RE: چگونه بين روابط همسرم و خانواده ام مديريت كنم؟
سلام عزیزم.
مشکل من با شوهرم خیلی پیچیده تر از این حرفاست...ولی یکی از مشکلات کوچولویی که با هم داشته و داریم همین بوده...من بچه آخرم و به خونوادم وابسته ام... شوهرم متوجه این وابستگی شد و من هم مقاومت کردم و نتیجه اش این شد که مجبور شدم به خاطر حفظ زندگیم با بعضی هاشون قطع رابطه کنم. و متاسفانه شوهر من به همین هم قانع نشد و با بی احترامی به همه شون کاری کرد که اگه ما هم بخواهیم باهاشون در تماس باشیم اونا دیگه نمیخوان...
درسته که رفتار دوتا مرد مثل هم نیست ولی به هر حال شوهر تو هم مرده دیگه! بهترین کار اینه که به همین وضعیت موجود قانع باشی و به هیچ وجه توقع نداشته باشی رابطه همسر و پدرت به شکل سابق برگرده ( نمیگم بر نمیگرده ! حتما درست میشه حتی بهتر از قبل هم میشه به شرطی که بسپری به زمان ) شوهر شما اگه متوجه هر تلاشی از جانب شما برای صمیمی کردن این رابطه بشه 100% مقاومت میکنه...چه با محبت بگی...چه با دعوا...چه قهر...چه استدلال مستقیم یا غیر مستقیم...اصلا و ابدا در این مورد با شوهرت کل کل نکن...اگه خونوادت دعوتتون کردن و همسرت بهانه آورد واسه نرفتن یا حتی دعوت اونا رو به هم زد و بردت خونه خونواده خودش ... با روی گشاده و بدون اینکه بهش بفهمونی ناراحتی...قبول کن و به حرفش گوش بده. میدونم خیلیییییییی سخته ! خیلییییی زوره! ولی اگه همونجا مخالفت کنی یا غر بزنی ممکنه یه لحظه تخلیه بشی...ولی پیامدش در آینده اینقدر غیر قابل جبرانه که 100 بار به خودت لعنت میفرستی که کاش خودتو کنترل کرده بودی...
به نظر من یه مدتی در این مورد شوهرت هرچیییی گفت تاییدش کن! و نذار بفهمه قلبا راضی نیستی...سعی نکن قانعش کنی اشتباه فکر میکنه حتی با محبت! این راه به ظاهر سخته غرورت و احساست شاید جریحه دار بشه ولی زودتر از اون چیزی که انتظارش رو داری شوهرت مطمئن میشه نفر اول و آخر زندگیته و خودش اصرار میکنه برین جایی که تو دوست داری.
موفق باشی.
کاش از شاخه سرسبز حیات ،
گل اندوه مرا می چیدی ...
"فروغ فرخزاد"
علاقه مندی ها (Bookmarks)