چیزی میخوره .یکی هم شاید مثل شما یکی دوساعت فیلم ببینه.

واقعا فکر نکنم بشه یکهو دگرگون شد.درسته هستن کسایی که روزی بین ده تا دوازده ساعت مفید درس میخونن. اما اونها مثلا از سال اول دبیرستان در اوج نوجوونی یا جوونی شروع کردن .نه اینکه یکدفعه بخوای از نمره مثلا 15 برسی به 20. شما که چند سالی میشه که درس نمیخوندی واقعا انتظار داری چند ساعت الان بتنی بخونی؟8ساعت؟10؟ فکر میکنی بتونی 10 ساعت پشت سرهم بخونی؟ وقتی قبلا اینطوری نبودی؟
شاید یکروز بتونی اما من فکر میکنم. یکدفعه نمیشه ادم از هیچی نخوندن برسه به روزی هشت ساعت پشت سرهم. محققا یا مخترع ها شاید اینطور بودن چون کارشون جذاب بوده براشون. قطعه اون کشف رو دوست داشتن که دنبالش کردن

من نمیدونم بقیه بیان نظر بدن که میشه یا نه بخصوص اون هم یکدفعه ای .که ایا میشه ادم تمام تفریحاتش رو کنار بگزاره و مثلا برای یک هدف عالی مثل شاگرد برتر دانشگاه شدن یا رتبه برتر کنکور شدن بخونه

واالا میگن خواستن توانستن است. اما کنکور ایا واقعا خواستن است؟ ما میخواییم چندماه سخت بخونیم و دوسه ساعت امتحان بدیم؟ این که بخوای همه تفریحات رو بزاری کنار یا با وضع الانت بخوای مثلا هفته ای نیمرو زاستراحت کنی و بقیه ش فقط درس بخونی به نظر منن درست نیست

تفریحاتت رو توی برنامه روزانت بزار. یه طوری که هم درس بخونی هم تفریح کنی. شاد باشی.دلخوشی داشته باشی.

ببخشید واینارو گفتم ولی من خودم ادمی نبودم که بتونم از خوشیام بگذرم و مثلا فقط درس بخونم

بعلاوه اینکه هیچ کاری هم نمیکنی از همون استرس زیاده که داری که شاید فکر میکنی وقت نداری برای کارای دیگه.بهرحال اگه 4ساعت درس بخونی 4 ساعت تفریح بعنوان جایزه شاید بهتر از ای باشه که روزهات رو بااسترس هدر بدی به امید اون روز خوب. باز سال دیگه اینموقع برسه و هیچ چی نخونده باشی. نتیجه رو هم کاری بهش نداریم

راستی اون شکست هایی هم که گفتی توی این حالت و بی میلی که داری بی تاثیر نبوده.توی اون هم تجدید نظر کن
موفق باشی

من میخوام بدونم چمه؟
چرا اینجوری شدم؟
چرا خوب نمیشم
نمیدونم چرا من میگم نمیدونم میخوام پیکار کنم و اای جهت زندگیمو پیدا کنم بهم میگن برو ترشی درست کن بفروش

اره من الان توی سن و شرایط خوبی نیستم.اره دیر بیدار شدم.ولی واقعا کار خونه کردن و شوهر کردن وکاررفتن رو میشه اگه روی چیزهایی که واقعا میخوای و معیارات پا بزاری تتو یکی دوامه به همش برسی. بری سر یه شغل کاذب یا با درامد پایین که پول توجیبیت باشه به اولین خواستگرات جواب مثبت بدی. نیمروزی هم که توی خونه هستی کار خونه یاد بگیری
ولی من اینارو نمیخوام. من میخوام خودموبالا بکشم . اما نمیدونم چرا حالم خوب نیست. نمیدونم چرا نمیتونم خودمو نجات بدم.پیش مشاور هم که رفتم قبلا از ظاهرم افسردگی تشخیص نمیدن.اما من غمگینم
چون هیچ کدوم از چیزهایی که توی زندگی میخواستم رو بدست نیاوردم و میترسم چشم بهم بزنم و ببینم همش یه خیال خام بوده و به هیچکدومشون نمیرسم.
الان هم به خاطر یه شزایطی که پیش اومده خونوادم بهیچ عنوان بهم پول توجیبی نمیدن. پس پیش ماور ساعتی پنجاه شصت تومن هم نمیتونم برم.
همین مشاوری که اینجا تلفنیه و تبلیغشو میکنن زنگ زدم گفتن تلفنی ساعتی شصت هزارتومن! تازه هرچی مدرکشو پرسیدم میگفت دکترن.اخه دکتر چی؟

اینجاهم گویا کسی علاقه ای به موضوع من نداره یا کمکی نمیتونه بکنه.من فقط میخوام بدونم چمه و چرا نمیتونم اراده کنمو خودمو بالابکشم و چطوری میتونم خودمو وضعیتمو بهتر کنم البته طبق اون چیزایی که خواسته خودمو نه اون چیزی که فقط اسمشو بزارن زندگی. کسیم که نظری نداره
از هردونفر ممنونم بخاطر پیشنهاداتشون ولی من حالم خوب نیست

سلام دوست عزیز

من به شما جسارتی نکردم و نگفتم برو ترشی درست کن و این حرفا ،فقط مثال از دوستانم زدم.

ببخش که برات پست گذاشتم و حرفای بیهوده ای زدم و نمیدونستم شما اهدافتون خیلی متعالیه.

موفق باشی و به دنبال اهداف متعالییییییییییییییییییی

نوشته اصلی توسط آی تک

سلام دوست عزیز

من به شما جسارتی نکردم و نگفتم برو ترشی درست کن و این حرفا ،فقط مثال از دوستانم زدم.

ببخش که برات پست گذاشتم و حرفای بیهوده ای زدم و نمیدونستم شما اهدافتون خیلی متعالیه.

موفق باشی و به دنبال اهداف متعالییییییییییییییییییی

باشه دوست عزیز اجر کارتو خراب نکن
من نگفتم مخیوام رتبه برتر دانشگاهم باشم.چون هیچوقت هم دنبالش نبودم.گفتم میخوام از اون حالتهایی بدی که دارم خودمو بالابکشم و تن به کار وفعالیت بدم و جهت زندگیمو بشناسم
اون کسی که ناخن کار میکنه ویا هرکار دیگه از کارش لذت ببره حالش خیلی از من و خیلیای دیگه بهتره و جایگاهش پیش خودش از یه متخصص کمتر نیست.ممنونم از شما

سلام یاس پاییزی عزیز

فکرکنم ده مورد از چیزهایی که بنظر بخاطرشون ادم بدی هستم رو بگم عکسش میشه خوب بودن

1 اراده ندارم ادمی با اراده و مصمم بعد از تصمیم گیری
2 بد نماز شدم. واجبات رو لااقل بهتر انجام بدم
3 بعد از چندین سال درس خوندن احساس پوچی میکنم. درسهام رو بهتر و هدفمند تر میخوندم
4 همسن های من حالا به یه نتیجه مادی رسیدن توی زندگیشون. یا درسم رو ادامه میددام همون دوسال پیش یا لاقل توی 25 سالگی کاری رو شروع میکردم.که حالا به جایی نرسم که سنم به درد شرکت ها یخصوصی هم نخوره جدای اینکه کار هم بلد نیستم
5 پشتکار ندارم. پشتکر داشته باشم
6 تنبل و تن پورو هستم. زرنگ و با انرژی مثبت
7 بی نظم. منظم و تمیز و مدبر
8 کینه ای و زودرنج هستم. با اخلاق باشم و زود تاثیر نباشم
8 راه و جهت زندگیمو گم کردم. راه زندگگی رو پیدا کنم اینده رو تصور کنم
9 ولخرج و بدون نتیجه. کسی خوبه که کمترین خرج رو میکنه و بیشترین نتیجه رو میکنه بجای مصرف بودن
10 پر استرس وپرتنش و ترسو شدم. کسی که بر بدن خودش مسلطه و ارامش داره و طوری نیست که بجای عمل کردن فقط ترس از همه چیز داشته باشه و از اینده بترسه
11 عشق و علاقم به مسائل دینی بیشتر و قلبی باشه.