به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 بهمن 92 [ 00:41]
    تاریخ عضویت
    1392-10-11
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    167
    سطح
    3
    Points: 167, Level: 3
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    100 Experience PointsTagger Second Class31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    عشق فراموش شده

    من از 22 سالگی به مدت سه سال با دختری که 1 سال از خودم کوچکتر بود ارتباط داشتم. شروع رابطمون از طریق یکی از آشناهامون بود.چون میشه گفت با هم فامیل هستیم اما فامیل دور. اون اولین تجربه من توی دوستی بود و من برای اون دومین تجربه بودم. با گذر زمان کم کم به هم علاقه مند شدیم ورابطمون هم واقعا سالم بود جوری که حتی اون از فاصله من گاهی معترض میشد و تمایل داشت باش راحت باشم و دستشو بگیرم.البته ما هرگز بیش از این صمیمی نشدیم .و فقط در حد دست گرفتن بود. خانواده هامون از این رابطه بی خبر بودن و فقط خواهر بزرگترش که ازدواج کرده بود خبر داشت و همیشه از من تعریف میداد .رو هم خیلی تاثیر مثبت میذاشتیم جوری که اون حتی توی درسش چندین نمره معدلش پیشرفت کرد.خلاصه ما به جایی رسیدیم که قول و قرار ازدواج گذاشتیم و من هم در حین درس کار میکردم و خودمو جم و جور میکردم تا بعد درس سریع تر سربازیمو برم و بتونم خاستگاری کنم.رفتارش جوری بود که واقعا به من علاقه داشت و من هم همینطور.با هم صادق و خوب بودیم.مشکل از اونجا شروع شد که یک بار بر سر مهریه حرفمون شد و اون مهریه بالا میخاست و من زیر بار نرفتم و مدتی قهر بودیم تا اینکه اون کوتاه اومد و دوباره با هم ارتباط داشتیم. اما با گذر زمان کم کم اون علاقه و عشقشو به من از دست داد و روز به روز سرد تر میشد و این باعث شده بود من معترض شم و همش دعوا کنیم.به طوری که بعد از گذر 4-5 ماه از سردیش به من گفت دیگه علاقه ای ب من نداره .با اینکه تا آخرین لحظه هم میگفت بهترین پسر هستم و دل پاکی دارم اما هیچ دلیلی برای سرد شدنش نداشت.میگفت مشکل پول نیست و بهتره تموم کنیم و با تمام تلاشی که من کردم اما اون بعد 3 سال منو تنها گذاشت. این موضوع ضربه بدی به من زد.برخلاف خیلی وقتا که قهر میکرد و من منت کشی میکردم این دفعه غرورم اجازه نمیده که التماس کنم برگرده.چون امیدی ندارم. از دوستان میخوام این داستان رو تحلیل کنن.نظرشونو بگن.کمکم کنن .ممنونم از همه

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 12 خرداد 04 [ 22:57]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,584
    امتیاز
    67,964
    سطح
    100
    Points: 67,964, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 97.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,216

    تشکرشده 14,130 در 2,566 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    307
    Array
    عرض سلام و ادب
    تحلیل این اتفاق و فرآیند رخ داده ، قرار هست چه مشکلی را از شما برطرف کند؟

    شما در حین یک رابطه دوستی ، به وابستگی رسیدید و احساسات نیز دخیل شده است ، به همین خاطر الان تحت فشار قرار گرفته اید
    لیکن رابطه دوست دختری دوست پسری تعهدی برای طرفین ایجاد نمی کند
    ایشون هم که نظر منفی شون را به شما گفته اند
    حالا با تجزیه و تحلیل رفتار ایشون ، به نظرت چه چیزی عاید شما خواهد شد؟
    و نکته دیگر اینکه هرآنچه من و امثال من در خصوص دلیل و تحلیل رفتار این خانوم بنویسیم ، صرفا برداشت های ما خواهد بود ، و نه حقیقت محض
    حالا به هردلیل ، رابطه شما بهم خورده است ، توصیه می کنم از این اتفاق نردبانی بسازید برای پیشرفت
    من منکر احساسات ناخوشایندی که الان تجربه اش می کنید نیستم ،
    قطعا رنج زیادی را به همراه بار احساسی شدید ،تحمل می کنید
    مطمئن هستم اگر بخواهید می توانید حالتون را بهبود ببخشید و از این دد و رنج رهایی بیابید

    مهم : ازدواج مراحلی دارد و اداب و شرایطی ، بهتر است در همین تالار سرچ کنید و سعی کنید بر روی این نکات اصلی جهت ازدواج تمرکر کنید

  3. کاربر روبرو از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده است .

    sara 65 (چهارشنبه 11 دی 92)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 بهمن 92 [ 00:41]
    تاریخ عضویت
    1392-10-11
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    167
    سطح
    3
    Points: 167, Level: 3
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    100 Experience PointsTagger Second Class31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چیزی که عاید میشه اینه که بفهمم خطای کارم چی بوده؟توی کجا اشتباه کردم؟

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 آبان 95 [ 01:43]
    تاریخ عضویت
    1392-1-31
    نوشته ها
    326
    امتیاز
    4,077
    سطح
    40
    Points: 4,077, Level: 40
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,507

    تشکرشده 858 در 268 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    46
    Array
    سلام

    شاید از دعوا و بحث های زیادی خسته شده،من خودم دخترم به شخصه کلافه میشم از بحث زیـــــــــــــــاد، مخصوصا سر مسائل کوچیک،البته نمیتونم به قطع بگم در مورد ایشون اینجوری

    بوده،ولی با گفته های خودتون که البته اشاره ی ریزی بهش کردید (مشکل از اونجا شروع شد که یک بار بر سر مهریه حرفمون شد و اون مهریه بالا میخاست و من زیر بار نرفتم و مدتی قهر

    بودیم تا اینکه اون کوتاه اومد و دوباره با هم ارتباط داشتیم. اما با گذر زمان کم کم اون علاقه و عشقشو به من از دست داد و روز به روز سرد تر میشد و این باعث شده بود من معترض شم و

    همش دعوا کنیم.)
    من با دید و نظر خودم چون مادی نیستم میگم از بحث خسته شده و اینکه معلوم نیست توی چه فشاری گذاشتید که خودش کوتاه بیاد،و مهمتر اینکه شاید فکر کرده

    الان که اینقدر بحث هست و حرف باید حرف شما باشه شاید تا آخر باید ایشون کوتاه بیاد،و دیده با روحیه اش سازگار نیست.

    من با توضیح مختصری که دادید و با دید خودم گفتم معلوم نیست درست گفته باشم یا نه.

  6. #5
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,077
    امتیاز
    155,393
    سطح
    100
    Points: 155,393, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,706

    تشکرشده 36,065 در 7,430 پست

    Rep Power
    1099
    Array


    باسلام

    كار احساسات همينه، يك روز عاشق، يك روز فارغ ، يك روز غمكين يك روز شاد و.............

    نتيجه اين روابط آسيبهايي مثل آسيبى است كه شما ديده اى .

    راه منطقى ومطمئن و بدون آسيب ،براى ازدواج اين روابط و دوستيها نيست و اين احساسات و وابستگى ه ابيشترتحريف كننده است

    حالاهم بهتره ذهنتان را از او دورساخته و خود رامشغول فعاليتهاى عملى كنيد





  7. 2 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    rozaa (پنجشنبه 12 دی 92), فرهنگ 27 (پنجشنبه 12 دی 92)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:50 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.